آیه 69 سوره نحل
<<68 | آیه 69 سوره نحل | 70>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و سپس از انواع میوههای شیرین (و از حلاوت و شهد گلهای خوشبو) تغذیه کن و راه پروردگارت را به اطاعت بپوی، آنگاه از درون آن، شربت شیرینی به رنگهای مختلف بیرون آید که در آن شفاء مردمان است. در این کار نیز آیتی (از قدرت خدا) برای متفکران پیداست.
آن گاه از همه محصولات و میوه ها بخور، پس در راه های پروردگارت که برای تو هموار شده [به سوی کندو] برو؛ از شکم آنها [شهدی] نوشیدنی با رنگ های گوناگون بیرون می آید که در آن درمانی برای مردم است. قطعاً در این [حقیقت] نشانه ای [بر قدرت، لطف و رحمت خدا] ست برای مردمی که می اندیشند.
سپس از همه ميوهها بخور، و راههاى پروردگارت را فرمانبردارانه، بپوى. [آنگاه] از درون [شكم] آن، شهدى كه به رنگهاى گوناگون است بيرون مىآيد. در آن، براى مردم درمانى است. راستى در اين [زندگى زنبوران] براى مردمى كه تفكر مىكنند نشانه [قدرت الهى] است.
آنگاه از هر ثمرهاى بخور و فرمانبردار به راه پروردگارت برو. از شكم او شرابى رنگارنگ بيرون مىآيد كه شفاى مردم در آن است. و صاحبان انديشه را در اين عبرتى است.
سپس از تمام ثمرات (و شیره گلها) بخور و راههایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده است، براحتی بپیما! «از درون شکم آنها، نوشیدنی با رنگهای مختلف خارج میشود که در آن، شفا برای مردم است؛ به یقین در این امر، نشانه روشنی است برای جمعیّتی که میاندیشند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اسلكى: سلك: داخل شدن و داخل كردن . فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ: داخل شو به راههاى پروردگارت.
ذللا: ذل (به ضم اول) ، خوارى و ذلت و (به كسر اول) ، رام شدن . ذلول: رام. جمع آن ، ذلل (بر وزن عنق) است: رام شده ها.
شفاء: (به كسر- ش) ، صحت و سلامت. راغب اصفهانی گويد: شفاء: رسيدن به سلامت است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «69»
سپس از همه ميوهها بخور، پس راههاى پروردگارت را خاضعانه طى كن. از شكمهاى آنها نوشيدنى رنگارنگ بيرون مىآيد كه در آن شفاى مردم است، البتّه در اين (زندگى زنبور) براى كسانى كه فكر مىكنند قطعاً عبرتى است.
جلد 4 - صفحه 547
نکته ها
در اين آيه و آيه 66، خداوند به دو نوع مايه حياتى و نوشيدنى كه از درون حيوانات است اشاره كرده؛ يكى شير و ديگرى عسل.
در آيه 67 خوانديم كه انسان از ميوهها، وسيله مستكننده مىسازد «تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً» ولى حيوان از ثمرات، عسل شفابخش مىسازد!!!
در نظام هدفدار و حكيمانه الهى، غفلت و بيكارى منفور است. لذا معمولا هر كجا در قرآن مسئله خوردن آمده، در كنار آن مسئوليّتى بيان شده است، از جمله:
كُلُوا ... وَ اعْمَلُوا صالِحاً «1» بخوريد ... و كار شايسته انجام دهيد.
«فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا» «2» بخوريد و به ديگران اطعام كنيد.
كُلُوا ... وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ «3» بخوريد ... و خدا را سپاس گذاريد.
كُلُوا ... وَ لا تُسْرِفُوا «4» بخوريد ... واسراف نكنيد.
در اين آيه نيز خداوند به زنبور عسل دستور خوردن مىدهد، ليكن خوردنى همراه با هدف و مسئوليّت.
اولياى خدا چون «نحل» هستند كه از پستىها دورى كرده وبلندىها را انتخاب مىكنند، از معارف الهى استفاده كرده و راه پروردگارشان را خاضعانه مىپيمايند اين افراد از حلقومشان حكمت و حلاوتهاى معنوى خارج مىشود.
پیام ها
1- رفتار حيوانات، طبق فرمان الهى است، كه به صورت غريزه در آنها مىباشد. «ثُمَّ كُلِي»
2- عسل، عصارهى انواع ميوههاست. «كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ»
3- نه تنها انتخاب مسكن وغذاى حيوانات با هدايت الهى است، بلكه همه كارهاى آنها راهى است كه خداوند پيش رويشان گذاشته است. «سُبُلَ رَبِّكِ»
«1». مؤمنون، 51.
«2». حج، 28.
«3». بقره، 172.
«4». انعام، 141.
جلد 4 - صفحه 548
4- حركت حيوانات در مسيرى كه خداوند برايشان انتخاب نموده است، حركت متواضعانه است. «سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا»
5- اعجاز خلقت: يك كارخانه عسلسازى، در شكم حيوانى كوچك! «يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها»
6- عسل طبيعى به رنگهاى مختلفى است. «مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ» (رنگهاى سفيد، زرد، قرمز، كه شايد اين اختلاف رنگها بر اساس اختلاف رنگ گلها باشد.)
7- در گياهان و گلها، خواص درمانى است كه از طريق عسل، شفاى دردهاى ما مىشود. «فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ» (ناگفته پيداست كه عسل، شفاى همه دردها نيست، لذا بصورت نكره «شِفاءٌ» آمده است)
8- خانهسازى، مومسازى و عسلسازى، در كنار زهرسازى، توسط حيوان كوچكى مثل زنبور، از نشانههاى قدرت الهى است. «لَآيَةً»
9- تمام درسها و عبرتها، براى كسانى است كه اهل فكر و انديشه باشند «لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» وگرنه افرادى هستند كه در تمام عمر از عسل استفاده مىكنند ولى حاضر به چند دقيقه فكر دربارهى آن نيستند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (69)
ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ: پس الهام نموديم او را كه بخورد از هر ميوه پاكيزه خوشبوى خوش طعم. فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا: پس سير كن راه پروردگار خود را كه الهام فرموده تو را به حالت فروتنى، يعنى فرمانبردار امر او باش، يا سير نما راهى را كه پروردگار براى تو رام و آسان فرموده كه هر كجا خواهى بروى. يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها: بيرون مىآورد خداى متعال از شكمهاى زنبوران. شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ: شربتى كه مختلف باشد رنگهاى آن. چون زنبوران امر الهى را اطاعت نموده از شكوفهها و گلها بخورند، به قدرت كامله سبحانى، گلها و برگها در باطن و شكم ايشان استحاله شده و تبديل گردد به شيره شيرين براى ذخيره زمستان خود، قى كنند بيرون آيد از شكمهاى آنها به طريق لعاب شربتى به رنگهاى مختلف، بعضى سفيد كه عسل زنبوران جوان است، و برخى زرد كه عسل زنبوران ميانسال است، و قسمتى قرمز كه از زنبوران پير مىباشد و سبز و سياهش كم باشد. گويند اختلاف الوان عسل به
جلد 7 - صفحه 237
حسب اختلاف فصول است. فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ: در اين عسل شفا مقرر شده براى مردمان. يا بنفسه چنانچه در مرضهاى بلغميه نافع مىباشد، يا مختلط با چيزهاى ديگر، چه كم معجونى است كه عسل جزو آن نباشد.
و روايات بسيار در عسل وارد شده از جمله:
1- در عيون «1»- از حضرت رضا عليه السّلام فرمود: سه چيز زياد نمايد حافظه را و ببرد بلغم را: عسل، و قرائت قرآن، و جويدن كندر.
2- در خصال «2» از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام به دست برداشتن عسل و به زبان خوردن شفا است از هر دردى، بعد اين آيه تلاوت و فرمود: عسل با قرائت قرآن و جويدن كندر، آب نمايد بلغم را.
3- عن النبى «3» صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ان يكن فى شىء شفاء ففى شرطة الحجّام او فى شربة عسل.
فرمود حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اگر باشد در چيزى شفاء، پس در شاخ حجامت كننده يا در شربت عسل است.
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ: بدرستى كه در اين زنبور عسل هرآينه حجتى است روشن براى گروهى كه تفكر و تدبر نمايند و غرائب قدرت الهى را دريابند كه اين صنايع عجيبه و امور دقيقه نيست مگر الهام قادر حكيم در حشره ضعيف.
تبصره: غرائب و عجائب حكمت زنبور عسل از جمله:
1- انقيادى كه هرگز از راه فرمانبردارى منحرف نشوند.
2- امانتى كه چون ميوه تلخ خورند عسل شيرين باز دهند.
3- طبيعتى كه غير چيز پاك نخورند.
«1» عيون جلد 2 باب 31، حديث 111.
«2» خصال صدوق، جزء 2، حديث الاربعماة، حديث 10، صفحه 623.
«3» عيون جلد 2، باب 31، حديث 83.
جلد 7 - صفحه 238
4- طاعتى كه از فرمان يعسوب پادشاه خود خلاف نكنند.
5- تمكينى كه مسافت دور بروند و باز به موطن خود رجوع كنند.
6- طهارتى كه هرگز بر نجاسات ننشينند و از آنها دورى كنند.
7- صناعتى كه اگر تمام بنايان و معماران جمع شوند و بخواهند خانههاى مسدس آنها را بنا كنند به آن كيفيت مخصوص، نتوانند، و جهت مسدس بودن آن كه اگر مستدير سازند، بيرون خانهها خلل و فرج مهمل ماندى، و اگر مربع بنا كنند، زواياى آن در اندرون خالى بودى، پس شكل مسدس را اختيار نمودند كه هيچ موضعى را مواضع داخله و خارجه آن مهمل نماندى، زهى حكمت الهى كه چنين هوشى در حشره ضعيفى قرار داده.
از اينها عجيبتر آن كه: امير آنها مانند پادشاه نافذ الامر و مطاع، و جميع زنبوران تابع اويند، و بدون امر او به هيچ كارى اقدام نكنند، و اگر يكى از آنها نافرمانى كند يا چيز كثيف خورد، فراشان موكل درب كندو او را مىكشند، همچنان كه عسل آنان شفاى مرض بدنى دارد، به تفكر در احوال ايشان، مرض باطنى كه انكار صانع و مدبر عالم باشد، هرآينه شفا يابد، زنهار از توهمات شياطين انسى كه اين حكمتهاى غريبه و صنايع بديعه را به طبيعت نسبت دهد.
تنبيه: حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در نهج البلاغه «1» فرمايد: انا يعسوب المؤمنين و المال يعسوب الفجار. يعنى: بدرستى كه مؤمنين پيروى كنند مرا و فجار پيروى نمايند مال را، چنانچه زنبوران عسل پيروى كنند يعسوبشان را كه رئيس آنها باشد.
تتمه: از ائمه معصومين سلام اللّه عليهم اجمعين در اين آيه شريفه تأويلى بيان شده. على بن ابراهيم «2» از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه:
«1» نهج البلاغه فيض حكمت 308.
«2» تفسير قمى، جلد 1، صفحه 387.
جلد 7 - صفحه 239
مائيم قسم به خدا نحلى كه خداى تعالى وحى فرموده (أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً) امر فرمود ما را كه بگيريم از عرب پيروانى (وَ مِنَ الشَّجَرِ) يعنى از عجم (وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ) از موالى و آنچه خارج شود از بطون آنان، مراد علمى است كه خارج مىشود از ما به شما.
ايضا تفسير برهان «1»- ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام در اين آيه شريفه فرمود: (ما بلغ بالنّحل ان يوحى اليها بل فينا نزلت و نحن النّحل و نحن المقيمون للّه فى ارضه بامره و الجبال شيعتنا و الشّجر النّساء المؤمنات).
ابن شهراشوب از حضرت رضا عليه السّلام در اين آيه شريفه نقل مىكند كه فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: على امير بنى هاشم فسمّى امير النّحل. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ (66) وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (67) وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ (68) ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (69) وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ (70)
ترجمه
و همانا براى شما است در شتر و گاو و گوسفند موجب اعتبار مىآشامانيم شما را از آنچه در شكم آنحيوان است از ميان سرگين و خون شيرى صافى كه گوارا است براى آشامندگان
و از ميوههاى درختان خرما و انگورها ميوهاى است كه ميگيريد از آن مسكر و روزى خوبى را همانا در اين هر آينه نشانهاى است براى گروهى كه تعقّل مينمايند
و وحى نمود پروردگار تو بسوى زنبور عسل كه بگيريد از كوهها خانهها و از درخت و از آنچه ميسازند مردم از جاى بلند
پس بخوريد از همه ميوهها پس برويد در راههاى پروردگارتان كه آسان است آنها بيرون مىآيد از شكمهاى آن زنبورها آشاميدنئ كه مختلف است رنگهايش در آن شفاء است براى مردم همانا در اين هر آينه نشانهاى است براى گروهى كه تفكّر مينمايند
و خدا آفريد شما را پس ميميراند شما را و بعضى از شما كسى است كه بر گردانده ميشود بسوى پستترين زندگانى تا بحدّيكه نداند بعد از دانستن
جلد 3 صفحه 297
چيزى را همانا خدا داناى توانا است.
تفسير
- مراد از انعام مواشى است كه مكرر ذكر شده بر شتر و گاو و گوسفند اطلاق ميشود و در وجود آنها دليل واضحى است بر قدرت خداوند كه موجب عبرت و عبور از وادى ضلالت بشاهراه هدايت است و آن اين است كه خداوند مىآشاماند از آنچه در شكمهاى آنها است به بندگان خود شير را و اينكه ضمير در بطونه مذكر شده باعتبار لفظ اسم جمع يا حيوان است و از عجائب قدرت الهى آنستكه علوفه چون در شكنبه حيوان طبخ شود خلاصه آن داخل جگر گردد و در آنجا نيز طبخ شود مقدارى از آن بصورت شير در آيد و بپستان رود و مقدارى خون گردد و در رگهاى بدن جارى شود پس شير اولش از سرگين جدا شده و آخرش از خون و نه بوى سرگين در آن اثر نموده و نه رنگ خون بلكه خالص از هر دو است و صافى از هر غش و عيب و در كافى از امام صادق عليه السّلام از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت فرموده كه شير هيچگاه گلو گير نشود زيرا در كلام الهى موصوف بگوارا شده است و ديگر از آيات الهى كه براى كسانيكه تعقّل و تأمل در آفاق و موجودات در آن مينمايند موجب معرفت است آنستكه از ميوههاى درختان خرما و انگور چند مشروب مختلف در خواص و آثار استخراج ميشود كه از آن جمله شراب است كه مسكر و مضر و حرام است و ديگر روزى حلال خوب پاكيزه كه سركه و شيره است و تعجّب از كسانى است كه خواستهاند از اين آيه استفاده نمايند كه شراب در صدر اسلام حلال بوده با آنكه دلالتش بر حرمت بنظر حقير اولى از حلّيت است براى آنكه مقابل با رزق حسن قرار داده شده با آنكه قمّى ره سكرا را بسركه تفسير فرموده و در مجمع نقل نموده كه در مطلق طعام استعمال ميشود و اينكه از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه اين آيه قبل از آيه تحريم نازل و بآن نسخ شده دلالت دارد بر آنكه مراد شراب است ولى دلالت ندارد بر آنكه در صدر اسلام حلال بوده چون نسخ در كلام ائمه غالبا در غير معناى مشهور كه رفع حكم است استعمال ميشود و در اينجا مراد آنستكه قبل از آيه صريحه در تحريم نازل شده و هنوز مصلحت در حكم بحرمت آن در ظاهر نبوده گويا در اين آيه بدوا اشاره شده باشد براى گوشزد و انس اذهان بكراهت و بعدا در آيات اربعه يسئلونك عن الخمر و انّما الخمر و انّما
جلد 3 صفحه 298
يريد الشيطان و قل حرّم ربّى الفواحش تصريح و تسجيل و تثبيت و تأكيد حرمت شده است پس اين روايت منافى با روايات دالّه بر حرمت خمر در تمام شرائع سابقه نيست و در اين مقام تحقيقاتى در ضمن تفسير آيات مذكوره شد كه تكرار نميشود و يكى از آيات بزرگ بر علم و قدرت الهى زنبور عسل است كه خداوند بآن حيوان ضعيف الهام فرموده كه در كوهها و درخت و هر جاى بلندى مانند چفته مو و سقف اطاق و كندو كه مردم بنا ميكنند منزل نمائيد و بخوريد از شكوفه ميوههاى گوناگون هر ميوهاى كه بخواهيد و برويد در راههائى كه آسان است عبور در آن و از همان راه بمنزل برگرديد و بيراهه نرويد كه راه را گم كنيد و از راهى كه خداوند براى شما تعيين نموده تجاوز كرده باشيد و چون آنها بدستور الهى رفتار نمايند بيرون ميآيد از شكمهاى آنها مشروب لطيف شيرينى كه مختلف است الوان آن سفيد و سياه و سرخ و زرد و در آن شفاء است براى مردم كه در اخبار كثيره بآن تصريح شده و كمتر معجونى است كه عسل جزء آن نباشد و در اين باب حديثى در سوره نساء ذيل آيه شريفه و آتوا النساء صد قاتهنّ نحلة ذكر شد و در مجمع فرموده در نحل و عسل وجوهى است از اعتبار يكى اختصاص نحل است بخروج عسل از دهانش ديگر قرار دادن خدا است شفاء را در جاى سمّ چون آنحيوان گزنده است و ديگر عجائبى است كه خداوند در خلق و طبع آن جاى گزين فرموده و از آن جمله آنستكه خداوند براى هر دستهاى از آنها اميرى مقرّر فرموده كه در جلو آنها حركت ميكند و حمايت از آنها مينمايد و امور اجتماعى آنها را تدبير و تكفّل ميكند و آنها از او متابعت و فرمانبردارى ميكنند و هر گاه نيابند آنرا نظامشان منحلّ و امورشان مختلّ گردد و متفرّق و پراكنده شوند و امير آنها را يعسوب نامند و اشاره باين معنى است فرمايش امير المؤمنين عليه السّلام كه من يعسوب اهل ايمانم و در حياة الحيوان است كه يعسوب بر حسب خلقت امتيازاتى از رعيّت دارد از جمله نيشى كه ساير زنبورها دارند ندارد و بآنها امر و نهى ميكند و همه از او اطاعت ميكنند امورشان را مانند پادشاه منظّم ميكند بر در كند و توقف مينمايد هر يك را در منزل خود جاى ميدهد بدون آنكه احدى بر ديگرى مقدّم شود يا مزاحمت با ديگرى كند و او عدالت را كاملا رعايت مينمايد و اگر يكى از آنها بنجاستى نشسته
جلد 3 صفحه 299
باشد بر در كند و ميكشد و راه نميدهد و هيچگاه دو امير در يكجا براى آنها پيدا نميشود و اگر پيدا شود زنبورها يكى از آن دو را ميكشند و ديگرى را بامارت اختيار مينمايند بدون اختلاف و نزاع و اعجب از همه خانههاى مسّدّسى است كه بنا ميكنند براى آنكه خلل و فرجى از داخل و خارج نداشته باشد كه هيچ مهندسى قادر بر آن نيست و اينها نيست جز بالهام و وحى خداوند قدير عليم حكيم تعالى شأنه عمّا يقول الظالمون علوّا كبيرا و در بعضى از روايات نحل بائمه هدى و جبال بعرب و شجر بعجم و ممّا يعرشون باولاد و عبيد و ثمرات و شراب مختلف الوانه بعلم و فنون مختلفه آن و ناس بشيعيان تأويل شده و فرمودهاند اگر شفاء در عسل بود هر كس هر مرضى داشت ميخورد شفاء پيدا ميكرد شفاء در علم قرآن است و بس كه خدا فرموده و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة و اهل آن ائمه هدى هستند كه خداوند در شأن ايشان فرموده ثمّ اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا و اللّه اعلم و خداوند خلق فرمود انسانرا و براى ايشان عمرى مقدّر فرمود كه چون تمام شود ميميراند آنها را و قبض ميفرمايد روحشان را و عمر بعضى را بقدرى طولانى فرموده كه بر ميگردند بحاليكه پستترين اوقات عمر است و آن حال نادانى و بىخردى و ضعف قواء جسمانى است در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آن سنّ هفتاد و پنج سالگى است و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه او از پدر بزرگوار خود نقل فرموده كه ارذل العمر وقتى است كه بنده خدا برسد بسنّ صد سال و در خصال اين معنى را نقل نموده و فرموده روايت شده است كه ارذل العمر وقتى است كه عقل مرد مانند عقل پسر هفت ساله شود و در كافى در ضمن حديث بيان ارواح فرموده ارذل العمر وقتى است كه مرد وقت نماز را نشناسد و متمكّن از تهجّد در شب نشود و قادر بر حضور در جماعت نباشد كه روح ايمان او ناقص ميشود ولى از دين خدا خارج نميگردد و ضرر بحال او ندارد و بنظر حقير اختلاف اخبار محمول بر اختلاف اصناف است و اين براى آنستكه بحال طفوليّت بر گردد و معلومات خود را فراموش كند تا معلوم شود كه آن كسى كه باو علم و قدرت داد قادر است از او بگيرد و علم و قدرت بىزوال مخصوص بعليم و قدير لا يزال است تعالى شأنه و تقدّست آياته.
جلد 3 صفحه 300
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَوحي رَبُّكَ إِلَي النَّحلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا يَعرِشُونَ (68) ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخرُجُ مِن بُطُونِها شَرابٌ مُختَلِفٌ أَلوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَومٍ يَتَفَكَّرُونَ (69)
و وحي فرمود پروردگار تو بسوي زنبور عسل اينكه براي خود منازل و خانههايي اتخاذ كن از كوهها و از درختها و از آنچه بنا ميكنند از جدار و سقفها پس از آن بخور از جميع ميوهها پس سلوك كن راههاي پروردگار خود را از روي اطاعت و تسليم خارج ميشود از شكم زنبور عسل شراب يعني مشروبي که رنگهاي مختلف دارد و در آن مشروب که عسل باشد شفاء است از براي ناس محققا در اينکه قدرت نمايي هر آينه آية و دليل بر وجود خداوند است لكن براي قومي که فكر و تأمل داشته باشند وَ أَوحي رَبُّكَ إِلَي النَّحلِ مكرر در آيات شريفه قرآن تصريحاتي دارد که جميع موجودات از جمادات و نباتات و حيوانات در حد خود شعور و ادراك و فهم و معرفت بالوهيت حق و رسالت رسول و ولاية ائمه اطهار دارند مثل تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبعُ وَ الأَرضُ وَ مَن فِيهِنَّ وَ إِن مِن شَيءٍ إِلّا يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لكِن لا تَفقَهُونَ تَسبِيحَهُم اسري آيه 44 و مثل يا جِبالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَ الطَّيرَ سبأ آيه 10 و مثل أَ لَم تَرَ أَنَّ اللّهَ
جلد 12 - صفحه 152
يَسجُدُ لَهُ مَن فِي السَّماواتِ وَ مَن فِي الأَرضِ وَ الشَّمسُ وَ القَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِنَ النّاسِ حج آيه 18 و غير اينها از آيات و در اخبار بسياري داريم که عرض ولايت ائمه بر جبال و مياه و اشجار و حيوانات شده و اخباري که بسياري از حيوانات خدمت اينها عرض حاجت ميكردند و غير اينها پس مانعي ندارد که نحل مورد وحي الهي شود و مكلف بتكليف باشد أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الجِبالِ بُيُوتاً از عجائب قدرت اينكه خانههاي زنبور مسدس است بدون آنكه زاويه پيدا كند که مهندسين را حيران كرده آنهم در امكنه مرتفعه مثل كوهها و من الشجر در اشجار طوال وَ مِمّا يَعرِشُونَ امكنه مرتفعه در ديوارها و سقفها وا عجب از اينکه دستور ثانوي براي نحل آمد ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَراتِ از رياحين معطره و فواكه حلوه وا عجب از اينکه اينكه امير آنها در درب كند و با دو نيش طويل ايستاده اگر يكي از آنها روي نجاست يا شيء كثيفي نشسته نميگذارد وارد كند و شود و او را دو نيم ميكند فَاسلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ خطاب سيم که طريق مشي و سلوك آنها را هم معين فرموده و امر فرمود يَخرُجُ مِن بُطُونِها از طرف دهان شَرابٌ مُختَلِفٌ أَلوانُهُ چه بسيار مشاهده شد که عسلها الوان مختلفه دارند و شايد منشأ آن اختلاف رياحين و فواكه باشد که تغذي كردند چنانچه در مومها هم اختلاف لوني هست (فيه) در آن عسل شِفاءٌ لِلنّاسِ علاوه بر اينكه شفاء بسياري از امراض است چه طعم شيريني دارد بخصوص اگر با مسكه تناول كنيد چه اندازه لذت دارد و بس است در شرافت عسل که خداوند يكي از چهار نهر بهشت را عسل قرار داده إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَومٍ يَتَفَكَّرُونَ يكي از عبادات بزرگ تفكر در صنايع الهي و اسرار خلقت و غرض الهي از خلقت اشياء و در صحت و سقم اعمال صالحه و در آيات و اخبار و احكام الهيه است که فرمود
تفكر ساعة خير من عبادة سنة
بلكه ستين سنة و بنظر سطحي قناعت نكند و بنظر عمقي با تأمل و تدبر نظر كند که اجتهاد و استفراغ وسع تعبير ميشود.
153
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 69)- بعد دومین مأموریت زنبور عسل شروع میشود چنانکه قرآن میگوید: ما به او الهام کردیم که: «سپس از تمام ثمرات تناول کن» (ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ).
«و راههایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده به راحتی بپیما» (فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا).
سر انجام آخرین مرحله مأموریت آنها را (به صورت یک نتیجه) این چنین بیان میکند: «از درون زنبوران عسل نوشیدنی مخصوصی خارج میشود که رنگهای مختلفی دارد» (یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ).
رنگ عسل بر حسب آن که بر چه گل و ثمرهای نشسته و از آن بهره گیری کرده تفاوت میکند.
«در این (شراب حلال) داروی شفابخش مهمی برای مردم است» (فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ).
میدانیم در گلها و گیاهان، داروهای حیات بخشی نهفته شده است و جالب این که دانشمندان از طریق تجربه به این حقیقت رسیدهاند که زنبوران به هنگام ساختن عسل آن چنان ماهرانه عمل میکنند که خواص درمانی و دارویی گیاهان کاملا به عسل منتقل شده و محفوظ میماند! «و در این (ماجرای برنامه زندگی زنبوران عسل و ارمغانی که آنها برای جهان انسانیت میآورند، که هم غذاست، هم شفا و هم درس زندگی) نشانه روشنی (از عظمت و قدرت پروردگار) است برای جمعیتی که میاندیشند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم