پندهای امام صادق(ع) به ره‌جویان صادق (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نویسنده آیت الله مصباح یزدی
موضوع اخلاق/احادیث شیعه
زبان فارسی
تعداد جلد ۱
تحقیق محمدمهدی نادری‌ قمی

«پندهاى امام صادق(ع) به ره‌جویان صادق» اثر فارسى آیت‌الله محمدتقى مصباح یزدى (م، ۱۳۹۹ ش)، با تحقیق و نگارش محمدمهدى نادرى قمى، شرح و توضیح مبسوط حدیث گران‌بهایى از امام صادق علیه السلام، خطاب به عبدالله بن جندب است که در آن، به بسیارى از مباحث و موضوعات اخلاقى اشاره شده است.

مؤلف

آیت‌الله محمدتقى مصباح یزدى (۱۳۱۳ - ۱۳۹۹ ش)، فقیه، مفسر و فیلسوف شیعه و از شاگردان عالمان بزرگی چون آیت الله بروجردی، امام خمینی، آیت الله بهجت و علامه طباطبائی بود. عضویت در مجلس خبرگان رهبری، عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ریاست شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت و ریاست مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، از فعالیتهای ایشان است.

برخی دیگر از آثار علمی علامه مصباح عبارت است از: آموزش فلسفه، آموزش‌ عقاید، قرآن‌شناسی، اخلاق در قرآن، جامعه‌ و تاریخ‌ از دیدگاه‌ قرآن‌ و نظریه سیاسی اسلام.

مرحوم آیت الله مصباح یزدی در ۱۲ دی ماه ۱۳۹۹ شمسی در تهران دار فانی را وداع گفت و پس از انتقال به شهر مقدس قم، در حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) به خاک سپرده شد.

معرفى کتاب

کتاب «پندهاى امام صادق(ع) به ره‌جویان صادق»، بخشى از مباحث مطرح شده در درس‌هاى «اخلاق» مرحوم آیت‌الله مصباح یزدى در جمع طلاب حوزه علمیه قم است که طى سال‌هاى ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۸ شمسی ایراد شده است.

هر یک از مطالب این کتاب، گنجى گران‌قدر و توشه‌اى تمام ناشدنى است و امام صادق علیه السلام در این حدیث، مطالبى بسیار مفید و ارزنده را بیان فرموده‌اند که قطعاً براى کسانى که در مسیر خودسازى و سیر و سلوک و تقرب الى الله گام برمى‌دارند، مى‌تواند بسیار راه‌گشا باشد.این کتاب، جز مجموعه «مشکات» بوده که باز تولید نگاشته‌ها و آثارى است که در گذشته، در قالب‌هاى متفاوتى منتشر شده‌اند.

محتوای کتاب

کتاب با مقدمه ناشر در اشاره به لزوم یافتن راهبر و راهنما براى رهروان راه حقیقت آغاز شده و مطالب در قالب ۲۸ درس، ارائه گردیده است.

در درس اول، ضمن اشاره به اینکه تقرب به خداوند، گرایش فطرى انسان بوده و پیروى از اهل بیت(ع) راه رسیدن به عرفان حقیقى است، بزرگ‌ترین خطر تهدید کننده سالک و نیز ویژگى‌هاى دوستان اهل بیت(ع) که عبارت است از عظمت آخرت در نظر آنان، پر نور بودن دل آن‌ها، اجتناب از دنیاگرایى و انس با خدا، بیان شده است.

در این روایت، امام صادق علیه السلام ابتدا هشدار مى‌دهند کسانى که در مسیر صحیحى قرار مى‌گیرند و مى‌خواهند راه درست خداشناسى را طى کنند، باید توجه داشته باشند که خطرات بسیارى در پیش رویشان وجود دارد. به نظر نویسنده طرح این نکته از سوى امام در ابتداى این روایت، براى توجه دادن به این نکته است که گرچه خداوند ایمان به خود را در دل ما قرار داده و در میان مذاهب نیز مذهب اهل بیت(ع) را انتخاب کرده و ظاهراً راه خود را یافته‌ایم، اما از یک نکته نباید غفلت کنیم و آن اینکه راحت طلبى و تنبلى، همیشه در انسان وجود دارد و همین موجب مى‌شود که انسان وقتى به جایى مى‌رسد، تصور کند دیگر مشکلى نداشته و کار تمام است، در حالى که اگر خوب بیندیشد، مى‌بینید که تازه اول مشکل است؛ هر قدر انسان در نردبان تکامل بالاتر مى‌رود، سقوطش خطرناک‌تر مى‌شود.

در درس دوم و سوم، به لزوم محاسبه نفس اشاره شده است. امام(ع) در این روایت به این نکته اشاره فرموده‌اند که هر کس افتخار انتساب به مکتب ما را دارد و از معرفت اسلام بهره‌مند مى‌باشد، وظیفه دارد در هر شبانه روز نسبت به اعمال خود محاسبه‌اى داشته باشد. به عبارت دیگر، هر کس باید از خودش حساب بکشد؛ اگر دید کارهاى خوبى انجام داده، از خدا بخواهد که توفیق زیادتى آن کارها را به او مرحمت کند و اگر دید لغزشى از وى سر زده، استغفار کند تا در قیامت مبتلا به خزى و رسوایى نشود.

در درس چهارم، از نگاه مؤمن به دنیا نگریسته شده است. نویسنده معتقد است اگر در مواعظ پیامبر و اهل بیت(ع) دقت کنیم، خواهیم دید که یکى از مسائل محورى و مهمى که زیاد بر آن تکیه شده و درباره آن مطالب گوناگونى بیان گردیده است، مسأله «توجه به آخرت» و «پرهیز از دل باختگى در برابر دنیا» است. امام(ع) در این بخش از روایت، به شیوه بیانىِ قرآن کریم، به عبدالله بن جندب مى‌فرماید: «خوشا به حال کسى که نسبت به کافران حسرت نخورد براى آنچه از نعمت‌هاى دنیا و زیورهاى آن به ایشان داده شده است! خوشا به حال کسى که آخرت را برگزید و در راه آن کوشش نمود! خوشا به حال آن که آرزوهاى دروغین فریبش نداد!»

در درس پنجم، تأثیرات گفتارى و رفتارى انسان‌ها بر یکدیگر بررسى شده است. نویسنده معتقد است همه انسان‌ها در زندگى اجتماعى خود به صورت‌هاى گوناگون، بر یکدیگر آثارى مطلوب یا غیر مطلوب مى‌گذارند که بیشتر این تأثیرها، از راه گفتار و درصد کم‌ترى نیز از راه رفتار مى‌باشد.

درس ششم، در مقام توضیح ایمان حقیقى و آثار آن است؛ آثارى که مى‌توان از راه آن‌ها مؤمن حقیقى را شناخت. به نظر نویسنده، اسلام ظاهرى و ایمان دو مقوله متفاوت هستند. اسلام ظاهرى فقط ملاک احکام ظاهرى اجتماعى است و موجب سعادت اخروى نمى‌شود.

وى معتقد است اسلام ظاهرى که با اقرار به شهادتین حاصل مى‌شود، در صورتى است که فرد -هرچند در ظاهر- به لوازم شهادتین ملتزم باشد. بنابراین اگر کسى شهادتین را گفت ولى به معاد اقرار نکرد و آن را قبول نداشت، قطعاً کافر است و حتى اسلام ظاهرى هم ندارد. وى تصور برخى که معتقدند اقرار به شهادتین موجب اسلام مى‌شود و اسلام موجب نجات است، گرچه فرد اقرار به برخى از اصول و ضروریات اسلام مانند پذیرش و اقرار به معاد نداشته باشد را، از نقص معرفت نسبت به مسائل و معارف اسلامى‌ دانسته است.

در درس هفتم، جهل در فرهنگ اسلامى، مورد بررسى قرار گرفته است. امام(ع) در این فراز از سخن خود مى‌فرمایند: از دیرباز، بنیان جهل و نادانى قوى گردیده، بازارش رونق گرفته، پایه‌هایش محکم شده و ریشه دوانده است. آن حضرت، یکى از عوامل رونق‌دهنده بازار جهل و تحکیم آن را این امر مى‌دانند که دین خدا به بازى گرفته شده است، آن چنان که حتى کسانى که علم خود را وسیله تقرّب به خدا قرار داده‌اند نیز مقصد و نیتشان خدایى نیست و دنبال غیر او هستند. حضرت این‌گونه افراد را با وصف ستم‌پیشگان معرفى مى‌کند.

درس هشتم، به بیان ثمرات استقامت در دین‌دارى اختصاص یافته است. امام(ع) در این فراز از روایت مى‌فرمایند: اى پسر جندب، اگر شیعیان ما استقامت داشته باشند (یعنى به وظایف دینى‌شان درست عمل کنند و به آنچه معتقدند، پاى‌بند باشند و در پیروى ما از راه صحیح خارج نشوند)، فرشتگان با آنان مصافحه مى‌کنند و ابرها بر سرشان سایه مى‌اندازند و از بالاى سر و زیر پا برایشان روزى مى‌فرستد و هیچ درخواستى از خدا نمى‌کنند، مگر این که به آنها عطا مى‌کند.

در درس نهم، شرط نجات‌بخش بودن ولایت اهل بیت(ع) بیان گردیده است. در ادامه روایت، امام(ع) مؤمنان را از بدگویى نسبت به شیعیان بر حذر داشته و به ایشان سفارش مى‌کند که حتى اگر برخى از شیعیان گناه‌کار باشند، جز سخن خیر، چیز دیگرى درباره آن‌ها نگویند، بلکه با خضوع و خشوع و التماس، دعا کنند که خداوند به آن‌ها توفیق دهد تا گناهان‌شان را ترک و توبه کنند تا مشمول آمرزش حق تعالى قرار گیرند. نویسنده معتقد است این یک دستور اخلاقى است که مؤمنان نباید به محض این که خطایى از برادران دینى خود مشاهده کردند، با آنها قطع رابطه کرده و ایشان را منحرف، غیرقابل هدایت و اهل جهنم بدانند.

امام(ع) در بخشى از روایت که در درس دهم آمده است، به ابن جندب، نجات یافتگان از عذاب الهى را کسانى معرفى مى‌کند که خوف و رجاى حقیقى و متعادل در دل‌هایشان وجود دارد.

درس یازدهم، در مورد شادى از دیدگاه اسلام مى‌باشد. نویسنده پس از اشاره به چند نمونه از روایاتى که در این زمینه وارد شده و توضیح آن‌ها، به این نتیجه رسیده است که جاى هیچ‌گونه شکى نیست که از نظر اهل بیت(ع) شاد کردن مؤمنان کارى بسیار پسندیده و بلکه بالاترین عبادات است اما به اعتقاد وى، درباره این مطلب سؤالات و ابهاماتى وجود داشته و گاهى هم اشتباهاتى شده و برداشت‌ها و نتیجه‌هاى نادرستى گرفته شده است، لذا در این درس، به بررسى و توضیح این امر پرداخته است.

دام‌هاى شیطان، برحذر بودن از چند کاستى اخلاقى، پاداش‌هایى بزرگ براى شیعیان واقعى، شیعه از منظر امام صادق(ع)، گناه مغفور و نیکى مقبول، راه رسیدن به جوار الهى، چند نکته و سفارش اخلاقى، عاقل برحذر از تملق جاهل، رابطه مؤمن با دنیا و مادیات، رابطه مؤمن با مؤمنان دیگر، نماز مقبول و آثار آن از جمله عناوین سایر دروس در این کتاب مى‌باشد.

منابع

  • ویکی نور