آیه 99 سوره نحل
<<98 | آیه 99 سوره نحل | 100>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
که البته شیطان را هرگز بر کسانی که به خدا ایمان آورده و بر پروردگارشان توکل و اعتماد میکنند تسلط نخواهد بود.
یقیناً او بر کسانی که ایمان آورده اند وهمواره بر پروردگارشان توکل می کنند، تسلّطی ندارد.
چرا كه او را بر كسانى كه ايمان آوردهاند، و بر پروردگارشان توكل مىكنند، تسلّطى نيست.
شيطان را بر كسانى كه ايمان آوردهاند و بر خدا توكل مىكنند تسلطى نيست.
چرا که او، بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند، تسلّطی ندارد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«سلطان»: تسلّط.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ «98»
پس هرگاه خواستى قرآن بخوانى، از (شر) شيطان رانده شده به خداوند پناه ببر.
إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ «99»
البتّه شيطان را بر كسانى كه ايمان آورده و بر پروردگارشان توكّل مىكنند، غلبه و سلطهاى نيست.
نکته ها
هر كار خوبى ممكن است آفاتى داشته باشد، همان گونه كه عزّت، آفتى دارد مثل تكّبر و خدمت به مردم، آفتى دارد مثل منت گذاشتن، قرائت قرآن نيز ممكن است آفاتى از قبيل خودنمايى، كسب درآمد، رقابتهاى منفى، فريب مردم، فهم غلط، تفسير به راى و ... داشته باشد كه انسان بايد هنگام تلاوت قرآن از شرّ همهى آفات، به خداوند پناه ببرد.
امام صادق عليه السلام فرمود: تلاوت نياز به سه چيز دارد: قلب خاشع و بدن فارغ و موضع خالى. يعنى حالتى كه در آن پيش داورى نباشد. «1»
قرآن اگر همراه با تفسير و نظرات امامان معصوم عليهم السلام باشد، «كتاب الله و عترتى لن يفترقا» وبر دلهاى پاك وارد شود، «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» سبب هدايت ورشد و زياد شدن ايمان وعلم مىگردد. چنانكه قرآن مىفرمايد: اى پيامبر هرگاه قرآن تلاوت مىكنى ما ميان تو و كسانى كه ايمان به آخرت ندارند مانعى قرار مىدهيم «2»
«1». تفسير فرقان.
«2». اسراء، 45.
جلد 4 - صفحه 579
در روايات مىخوانيم: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هنگام تلاوت قرآن جمله «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم» را مىخواندند. «1»
پیام ها
1- از خطر نفوذ شيطان در بهترين افراد و مقدّسترين كار غافل نباشيد. (تلاوت قرآن از شخصى مثل پيامبر اكرم هم نياز به استعاذه دارد)
2- شيطان به سراغ همه مىآيد، امّا در همه تأثيرگزار نيست. «لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا»
3- ايمان و توكّل، قلعهاى است كه انسان را از آسيبپذيرى حفظ مىكند. «لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا»
4- پناه بردن به خداوند، نشانهى ايمان به او و توكّل بر اوست. فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ ... آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ
5- پناه بردن شما همراه پناه دادن اوست. (پس پناه ببريد، «فَاسْتَعِذْ» تا او شما را پناه دهد و اگر او پناه ندهد، پناهندگى ما بيهوده است.)
6- جز پناهندگى به او راه ديگرى نيست. «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ»
«1». تفسير كنزالدقائق.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (99)
بعد در بيان فايده استعاذه فرمايد:
إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ: بدرستى كه نيست مر ابليس را تسلطى و غلبه
«1» كنز العرفان، جلد اوّل صفحه 148.
جلد 7 - صفحه 281
و قوتى. عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا: بر آنانكه ايمان آوردهاند به خدا، زيرا ايشان پناه به حق مىبرند از شرّ او. وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ: و بر پروردگارشان توكل مىنمايند در دفع وساوس او.
تبصره: ذكر سلطنت بعد از امر به استعاذه به جهت دفع توهم است كه شيطان را سلطنتى نباشد بر اهل ايمان، يعنى شيطان قادر نيست بر آنكه بر كفر و معاصى وارد نمايد مؤمنان را، بلكه فقط وسوسه كند، و آن هم دفعش به ذكر الهى است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (95) ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (96) مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (97) فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ (98) إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (99)
إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ (100)
ترجمه
و عوض مگيريد بعهد خدا بهاء اندك را همانا آنچه نزد خدا است
جلد 3 صفحه 314
آن بهتر است براى شما اگر باشيد كه بدانيد
آنچه نزد شما است فانى ميشود و آنچه نزد خدا است باقى ميماند و هر آينه جزا ميدهيم البتّه آنانرا كه صبر نمودند مزدشان را ببهتر چيزيكه بودند بجا مىآوردند
هر كس بجا آورد كار شايسته را از مرد و زن و او مؤمن باشد پس هر آينه زندگانى دهيم او را زندگانى پاكيزه و هر آينه جزا دهيم ايشانرا مزدشانرا ببهتر چيزيكه بودند بجا مىآوردند
پس چون بخوانى قرآن را پس پناه بر بخدا از شيطان رانده شده
همانا نيست مر او را تسلّطى بر آنانكه ايمان آوردند و بر پروردگارشان توكّل ميكنند
جز اين نيست كه تسلّط او بر كسانى است كه زير فرمان او ميروند و آنانكه براى او شرك مىآورند.
تفسير
- خداوند در تعقيب آيات سابقه نهى فرموده است از نقض عهد نمودن مسلمانان بطمع مال و جاه دنيوى از كفّار قريش كه طالب نقض بودند تا ثابت قدم فرمايد در دين كسانى را كه عهد كرده بودند با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قسم خورده بودند كه از ايمان و اطاعت او سر نه پيچند باين تقريب كه مبادله و معاوضه ننمائيد عهد خدا را با بهاء كمى چون مال و جاه دنيوى هر قدر زياد باشد در مقابل ثواب و مقام اخروى ناچيز و كم و حقير است و ارباب علم و دانش ميدانند كه اجر الهى كه نزد خدا است و به بندگان صالح خود وعده فرموده بهتر است از دنيا و ما فيها چون باقى و ثابت و دائم است و متاع دنيا فانى و زائل و متزلزل است و خداوند كسانيرا كه صبر نمودند بر ثبات قدم در دين و وفاء بعهد و قسم و تحمّل آزار و اضرار مشركين جزا ميدهد در دنيا و آخرت باعمال حسنه ايشان كه احسن است از ساير اعمال يا آنكه جزا ميدهد بجزائى كه احسن است آن جزا بمراتب و جهاتى از اعمال حسنه ايشان و كسانيكه داراى اعمال صالحهاند از مرد و زن در صورتى كه مؤمن باشند بخدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار و روز قيامت خداوند زندگانى پاكيزه خوش خوب بايشان عطا ميفرمايد در دنيا چون اين عقايد و اعمال صالحه موجب رضا و تسليم در برابر مقدرات الهى است و كسيكه باين مقام برسد از هيچ پيش آمدى ملول و مكدّر نخواهد شد و در تمام امور با توكّل بخدا و اميد بأجر اخروى شاد كام و مقضى المرام خواهد بود و خداوند او را نااميد از رحمت خود نميفرمايد و بتقريب مذكور پاداش اعمال حسنه او را عطا خواهد فرمود قمّى ره نقل فرموده كه مراد از حياة
جلد 3 صفحه 315
طيّبه قناعت بروزى خداداد است و در نهج البلاغه نيز بقناعت تفسير شده و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه مراد قناعت و رضاى بقسمت الهيّه است و چون سر چشمه حيات طيّبه واصل اعمال صالحه قرائت قرآن و مقدمه آن استعاذه از شيطان است خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه چون اراده قرائت قرآن كنى قبل از تلاوت پناه ببر بخداوند از وسوسه شيطان كه رجيم و مطرود از درگاه الهى شد تا محفوظ شوى از تزلزل در الفاظ و تحيّر در معانى آن و بكمك الهى مفتوح شود بر تو ابواب علم و معرفت بحقائق كلّيّه اشياء از بركت تلاوت قرآن و تدبّر در آن و مقصود بخطاب در واقع امّتند اگر چه صيغه آن در ظاهر متوجّه بآنحضرت شده است مانند ساير خطابات قرآنيه كه مكرّر ذكر شده است و امر از براى استحباب است و ممكن است در عوض استعاذه بسم اللّه الرحمن الرحيم گفته شود چنانچه در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كيفيّت استعاذه چنين است كه شخص بگويد استعيذ باللّه السّميع العليم من الشيطان الرجيم كه او خبيثترين شياطين است و بصيغه اعوذ نيز روايت شده است و ينظر حقير عمده آنستكه قبلش را متوجه بخدا نمايد و زبانش را حفظ نمايد از ذكر غير خدا و از صميم قلب در خواست نمايد كه خداوند او را از وسوسه و شرّ شيطان مادامى كه مشغول بتلاوت است حفظ فرمايد و با توكل بخدا مشغول شود كه انشاء اللّه تعالى كامياب خواهد شد چون آن ملعون بر كسانيكه داراى ايمان و توكل بخدايند تسلّط و اقتدارى ندارد و نميتواند ايشانرا منصرف از حقّ و متوجّه بباطل نمايد جز اين نيست كه تسلّط و اقتدار و فرمانفرمائى او بر كسانى است كه قبول حكم او را نمودهاند و زير بار فرمان او رفتهاند و مطيع او شده و او را شريك با خدا در اطاعت قرار دادهاند يا بامر او بتپرست و مشرك شدهاند در كافى و عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه شيطان بر بدن مؤمن مسلّط ميشود ولى بردينش مسلّط نميشود مانند حضرت ايّوب كه بر بدنش مسلّط شد و بر دينش نشد امّا اهل شرك پس مسلّط ميشود بر ابدان و اديانشان و در بعضى از روايات فرمودهاند از ولايت ائمه عليهم السلام نميتواند اهل ايمانرا بيرون ببرد ولى ميتواند بمعصيت وادار كند و بنظر حقير تا شخص متوجّه بخدا و ذكر حقّ است
جلد 3 صفحه 316
شيطان در او نفوذ ندارد يعنى وسوسهاش مؤثر نميشود ولى وقتى از ياد خدا غافل و متوجّه بدنيا شود شيطان در او نفوذ پيدا ميكند بوسوسه و كم كم بر او مسلّط ميشود و او را بدام خود در ميآورد و چون بدام او افتاد ديگر او را رها نميكند تا به اسفل السّافلين برساند مگر باز متوجّه بخدا شود و متوسل بائمه اطهار تا ببركت توجّه آن ذوات مقدسه رستگار گردد و در مجمع عدم تسلّط شيطان بر مؤمن را بعدم قدرت بر اجبار بكفر و معصيت تفسير فرموده و ظاهرا باين معنى تسلّط بر غير مؤمن هم ندارد و در كلام الهى نفى و اثبات متوجه بيك معنى شده است و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّهُ لَيسَ لَهُ سُلطانٌ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلي رَبِّهِم يَتَوَكَّلُونَ (99) إِنَّما سُلطانُهُ عَلَي الَّذِينَ يَتَوَلَّونَهُ وَ الَّذِينَ هُم بِهِ مُشرِكُونَ (100)
محققا شيطان تسلط ندارد بر كساني که ايمان آوردند و بر پروردگار خود توكل ميكنند منحصرا تسلّط آن بر كسانيست که او را تولي ميكنند و كساني که باو شرك مياورند (مثال) اگر سلطاني باهل مملكت خود اعلام كرد که از سر حدات مملكت خارج نشويد و تمام احتياجات شما را من تأمين ميكنم زيرا که در خارج مملكت دشمنهايي داريد که شما را در شكنجه عذاب مياندازند و تمام حيثيات شما را از بين ميبرند لكن آنها قدرت بر دخول در اينکه مملكت ندارند و خردلي آسيبي بشما نميتوانند وارد كنند اگر بعضي از افراد رعيت مخالفت كردند و خارج شدند و گرفتار شكنجههاي دشمن شدند سلطان حق دارد هم از آنها مؤاخذه كند که چرا از سرحدات خارج شديد و هم از آنها که چرا رعيت مرا در شكنجه انداختيد قضيه اينکه آيه بعين همين است خداوند اعلام فرمود بتمام بندگانش که از سر حدات ايمان خارج نشويد که دشمنان شما قدرت دخول ندارند و بشما خردلي آسيب نميرسانند که مفاد إِنَّهُ لَيسَ لَهُ سُلطانٌ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا است و تمام احتياجات شما را من که پروردگار شما هستم تامين ميكنم بمن واگذار كنيد که مفاد وَ عَلي رَبِّهِم يَتَوَكَّلُونَ است و اگر از حدود ايمان خارج شديد که برويم آنجا چه خبر است و دوست
جلد 12 - صفحه 187
خارجه شديد بر شما دشمن مسلط ميشود و در شكنجه مياندازد که مفاد (إِنَّما سُلطانُهُ عَلَي الَّذِينَ يَتَوَلَّونَهُ) است يا بعض احتياجات خود را خواستيد از خارج تأمين كنيد که مفاد وَ الَّذِينَ هُم بِهِ مُشرِكُونَ است هم شيطان مورد مواخذه ميشود که چرا بندگان مرا اغوي كردي و در عذاب و بلاء انداختي و هم بنده مورد مؤاخذه ميشود که چرا از ايمان خارج شدي و در احتياجات بمن رجوع نكردي.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 99)- این آیه در حقیقت دلیلی است بر آنچه در آیه قبل گفته شده بود، میفرماید: «شیطان تسلّطی بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل میکنند ندارد» (إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم