آیه 97 سوره حجر
<<96 | آیه 97 سوره حجر | 98>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و ما محققا میدانیم که تو از آنچه امت (در طعنه و تکذیب تو) میگویند سخت دلتنگ میشوی.
ما می دانیم که تو از آنچه [مشرکان] می گویند، دلتنگ می شوی.
و قطعاً مىدانيم كه سينه تو از آنچه مىگويند تنگ مىشود.
و مىدانيم كه تو از گفتارشان دلتنگ مىشوى.
ما میدانیم سینهات از آنچه آنها میگویند تنگ میشود (و تو را سخت ناراحت میکنند).
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«یَضِیقُ»: تنگ میشود. به هم میآید. مراد ناراحتشدن و تنگدل گشتن است.
نزول
حفص بن غیاث البخترى از امام صادق علیهالسلام نقل نماید که امام به وى فرمود: اى حفص باید انسان در جمیع امور صابر و شکیبا باشد زیرا خداوند وقتى محمد صلى الله علیه و آله را مبعوث فرمود، وى را به صبر و مدارا دستور داد و در این باره آیه «وَاصْبِرْ عَلى ما یقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلًا» را براى او نازل نمود و همچنین آیه «وَلا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَک وَ بَینَهُ عَداوَةٌ کأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ» را از براى او نازل فرمود.
پیامبر تمام صدمات و لطماتى را که بر او وارد میکردند، صبر میکرد و همه اذیت ها و آزارها را از ناحیه کفار تحمل مینمود تا جائى که تاب تحمل از براى او نمانده بود، سپس این آیه از براى پیامبر نازل گردید.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ «97»
(اى پيامبر!) البتّه ما مىدانيم كه سينهات بواسطه آنچه مىگويند، تنگ مىشود.
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ «98»
پس (براى تقويت خود) پروردگارت را با سپاس و ستايش به پاكى ياد كن و از سجده كنندگان باش.
وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ «99»
و پروردگارت را پرستش كن تا آنكه يقينى (مرگ)، تو را فرارسد.
نکته ها
در ميان مفسران مشهور آن است كه مراد از «يقين» در اين آيات، مرگ يعنى يقينىترين امر نزد بشر است. همان گونه كه در آيهى 46 سوره مدّثر نيز از زبان كفّار آمده كه: «وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ حَتَّى أَتانَا الْيَقِينُ» ما معاد را تا لحظه مرگ تكذيب مىكرديم. گرچه معناى يقين، مرگ نيست، ولى مرگ زمينهاى براى يقين پيدا كردن است، چون هنگام فرارسيدن مرگ تمام پردهها كنار رفته و انسان به واقعيات يقين پيدا مىكند.
بعضى از منحرفان آيه «وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ» را دستاويز قرار داده و مىگويند: اگر
جلد 4 - صفحه 485
به يقين رسيدى، ديگر عبادت لازم نيست!. غافل از آنكه خطاب آيه به پيامبر صلى الله عليه و آله است كه از روز اوّل به يقين رسيده بود ودر برابر تطميع وتهديدهاى كفّار مىفرمود: اگر ماه را در يك دستم و خورشيد را در دست ديگرم قرار دهيد، دست از وظيفهى خود برنمىدارم، ولى با آن يقين تا آخرين لحظه عمر عبادت مىكرد.
پیام ها
1- اگر بدانيم رنج ما زير نظر خداست، تحمّل مشكلات آسان مىشود. «نَعْلَمُ»
2- ظرفيّت تمام افراد حتّى انبيا محدود است. «يَضِيقُ صَدْرُكَ»
3- گاهى لجاجت و ياوهگويى، سعهصدردارترين افراد را در فشار قرار مىدهد. «يَضِيقُ صَدْرُكَ» با آنكه خداوند فرموده: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»
4- سينه پيامبر در جنگها تنگ نشد، ولى از حرفها دلگير شد. «يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ»
5- دواى فشار روحى وروانى، نماز، سجده، تسبيح و حمد خداوند است. يَضِيقُ ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ ... وَ اعْبُدْ (ابن عباس مىگويد: هرگاه پيامبر صلى الله عليه و آله غمگين مىشد، به نماز برمىخاست.) «1»
6- مهمتر از عبادت، استمرار آن است. «وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ»
7- تداوم بر بندگى حق، سبب پيدا شدن يقين است. وَ اعْبُدْ ... يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ
«الحمدلِلَّه ربّ العالمين»
«1». تفسير نمونه.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ (97)
بعد از آن براى تسليه خاطر مبارك پيغمبر محترم فرمايد:
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ: و هر آينه بتحقيق ما مىدانيم بدرستى كه تنگ مىشود و گرفته مىگردد سينه تو به آنچه مىگويند كافران از شرك خدا و طعن قرآن و استهزاء به تو، يعنى بر تو شاق مىنمايد و دشوار مىآيد گفتار كفار.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (94) إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ (95) الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (96) وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ (97) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ (98)
وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ (99)
ترجمه
پس آشكار قيام كن بآنچه مأمور شوى و روى گردان از مشركان
همانا ما كفايت كنيم از تو استهزاء كنندگانرا
آنانكه قرار ميدهند با خدا خداى ديگرى را پس زود باشد كه بدانند
و بتحقيق ميدانيم كه تو تنگ ميشود سينهات بآنچه ميگويند
پس تسبيح كن بستايش پروردگارت و باش از سجده كنندگان
و پرستش كن پروردگارت را تا برسد تو را مرگ.
تفسير
در اكمال از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پنج سال در خفاء بود و براى ترس از كفّار مكتوم داشت و اظهار نفرمود امر خود را و على عليه السّلام
جلد 3 صفحه 267
و خديجه با او بودند پس مأمور شد از جانب خدا بآنكه آشكار قيام بامر نمايد ظاهر شد و اظهار كرد امر خود را و در روايت ديگر سه سال تعيين شده و عيّاشى ره از آنحضرت اين معنى را نقل نموده و آنكه چون عرضه داشت نفس خود را بقبايل عرب تكذيب كردند آنحضرت را و گفتند دور شو از ما و قمّى ره فرموده اين آيه در مكّه نازل شد بعد از نبوّت پيغمبر بسه سال و حديث اكمال را مفصّلتر نقل نموده و استهزاء كنندگانرا فرموده وليد بن مغيره و عاص بن وائل و اسود بن مطّلب و اسود بن عبد يغوث و حرث بن طلاطله بودند و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه استهزاء كنندگان به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين پنج نفر نامبرده بودند و چون خداوند بآنحضرت وعده فرمود كه شرّ آنها را از او كفايت كند دانست كه ذليل شدند پس ببدترين وجهى از وجوه ميراند آنها را خدا و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام حديث مفصّلى نقل نموده كه در آن اسماء اين پنج نفر ذكر شده و آنكه همه در يكروز مردند و گفتند خداى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ما را كشت وليد بن مغيره عبور نمود و در راه تيرى تراشيده و گذارده شده بود به رگ حيات آن اصابت نمود و پاره كرد و خون جارى گشت تا مرد و عاص بن وائل براى كارى از خانه بيرون رفت سنگى زير پايش غلطيد و افتاد و پاره پاره شد و مرد و اسود بن عبد يغوث باستقبال پسرش رفت و زير سايه درختى نشست و جبرئيل نازل شد و سر او را گرفت و بدرخت زد او بغلامش گفت نگذار اين شخص سر مرا بدرخت بزند غلامش گفت من كسيرا نمىبينم خودت سرت را بدرخت ميزنى و كشته شد و اسود بن مطّلب بنفرين پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كور شد و مرد و حرث بن طلاطله از خانه بيرون رفت و باد سام او را گرفت و سياه شد و چون بخانه برگشت كسانش او را نشناختند و در خانه راهش ندادند و او گفت من حرثم آنها قبول نكردند و بر او غضب نمودند و او را كشتند و روايت شده است كه اينها يك روز به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گفتند اگر تا ظهر از قولت برنگشتى تو را خواهيم كشت و آنحضرت غمناك وارد خانه شد و در خانه را بروى خود بست پس در همان ساعت جبرئيل از جانب خدا نازل شد و عرض كرد يا محمّد خداوند سلام بتو سلام ميرساند و ميفرمايد اصدع بما تؤمر و أعرض عن المشركين يعنى اظهار كن امر خود را باهل مكّه و بخوان آنها را بايمان حضرت فرمود اى
جلد 3 صفحه 268
جبرئيل چه كنم با مستهزئين و تهديد آنها جواب رسيد انّا كفيناك المستهزئين حضرت فرمود آنها الساعة نزد من بودند عرض كرد كفايت كردم امر آنها را و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم علنا دعوت فرمود و قمّى ره بعد از نقل كيفيّت هلاك استهزاء كنندگان فرموده پس حضرت از خانه بيرون آمد و بر حجر اسمعيل ايستاد و مردم را بشهادت بر توحيد و رسالت خود رسما دعوت فرمود و فرمود بتها را بشكنيد تا مالك ملك عرب و عجم شويد و ببهشت برويد باز استهزاء نمودند و گفتند محمّد ديوانه شده ولى از ترس حضرت ابو طالب جرئت جسارت بيشترى ننمودند پس خلاصه مفاد آيات شريفه آنستكه خداوند پس از بيان مسئوليّت تمام فرق كفّار فرموده پس آشكار كن مأموريت خود را و اعتنائى مكن باقوال و اعمال اهل شرك ما شرّ آنها و كسانيرا كه بتو استهزاء مينمايند از تو دفع ميكنيم آنها كسانى هستند كه براى خدا شريك قرار دادند و بزودى بكيفر اعمال خودشان خواهند رسيد و ميفهمند چه خطاء بزرگى كردند ما ميدانيم تو از اقوال آنها دلتنگ ميشوى ولى رفع دلتنگى تو بخلوت با خداوند و تسبيح و حمد و سجده در پيشگاه او كه همه در نماز جمع است خواهد شد و مشغول بعبادت پروردگارت باش تا برسد بتو آن امر يقينى كه مرگ است و بهمه خواهد رسيد در مجمع روايت نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هر وقت از امرى محزون ميشد پناه ميبرد بنماز و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه گذشت.
جلد 3 صفحه 269
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَقَد نَعلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدرُكَ بِما يَقُولُونَ (97)
و هر آينه بتحقيق ما ميدانيم که سينه مبارك شما تنگ شده بواسطه اينکه جسارتها و اينکه كلمات ناشايسته که بشما ميگويند وَ لَقَد نَعلَمُ علم الهي به همه چيز تعلق گرفته چون عين ذات است و غير متناهي است و از باطن و ظاهر گذشته و آينده
جلد 12 - صفحه 76
خبر دارد و از قلوب بندگان مطلع است أَنَّكَ يَضِيقُ صَدرُكَ ضيق صدر رسول اللّه به واسطه جهاتيست: ايمان نياوردن اينها، و مانع شدن از ايمان ديگران، و اذيت و آزاري که بوجود مقدسش، بلكه بكساني که باو ايمان آوردهاند روا دارند، و اهانتهايي که بقرآن مجيد ميكنند که در آيات شريفه إشاره فرموده و كلمات زشت و جسارتها که بحضرتش ميكنند که ميفرمايد:
بِما يَقُولُونَ خداوند براي تسليت قلب آن حضرت ميفرمايد وظيفه شما فقط تبليغ است.
وَ ما عَلَي الرَّسُولِ إِلَّا البَلاغُ المُبِينُ نور آيه 53.
هر كس قابليت هدايت داشته هدايت ميشود و هر که قابل نباشد مزيد بر كفر و شقاوت و ضلالت او ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 97)- بار دیگر به عنوان دلداری و تقویت هر چه بیشتر روحیه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله اضافه میکند: «و ما میدانیم که سخنان آنها سینه تو را تنگ و ناراحت میسازد» (وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِما یَقُولُونَ).
روح لطیف تو و قلب حساست، نمیتواند این همه بدگویی و سخنان کفر و شرک آمیز را تحمل کند و به همین دلیل ناراحت میشوی.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ آیه 10 سوره مزمل، (ترجمه) «بر آنچه که (کفار یاوه هائى) مى گویند، شکیبا باش و به طرزى نیکو از آنها دورى کن».
- ↑ آیه 34 سوره فصلت، (ترجمه) «نیکى و بدى (در جهان) برابر نیست (اى پیامبر تو و امت تو) همیشه بدى را به بهترین عمل نیک پاداش بده تا آن کسى را که دشمن مى پندارى با تو دوست گردد».
- ↑ البرهان فی تفسیرالقرآن در طى تفسیر آیه 33 سوره انعام و تفسیر على بن ابراهیم.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص476.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.