آیه 9 سوره ص

از دانشنامه‌ی اسلامی

أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ

[38–9] (مشاهده آیه در سوره)


<<8 آیه 9 سوره ص 10>>
سوره :سوره ص (38)
جزء :23
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آیا گنجهای رحمت خدای تو که در کمال اقتدار و بخشندگی است نزد این مردم است (تا مقام رسالت را به هر که خداهند بخشند).

مگر خزانه‌های رحمت پروردگار توانای شکست ناپذیر و بخشنده‌ات نزد آنان است [که منصب نبوّت را به هر کس که دلشان خواست ببخشند؟]

آيا گنجينه‌هاى رحمت پروردگار ارجمندِ بسيار بخشنده تو نزد ايشان است؟

يا آنكه خزاين رحمت پروردگار پيروزمند بخشنده‌ات در نزد آنهاست؟

مگر خزاین رحمت پروردگار توانا و بخشنده‌ات نزد آنهاست (تا به هر کس میل دارند بدهند)؟!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Do they possess the treasuries of the mercy of your Lord, the All-mighty, the All-munificent?

Or is it that they have the treasures of the mercy of your Lord, the Mighty, the great Giver?

Or are theirs the treasures of the mercy of thy Lord, the Mighty, the Bestower?

Or have they the treasures of the mercy of thy Lord,- the Exalted in Power, the Grantor of Bounties without measure?

معانی کلمات آیه

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ «8»

آيا از ميان همه‌ى ما، قرآن بر او نازل شده است؟ (اين حرف‌ها بهانه‌اى بيش نيست) بلكه آنان نسبت به قرآن، در شك هستند. آرى، آنان هنوز عذاب مرا نچشيده‌اند.

أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ «9»

مگر گنجينه‌هاى رحمت پروردگار عزيز و بخشنده‌ى تو در اختيار آنان است (تا وحى بر افرادى كه آنان مى‌خواهند نازل شود)؟

أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ «10»

يا حكومت آسمان‌ها و زمين و آن چه ميان آنهاست، از ايشان است؟ پس به وسيله‌ى امكاناتى كه دارند بالا روند (و رشته كار را بدست گيرند و از نزول وحى بر كسى كه ما مى‌خواهيم جلوگيرى كنند).

جُنْدٌ ما هُنالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ «11»

آنان لشگر كوچكى از احزابِ شكست خورده‌اند (كه از حقيقت دورند و بهانه مى‌گيرند).

جلد 8 - صفحه 84

نکته ها

يكى از نام‌هاى قرآن كريم، «ذكر» است. در آغاز اين سوره قرآن به ذكر توصيف شد، «الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ» در اين آيه هم نزول قرآن بر پيامبر، نزولِ ذكر شمرده شده، «أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ» در آيه‌ى 48 نيز مى‌خوانيم: «هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ» در آخر سوره نيز آمده است: «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ».

شك دو گونه است: طبيعى و تعمّدى. در شك طبيعى انسان به دنبال فهم حقيقت است، امّا هنوز به علم نرسيده است. اين شك، امرى مثبت و لازمه‌ى فكر بشرى است.

امّا گاهى انسان چيزى را مى‌داند، ولى خود را به شك مى‌زند و تجاهل مى‌كند و ديگران را به شك مى‌اندازد تا حقيقت آشكار نگردد. «1»

مراد قرآن از اينكه مى‌فرمايد: «بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي» شك نوع دوم است.

حرفِ‌ «ما» در «جُنْدٌ ما» براى تحقير است، يعنى لشگرى ناچيز و كوچك.

پیام ها

1- شك برخى كفّار در رسالت پيامبر اسلام، برخاسته از شك در اصل امكان نزول وحى است. أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ ... بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي‌

2- برخى كسانى كه روى احكام دين بهانه مى‌گيرند، در حقيقت اصل دين را قبول ندارند. أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍ‌ ...

3- ريشه‌ى برخى انكارها، حجاب معاصرت و حسادت است. (چرا او پيامبر شد و ما نشديم) «أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا»

4- كسانى كه رهبر و مكتب الهى را تحقير مى‌كنند بايد تحقير شوند. در پاسخ كسانى كه مى‌گويند: «أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا» چطور شد كه او پيامبر شد، قرآن مى‌فرمايد: شما چه كاره‌ايد، مگرخزينه‌هاى رحمت خدا دست شماست يا حكومت آسمان‌ها به دست شماست، شما يك گروه شكست خورده‌اى‌

«1». تفسير الميزان.

جلد 8 - صفحه 85

بيش نيستند. أَمْ عِنْدَهُمْ‌ ... أَمْ لَهُمْ‌ ...

5- شك، اگر طبيعى باشد قهر و عذابى را در پى ندارد، مگر در صورتى كه مى‌توانسته آن را برطرف كند و يقين حاصل كند و در اين امر كوتاهى نكرده باشد، ليكن اگر تشكيكِ برخاسته از غرور و تحقير و تضعيف ديگران باشد، تهديد و قهر و عذاب به دنبال دارد. «بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ»

6- كافران، تا عذاب نشوند و آتش را به چشم خود نبينند، ايمان نمى‌آورند! (زيرا حس‌گرا هستند و فقط آنچه را به چشم مى‌بينند مى‌پذيرند.)

7- بعثت پيامبران براى هدايت مردم، جلوه‌اى از رحمت و عزّت و بخشندگى الهى است. «أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ»

8- خداوند در مورد تربيت مردم، بخشنده است‌ «الْوَهَّابِ» ولى نسبت به تمايلات نامعقول و نامشروع مردم نفوذ ناپذير است. «الْعَزِيزِ»

9- انتخاب رهبر و قانون بايد به دست خدايى باشد كه هم نظام هستى به دست اوست، «مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» هم نظام تربيتى مردم از اوست، «رَبِّكَ» و هم رحمت او بى‌نهايت است. «خَزائِنُ رَحْمَةِ» (لذا مردم حقّ ندارند بگويند چرا در ميان ما او پيامبر شد و ديگرى نشد).

10- عالمِ بالا، اسباب تدبير عالمِ پايين است. «فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ»

11- گرچه دشمنان، ارتش وتشكيلاتى دارند، امّا در مقابل حقّ، نه عددى هستند، «جُنْدٌ ما» نه قدرتى دارند، «مَهْزُومٌ» و نه حزب و گروهشان منحصر به فرد است. «من احزاب»

12- احزاب غير الهى محكوم به شكست و انقراضند. «مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ»

13- خداوند از غيب و آينده‌ى كفّار خبر مى‌دهد. (همين مكّه كه محل چنين ايراداتى بر نبوّت پيامبر است، روزى شاهد شكست آنان در فتح مكّه خواهد بود.) «مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 86

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ «9»

بعد از آن از انكار ايشان جواب فرمايد:

أَمْ عِنْدَهُمْ‌: آيا نزد ايشان است، خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ‌: خزينه‌هاى رحمت پروردگار تو، الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ‌: كه غالب مطلق و هرگز مغلوب نشود.

بسيار بخشنده كه هر چه بخشش فرمايد بر حسب مصالح باشد، پس مفاتيح نبوت و رسالت به دست كفار نيست تا به صناديد قريش بدهد، بلكه نعمتى و عطيه‌اى است كه بر حسب حكمت و مصلحت به هر كه خواهد و مستحق باشد مرحمت فرمايد، پس ترشيح اين معنى نمايد كه:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى‌ آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ يُرادُ «6» ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلاَّ اخْتِلاقٌ «7» أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ «8» أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ «9» أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ «10»

ترجمه‌

و روان شدند جماعت اشراف از آنها گفتند كه برويد و شكيبائى ورزيد بر معبودهاتان همانا اين چيزى است كه خواسته ميشود

نشنيديم اينرا در كيش اخير نيست اين مگر ساختگى و دروغ‌

آيا فرستاده شد بر او قرآن از ميان ما بلكه آنها در ترديدى از كلام منند بلكه هنوز نچشيده‌اند عذاب مرا

آيا نزد آنها است خزانه‌هاى رحمت پروردگارت كه غالب بخشاينده است‌

يا براى آنها است پادشاهى آسمانها و زمين و آنچه ميان آندو است پس بايد كه بالا روند بوسائلى.

تفسير

در كافى از امام باقر عليه السّلام و قمّى ره در شأن نزول اين آيات قريب بآنچه در آيات سابقه از مجمع اخيرا نقل شد كه بمفسّرين نسبت داده بود با مختصر اختلافى روايت نموده و قمّى ره اضافه فرموده كه قريش گفتند اگر احتياج بمال برادرزاده تو را وادار باين ادعاء نموده ما براى او آنقدر مال جمع‌آورى مينمائيم كه ثروتمندترين ما شود و سلطنت ميدهيم او را بر خودمان و چون حضرت ابو طالب اينمعنى را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله اظهار فرمود حضرت جوابيرا كه از مجمع بعنوان روايت نقل شد فرمود و اين آيات نازل شد و بنابراين خداوند متعال بيان فرموده اعراض آنها را از مجلس حضرت ابو طالب و آنكه چون بيرون آمدند با خود ميگفتند برويد و ثابت قدم باشيد در دينتان و صبر نمائيد بر پرستش و ستايش بتانتان براى تقرّب بخدا با اينمرد مكالمه نمودن فائده ندارد آنچه بايد بسر ما بيايد خواهد آمد اين گرفتارى براى ما خواسته شده يا اين رياست خواسته هر كسى است اختصاص بمحمّد ندارد چنانچه در تفسير انّ هذا لشي‌ء يراد ذكر شده ولى بنظر حقير مراد آنستكه اين ثبات قدم و صبر در حمايت از دين چيزى است كه بايد مطلوب و مراد هر عاقلى باشد و در هر حال‌

جلد 4 صفحه 459

گفتند ما چنين چيزى كه بايد عبادت خداوند يگانه را نمود در ملّت اخيره نصارى كه قائل بسه معبودند يا در دين پدران خودمان كه ملّت آخر الزّمان است نيافتيم اينكه محمّد ميگويد فقط دينى است كه خودش اختراع نموده و از پيش خود ساخته و پرداخته است آيا در ميان ما قريش چه مزيّت مالى و ثروتى براى او هست كه بايد كتاب آسمانى براى او نازل شود و براى ما نشود با اينكه در بين قريش اشخاص متشخّص‌تر از او زياد است و اين دليل است بر قصور نظر آنها از درك كمالات معنوى و انحصار توجّه آنان بمال و جاه دنيوى در نتيجه حسد و تكبّر و عناد كه نميخواستند از يكنفر از كسان خودشان كه از حيث مال و جاه بآنها نميرسد تمكين نمايند لذا خداوند در مقام ردّ آنها فرموده كه اينها تأمّل و تفكّر در آيات قرآن ننمودند تا يقين كنند كه آن حق و آورنده آن پيغمبر بر حق است بلكه در شك و ترديدند از صحّت معانى و استحكام مبانى قرآن و نبوّت تو براى تقليد و تعصّب از دين آباء خود و هنوز طعم عذاب الهى را نچشيده‌اند تا تمكين نمايند از حق و يقين كنند بصدق مواعيد الهيه و خواهى نخواهى مسلمان شوند و آيا تصوّر ميكنند كه خداوند كليد خزائن رحمت و نعمت خود را بآنها داده كه بتوانند تو را از مال دنيا بى‌نياز كنند و خدا نتواند يا آنكه بتوانند كسيرا به مقام نبوّت برسانند كه دلخواه آنها باشد با آنكه خداوند عزيز و غالب و توانائى است كه كسى بر او غلبه نمى‌نمايد و بخشنده بى‌عوض و غرضى است كه هر چه را بهر كس بخواهد ميدهد بحسب قابليّت و بر وفق مصلحت يا مگر سلطنت آسمانها و زمين و ما بين آن دو با آنها است كه بتدبير بتوانند اسباب سلطنت تو را بر خودشان فراهم نمايند يا وسائل ارتقاء خودشان را بآسمان فراهم نموده از آنجا تدبير امور زمين را بميل خودشان بنمايند و هر كس را بخواهند بمقام نبوّت برسانند آنچه در اين دو آيه اخيره بطور ترديد ذكر شده يكى نظريّه حقير و ديگر منقول از مفسّرين است و بيانات ديگرى هم شده است كه چون لازم نديدم ذكر ننمودم از قبيل آنكه مراد باسباب ابواب آسمان يا خود آسمانها است و اللّه اعلم.

جلد 4 صفحه 460

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَم‌ عِندَهُم‌ خَزائِن‌ُ رَحمَةِ رَبِّك‌َ العَزِيزِ الوَهّاب‌ِ «9»

آيا نزد ‌اينکه‌ كفّار و مشركين‌ ‌است‌ خزينه‌هاي‌ رحمت‌ پروردگار تو ‌آن‌ پروردگاري‌ ‌که‌ عزيز ‌است‌ و وهّاب‌ ‌است‌.

أَم‌ عِندَهُم‌ خَزائِن‌ُ رَحمَةِ رَبِّك‌َ ‌که‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ ‌آنها‌ بخواهند بنبوّت‌ و رسالت‌ انتخاب‌ كنند بتوانند چنانچه‌ ميفرمايد وَ رَبُّك‌َ يَخلُق‌ُ ما يَشاءُ وَ يَختارُ ما كان‌َ لَهُم‌ُ الخِيَرَةُ سُبحان‌َ اللّه‌ِ وَ تَعالي‌ عَمّا يُشرِكُون‌َ‌-‌ قصص‌ آيه 68‌-‌.

العَزِيزِ الوَهّاب‌ِ خداوند غالب‌ و قادر و قاهر ‌است‌ بهر ‌که‌

جلد 15 - صفحه 217

صلاح‌ ميداند موهبت‌ ميفرمايد.

تنبيه‌: همين‌ نحوي‌ ‌که‌ مسئله رسالت‌ و نبوت‌ بدست‌ قدرت‌ الهي‌ ‌است‌ و بشر اختيار تعيين‌ ندارد مسئله خلافت‌ و امامت‌ ‌آن‌ ‌هم‌ بايد خداوند تعيين‌ فرمايد ‌از‌ دست‌ بشر خارج‌ ‌است‌ ‌که‌ بگويند يك‌ دسته‌ منافقين‌ جمع‌ شدند و ‌از‌ روي‌ دشمني‌ ‌با‌ امير المؤمنين‌ ابا بكر ‌را‌ خليفه‌ قرار دادند ‌ يا ‌ بشوري‌ و اكثريت‌ عثمان‌ خليفه‌ شد ‌ يا ‌ بجنگ‌ و ظلم‌ معاويه‌ و هكذا فعلله‌ و تفعلله‌ آيه يا أَيُّهَا الرَّسُول‌ُ بَلِّغ‌ ما أُنزِل‌َ إِلَيك‌َ و آيه اليَوم‌َ أَكمَلت‌ُ لَكُم‌ دِينَكُم‌ و امريه‌ پيغمبر ‌که‌ برويد بعلي‌ سلام‌ كنيد بلقب‌ امير المؤمنين‌ و آيه ركوع‌ و اخبار ثقلين‌ و حديث‌ منزله‌ و ‌غير‌ اينها ‌را‌ كنار گذارده‌ و اعجب‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ آنكه‌ بگويد «حسبنا كتاب‌ اللّه‌» ‌به‌ ‌او‌ بايد ‌گفت‌ ‌پس‌ تو و رفيق‌ تو چكاره‌ هستيد و همچنين‌ ارجاع‌ تو بشوري‌ ‌اگر‌ بگويند ‌ما غرض‌ سلطنت‌ داشتيم‌ و بايد مملكت‌ سلطان‌ داشته‌ ‌باشد‌ مي‌گوييم‌ پيغمبر كي‌ دعوت‌ سلطنت‌ كرد ‌پس‌ ‌شما‌ خليفه سلاطين‌ هستيد نه‌ پيغمبر.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 9)- سپس در پاسخ آنها می‌افزاید: «مگر خزائن رحمت پروردگار توانا و بخشنده‌ات نزد آنهاست» تا به هر کس میل دارند بدهند؟ (أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّکَ الْعَزِیزِ الْوَهَّابِ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع