آیه 55 سوره کهف
<<54 | آیه 55 سوره کهف | 56>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و چون هدایت (الهی قرآن) به خلق رسید چیزی مردم را منع نکرد که آن هدایت را بپذیرند و به درگاه پروردگار خود توبه و استغفار کنند به جز آنکه (خواستند مستحق شوند تا) سنّت (عقوبت و هلاک) پیشینیان به اینان هم برسد و یا با مجازات و عذاب خدا روبرو شوند.
و هنگامی که هدایت به سوی مردم آمد، چیزی مانع ایمان آوردن آنان و درخواست آمرزش از پروردگارشان نشد، مگر [کبر و دشمنی آنان با حق که در چنان فضایی آکنده از کبر و دشمنی گویی انتظار می بردند] که روش های [جاری ما در عذاب] پیشینیان [متکبّر کفر پیشه] به سراغشان آید، یا عذاب رویاروی به آنان رسد [تا آن زمان ایمان بیاورند و درخواست آمرزش کنند.]
و چيزى مانع مردم نشد از اينكه وقتى هدايت به سويشان آمد ايمان بياورند، و از پروردگارشان آمرزش بخواهند، جز اينكه [مستحق شوند] تا سنت [خدا در مورد عذاب] پيشينيان، در باره آنان [نيز] به كار رود، يا عذاب رويارويشان بيايد.
مردمان را چون به راه هدايت فرا خواندند، هيچ چيز از ايمان آوردن و آمرزش خواستن، بازنداشت مگر آنكه مىبايست به شيوه پيشينيان گرفتار عذاب شوند يا آنكه عذاب روياروى و آشكارا بر آنان فرود آيد.
و چیزی مردم را بازنداشت از اینکه -وقتی هدایت به سراغشان آمد- ایمان بیاورند و از پروردگارشان طلب آمرزش کنند، جز اینکه (خیرهسری کردند؛ گویی میخواستند) سرنوشت پیشینیان برای آنان بیاید، یا عذاب (الهی) در برابرشان قرار گیرد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
قبلا: قبل (بر وزن عنق) گاهى به معنى جلو و پيش است مانند: «إِنْ كانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَ هُوَ مِنَ الْكاذِبِينَ» يوسف/ 26، و گاهى به معنى روبرو و آشكار «رأيته قبلا: اى عيانا و مقابلة». منظور از آيه معناى دوم است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلًا «55»
و چه چيزى مردم را پس از آنكه هدايت براى آنان آمد، از ايمان آوردن و آمرزش خواهى از پروردگارشان باز داشت؟ جز آنكه (خواستند) سنّت خداوند دربارهى پيشينيان (كه عذاب الهى بود) براى آنان (نيز) بيايد، يا آنكه عذاب، روياروى آنان قرار گيرد!
نکته ها
«قبل» يا به معناى مقابل و رو در رو است و يا جمع «قبيل» و اشاره به انواع مختلف عذاب.
پیام ها
1- سرباز زدن از ايمان با ديدن آن همه آيات، نشانه جدالگرى انسان است. «جَدَلًا وَ ما مَنَعَ النَّاسَ»
2- خداوند، حجّت را بر مردم تمام مىكند تا هيچ راه و بهانهاى براى كفر باقى نماند. «وَ ما مَنَعَ النَّاسَ»
3- تنها ايمان كافى نيست، استغفار از لغزشها هم لازم است. «يُؤْمِنُوا يَسْتَغْفِرُوا»
4- لازمه ربوبيّت او، باز گذاردن راه توبه و استغفار است. «وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ»
5- تاريخ، سنّتهاى ثابتى دارد كه بايد از آن درس گرفت. «سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ»
6- موعظه واستدلال همه جا كارساز نيست، گاهى عقوبت لازم است. «يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ» گاهى هيچ يك از عوامل تربيت از قبيل: وحى آسمانى، تبليغ دائمى، مشاهده تاريخ و عبرتها، در انسان لجوج اثر ندارد.
7- ايمان و استغفار، مانع عذاب الهى است. يُؤْمِنُوا ... يَسْتَغْفِرُوا ... يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ
8- دست خدا براى عذاب باز است، چه عذابى از نوع پيشينيان يا عذابى جديد. «سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلًا»
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 190
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلاً (55)
بعد از آن بر وجه انكار و تقريع مىفرمايد:
وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا: و چه منع كرد مردمان را اينكه ايمان آورند، يا باز نداشت مردم را از آنكه تصديق كنند، إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى: وقتى كه آمد ايشان را راه نماينده به حق كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله باشد، يا قرآن كه بر آن حضرت نازل شده، وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ: و بازنداشت ايشان را از آنكه طلب آمرزش نمايند پروردگار خود را از كفر به ايمان و از ضلالت به هدايت و از معصيت به طاعت. إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ: مگر آنكه انتظار دارند بيايد ايشان را عادت خدا در هلاك كردن پيشينيان در دنيا. أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلًا: يا بيايد ايشان را عذاب آخرت رو بروى و معاينه. حاصل آنكه: بازنداشته مردم را از پيروى هدايت مگر نزول عذاب دنيوى، يا پيش آمدن عقاب اخروى،
«1» سوره حشر آيه 21.
جلد 8 - صفحه 76
تا آنها را مضطر و ملجأ گرداند به ايمان و طاعت، و الّا پس از ظاهر شدن حق و تحقق آن به آيات بيّنه و بيّنات واضحه، ديگر چه انتظار دارند از قبول و تصديق به آن.
تبصره: گرچه آيه شريفه در باره كفار مكه نازل شده، لكن لفظش عام و شامل است تمام امّت پيغمبر را تا انقراض عالم، و در هر عصرى اعلام فرمايد مخالفين و منكرين را كه با آمدن پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و قرآن محكم و احكام متقن مستحكم، چه باز دارد از ايمان و تصديق به آن. ايضا نسبت به گناهكاران: چه باز دارد ايشان را از رجوع به خداوند رحمان به توبه و انابه و طلب آمرزش از حضرت ديّان، يا باز نداشته اينان را از ايمان و رجوع به درگاه حق سبحان، مگر آنكه انتظار دارند كه بيايد ايشان را هلاك دنيوى يا پيش آمدن عقاب اخروى. و به وقوع هر يك، ايمان ضرورى، و فايدهاى نخواهد داشت؛ زيرا ايمان و طاعت بايد به اختيار باشد نه به اجبار و اضطرار.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً (53) وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلاً (54) وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلاً (55) وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ يُجادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ ما أُنْذِرُوا هُزُواً (56)
ترجمه
و به بينند گناهكاران آتش را پس يقين كنند كه آنها داخل شوندگانند در آن و نيابند از آن گريز گاهى
و بتحقيق بيان نموديم در اين قرآن براى مردم از هر گونه مثلى و باشد آدمى بيشتر چيزى از راه جدال
و باز نداشته است مردم را كه ايمان آورند وقتى كه آمد آنها را هدايت و طلب آمرزش نمايند از پروردگارشان مگر آنكه آيد آنها را آنچه رسم شده بود براى پيشينيان يا آيد آنها را عذاب رو برو
و نميفرستيم فرستادگان را مگر بشارت دهندگان و بيم- دهندگان و مجادله ميكنند آنانكه كافر شدند بباطل تا زائل نمايند بآن حق را و گرفتند آيتهاى مرا و آنچه را بيم داده شدند بآن از راه استهزاء.
تفسير
در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد از ظنّ در اين آيه يقين است يعنى يقين كردند كه داخل جهنّم ميشوند و در احتجاج نيز اينمعنى را از آنحضرت روايت نموده و تصريف امثال مانند تصريف آيات آوردن امثال و حكايات و دلائل واضحه است ببيانات مختلفه و عبارات متفاوته براى تنبّه و ازدياد بصيرت و زيادى جدال انسان بالنّسبه بساير موجودات از مراجعه بحال بعضى از
جلد 3 صفحه 433
آنها مانند ابو جهل و امثال او از قبيل نضر بن الحارث كه گفته شده اينجا مراد از انسان او است واضح ميشود كه چه تقاضاهاى بيجا و اشكالات بىاساسى ميكردند مانند آنكه به پيغمبران ميگفتند شما هم بشرى هستيد مانند ما چرا خدا ملائكه را برسالت نزد ما نفرستاد و بيا كوه صفا را براى ما طلا كن و امثال اينها كه شمّهاى از آن سابقا ذكر شد و بعد از نزول آيات بيّنات و ظهور معجزات باهرات باقى نمانده است چيزى كه باز دارد آنها را از ايمان بخدا و توبه از معاصى جز آنكه منتظرند عذابهائى كه بر پدرانشان در دنيا نازل شد بر آنها نازل شود يا عذاب آخرت را در برابر خودشان معاينه نمايند و اين از نهايت غفلت و فرط جهالت است چون خداوند پيغمبران را براى هدايت مردم فرستاده نه براى عذاب آنها و وظيفه ايشان فقط بشارت ببهشت است در صورت اطاعت و ترساندن از جهنّم در صورت معصيت و منظور آنها از مجادله و گفتگو تحقيق حقّ و صدق گفتار پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نيست چون امر او بر همه ظاهر شده بلكه مقصودشان آنستكه حق را از مقرّ خود زائل نمايند تا باطل جلوه پيدا كند و رياست چند روزه آنها محفوظ بماند لذا آيات الهى را كه راجع بمعاد و عذاب آخرت است مورد تمسخر و استهزاء خودشان قرار ميدهند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما مَنَعَ النّاسَ أَن يُؤمِنُوا إِذ جاءَهُمُ الهُدي وَ يَستَغفِرُوا رَبَّهُم إِلاّ أَن تَأتِيَهُم سُنَّةُ الأَوَّلِينَ أَو يَأتِيَهُمُ العَذابُ قُبُلاً (55)
و مانعي نيست براي ناس اينكه ايمان بياورند موقعي که آمد آنها را راه هدايت و طلب مغفرت كنند پروردگار خود را مگر اينكه بيايد بر آنها آنچه بر امم سابقه وارد شده يا مشاهده كنند در مقابل خود عذاب را وَ ما مَنَعَ النّاسَ يعني هيچ عذري و مانعي براي آنها نيست أَن يُؤمِنُوا که دست از شرك و كفر و ضلالت بردارند و بشرف ايمان مشرّف شوند چون حجّة از هر جهت تمام است إِذ جاءَهُمُ- الهُدي که خداوند ارسال رسول فرمود با معجزات كافيه و انزال كتاب مثل قرآن مجيد نمود و راه سعادت و شقاوت و خير و شرّ و نفع و ضرر و حسن و قبح را نشان داد و بيان احكام از واجب و حرام و صحّت و فساد و حلال و حرام آنچه بايد و شايد فرمود جاي عذري باقي نگذاشت وَ يَستَغفِرُوا رَبَّهُم از اعمال زشت و معاصي که مرتكب شدهاند تا خداوند بلطف و عنايتش گذشت كند و عفو فرمايد و بيامرزد و نجات بخشد.
إِلّا أَن تَأتِيَهُم سُنَّةُ الأَوَّلِينَ فقط مانع آنها دو چيز است يكي انتظار معاملاتي که خداوند با كفار و مشركين امم سابقه قوم نوح عاد ثمود قوم لوط قوم شعيب فرعونيان نموده با آنها هم معامله كند چنانچه گفتند وَ إِذ قالُوا اللّهُمَّ إِن كانَ هذا هُوَ الحَقَّ مِن عِندِكَ فَأَمطِر عَلَينا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ انفال آيه 32.
أَو يَأتِيَهُمُ العَذابُ قُبُلًا بامراض گوناگون و ذلّت و خواري و فقر و پريشاني و قتل و امثال اينکه بليّات.
372
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 55)- این آیه میگوید با این همه مثالهای گوناگون و بیانات تکان دهنده و منطقهای متفاوت که باید در هر انسان آمادهای نفوذ کند باز گروه کثیری ایمان نیاوردند: «و چیزی مردم را باز نداشت از این که- وقتی هدایت به سراغشان آمد-
ج3، ص52
ایمان بیاورند و از پروردگارشان طلب آمرزش کنند، جز این که (خیره سری کردند، گویی میخواستند) سرنوشت پیشینیان برای آنان بیاید») (وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدی وَ یَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِینَ).
«یا عذاب الهی در برابرشان قرار گیرد» و با چشم خود آن را ببینند (أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ قُبُلًا).
در حقیقت، این آیه اشاره به آن است که این گروه لجوج و مغرور با میل و اراده خود هرگز ایمان نخواهند آورد، تنها در دو حالت ایمان میآورند:
نخست زمانی که عذابهای دردناکی که اقوام پیشین را در بر گرفت آنها را فرو گیرد، دوم آنکه عذاب الهی را با چشم خود مشاهده کنند، که این ایمان اضطراری البته بیارزش خواهد بود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم