آیه 8 سوره نساء
<<7 | آیه 8 سوره نساء | 9>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و چون در تقسیم (ترکه میّت، اشخاصی از) خویشان و یتیمان و فقیران حاضر آیند، به چیزی از آن مال آنها را روزی دهید و با آنان سخن نیکو و دلپسند گویید.
چون هنگام تقسیم کردن ارث، خویشاوندان و یتیمان و مستمندان حاضر شدند، چیزی از آن را به ایشان بدهید، و با آنان سخنی شایسته و پسندیده گویید.
و هر گاه، خويشاوندان يتيمان و مستمندان در تقسيم [ارث] حاضر شدند، [چيزى] از آن را به ايشان ارزانى داريد و با آنان سخنى پسنديده گوييد.
و چون به هنگام تقسيم، خويشاوندان و يتيمان و مسكينان حاضر آمدند به آنان نيز چيزى ارزانى داريد و با آنان به نيكويى سخن گوييد.
و اگر بهنگام تقسیم (ارث)، خویشاوندان (و طبقهای که ارث نمیبرند) و یتیمان و مستمندان، حضور داشته باشند، چیزی از آن اموال را به آنها بدهید! و با آنان به طور شایسته سخن بگویید!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اولى القربى: صاحبان قرابت. منظور قرابت نسبى و خويشاوندى است. قرب و قربى: نزديكى.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً «8»
جلد 2 - صفحه 25
و اگر هنگام تقسيم (ارث)، خويشاوندانى (كه ارث نمىبرند) ويتيمان و مستمندان حاضر شدند، پس چيزى از آن مال به آنان روزى دهيد و با آنان پسنديده سخن بگوئيد.
نکته ها
از اينكه «أُولُوا الْقُرْبى» در كنار «الْيَتامى» و «الْمَساكِينُ» آمده، معلوم مىشود كه مراد از بستگان، بستگان فقيرى هستند كه به طور طبيعى ارث نمىبرند. چنانكه سفارش عاطفى آخر آيه نيز اين معنا را تأييد مىكند.
پیام ها
1- به نگاهها، حضورها وتوقّعات طبيعى محرومان توجّه كنيد. «وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ»
2- اموال ارثى را مخفيانه تقسيم نكنيد، تا امكان حضور ديگران هم باشد. «حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى»
3- در تقسيم ارث، علاوه بر افرادى كه سهم مشخّص دارند، به فكر فقرا و محرومان و يتيمان نيز باشيد. نَصِيباً مَفْرُوضاً ... فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ 4- با هداياى مالى و زبان شيرين، از كينهها و حسادتها، پيشگيرى و پيوندهاى خانوادگى را مستحكمتر كنيد. «فَارْزُقُوهُمْ ... قُولُوا»
5- هداياى مادّى، همراه با محبّت و عواطف معنوى باشد. «قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً «8»
چون حق تعالى بيان حال كسانى نمود كه ميراث مىبرند، متعقب آن جماعتى را كه از ارث نصيبى ندارند بيان مىفرمايد:
وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ: و چون حاضر شوند در وقت قسمت مواريث، أُولُوا الْقُرْبى: خويشان ميّت كه ميراث نمىبرند، وَ الْيَتامى: و يتيمانى كه بيگانه باشند از ارث ميّت، وَ الْمَساكِينُ: و همچنين فقرا و محتاجان، فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ:
پس بدهيد ايشان را چيزى از تركه ميت تا دل آنها خوش شود. مراد آنكه حضار مجلس وراث، چيزى از ميراث بر سبيل تصدق به طوايف مذكوره عطا فرمايند تا موجب تطيب قلوب آنها گردد. و گويند: اين امر بر سبيل وجوب بود، و به آيه مواريث و وصايا منسوخ شده. وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً: و گويند مر اين جماعت را سخنى پسنديده كه موجب فرح و خرسندى خاطر ايشان شود، به اين وجه كه آنها را دعاى خير كنند مانند: عفاكم اللّه و اعفاكم. و در دادن معطى منّت
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 361
منهيد. و گويند: «واو» به معنى «او» مىباشد، يعنى ايشان را طعمه دهيد نه ميراث. يا به گفتارى معروف و عذرى معقول ايشان را خشنود سازيد. و جمع ميان هر دو ممكن است، يعنى: هم چيزى به آنها دهيد و هم گفتار نيكو گوئيد، يا بعضى را چيزى دهيد و بعضى را به گفتار پسنديده جواب دهيد. قول ديگر: مراد به قول معروف، آنست كه ولى و وصى ايتام گويند: اگر اين مال از من مىبود، يا از خود مالى داشتم، شما را محظوظ مىساختم.
تنبيه: صاحب كنز العرفان گويد: نزد بعضى اين آيه منسوخ است به آيه ارث در نسب. و نزد جمعى از آيات محكمه؛ و مستحب است ورثه را كه در حين اقتسام، عطا را قسمت كنند به كسانى كه ذى سهم نباشند، از اقارب و جيران و مساكين و يتيمان. از سعيد بن جبير نقل است كه بعضى گويند اين آيه منسوخ شده، به خدا و اللّه كه منسوخ نشده، و لكن مردمان در آن تهاون كنند و عمل به مضمون آن ننمايند.
و چون حق تعالى مردمان را به قول معروف امر نمود، در عقب آن نهى از خلاف آن و امر به اقوال سديد و افعال حميد فرمايد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً «8»
ترجمه
و چون حاضر شوند قسمت را نزديكان و يتيمان و درويشان پس ببخشيد ايشان را از آن و بگوئيد مر ايشان را گفتارى پسنديده.
جلد 2 صفحه 19
تفسير
مروّت و عاطفت وصله رحم و جانب دارى از فقرا و ضعفا مقتضى است كه اگر نزديكان ميت كه لابد از اقارب ورثهاند در موقع تقسيم اموال ميت حاضر باشند و همچنين اگر اطفال يتيم و اشخاص بىبضاعتى حضور داشته باشند براى دلجوئى و مهربانى و صله رحم و تصدق و شكرگزارى كسانيكه از آنمال بفرض الهى بهرهمند شدهاند آنها را از مال ميت بىبهره نگذارند و هر كس را بمناسبت رتبه قرابت او و خودشان و قابليت ميراث برخوردار نمايند و بفراخور حال چيزى تحفه و تقديم نمايند با كمال ملاطفت و مهربانى و عذرخواهى و استحقار بدون منت و اهانت و استكبار و بايد بدانند كه اين براى دنيا و آخرت آنها نافع است و اگر آنها با چشمى كه بر آن مال داشتهاند محروم بروند براى اينها در دنيا و آخرت مضر است و چند روايت در اين آيه شريفه وارد شده است راجع بنسخ و عدم آن كه بنظر حقير منظور آنستكه ظاهر بدوى آن مراد نيست و اثبات حق نميشود و بايد بمقتضى مروت و انصاف و اخلاق رفتار شود اگر چه فيض ره فرموده نسخ وجوب منافى با بقاء جواز و استحباب نيست ولى حق آنستكه منافى است چنانچه در اصول معنون است و معلوم است كه آيه فرائض معارض با اين آيه نيست تا ناسخ باشد و مطلب همانستكه سابقا هم اشاره نمودم وقتى ائمه ميخواستند ردع نمايند آنها را از عمل نمودن بآنچه آنها از آيه استظهار نموده بودند باين بيان مىفرمودند بپاره ملاحظات كه ذكرش لزوم ندارد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا حَضَرَ القِسمَةَ أُولُوا القُربي وَ اليَتامي وَ المَساكِينُ فَارزُقُوهُم مِنهُ وَ قُولُوا لَهُم قَولاً مَعرُوفاً «8»
و زماني که حاضر باشند در موقع قسمت تركه بين وراث ساير اقارب که ميراث بر نيستند و جزو طبقه بعد هستند و يتامي و فقراء پيش از قسمت يك مقداري بآنها بدهيد که آنها هم بيبهره نباشد و با آنها با زبان خوش صحبت كنيد.
اخبار در اينکه آيه مختلف است، در بعض اخبار دارد که اينکه آيه نسخ شده
جلد 5 - صفحه 19
بآيات ارث و در بعضي دارد که غير منسوخ است.
و بالجمله مطابق فتوي و عمل اصحاب اينست که امر (فَارزُقُوهُم) امر استحبابي است واجب نيست آن هم مشروط به اينكه وارث صغير و مجنون و سفيه نباشد که از سهم آنها نميتوان تصرف نمود و همين مقتضاي جمع بين اخبار است زيرا اخباري که ميفرمايد منسوخ شده حمل بر اينکه معني ميتوان كرد که ظاهر اينکه آيه وجوب است و اگر آيات ارث نبود ميگفتيم که واجب است بظاهر الامر لكن آيات ارث قرينه است بر اينكه اينکه امر وجوبي نيست و معني نسخ يعني خلاف ظاهر مراد است.
و اخباري که ميفرمايد محكم و غير منسوخ است اينست که اصل حكم برداشته نشده که بگوئيم جايز نيست و نبايد بآنها داد.
مطلب ديگر آنكه از بعض اخبار استفاده ميشود که راجع بخود مورث است که وصيت كند چيزي بساير ارحام و يتامي و مساكين بدهند چنان که مفاد آيه شريفه است الوَصِيَّةُ لِلوالِدَينِ وَ الأَقرَبِينَ بِالمَعرُوفِ بقره آيه 180، و اينکه هم منافات ندارد زيرا يكي از مصاديق عام است، غاية الامر اينکه وصيت مستحبّ است و لو عمل بوصيت واجب است.
و ممكن است مراد از حضور اقربين و يتامي و مساكين نه مجرد حضور در مجلس قسمت باشد بلكه حضور در محل در موقع قسمت است که اگر غائب باشند در بلاد ديگر و دست رس نباشند از مورد آيه خارجند.
مسئله ديگر آنكه بعضي گفتند مراد از يتامي و مساكين يتامي و مساكين از ارحام هستند چنانچه مراد از أُولُوا القُربي فقراء از ذوي القربي است چنانچه در آيه خمس وَ اعلَمُوا أَنَّما غَنِمتُم مِن شَيءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي القُربي وَ اليَتامي وَ المَساكِينِ وَ ابنِ السَّبِيلِ الآية انفال آيه 41، مراد يتامي و مساكين
جلد 5 - صفحه 20
و إبن سبيل از سادات است لكن اينهم خلاف ظاهر است زيرا اولوا القربي اعم از فقير و غير فقير است و يتامي و مساكين اگر مراد از ارحام باشد خود اولوا القربي شامل بود احتياج ببيان نبود بلكه آنهم اعم است بلكه ميتوان گفت غير ارحام است چون عطف باولي القربي است و اللّه العالم.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 8)
یک حکم اخلاقی
این آیه مسلما بعد از قانون تقسیم ارث، نازل شده، زیرا میگوید: «هرگاه در مجلس تقسیم ارث، خویشاوندان و یتیمان و مستمندان حاضر شدند چیزی از آن به آنها بدهید» (وَ إِذا حَضَرَ القِسمَةَ أُولُوا القُربی وَ الیتامی وَ المَساکینُ فَارزُقُوهُم مِنهُ).
کلمه «یتامی» و «مساکین» اگر چه بطور مطلق ذکر شده ولی منظور از آن ایتام و نیازمندان فامیل است.
در پایان آیه دستور میدهد که «به این دسته از محرومان، با زبان خوب و طرز شایسته صحبت کنید» (وَ قُولُوا لَهُم قَولًا مَعرُوفاً).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم