آیه 94 سوره مؤمنون
<<93 | آیه 94 سوره مؤمنون | 95>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس مرا در میان قوم ستمکار وامگذار.
پس پروردگارا! مرا در میان گروه ستمکاران قرار مده [و با آنان قرین عذاب مکن.]
پروردگارا، پس مرا در ميان قوم ستمكار قرار مده.»
پس اى پروردگار من، مرا در زمره ستمكاران قرار مده.
پروردگار من! مرا (در این عذابها) با گروه ستمگران قرار مده!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«لا تَجْعَلْنِی ...»: مراد این است که اگر کافران طاغی و ستمگران یاغی را به عذاب گرفتار فرمودی، مرا همراه ایشان گرفتار عذاب مفرما. یعنی گاهی فتنه و بلا بیگناه و گناهکار، یا تر و خشک را شامل میشود، پروردگارا در چنین مواقعی مرا از عذاب به دور دار.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَتَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ «92»
(اوست كه) به غيب و شهود (نهان و آشكار) آگاه است؛ پس از هر چيزى كه براى او شريك مىگيرند برتر است.
قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي ما يُوعَدُونَ «93»
بگو: پروردگارا! اگر آنچه را (از عذاب) كه به آنان وعده داده شده (مىخواهى) به من نشاندهى.
رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «94»
پس پروردگارا! مرا در ميان قوم ستمگر قرار مده.
نکته ها
امام صادق عليه السلام دربارهى جمله «عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ» فرمود: غيب آن است كه واقع نشده و شهادت چيزى است كه محقّق گشته باشد. «1»
پیام ها
1- علم خداوند به همه چيز، رمز بىنيازى او از شريك است. ما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ ... عالِمِ الْغَيْبِ
«1». معانى الاخبار، ص 146.
جلد 6 - صفحه 126
2- علم خداوند نسبت به غيب و شهود يكسان است. «عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»
3- آگاهى به غيب مهمتر و مسائل غيبى بيشتر است. (در تمام قرآن، كلمهى غيب قبل از شهادت آمده است). «عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»
4- پيامبر صلى الله عليه و آله امين وحى است. حتّى كلمهى «قُلْ» را نقل مىكند.
5- حضور در ميان ظالمان، خطر گرفتارى به عذابهاى الهى را در پى دارد. «فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (94)
رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ: پروردگارا قرار مده مرا در قوم ستمكاران، يعنى پس خارج فرما مرا از ميان ايشان وقتى كه اراده فرمائى عذاب آنها را تا آنكه نرسد مرا آنچه بديشان رسد.
تنبيه: اين كلام به جهت تواضع و شكسته نفسى است تا تنبيه باشد بر آنكه شومى ظلم و شرك و مخالفت الهى، ممكن است كه بىگناهان را نيز برسد. و در آيه شريفه دلالت است بر آنكه جايز باشد دعا نمودن بر امرى كه شخص
جلد 9 - صفحه 173
مىداند حق تعالى بجا مىآورد آن را، زيرا محقق است كه خداوند عذاب نفرمايد انبياى خود را با معذبين؛ با اين حال دستور فرمايد پيغمبر خود را به دعا كه «رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»: و فايده آن اظهار رغبت و خشوع و خضوع است بدرگاه سبحانى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي ما يُوعَدُونَ (93) رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (94) وَ إِنَّا عَلى أَنْ نُرِيَكَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ (95) ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُونَ (96) وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ (97)
وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ (98) حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (99) لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (100)
ترجمه
- بگو پروردگار من اگر مينمائى مرا البته آنچه وعده داده ميشوند
پروردگارا پس قرار مده مرا در گروه ستمكاران
و همانا ما بر آنكه بنمائيم تو را آنچه وعده ميدهيم آنها را هر آينه توانائيم
دفع كن بآنچه خوبتر است بدى را ما داناتريم بآنچه وصف ميكنند
و بگو پروردگار من پناه ميبرم بتو از وسوسههاى شيطانها
و پناه ميبرم بتو پروردگار من از آنكه حاضر شوند نزد من
تا چون آيد يكى از آنها را مرگ گويد پروردگارا برگردانيد مرا
شايد من بكنم كار خوبى در آنچه واگذاشتم نه چنانست همانا آن سخنى است كه او گوينده آنست و از پيش آنها حائلى است تا روزى كه برانگيخته شوند.
تفسير
- خداوند متعال در اين مقام بطرز بديع و مؤثّر ديگرى كفّار را تهديد بنزول عذاب فرموده زيرا به پيغمبر خود دستور دعا داده كه عرض كند پروردگارا اگر مسلّما ارائه ميدهى بمن در آتيه نزديكى وعده عذاب خود را كه بكفّار مكّه
جلد 3 صفحه 654
داده بودى پروردگارا پس مرا از ميان آنها بيرون ببر چون ماء زائده در امّا و نون تأكيد در ترينّى براى افاده مسلّم بودن و تكرار رب براى تضرّع است با آنكه قبلا به پيغمبر فرموده بود تا تو در ميان آنهائى من عذاب نازل نميكنم براى آنكه بدانند آنحضرت عازم به خروج از ميان آنها است و عذاب منجز خواهد شد و اشاره شود بشدّت عذاب و رحمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه نميخواهد آنرا به بيند كه بر آنها وارد شده و گفتهاند خداوند بعد از ايندعا وسائل هجرت آنحضرت را از مكه بمدينه فراهم فرمود و آنها در جنگ بدر معذب بعذاب الهى شدند و مستفاد از چند روايت كه در اين مقام از طرق عامّه و خاصه وارد شده آنستكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در سال اخير حجّش اوقاتيكه در منى تشريف داشت فرمود اى مردم بعد از من بكفر بر نگرديد و گردن يكديگر را با شمشير نزنيد و اگر چنين كنيد مرا در هنگى از لشگر خواهيد ديد كه با شمشير گردن شما را بزنند و بزنم و در اين حال متوجه بپشت سر يا طرف راست خود شد و بتعليم جبرئيل فرمود انشاء اللّه يا آنكس على بن أبي طالب عليه السّلام خواهد بود و اين آيه نازل شد و موعد آن عذاب بر حسب روايت ابان بن تغلب از امام صادق عليه السّلام وادى السلام پشت كوفه است و بنابراين ظاهرا مراد وقت رجعت آنحضرت باشد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دعا فرموده كه انتقام آنها بدست ائمه اطهار عليهم السلام جارى گردد در هر حال چون كفار پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بوعده عذاب استهزاء مينمودند خداوند فرموده ما قدرت داريم عذاب موعود را در زمان حيات تو بر آنها نازل كنيم ولى مصلحت در تعجيل آن نيست چون بايد مردمان صالحى از نسل آنها بوجود آيند بهتر آنستكه تو با آنها مدارا و مماشات نمائى و بوسيله بهترى كه عفو و اغماض و خوبى در مقابل بدى است از بدى رفتار و گفتار آنها دفاع نمائى و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه الّتى احسن تقيّه است و نيز فرموده ما بهتر ميدانيم كه آنها چه نسبتهاى ناروائى بتو ميدهند و هر وقت باشد بجزاى اعمالشان خواهيم رسانيد و چون بىصبرى و هيجان غضب براى انتقام در وقتى كه صلاح نباشد ناشى از وساوس شياطين انسى و جنّى است به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دستور فرموده كه پناه ببرد بخدا از وسوسه آنها و پناه ببرد از حضور آنها نزد آنحضرت در حال خشم و سختى و قيام بعبادت و غيرها چون اصل همزسيخ زدن
جلد 3 صفحه 655
زير پهلوى حيوان است براى مطيع نمودن آن و در وسوسه شيطان براى مطيع نمودن بنى آدم استعمال ميشود و پس از اين دستور رجوع فرموده بمفاد ما يصفون در آيات سابقه باين بيان كه هرزهگوئى و ياوه سرائى آنها نسبت به پيغمبر و خدا باقى است تا دم مرگ كه با كمال حسرت و ندامت هر يك از آنها خواهند گفت پروردگارا برگردانيد مرا بدنيا شايد بتوانم كار شايستهئى بكنم در دنيا كه از دستم رفته يا عمل خيرى انجام دهم در اموالم كه باقى گذاردم از خود و از قمّى ره و در بعضى روايات بمانع الزّكوة تفسير شده و خطاب بصيغه جمع را در ارجعونى براى تعظيم و از دأب عرب دانستهاند و گفتهاند مخاطب خداوند است و بعضى مخاطب را بعد از استغاثه از خدا بگفتن رب، ملائكه قرار دادهاند و بنظر حقير خطاب بخداوند است با ملاحظه مأموريّت ملائكه در اجراء امر و در هر حال تمنّاى آنها حاصل نخواهد شد چون خداوند در جواب فرموده حاشا كه بر گردد بدنيا همانا مسئلت رجوع و قول رب ارجعونى كلمه و قول بىفائدهئى است كه او ميگويد چون نه ما ميپذيريم نه او در صورت رجوع بقولش عمل خواهد نمود صرف حرف است كه ناشى از غلبه حسرت و ندامت شده و در مقابل آنها عالم برزخ است كه واسطه بين دنيا و آخرت است و مردم بعد از مردن بايد آنجا باشند تا روز قيامت كه مبعوث و محشور گردند و بر حسب روايات عديده اهل ايمان و اطاعت در آنجا متنعّمند و اهل كفر و معصيت معذّب و ائمه اطهار عليهم السلام ميترسند از معذب بودن شيعيانشان در برزخ و الا در قيامت بشفاعت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ايشان ببهشت خواهند رفت انشاء اللّه تعالى ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
رَبِّ فَلا تَجعَلنِي فِي القَومِ الظّالِمِينَ (94)
پروردگار من مرا قرار مده در قوم ظالمين. مفسرين چنين معني كردند که موقع نزول عذاب بر كفار مرا از ميانه آنها بيرون برو از عذاب نجات ده، بعضي چنين معني كردند که مرا جزو ظالمين قرار مده لكن اينکه دو معني بنظر نميآيد، و آنچه بنظر ميآيد اينكه اينکه جمله مربوط به جمله قبل است مدخول كلمه قل که مأمور شده اينکه دعا را تقاضا كند و چون اينکه سوره مباركه مكي است در مكه نازل شده و تا مادامي که حضرتش در مكه بود بسيار به حضرت ظلم ميكردند.
خاكروبه، شكمبه شتر بر سرش ميريختند فقط يك ملاحظه از حضرت ابي طالب ميكردند عاقبت طومار نوشتند و در كعبه ميان لوله گذاردند که ديگر به حضرتش و اصحابش چيز نفروشند و آن قدر سخت شد که حضرت ابي طالب
جلد 13 - صفحه 461
آنها را برد در شعب ابي طالب و هيچ وسيله بر امرار معاش نداشتند سه سال در شعب بودند فقط زنهاي مكه در خفاي مردان شبانه مختصر آذوقه بر شتر بار ميكردند و به طرف شعب روانه ميكردند تا موقعي که پيغمبر صلّي اللّه عليه و سلّم خبر داد که جبرائيل خبر داد که طومار آنها را موريانه خورده فقط اسم اللّه باقي مانده حضرت ابي طالب آمد در مسجد الحرام سران قريش خيال كردند که حاضر شده پيغمبر صلّي اللّه عليه و سلّم را تسليم آنها كند فرمود:
اينکه پسر برادر من يك هم چه خبري داده برويد مشاهده كنيد اگر راست است بدانيد آن پيغمبر است و از جانب الهي وحي باو ميرسد و اگر دروغ است من او را تسليم شما ميكنم قبول كردند بني شيبه را خواستند كليد در كعبه نزد آنها بود باز كردند لوله را ديدند هيچ تصرفي در آن نشده چون باز كردند ديدند فرمايش او صدق است اجازه دادند بيايند در مكه و تا ابي طالب زنده بود چندان اذيت نميكردند، پس از فوت ابي طالب و در همان سال خديجه هم فوت نمود و حمزه هم رفته بود به شكار چهل نفر تصميم قتل آن حضرت را گرفتند آمدند حضرت سر قبر خديجه بود عبا بگردنش فشار دادند به نحوي که يقين به موت او پيدا كردند، پس از آن حضرت تشريف برد در مسجد حمزه از شكار آمد حضرت را برد منزل و ايمان آورد تا ليلة المبيت دور خانه او را گرفتند که او را بقتل رسانند از آن طرف بسياري از اهل مدينه بواسطه خبرهاي يهود ميآمدند مكّه و به شرف اسلام مشرف ميشدند و اصرار داشتند که حضرت را به مدينه برند و از ظلم قريش نجات دهند حضرت ميفرمود اجازه ندارم، تا اينکه آيه نازل شد و حضرت از خداوند در خواست نمود که عرض كرد.
(رَبِّ فَلا تَجعَلنِي فِي القَومِ الظّالِمِينَ) امريه رسيد و در ليلة المبيت هجرت فرمود و نجات پيدا كرد از ظلم ظالمين و از ميانه آنها بيرون رفت
جلد 13 - صفحه 462
(هذا ما عندنا).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 94)- «پروردگارا! مرا در این عذابها با گروه ستمگر قرار مده» (رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِی فِی الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ).
منظور از این عذاب مجازاتهای دنیوی است که خداوند دامنگیر مشرکان ساخت.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم