معجزات حضرت عیسی(ع)
معجزه عبارت است از امر خارقالعادهای که با ارادهی خدای متعال بدست مدعی نبوت، انجام می گیرد و نشانهی صدق ادعای نبوت وی می باشد. ولادت حضرت عیسی اولین معجزه این پیامبر الهی است. تکلم در طفولیت، شفای بیماران، زنده کردن مردگان وجان دادن به مجسمه از دیگر معجزات اوست.
محتویات
تعریف معجزه
إعجاز از ماده "عجز" در لغت به معنای ضعف است؛ در اصطلاح علوم قرآن به این معناست که انسان کار فوقالعادهای انجام دهد و با آن کار، دشمن خویش را ناتوان کند و دیگران از انجام آن کار عاجز باشند.
به عبارتی معجزه عبارت است از امر خارقالعادهای که با ارادهی خدای متعال بدست مدعی نبوت، همراه با تحدی انجام گیرد و نشانهی صدق ادعای نبوت وی باشد.
سیمای حضرت عیسی در قرآن
حضرت عیسی علیه السلام فرزند حضرت مریم از جمله پیامبران اولوالعزم الهی، صاحب رسالت، شریعت و کتاب آسمانی به نام انجیل بود و حدود 600 سال قبل از ظهور دین اسلام بر قوم بنیاسرائیل مبعوث شده بود که قوم او به قوم نصاری و مسیحیت معروف شد. در قرآن با نامهای عیسی، عیسی بن مریم، مسیح، رسول الله، کلمه و روح از ایشان یاد شده و اوصاف، ویژگی، امتیازات، مأموریت و معجزات فراوان و ویژهای بر این بزرگوار توصیف شده است.
معجزات حضرت عیسی علیه السلام
افرادی که به عنوان رهبر جامعه از سوی خداوند تعیین میشوند، باید علم کافی و سند روشنی برای ارتباط خود با خدا ارائه دهند تا با این دو وسیله مأموریت هدایت مردم را عهدهدار باشند.
معجزات حضرت عیسی بن مریم علیهماالسلام را میتوان به دو بخش کلی، معجزات پیش از آغاز رسالت و معجزات پس از رسالت تقسیم کرد:
معجزات پیش از رسالت:
ولادت عیسی بن مریم علیه السلام:
قرآن کریم اولین معجزهای که بر وجود مبارک حضرت عیسی علیه السلام بیان نموده، ولادت آن بزرگوار است که شرح مسئله را به صورت تفصیلی در سورهی مبارکهی مریم بیان نموده و چگونگی تولد حضرت را تشریح کرده است.
خدای حکیم به حضرت مریم سلام الله علیها دختر حضرت عمران فرزندی عطا میکند؛ در حالی که مریم دختری باکره بود و همسری نداشت: «إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ...»؛ (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمهای [وجود باعظمتی] از طرف خودش بشارت میدهد که نامش "مسیح، عیسی پسر مریم" است... .
این که خداوند حضرت عیسی علیه السلام را به "کلمه" توصیف کرده و با واژهی "منه" به خودش نسبت داده، یعنی این جنین بدون اسباب عادی به وجود آمده و مخالف با عادت جاری در تکوین جنین است. لذا این امر عجیب و عظیم را معجزهای برای رسالت و نبوت فرزندش معرفی میکند: «...وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ...»؛ ...و او را برای مردم نشانهای قرار دهیم... .
یعنی ولادت حضرت عیسی بن مریم به این نحو که بدون پدر متولد شود، برهان قاطعی بر قدرت خارقالعادهی الهی و دلیل محکمی بر صدق رسالت عیسوی است.
در آیهی دیگر راجع به حضرت مریم و فرزندش میفرماید: «...فَنَفَخْنَا فِيهَا مِنْ رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ»؛ ...و ما از روح خود در او دمیدیم و او و فرزندش [مسیح] را نشانهی بزرگی برای جهانیان قرار دادیم!
دمیدن روح در وجود مریم سلام الله علیها همان کلمهی خدا بود، نه این که نطفهای در کار باشد و شکل بگیرد؛ لذا تشبیه حضرت عیسی به حضرت آدم علیه السلام در آیهی شریفه مربوط به خلقت آن دو نبی است که هر دو بدون نطفه آفریده شدهاند؛ پس همچون ولادتی معجزه بود و این آیت قائم به هر دو بزرگوار (مریم و مسیح) بود؛ چرا که این امر دلالت بر قدرت بیکران خداوندی است که فرزندی را بدون پدر خلق کند. اما این که "آیة" فرموده نه "آیتین"، چون شأن و أمر مادر و فرزند هر دو آیت و معجزه بود و از این بُعد یک امر محسوب میشد.
تکلم عیسی بن مریم در طفولیت:
حضرت مریم از امر حاملگی و تولد فرزندی بدون پدر به شدت در ترس و اضطراب بود تا این که در زیر درخت خرمای خشکیدهای به امر پروردگار عالم فرزند به دنیا آمد. آیات سورهی مریم فضای بهتری از سخنان عیسی بن مریم را در طفولیت ترسیم نموده که بخشی از این سخنان، تسلی بخش مریم مقدس و بخش دیگر در دفاع از مادرشان در جمع بنیاسرائیل بیان شده است: «فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِ...»؛ ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد که: غمگین مباش!...
ظاهر سیاق آیات میرساند که ضمیر فاعلی "ناداها" به عیسی علیه السلام برگردد، نه این که منظور روح باشد که در آیات قبل ذکر شد و این ظهور را قید "مِنْ تَحْتِها" تایید میکند؛ چون با حال مولود نسبت به مادرش در حین وضعِ حمل مناسبتر است؛ همچنان که برگشت ضمیر در جملات قبل و بعد به عیسی، مؤید دیگری بر این معناست.
حضرت عیسی بعد از تولد به مادرش از آن اندوه و غم شدیدی که به وی دست داده بود و آن بانوی عابد، زاهد و مطهره به بدنامی متهم شده بود، تسلی و دلداری داد و به مادرش سفارش کرد که با احدی حرف نزند، بلکه خود حضرت در مقام دفاع از مادرش برمیآید و این حجتی بود که از هیچ دفع کنندهای صادر نمیشد؛ زیرا پاسخ دادن کودک وقتی غریب و معجزه است که در گهواره و طفل باشد:
«وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا...» همچنین در سوره مائده/110 میفرماید: «تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا»؛ و با مردم در گهواره و در حالت کهولت (و میانسال شدن) سخن خواهد گفت... .
بنابراین بعد از این که حضرت مریم در برابر مردم و انتقاد و اتهام شدید آنان قرار گرفت، گفتند: این کودکی که در گهواره است، سخن بگوید؟! یعنی کسی که کودک است، گفتگو با او ممکن نیست! در همان حین آثار معجزه در وجود مبارک حضرت عیسی علیه السلام ظاهر شد و با پاسخ خود مادرش را از هر گونه اتهام، تبرئه نموده و جلالت خویش را به مردم آشکار کرد:
«قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا»؛ (ناگهان عیسی زبان به سخن گشود و) گفت: من بندهی خدایم؛ او کتاب (آسمانی) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است.
آن جناب اصلاً متعرض مسالهی ولادتش نشد، - با این که تمام مشکل مردم همین امر بود - به این جهت که سخن گفتن کودک تازه تولد یافته معجزهای است که هر چه بگوید جای تردیدی در حقیقت بودن خود نمیگذارد؛ به خصوص توجه به آخر گفتارش که بر خود سلام کرد و بر نزاهت و امنیت خویش از هر قذارت و خباثتی شهادت داد و از پاکی و طهارت تولدش به مردم خبر داد. همچنین اوصاف و شخصیت ملکوتی خود را به مردم بیان نمود و این که سخن خود را با جملهی "إِنِّی عَبْدُاللَّهِ" آغاز نمود تا با اعتراف به عبودیت خود برای خدای متعال، از غلو غالیان جلوگیری کند و حجت را بر آنان تمام سازد؛ همچنانکه در آخر کلامش به این مسئلهی توحیدی تکیه میکند.
معجزات بعد از رسالت:
حضرت عیسی مسیح پس از وصول به مقام رسالت، برای اثبات رسالت و نبوت خود بنیاسرائیل را مورد خطاب قرار داد و فرمود: من از سوی پروردگارتان معجزه و نشانههایی برای شما آوردهام؛ یعنی بدون معجزه مدعی رسالت نیستم بلکه با معجزه آمدهام و به طور یقین در این معجزات اگر از اهل ایمان باشید، برای شما هر آینه آیتی است. معجزات حضرت عیسی بن مریم که در قرآن کریم بیان شده و با دست مبارک ایشان صورت گرفته، موارد ذیل است:
جان دادن به مجسمه:
حضرت مسیح علیه السلام در مرتبهی اول جهت اثبات ارتباط و رسالت خود، با خوارق و معجزاتی آمد که در نظر آنها بسیار جالب توجه بود.
«...أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ...»؛ ... من از گِل، چیزی به شکل پرنده میسازم سپس در آن میدمم و به فرمان خدا، پرندهای میگردد... .
سرّ اعجاز در این است که تصویرسازی گِل برای تمام بشر مقدور است، اما این که حقیقتاً پرندهای گردد، فقط از ناحیهی خدای سبحان مقدور است یا با إذن الهی که در تصویرسازی حضرت مسیح جهت تثبیت رسالت الهی روح بر آن دمیده شد و به إذن خدای سبحان حقیقتاً پرندهای گردید. و در آسمان پرواز میکرد؛ چنانکه در سورهی مائده به وضوح این حقیقت را بیان کرده است.
ساختن شکل و هیئت پرنده از خاک و دمیدن روح در آن، هم دقیقتر است و هم از نظر علمی و فنی بسیار مشکلتر؛ چون در این برنامه نظم و قوای ظاهری بدن و تشکیلات لازم در میان نبود؛ همچنین روح حیوانی که حاکم بر بدن باشد، وجود نداشت؛ بلکه تنها به وسیلهی ارادهی الهی و نفخهی روحانی صورت گرفت، بدون این که احتیاج به مقدماتی داشته باشد؛ اما این که مادهی طین انتخاب شد چون این ماده از مواد پایینتر عالم مادی است و در عین حال نرم، بدون شکل خاص و قابل انعطاف است.
از سیاق آیه چنین برمیآید که در زمان حضرت عیسی پیکرسازان بسیار وجود داشت؛ حتی یهودیها تصاویر گوناگون مثل صورت انبیاء و ملائکه و غیر آنها میتراشیدند و به آنها سجده میکردند. این پیکرسازی از گِل و دمیدن جان به آن مجسمهی بیروح و دست ساخته به اذن الهی، از جمله معجزات حضرت عیسی مسیح بود که به عنوان حجتی برای حقانیت رسالت خویش اقامه نمود.
شفای بیماران صعبالعلاج و ناعلاج:
از دیگر معجزات حضرت عیسی علیه السلام این بود که کور مادرزاد را شفا میداد و بیماران مبتلا به پیسی را بهبود میبخشید: «... وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ...»؛ ...و به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسی] را بهبودی میبخشم... .
"أکمه" کور مادرزاد یا مطلق کوری است؛ یعنی کسی که از نعمت بینایی و نیروی باصره محروم بوده و علاج آن جز با قدرت الهی امکانپذیر نیست و "برص" بیماری پوستی است که لکههای سفیدی در پوست انسان ظاهر میشود و از جمله بیماریهای صعبالعلاج است و "إبراء" به معنای برطرف کردن نقص و ضعف بوده به طوری که به بهبودی کامل برسد؛ چنانکه خدای تبارک در آیهی دیگر خطاب به حضرت عیسی بن مریم میفرماید: «و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من، شفا میدادی».
دلیل ذکر شدن این دو بیماری یا به این علت است که أطباء در معالجهی این نوع بیماران عاجز مانده بودند، با این که پزشکان آن روز معالجات حیرتآوری انجام میدادند؛ یا مردم شفا یافتن این نوع بیماران را به عیان مشاهده میکردند و جایی برای انکار باقی نمیماند. پس عیسی بن مریم با دست مسیحایی خویش چشم نابینا و مبتلایان به برص را مسح میکرد و همان حین مبتلایان به إذن الهی به طور معجزهآسا شفای کامل مییافتند.
زنده کردن مردگان:
زنده کردن مردگان نیز همچون دمیدن روح در پرندهی گِلی، معجزهی مسیح بود: «...وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّه...»؛ ...و مردگان را با اذن خدا زنده میکنم... .
از تعبیر زنده کردن مردگان که به صورت جمع بیان شده، فهمیده میشود که حضرت مسیح بارها مرده را زنده کرده بود و زمانی که مردهای را زنده میکرد، با او سخن میگفت بعد دوباره او را میمیراند. در سورهی مائده خدای سبحان خطاب به حضرت عیسی میفرماید: «...وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِي»؛ ...و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده میکردی.
مراد از "تُخرجُ" خارج کردن مردگان از قبور است؛ یعنی اخراج اطلاق شده اما لازمهی آن که زنده کردن باشد، اراده شده است؛ چون میت به خاطر میت بودن در قبر قرار میگیرد و از قبر خارج میشود به دلیل سببی که در قبر قرار گرفته که لازمهی آن خارج کردن از آن مکان است. در آیات دیگر نیز خروج به معنای إحیاء آمده است. پس بیرون کردن مردگان کنایه از زنده کردن آنان است و امواتی که مسیح زنده میکرده، مردگان مدفون بودهاند که آن جناب با بیرون کردن از قبور به آنان حیات میداد و این که لفظ "مَوتی" در خروج مردگان نیز جمع آمده، بیانگر این است که مرده زنده کردن مسیح مکرر اتفاق افتاده است.
إخبار از غیب:
یکی دیگر از معجزاتی که عیسی مسیح در قرآن از آن یاد میکند، خبر دادن از غیب است: «...وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ...»؛ ...و از آنچه میخورید و در خانههای خود ذخیره میکنید، به شما خبر میدهم... .
إخبار به غیب مختص به خداست و در مرتبهی دوم رسولانی که خدای متعال به وسیلهی وحی به آنان آگاهی داده که خود معجزهای دیگر است. این خبر دادن از غیب را کسی در معجزه بودنش شک نمیکند؛ برای این که هیچ احدی عادتا تردیدی ندارد از این که چه چیزی خورده و در خانهی خود چه چیزی را ذخیره کرده است. اما این که معجزهی إخبار از غیب را مقید به اذن خدا نکرده، با این که هیچ معجزهای بدون اذن خدا تحقق نمییابد، برای این که از این معجزه تعبیر به إخبار کرده و خبر دادن غیر از خلق نمودن، زنده کردن و امثال اینهاست که حقیقتاً فعل خداست و اگر به عیسای مسیح نسبت داده شده، باز با اذن خدا خواهد بود و رسول خدا در این امور استقلالیت ندارد. از سویی در موارد پیشین ممکن بود توهم الوهیت عیسی به وجود بیاید لذا تاکید به اذن خدای سبحان در آن افعال این شبهه را برطرف میکند؛ ولی در مورد إخبار از غیب چون امری طبیعی بوده و هر کسی با اندکی ریاضت میتواند به آن برسد، دیگر از اذن خداوند چیزی نگفت.
مائده آسمانی:
داستان مائدهی آسمانی که در قرآن به عنوان معجزه و نعمت الهی بیان شده، مربوط به حواریون عیسای مسیح است که با درخواست مسیح از ناحیهی خدای متعال جهت نشان دادن قدرت الهی و تصدیق نبوت خویش به حواریون نازل شد. از ناحیهی خدای سبحان به حواریون که از صحابهی مخلص عیسای مسیح بودند، الهام شد: به من و رسول من ایمان بیاورید! آنها نیز امتثال امر کردند و شهادت دادند که تسلیم و مطیع امر الهی هستیم.
بعد قرآن ماجرای مائدهی آسمانی حواریون را بازگو میکند: «إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ...»؛ در آن هنگام که حواریون گفتند: ای عیسی بن مریم! آیا پروردگارت میتواند مائدهای از آسمان بر ما نازل کند؟...
مراد حواریون از استطاعت پروردگار رضایت الهی بر انجام این فعل بود؛ چون آنها اولا از اهل ایمان بودند و به قدرت الهی علم داشتند؛ ثانیا ارادهی آنها از این درخواست، مشاهدهی این مائده با چشم خود و رسیدن به اطمینان قلبی بود؛ همچنانکه حضرت ابراهیم علیه السلام از خداوند خواست که زنده کردن مردگان را به ایشان نشان بدهد تا با این امر به اطمینان قلبی برسد. پس علم نظری مد نظر نبود بلکه علم معاینه و مشاهده میخواست که شبههبردار نیست. لذا ارادهی حواریون با درخواست نزول طعام آسمانی این بود که اطمینان قلبی، یقین به قدرت بیکران الهی، یقین به صدق نبوت عیسای مسیح در وجودشان زیاد شود؛ چون دلالت علم حسی برای رساندن انسان به مطلوب، خیلی قویتر از علم نظری است که نیاز به براهین دارد.
حضرت عیسی در پی این خواسته، از خدای تبارک مائدهی آسمانی درخواست نمود؛ سفرهی طعامی که چند ویژگی داشته باشد: «قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِنْكَ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ».
عیسی بن مریم عرض کرد: خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائدهای بر ما بفرست! تا برای اول و آخر ما عیدی باشد و نشانهای از تو و به ما روزی ده! تو بهترین روزی دهندگانی!
مراد این است که روز نزول مائده برای حواریون و دیگران که در عصر عیسی بن مریم میزیستند و اقوام بعدی که از امت و پیروان حضرت باشند، به عنوان عید باشد؛ یعنی روزی که آن را با عظمت و با شرافت بشمارند و از سویی به عنوان رزق جسم و جان آنها بوده و همچنین این مائده نشانه و معجزهی رسالت باشد.
خدای متعال نیز در برابر این درخواست رسول خدا مائدهی آسمانی را برای آنها نازل کرد و در مقابل به منکران این اعجاز عذاب شدید و بینظیری وعده داد.
پانویس
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414ق، چاپ سوم، ج 5، ص369.
- ↑ طریحی، فخرالدین؛ مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی، تهران، کتابفروشی مرتضوی، 1375ش، چاپ سوم، ج4، ص24.
- ↑ معرفت، محمدهادی؛ التمهید فی علوم القرآن، قم، موسسه فرهنگی تمهید، 1386ش، چاپ اول، ج4، ص23 و موسوی خویی، ابوالقاسم؛ البیان فی تفسیر القرآن، نجف اشرف، آداب، 1385ق، چاپ دوم، ص35.
- ↑ سوره احقاف/35، سوره احزاب/7 و سوره شوری/13. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1374ش، چاپ اول، ج21، ص378.
- ↑ سوره مائده/46، سوره حدید/27 و سوره مریم/30.
- ↑ تفسیر نمونه، ج4، ص332.
- ↑ سوره بقره، 87 و 253.
- ↑ تفسیر نمونه، ج2، ص554.
- ↑ سوره مریم/16–26.
- ↑ سوره آل عمران/45.
- ↑ ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر والتنویر، بیتا، ج3، ص96.
- ↑ سوره مریم/21.
- ↑ صادقی تهرانی، محمد؛ الفرقان فی تفسیرالقرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامی، 1365ش، چاپ دوم، ج18، ص290.
- ↑ سوره انبیاء/91.
- ↑ سوره آل عمران/59.
- ↑ طباطبایی(علامه)، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق، چاپ پنجم، ج14، ص316 و 317.
- ↑ رشیدالدین میبدی، احمد بن ابیسعد؛ کشف الأسرار و عدة الأبرار، تهران، امیرکبیر، 1371ش، چاپ پنجم، ج6، ص304.
- ↑ سوره مریم/24.
- ↑ المیزان فی تفسیرالقرآن، ج14، ص42 و 43.
- ↑ سوره آل عمران/46.
- ↑ المیزان فی تفسیرالقرآن، ج14، ص45 و طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن، تهران، ناصرخسرو، 1372ش، چاپ سوم، ج2، ص750.
- ↑ سوره مریم/30.
- ↑ المیزان فی تفسیرالقرآن، ج14، ص47.
- ↑ أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج3، ص207.
- ↑ مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، 1380ش، چاپ اول، ج4، ص216.
- ↑ سوره آل عمران/49.
- ↑ بلاغی نجفی، محمدجواد؛ آلاءالرحمان فی تفسیر القرآن، قم، بنیاد بعثت، 1420ق، چاپ اول، ج1، ص285 و موسوی سبزواری، سید عبدالاعلی؛ مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه اهل بیت علیهم السلام، 1409ق، چاپ دوم، ج5، ص299.
- ↑ مدرسی، سید محمدتقی؛ من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، 1419ق، چاپ اول، ج1، ص564.
- ↑ سوره مائده/110.
- ↑ مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، ج4، ص216.
- ↑ اطیب البیان فی تفسیرالقرآن، ج3، ص207.
- ↑ سوره آل عمران/49.
- ↑ مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج5، ص300 و تفسیر روشن، ج4، ص217.
- ↑ سوره مائده/110.
- ↑ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج3، ص208؛ مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج5، ص300.
- ↑ ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر والتنویر، ج3، ص102.
- ↑ سوره آل عمران/49.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج3، ص199.
- ↑ ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر والتنویر، ج3، ص102.
- ↑ سوره مائده/110.
- ↑ ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر والتنویر، ج5، ص261.
- ↑ سوره ق/11 و سوره مومنون/35.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج6، ص221.
- ↑ سوره آل عمران/49.
- ↑ سوره غافر/78.
- ↑ المیزان فی تفسیرالقرآن، ج3، ص314.
- ↑ سوره مائده/112.
- ↑ زحیلی، وهبة بن مصطفی؛ التفسیر المنیر فیالعقیدة والشریعة والمنهج، بیروت، دارالفکر المعاصر، 1418ق، چاپ دوم، ج7، ص112–114.
- ↑ سوره مائده/114.
- ↑ اطیب البیان فی تفسیرالقرآن، ج4، ص502.
- ↑ سوره مائده/115.
منبع
- اباذر بشيرزاده، معجزات حضرت عيسی علیه السلام، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: 17 آذرماه 1392.