آیه 56 سوره غافر
<<55 | آیه 56 سوره غافر | 57>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنان که در آیات خدا بیهیچ حجت و برهان که آنان را آمده باشد راه انکار و جدل پیمایند جز تکبر و نخوت (و قصد ریاست) چیزی در دل ندارند که به آرزوی دل هم آخر نخواهند رسید، پس تو (از شر و فتنه آنها) پناه به درگاه خدا بر، که خدا شنوا و بیناست.
بی تردید آنان که در آیات خدا بی آنکه دلیلی برای آنان آمده باشد، مجادله و ستیزه می کنند و در سینه هایشان جز کبر و بزرگ نمایی نیست به آن [بزرگی و عزت و سلطنتی که در آرزویش هستند] نمی رسند؛ پس به خدا پناه ببر؛ زیرا او شنوا و بیناست.
در حقيقت، آنان كه در باره نشانههاى خدا -بىآنكه حجّتى برايشان آمده باشد- به مجادله برمىخيزند در دلهايشان جز بزرگنمايى نيست [و] آنان به آن [بزرگى كه آرزويش را دارند] نخواهند رسيد. پس به خدا پناه جوى، زيرا او خود شنواى بيناست.
آنان كه بىهيچ حجتى كه از آسمان آمده باشد درباره آيات خدا مجادله مىكنند، در دلشان جز هواى بزرگى نيست؛ ولى به آن نخواهند رسيد. پس به خدا پناه ببر كه او شنوا و بيناست.
کسانی که در آیات خداوند بدون دلیلی که برای آنها آمده باشد ستیزهجویی میکنند، در سینههایشان فقط تکبّر (و غرور) است، و هرگز به خواسته خود نخواهند رسید، پس به خدا پناه بر که او شنوا و بیناست!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«آیَاتِ»: آیههای کتاب آسمانی. دلائل و براهین الهی. «إِن فِی صُدُورِهِمْ ...»: حرف (إِنْ) نافیهاست. «کِبْرٌ»: تکبّر. برتری و ریاست مراد است.
نزول
«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره یهود نازل شده که متوقع ظهور دجال بوده اند.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ «56»
همانا كسانى كه در آيات خداوند بدون حجّتى كه برايشان آمده باشد به مجادله برمىخيزند، در سينههايشان جز خود بزرگ بينى نيست كه به آن نخواهند رسيد، (و از مجادله خود نتيجه نخواهند گرفت) پس به خداوند پناه ببر كه بى شك او شنواى بيناست.
نکته ها
اسلام به نيّت و روحيه و انگيزه و آن چه در دل مىگذرد بهاى اصلى را مىدهد و به همين دليل بهترين كار اگر همراه با اخلاص نباشد، بىارزش و باطل است. در سورهى عبس با ده آيهى پى در پى از كسى كه براى يك نفر نابينا چهرهى خود را عبوس كرد انتقاد مىكند. (در حالى كه براى نابينا اخم يا لبخند تفاوتى ندارد چون هيچ يك را نمىبيند) ولى قرآن به دليل آن كه ريشهى عبوس كردن تحقير است، به شدّت از آن انتقاد مىكند.
آرى، اسلام بيش از توجّه به ظاهر، به باطن و قلب توجّه دارد. در اين آيه نيز سخن از
«1». آلعمران، 17.
«2». اسراء، 78.
جلد 8 - صفحه 276
بزرگبينى و تكبّرى است كه در قلب متكبّران است.
پیام ها
1- از كوزه همان برون تراود كه در اوست. سرچشمهى جدالهاى بى منطق، تكبّر درونى است. يُجادِلُونَ .... فِي صُدُورِهِمْ ... كِبْرٌ
2- انگيزهى مجادله با حقّ، خود بزرگ بينى است نه منطق. «بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ»
3- انسان اگر از خود مراقبت نكند، تكبّر تمام وجودش را مىگيرد به نحوى كه در دل او جز تكبّر هيچ چيز ديگر نيست. «إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ»
4- كسى كه بر اساس تكبّر، لجاجت مىكند و منطق ندارد به هدف خود كه رياست و سرورى است نمىرسد. «ما هُمْ بِبالِغِيهِ»
افتادگى آموز اگر طالب فيضى
هرگز نخورد آب زمينى كه بلند است
5- معاشرت با متكبّر، دارويى جز پناه بردن به خدا ندارد. «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ»
6- به كسى پناه ببريم كه مىشنود و مىبيند (و قهراً توان يارى و خنثى كردن توطئهها را دارد). «إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (56)
چون يهود به حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله جدال مىكردند در آيات الهى، آيه شريفه نازل شد كه:
إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ: بدرستى كه آنانكه جدال مىكنند و منازعه نمايند،
«1» تنزيه الانبياء (منشورات الرضى- قم) ص 117.
«2» منهج الصادقين، ج 8، ص 155.
جلد 11 - صفحه 322
فِي آياتِ اللَّهِ: در آيتهاى خدا، بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ: بىحجتى قوى كه آمده باشد ايشان را از دلايل عقليه يا نقليه كه دال بر حقيقت دعوى ايشان باشد، إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ: نيست در سينههاى آنها مگر سركشى، يعنى آرزوى سلطنت دارند و مىخواهند نبوت در ميان ايشان باشد. ما هُمْ بِبالِغِيهِ: نيستند ايشان رسنده به آن، يعنى هرگز به آن نرسند و خداى تعالى ايشان را ذليل خواهد كرد. فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ: پس پناه ببر به خدا از حسد ايشان و شر فتنه ايشان، إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ: بدرستى كه او شنواست به گفتار آنان، و بينا به كردار ايشان، پس او است ناصر و عاصم تو از ايشان.
چون مجادله آنها در انكار بعث و قيامت بود، لذا حق تعالى آيات قدرت خود را بيان فرمايد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (56) لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (57) وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لا الْمُسِيءُ قَلِيلاً ما تَتَذَكَّرُونَ (58) إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ (59) وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ (60)
ترجمه
همانا آنانكه مجادله مينمايند در آيتهاى خدا بدون حجّتى كه آمده باشد آنها را نيست در سينههاشان مگر بزرگى كه نباشند آنان رسندگان
جلد 4 صفحه 534
بآن پس پناه بر بخدا همانا او است آن شنواى بينا
هر آينه آفريدن آسمانها و زمين مهمّتر است از آفريدن مردم ولى بيشتر مردم نميدانند
و مساوى نيستند كور و بينا و كسانيكه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته و نه بدكار اندكى از شما پند ميگيريد
همانا قيامت هر آينه آينده است نيست شكّى در آن ولى بيشتر مردم ايمان نمىآورند
و گفت پروردگار شما بخوانيد مرا اجابت ميكنم شما را همانا آنانكه تكبّر ميكنند از عبادت من زود باشد داخل شوند در دوزخ ذليلان.
تفسير
گفتهاند در باره يهود نازل شده و محتمل است ناظر بمشركين مكّه باشد كه مشاجره و گفتگو ميكردند در ابطال و ردّ آيات قرآن بدون دليل و برهان و گواهى از كتب سماوى و اقوال پيغمبران خدا ميفرمايد نيست در ضميرشان مگر هواى رياست و بزرگى و سركشى از احكام الهى و وسائط ابلاغ آن ولى باين آرزو نخواهند رسيد چون خداوند بزودى آنها را خوار و ذليل اهل ايمان خواهد فرمود و بايد پناه برد از شرّ آنها بخداوندى كه ميشنود اقوال آنها را و مىبيند افعالشان را و بزودى بمجازاتشان ميرساند و عجب در آنستكه اينها خدا را خالق آسمانها و زمين ميدانند و ميدانند كه خلقت آنها براى وسعت و عظمتشان برتر و بزرگتر و مهمتر از خلقت مردم در روز جزا است ولى بيشتر مردم لازمه اينمعنى را نميدانند كه كسيكه قادر بر خلق اكبر و اهمّ باشد قادر بر خلق غير اكبر و اهمّ نيز ميباشد لذا با اعتراف بخلق آسمانها و زمين و موجودات آن براى خدا منكر معاد ميشوند و اين نيست مگر از آن جهت كه فكر نكردند و چشم دل آنها كور شده و البتّه مساوى نيست ادراكات كور با بينا و اهل ايمان و عمل صالح كه روشن ضميرانند با مرد بدكار كه قلبش تاريك و ظلمانى و سياه شده و البتّه بهمين مناسبت مقامات اخروى آنها هم تفاوت دارد مؤمن و صالح در بهشت و كافر و بدكار در جهنّم است ولى بيشتر از شما مردم متوجّه به اين معانى نيستيد لذا در مقام تحصيل علم و معرفت برنمىآئيد تا دل شما بنور دانش منوّر گردد و از آيات الهيه پند گرفته بمقامات رفيعه و اصل شويد و يتذكّرون بصيغه مغايب نيز قرائت شده و در هر حال كلمه ما زائده يا مصدريّه است يعنى كم است تذكّر شما يا مردم و روز قيامت كه يكى از اسمائش
جلد 4 صفحه 535
ساعت است يعنى آن زمانى كه جز خدا كسى نمىداند البتّه خواهد آمد شكّى در آن راه ندارد ولى بيشتر مردم قلبا و عملا بآن اعتقاد قطعى ندارند و بعيد ميشمارند آنرا خصوصا با تمام خصوصياتى كه خدا و پيغمبران براى آنروز بيان فرمودهاند چون ادراكاتشان مأنوس بمحسوسات شده و از معقولات وحشت دارند و خدا فرموده آنچه ميخواهيد از خير دنيا و آخرت از من بخواهيد و بخوانيد مرا تا روا كنم حاجات شما را بتها از دستشان كارى برنمىآيد كه بتوانند حاجت كسيرا برآورند و كسانيكه تكبّر كنند از رفتن در خانه خدا و تأنّف نمايند از طلب حاجات خودشان از قاضى الحاجات بىاعتنائى بخدا نمودهاند و مستحق شدند كه با ذلّت و خوارى بجهنّم روند و البته معلوم است كه خداوند اختيار مملكت وجود را كه بايد با نظام احسن مرتّب شود بدست تمام بندگانيكه حاجات مختلفه دارند و دعا ميكنند نميدهد و معناى اجابت دعا آنستكه اگر مصلحت باشد خواسته دعا كنندگان براى آنها و مفسدهاى هم براى غير نداشته باشد بآنها عطا شود چون بسيارى از عطايا چنين است كه با تقاضا مصلحت دارد و بدون طلب ندارد خداوند ميفرمايد تقاضا كنيد تا اگر مصلحت در برآوردن حاجات شما باشد برآورم و الّا ثواب دعا را بشما مسلّما خواهم داد در دنيا يا آخرت چون دعا عبادت است و عبادت مسلّما اجر اخروى دارد بلكه بر حسب بعضى از روايات مأثوره در اينمقام از ائمه اطهار افضل عبادات است حتّى از نماز هم افضل است و ظاهرا مراد افضليّت آن از نوافل باشد و شمّهاى از اين مقال و پارهاى از اخبار اين باب در سوره بقره ذيل قول خداوند اجيب دعوة الدّاع اذا دعان گذشت و در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه ادعونى أستجب لكم را به اعبدونى اثبكم تفسير نموده و استدلال فرموده بر آن بقول پيغمبر صلى اللّه عليه و اله كه فرموده دعا عبادت است و اين را قرينه قرار داده بر آنكه مراد از اجابت اثابت است با آنكه ائمه عليهم السلام هم فرمودهاند دعا عبادت است ولى با آنكه دعا است عبادت است و با اينحال موجبى از براى صرف اجابت از معناى حقيقى خود نيست و ظاهر آيه شريفه مطابق با صريح روايات مفسّره است.
جلد 4 صفحه 536
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللّهِ بِغَيرِ سُلطانٍ أَتاهُم إِن فِي صُدُورِهِم إِلاّ كِبرٌ ما هُم بِبالِغِيهِ فَاستَعِذ بِاللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ (56)
بدرستي که كساني که مجادله ميكنند در آيات الهي بدون دليل و برهان و مدركي که آمده باشد آنها را نيست در سينههاي آنها مگر كبر و نميرساند او آنها را بمقاصد خود پس شما پناه ببر به خداوند متعال محقّقا او سميع و بصير است.
إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللّهِ گفتيم مجادله دو قسم است: يك قسم
جلد 15 - صفحه 389
براي اثبات حق است و ابطال باطل بسيار ممدوح است و بسا واجب چنانچه ميفرمايد وَ جادِلهُم بِالَّتِي هِيَ أَحسَنُ از روي مدرك و دليل و اقامه حجة و يك قسم براي ابطال حق است و اثبات باطل حرام است بلكه بسا موجب كفر ميشود بدون مدرك چنانچه در همين سوره آيه 5 گذشت که فرمود وَ جادَلُوا بِالباطِلِ لِيُدحِضُوا بِهِ الحَقَّ و مجادله في آيات اللّه اينست که معجزات را حمل بر سحر كنند انبياء را ساحر گويند و امثال اينها.
بِغَيرِ سُلطانٍ أَتاهُم البتّه باطل مدركي ندارد فقط تقليد آباء و حبّ دنيا و حبّ نفس و متابعت شياطين انس و جنّي.
إِن فِي صُدُورِهِم إِلّا كِبرٌ که منشأ تمام اينها كبر است که زير بار حق نروند و باطل خود را ترويج كنند.
ما هُم بِبالِغِيهِ هرگز بمقصود خود نميرسند قُل جاءَ الحَقُّ وَ زَهَقَ الباطِلُ إِنَّ الباطِلَ كانَ زَهُوقاً- اسراء آيه 83- فَاستَعِذ بِاللّهِ در كلّيه امور بالاخص در شرور و بليات بايد پناه برد بخداي متعال.
إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ معني واضح است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 56)- در آیات گذشته خداوند پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را به صبر و شکیبایی در مقابل مخالفان و نغمههای ناموزون و توطئههای شوم آنها دعوت میکرد، در اینجا انگیزه مجادله و ستیزه جوئیهای آنان را در مقابل حق شرح میدهد.
میگوید: «کسانی که بدون منطق و دلیلی که از سوی خدا برای آنها آمده باشد در آیات الهی مجادله میکنند، در سینههاشان جز تکبر نیست» (إِنَّ الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِی صُدُورِهِمْ إِلَّا کِبْرٌ).
و به این ترتیب آیه گواه زندهای بر این حقیقت است که سر چشمه اصلی این گونه مجادلهها، کبر و غرور و خود محوری است.
سپس میافزاید: «آنها هرگز به منظور خود نخواهند رسید» (ما هُمْ بِبالِغِیهِ).
هدف آنان این است که خود را بزرگ ببینند، فخر بفروشند و بر جامعه حکومت کنند، اما جز ذلت و زیر دست بودن بهرهای نخواهند گرفت.
در پایان آیه به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله دستور میدهد که از شرّ این گونه افراد مغرور و خودخواه و بیمنطق به خدا پناه ببرد، میفرماید: «اکنون که چنین است به خدا پناه ببر که او شنوا و بیناست» (فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ).
هم سخنان بی اساس آنها را میشنود و هم توطئهها و اعمال زشتشان را میبیند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ صاحب مجمع البیان از ابوالعالیه نقل نماید که این آیه درباره یهود است که مى گفتند: بزودى مسیح دجال خواهد آمد و ما او را بر ضد محمد و یاران او یارى مى کنیم و از دست محمد راحت مى شویم و ملک و سلطنت به طرف ما خواهد برگشت.
- ↑ ابن ابى حاتم در تفسیر خود از ابوالعالیه روایت کند که یهود نزد پیامبر آمدند و اسم مسیح بن داود دجال را به میان آوردند و او را بزرگ شمردند و گفتند: او از ما هست و چنین و چنان خواهد کرد سپس این آیه نازل گردید و به پیامبر دستور داده شد که از فتنه دجال به خداوند پناه ببرد و نیز حدیث مزبور، از کعب الاحبار هم در تفسیر ابن ابى حاتم ذکر شده است.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.