آیه 77 سوره بقره
<<76 | آیه 77 سوره بقره | 78>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آیا نمیدانند که خدا بر آنچه پنهان داشته و یا آشکار کنند آگاه است؟
آیا [آن سخت دلان] نمی دانند که خدا آنچه را پنهان می دارند و آنچه را آشکار می کنند، می داند؟!
آيا نمىدانند كه خداوند آنچه را پوشيده مىدارند، و آنچه را آشكار مىكنند، مىداند؟
آيا نمىدانند كه هر چه را كه پنهان مىدارند و هر چه را كه آشكار مى سازند، خدا مىداند؟
آیا اینها نمیدانند خداوند آنچه را پنهان میدارند یا آشکار میکنند میداند؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«یُسِرُّونَ»: پنهان و نهان میکنند. «یُعْلِنُونَ»: علنی و آشکار میکنند.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«77» أَ وَ لا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ
آيا نمىدانند كه خداوند آنچه را پنهان و آنچه را آشكار مىكنند، مىداند.
پیام ها
1- ايمان به حضور و علم خداوند، انسان را از خطاها باز مىدارد. «أَ وَ لا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ...»
2- در نزد خداوند، آشكار و نهان يكسان است. «يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ وَ لا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ (77)
شأن نزول: مجاهد نقل نموده: چون حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از جنگ احزاب فارغ، و قصد قلعه بنى قريظة نمود، فرمود: اى على عليه السلام برو به بركت خدا و يقين بدان كه خدا ناصر تو باشد، و زمينها و خانههاى آنان را به من وعده فرموده، و سوگند ياد كنم كه تو را مخذول نگرداند. چون اهل قلعه حضرت على عليه السلام را ديدند، بسيار ترسيدند.
يكى گفت: آمد شما را صاحب محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، ديگرى گفت: رو به شما آورد كشنده عمرو، ديگرى از قلعه آواز داد: قتل علىّ عمروا. قصّم علىّ ظهرا. صار علىّ صقرا. هتك علىّ سترا. ابرم علىّ امرا.
ساعتى مكث، بعد به كنار قلعه آمده زبان به دشنام گشودند. على
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 181
عليه السلام فرمايد: خواستم برگردم و نگذارم حضرت بيايد و سخنان ناشايسته را بشنود. در اين حال حضرت وارد و شنيد آنها را، فرمود: يا اخوة القردة و الخنازير انّا انزلنا بساحة قوم فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ. چون اين كلام شنيدند، گفتند از كجا دانست كه بعضى اسلاف ما به ميمون و خوك مسخ شدند. به يكديگر نظر و گفتند آيا حديث كنيد ايشان را به آنچه سرّ و راز شما است تا احتجاج بر شما نمايند؟ آيه شريفه نازل شد «1»:
أَ وَ لا يَعْلَمُونَ: آيا نمىدانند يهودان، أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ: به درستى كه خداى تعالى مىداند به علم ازلى خود، ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ: آنچه پنهان مىدارند از مخفى داشتن كفر و آنچه آشكارا نمايند از اظهار اسلام؛ يا اخفاى عداوت حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل ايمان و اظهار مودّت به آنحضرت و مؤمنان؛ يا اخفاى صفات پيغمبر و جلالت ائمه اطهار عليهم السلام و اظهار خلاف آن؟ نزد اكثر مفسرين معنى آنست كه:
آيا يهودان نمىدانند كه حق تعالى پنهان و آشكاراى آنها را مىداند؟ پس چگونه يكديگر را در خفيه منع مىكنند از گفتن آنچه حق است، و حال آنكه مقرّند به آن! پس ايشان الزمند به ملامت و سرزنش «2». زيرا هر كه واقعا بداند خداى تعالى داناى پنهان و آشكار مىباشد، بايد كه خود را به اطاعت اوامر و نواهى الهى آراسته و باطن را از لوث ناپاكى و بىباكى پيراسته گرداند.
تنبيه: آيه شريفه، استفهام تقريرى است، (يعنى متكلم، كلام را به صورت استفهام ادا فرمايد، براى آنكه از مخاطب اقرار گرفته و به اقرارش او را ملزم سازد). بنابراين بدين كلام، خداوند به عموم خداپرستان اعلام فرمايد كه آيا نمىدانند خداى تعالى عالم است به آنچه پنهان مىدارند و آنچه آشكار نمايند؟ و چون موحدين معترف باشند اين مطلب را، لذا لازمه اعتقاد آنان بر آنها وارد آيد. حال كه مىدانيد خداى تعالى دانا باشد نهانى
«1» مدرك پيشين، صفحه 219.
«2» نقل از تفسير مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 143.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 182
و آشكاراى اعمال شما را، پس چگونه خلاف آن از شما ظاهر گردد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ وَ لا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ (77)
ترجمه
آيا نميدانند كه خدا ميداند آنچه را پنهان ميدارند و آنچه را آشكار مىكنند.
تفسير
يعنى آيا نميدانند آنفرقه از يهود كه بر فرقه ديگر در آيه سابق اعتراض نمودند كه خدا ميداند آنچه را پنهان ميدارند از عداوت و كفر باطنى آنها و آنچه را اظهار ميدارند از ايمان باو ظاهرا براى آنكه واقف شوند بر اسرار مسلمانها در نتيجه آميزش با ايشان و بروند اسرار آنها را فاش نمايند نزد ياران خودشان و بعضى گفته اند مراد آنستكه آيا نميدانند خداوند عالم بسر و علن آنها است و كتمان حق در پيشگاه احديت مفيد نيست پس اعتراض بر آنها وارد است نه بر اقرار كنندگان.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنّا وَ إِذا خَلا بَعضُهُم إِلي بَعضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُم بِما فَتَحَ اللّهُ عَلَيكُم لِيُحَاجُّوكُم بِهِ عِندَ رَبِّكُم أَ فَلا تَعقِلُونَ (76) أَ وَ لا يَعلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعلِنُونَ (77)
(و زماني که با مؤمنان برخورد كنند گويند ايمان آورديم و هر گاه بعضي از آن يهود با بعضي ديگر خلوت كنند گويند آيا حديث ميكنيد و خبر ميدهيد مؤمنين را «مسلمانان را» بآنچه خدا بر شما گشوده و نازل نموده است تا بواسطه آن محاجه كنند و حجت قرار دهند بر شما نزد پروردگارتان، آيا تعقل نميكنيد آيا اينکه قوم نميدانند که خداوند ميداند آنچه را پنهان كنند و آنچه را آشكارا نمايند).
در مجمع البيان از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده که فرمود گروهي از يهود که از معاندين نبودند، مسلمين را که ملاقات مينمودند از آنچه در تورات
جلد 2 - صفحه 65
از اوصاف پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بود بآنها خبر ميدادند و چون با بزرگان خود ملاقات مينمودند آنان را از اينکه عمل نهي نموده ميگفتند آيا مسلمانان را خبر ميدهيد بآنچه در تورات است از صفت محمّد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم تا با شما نزد پروردگارتان محاجّه كنند و زبان آنها بر ما باز باشد.
و بعضي گفتند آيه راجع بيهود بني قريظه و بني النضير است که بعد از آنكه حضرت علي عليه السّلام مأمور جنگ با آنها شد وقتي كنار قلعه آنها رسيد سفاهت نموده و دشنام ميدادند و رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم شنيد و فرمود «
يا اخوة القردة و الخنازير انا اذا نزلنا بساحة قوم فساء صباح المنذرين
» ايشان با يكديگر گفتند اينکه حديث را که با محمّد گفته! و بعضي گفتند آيه درباره منافقين از يهود است که بظاهر مسلمان و در باطن يهودي بودند.
و ظاهرا آيه درباره مذمّت يهود است که ملاقات آنان با مسلمانان و اظهار ايمانشان از روي نفاق و كذب بوده است و آنچه بنظر ميرسد «و اللّه أعلم» اينست که اينکه دسته از يهود جاسوس بوده و از طرف ساير يهوديان مأمور بودند که اظهار ايمان نموده و بدينوسيله از مسلمانان كشف خبر كنند و در برخورد با مسلمانان و گفتگوي با آنان دريافتند که مسلمين از اخبار و مطالبي که يهود اطلاع از آنها را مختص بخود ميدانستند آگاهند و اينکه امور موجب الزام آنها و اتمام حجّت مسلمانان بر آنهاست از اينجهت وقتي با يكديگر خلوت مينمودند ميگفتند شما مسلمانان را باين امور که موجب غلبه آنها بر شما و محاجه و مخاصمه آنها عليه شما نزد پروردگارتان ميباشد خبر ميدهيد، آيا اينکه مطلب را تعقل نميكنيد! و كلمه ما موصوله عام و شامل بشارات تورات بر نبوت پيغمبر اسلام و عقوبات وارده بر اسلافشان و غير اينها از اموري که تنها خود يهود ميدانستند ميشود، و اينها غافل از اينكه چه خبر دهند و ندهند، خداوند عالم السر و الخفيات
جلد 2 - صفحه 66
همه اينها را به پيغمبرش وحي مينمايد و احتياج بكشف مسلمين از يهود نيست و از اينجهت در مقام ردّ بر آنها ميفرمايد: أَ وَ لا يَعلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعلِنُونَ آيا اينها نميدانند که خداوند ميداند آنچه را اينها پنهان ميدارند از بشارات تورات و غير آنها، از نفاق و دورويي آنها در دعوي و اظهار اسلامشان و آنچه را آشكارا ميدارند و از اينکه آيه استفاده ميشود که يهود بواسطه توغل در ماديت حتي علم خدا را هم محدود ميدانسته و گمان ميكردند اگر چيزي را پنهان دارند و مسلمانان را از آن مطلع نسازند خدا نميداند و حجت او بر آنها تمام نخواهد بود و گرنه كسي که معتقد بخدا باشد و او را عالم السر و الخفيات و علام الغيوب بداند چنين كلامي از او صادر نميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 77)- در این آیه با صراحت میگوید: «آیا اینها نمیدانند که خداوند از اسرار درون و برونشان آگاه است» (أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم