آیه 96 سوره اسراء
<<95 | آیه 96 سوره اسراء | 97>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(ای پیغمبر، پس از اتمام حجت به امت) بگو: خدا شاهد میان من و شما کافی است که او به (احوال) بندگانش آگاه و بصیر است.
بگو: کافی است که خدا میان من و شما [در صدقِ نبوتم] شاهد باشد؛ چون او به بندگانش آگاه و بیناست.
بگو: «ميان من و شما، گواه بودن خدا كافى است، چرا كه او همواره به [حال] بندگانش آگاهِ بينا است.»
بگو خدا ميان من و شما شهادت را كافى است، زيرا او به بندگانش آگاه و بيناست.
بگو: «همین کافی است که خداوند، میان من و شما گواه باشد؛ چرا که او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«شَهِیداً»: گواه. یعنی گواه بر صدق من و عناد با حق شما.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً «96»
بگو: ميان من و شما خدا براى گواهى كافى است، همانا او نسبت به بندگانش آگاه و بيناست.
پیام ها
1- خداوند با بيان گواه بودن و علم خود به برخوردهاى بىمنطق كفّار، پيامبر را دلدارى مىدهد. «قُلْ كَفى بِاللَّهِ»
2- تكيهگاه پيامبران خداست، لذا قاطعيّت دارند وعقبنشينى ندارند. «كَفى بِاللَّهِ»
3- خداوند با مشركان اتمام حجّت كرده است، بنابراين به مجادلات بايد پايان داد. «كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً»
4- ايمان به علم و آگاهى خداوند، سبب دورى از انحراف وبهانهجويى است. «كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً»
5- شاهد بايد عالم، دقيق و بصير باشد. شَهِيداً ... خَبِيراً بَصِيراً
6- خداوند، هم شاهد آن است كه پيامبر به وظيفهاش عمل كرده است، هم از لجاجت و سرسختى يا ايمان و تسليم بندگانش آگاه است. كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً ... إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 121
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً (96)
شأن نزول: در «لباب» نقل نموده كه كفار به حضرت رسالت گفتند گواه رسالت تو كيست؟ آيه شريفه نازل شد:
قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً: بگو اى پيغمبر، بس است خداى تعالى در حالتى كه گواه است. بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ: ميان من و شما. مراد از شهادت خداى تعالى اظهار معجزه است بر دست آن حضرت، زيرا معجزه به زبان حال ناطق است به آنكه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، رسول اللّه باشد. پس معجزه جارى، مجراى گواه حق است. إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً: بدرستى كه خداى تعالى هست به بندگان دانا، كه احوال پوشيده آنان را مىداند؛ بينا كه اعمال آشكاراى ايشان را مىبيند. پس همه را بر وفق كردار پاداش خواهد داد.
آيه شريفه تسليه خاطر مبارك پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و تهديد كفار است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً (96) وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِهِ وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِيراً (97) ذلِكَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآياتِنا وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً (98) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ قادِرٌ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لا رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلاَّ كُفُوراً (99) قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً (100)
ترجمه
ترجمه بگو كافى است خدا كه گواه باشد ميان من و ميان شما همانا او باشد به بندگانش آگاه و بينا
و كسى را كه راهنمائى كند خدا پس او است راه يافته و كسانيرا كه در گمراهى گذارد پس هرگز نيابى براى آنها ياورانى از غير او و جمع كنيم آنها را روز قيامت كشيده شده بر رويهاشان كوران و گنگان و كران جايگاه آنها دوزخ است هر گاه فرو نشيند آتش زياد كنيم بر آنها شعله را
اين جزاى آنها است براى آنكه كافر شدند بآيتهاى ما و گفتند آيا وقتى كه باشيم استخوانها و ريزه ريزه آيا ما هر آينه گرديم برانگيخته شدگان مخلوقى تازه
آيا ندانستند همانا خداوندى كه آفريد آسمانها و زمين را توانا است بر آنكه بيافريند مانند آنها را و قرار داد براى آنها مدتى كه نيست شكّى در آن پس قبول ننمودند ستمكاران مگر انكار را
بگو اگر شما مالك بوديد خزينههاى رحمت پروردگار مرا آنگاه هر آينه امساك ميكرديد از ترس خرج كردن و باشد آدمى بسيار امساك كننده.
تفسير
- خداوند سبحان پس از جواب مقالات اهل شرك و طغيان بنحوى كه در آيات سابقه بيان شد به پيغمبر خود دستور فرموده كه بآنها بگويد كافى است خداوند كه شاهد باشد بر صدق ادّعاء من و آنكه بوظيفه تبليغ خود قيام نمودم و شهادت خداوند قولا به آيات بيّنات قرآن مجيد است و فعلا باجراء معجزات با هرات است بدست آنحضرت و خداوند دانا و خبير است بعقائد و اعمال خفيّه بندگان و بينا و بصير است باحوال و افعال آشكار آنها و همه را بپاداش خواهد رسانيد و اينجمله براى تسليت خاطر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و تهديد كفّار ذكر شده و نيز خداوند امر فرموده به پيغمبر خود كه بفرمايد راه وصول بحقّ و حقيقت و خير دنيا و آخرت منحصر است در دين اسلام و اطاعت پيغمبر و اوصياء او عليهم السلام كسيكه قبول نمايد آن دين را و پيروى كند از ايشان هدايت الهى و اصل باو شده پس او است مهتدى و راه يافته و كسيكه تجاوز نمايد و منحرف گردد از آن راه هدايت الهى و اصل باو نشده و در گمراهى افتاده خداوند هم او را بحال خود واگذار ميفرمايد و دستگيرى از او نميكند چون خود را بسوء اختيار بسبب عناد و لجاج و تكبّر از قبول حقّ از قابليّت هدايت انداخته و معلوم است چنين كسى ولى و هادى و يار و ياورى نخواهد داشت و كسى نميتواند از او دستگيرى كند چون بقول خدا
جلد 3 صفحه 395
و پيغمبر و اوصياء او مهتدى نشده چه رسد بسائرين با آنكه راه و راهنما منحصر است و مردم جز راه حقّ راهى و جز خدا و اولياء او دستگيرى ندارند و اين خلاصه معناى گمراه نمودن يا در گمراهى گذاردن يا حكم بگمراهى كردن خداوند است كه مكرّر بيان شده است و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه فرمود من تنها مبلّغ از جانب خدايم رساندن مردم را بحقّ كار من نيست اگر بود من تمام مردم روى زمين را مؤمن مينمودم شيطان هم عقائد و اعمال ناشايسته را در نظر مردم جلوه ميدهد و گمراهى مردم بدست او نيست اگر بود همه مردم را گمراه ميكرد پس هدايت و ضلالت بدست خدا است و توفيق و خذلان از او است هر كس را بخواهد هدايت ميكند و هر كس را بخواهد گمراه ميدارد و معلوم است اين قبيل اشخاص كه در دنيا كورند از مشاهده آيات الهى و لالند از اقرار بتوحيد و نبوّت و امامت و كرند از شنيدن سخن حقّ در آخرت هم باين اوصاف محشور ميشوند چون آنجا روز ظهور حقائق و بروز سرائر است پس نمىبينند چيزيرا كه موجب روشنى چشمهاشان باشد و نميشنوند صوتى را كه سبب لذّت بردن گوشهاشان گردد و نميگويند سخنى را كه براى آنها فائده داشته باشد و براى مزيد ذلّت و خوارى بر پيشانى و رخسار كشيده ميشوند بصحراى محشر چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه مردى از آنحضرت سؤال نمود چگونه محشور ميشود كافر در قيامت بر رخسارش فرمود كسيكه روان فرمود او را در دنيا بدو پايش قدرت دارد كه او را روان فرمايد در آخرت برخسارش و عيّاشى ره از يكى از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه مراد پيشانى است جايگاه ابدى آنها جهنّم است و هر زمان كه فرو نشيند آتش آن براى سوختن گوشت و پوست آنها خداوند گوشت و پوست تازه بآنها ميدهد و در نتيجه آن شعله آتش زياد ميشود و اين براى آنستكه آنها منكر معاد بودند در دنيا و از روى بىفكرى و تعجّب و انكار ميگفتند آيا وقتى ما مرديم و گوشت و پوست ما خاك شد و استخوانهاى ما پوسيده و ريز ريز و متفرق گرديد خداوند ما را دوباره زنده ميكند و بر پا ميدارد كه مخلوق تازهاى باشيم خداوند ميخواهد بآنها بفهماند امرى را كه شما منكر بوديد وقوع آنرا يكبار خداوند ميتواند دائما نسبت بشما معمول دارد تا موجب مزيد تأسفشان شود بر تكذيب انبيا و انكار معاد و بيشتر
جلد 3 صفحه 396
بچشند طعم آتش را قمّى و عيّاشى رحمهما اللّه از امام سجّاد عليه السّلام نقل نموده كه سعير نام واديى است در جهنّم كه هر زمان آتش آن فرو نشيند از وادى سعير بآن كمك رسد آيا ندانستند و فكر نكردند تا بدانند كه خداوندى كه بدست قدرت خود آفريده است بناى با عظمت آسمانها و زمين را قادر است كه بيافريند آدميزاد و مانند آنها را با آنكه ميدانند خلق آدميزاد آسانتر است از خلق آسمانها و دوباره ساختن چيزى آسانتر است از دفعه اوّل و خداوند مقرّر فرموده است براى بنى آدم مدّتى را كه تفكّر نمايند و پى بحقائق ببرند تا زمان مرگ يا قيامت كه شكّى در وقوع هيچيك از آن دو نيست و با اين همه آيات بيّنات باز ستمكاران بخويش و خلق از قبول حقّ امتناع ورزيدند و براى خود نخواستند جز كفر و انكار و كفران و ناسپاسى را و چون آنها از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چشمه و باغ و بستان و طلا خواسته بودند در بدو مقالشان كه در آيات سابقه بيان شد خداوند هم به پيغمبر خود دستور فرمود كه در خاتمه جواب بفرمايد شما مردمانى هستيد كه اگر خداوند خزينههاى ارزاق و نعم خود را بشما عطا فرمايد و مالك شويد از ترس آنكه مبادا تمام شود خرج نميكنيد با آنكه تمام شدنى نيست چون انسان بالطّبع ممسك و بخيل است و بايد برياضت اين صفت را از خود دور كند و اين براى آنستكه انسان محتاج است و كسيكه احتياج دارد اگر چيزى بكسى هم بدهد براى غرضى يا اميد عوضى ميدهد و كسيكه بدون غرض و عوض بخشش ميكند فقط خداوند است كه بهيچ وجه احتياجى ندارد پس جواد و كريم حقيقى او است نه غير او و اولياء خدا متّصف بصفات او هستند و اقتضاء طبع انسانى در وجود آنها مقهور قوّه عقلانى و جنبه رحمانى است خلاصه آنكه فائده مال داشتن خرج كردن است شما كه دل خرج كردن را نداريد مال نداشته باشيد براى شما بهتر است چون زحمت شما كمتر است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل كَفي بِاللّهِ شَهِيداً بَينِي وَ بَينَكُم إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً (96)
بفرما باين كفار و مشركين که منكر رسالت تو هستند كفايت ميكند ميانه من و شما اينكه خداوند شاهد و حاضر و ناظر است محققا او بجميع بندگانش خبير و بينا است (اشكال) شما در كلم الطيب در مجلد اول در رد نصاري و بطلان اناجيل اربعه يكي از اشكالاتي که كردهايد اينست که يهود اعتراض كردند بمسيح که ما از كجا بفهميم که تو از جانب خدا آمدهاي در جواب آنها گفت مگر در تورية شما نيست که هر دعوايي بدو شاهد اثبات ميشود گفتند آري گفت من خود يك شاهد و پدرم خدا هم يك شاهد شما گفتهايد که اينکه دعوي را هر مدعي ميتواند بگويد که خود شاهد باشد و بگويد خدا هم شاهد است و اينکه اشكال باين آيه هم وارد ميشود که ميفرمايد:
قُل كَفي بِاللّهِ شَهِيداً بَينِي وَ بَينَكُم (جواب) در اينجا حضرت نميخواهد شاهد اقامه كند بلكه مراد اينست که من بهمين خشنودم که خداوند حاضر و ناظر است که من بوظيفه خود در تبليغ رسالت عمل كردم و شما انكار كرديد فرداي قيامت من بجزاي خود نائل ميشوم و شما هم بسزاي خود ميرسيد و دليل بر اينکه دعوا اينست که إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً إِنَّ اللّهَ لا يَخفي عَلَيهِ شَيءٌ فِي الأَرضِ وَ لا فِي السَّماءِ آل عمران آيه 5 وَ ما يَخفي عَلَي اللّهِ مِن شَيءٍ فِي الأَرضِ وَ لا فِي السَّماءِ ابراهيم آيه 41 إِنَّهُ يَعلَمُ الجَهرَ وَ ما يَخفي اعلي آيه 7 و غير اينها از آيات شريفه و براهين عقليه و اخبار ائمه طاهره و كلمه خبير دلالت دارد بر جميع جزئيات واقعه در عالم و كلمه بصير دو معني دارد يكي بينايي که خداوند حاضر و ناظر به جميع امور
جلد 12 - صفحه 310
است و ديگر آنكه عالم و دانا است بذاته بر جميع ما سوي اللّه بلكه علم ذات بذات که غير متناهي است و عين ذات اقدس ربوبي است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 96)- در تعقیب بحثهای گذشته که در زمینه توحید و نبوت، و گفتگو با مخالفان بود، در اینجا یک نوع اعلام ختم بحث در این مرحله و نتیجه گیری از آن میباشد.
نخست میگوید: اگر آنها دلائل روشن تو را در رابطه با توحید و نبوت و معاد
ج2، ص671
نپذیرند به آنها اعلام کن و «بگو: همین بس که خدا میان من و شما گواه باشد، چرا که او از حال بندگانش آگاه (و نسبت به کارشان) بیناست» (قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً).
در حقیقت دو هدف از بیان این عبارت در نظر بوده است نخست این که:
مخالفان متعصب لجوج را تهدید کند که خداوند آگاه و بینا، شاهد و گواه اعمال ما و شماست، گمان نکنید از محیط قدرت او بیرون خواهید رفت، و یا چیزی از اعمالتان بر او مخفی میماند.
دیگر این که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با بیان این عبارت ایمان قاطع خود را به آنچه گفته است ظاهر سازد چرا که قاطعیت گوینده در سخن خود، اثر عمیق روانی در شنونده دارد، باشد که این تعبیر محکم و قاطع که توأم با یک نوع تهدید ملایم نیز میباشد در آنها اثر بگذارد قلبشان را تکان دهد و فکرشان را بیدار کند و به راه راست بخواند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم