آیه 51 سوره مؤمنون
<<50 | آیه 51 سوره مؤمنون | 52>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای رسولان، از غذاهای پاکیزه (حلال) تناول کنید و به نیکوکاری و اعمال صالح پردازید که من به هر چه میکنید آگاهم.
ای پیامبران! از خوردنی های پاکیزه بخورید و کار شایسته انجام دهید؛ مسلماً من به آنچه انجام می دهید، دانایم.
اى پيامبران، از چيزهاى پاكيزه بخوريد و كار شايسته كنيد، كه من به آنچه انجام مىدهيد دانايم.
اى پيامبران، از چيزهاى پاكيزه و خوش بخوريد و كارهاى شايسته كنيد كه من به كارهايى كه مىكنيد آگاهم.
ای پیامبران! از غذاهای پاکیزه بخورید، و عمل صالح انجام دهید، که من به آنچه انجام میدهید آگاهم.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«یَآ أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا ...»: مخاطب انبیاء بوده و مراد پیروان انبیاء است. «الطَّیِّبَات»: چیزهای پاکیزه. مراد خوراکیهای حلال است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ «51»
اى پيامبران! از غذاهاى پاكيزه (و پسنديده) بخوريد و كار نيكو انجام دهيد، همانا من به آنچه انجام مىدهيد آگاهم.
===نکته ها=== در قرآن كريم، در كنار «كُلُوا» دستورات ديگرى نيز ذكر شده است مانند:
الف: كُلُوا ... وَ اشْكُرُوا «4» بخوريد و خدا را شكر كنيد.
«1». اسراء، 12.
«2». بحار، ج 14، ص 239.
«3». تفسير درّالمنثور.
«4». سبأ، 15.
جلد 6 - صفحه 106
ب: فَكُلُوا ... وَ أَطْعِمُوا «1» بخوريد و اطعام كنيد.
ج: كُلُوا ... وَ لا تُسْرِفُوا «2» بخوريد و اسراف نكنيد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ذيل اين آيه فرمودند: حضرت عيسى از دستمزد نخريسى مادرش مريم تغذيه مىكرد. «3»
امام صادق عليه السلام ذيل اين آيه مىفرمايد: مراد از طيّب، حلال بودن است. «4»
در حديث مىخوانيم: «ان الله لا يقبل عبادة من فى جوفه لقمة من حرام» كسى كه يك لقمه مال حرام خورده باشد، خداوند عبادت او را نمىپذيرد. «5»
پیام ها
1- انبيا نيز از موادّ غذايى و مواهب طبيعى بهرهمند مىشوند. (توقّع نابجا از انبيا ممنوع) «كُلُوا»
2- براى دعوت مردم بهحقّ، اوّل بهفكر زندگى مادّى آنان باشيم. كُلُوا ... وَ اعْمَلُوا
3- تمام اديان الهى با رهبانيّت، انزوا ورياضت مخالفند. «كُلُوا» (شايد فرمان بخوريد بعد از نام عيسى براى جلوگيرى از رهبانيّتى باشد كه در مسيحيّت مطرح است)
4- در آنچه مىخوريد، دو اصل مهم را فراموش نكنيد: الف: حلال بودن.
ب: طيّب و پاكيزه بودن. «كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ»
5- غذا خوردن نيز بايد هدفدار باشد، نه بر اساس هوس. «كُلُوا- وَ اعْمَلُوا»
6- عفّت در شكم و تقوا در عمل، مقارن هستند. «كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً»
7- توفيق عمل صالح، در سايهى تغذيه حلال و طيب است. «الطَّيِّباتِ- صالِحاً» 8- تغذيهى طيّب و سالم و عمل صالح، مورد توجّه تمام اديان الهى است. «يا أَيُّهَا الرُّسُلُ- الطَّيِّباتِ- صالِحاً»
9- اگر بخوريد و عمل صالح انجام ندهيد، خداوند حتّى به حساب انبيا مىرسد.
«إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ»
«1». حج، 28.
«2». اعراف، 31.
«3». تفسير درّالمنثور.
«4». بحار، ج 11، ص 58.
«5». تفسير مراغى.
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 107
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ (51)
يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ: اى گروه پيغمبران بخوريد از پاكيزهها يعنى حلال.
بيان: ظاهر آيه شريفه خطاب به تمام پيغمبران است بدين تقرير كه: هر پيغمبرى در زمان خودش اعلام شد به او به اين معنى و امر شد به اينكه تناول كند حلال را تا شنوندگان آگاه شوند و ملزم گردند به اينكه امرى كه تمام انبياء به آن مخاطب و مأمور شدند، سزاوارست به قبول و عمل نمودن بر آن؛ پس كوشش كنند در تحصيل حلال و اجتناب از حرام. نزد بعضى خطاب به حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله مىباشد چنانكه عرب اراده و اطلاق كنند لفظ جمع را بر مفرد، يعنى يكى را خطاب جمع نمايند مانند آيه شريفه «الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ» كه مراد از «ناس» نعيم بن مسعود است. گويا خداوند سبحان چون مخاطب نمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را به اين خطاب، بيان فرموده اينكه اگر تمام پيغمبران حاضر بودند هر آينه مخاطب نمىشدند مگر به اين خطاب كه اى پيغمبران بدست آريد و بخوريد حلال را، وَ اعْمَلُوا صالِحاً: و
«1». تفسير صافى- ج 2، ص 142.
«2». تفسير مجمع البيان، ص 108.
جلد 9 - صفحه 145
بجاى آريد كارهاى پسنديده را از طاعت و عبادات. إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ:
بدرستى كه به آنچه شما بجاى مىآوريد من دانا هستم. اين بيان سبب داعى به اصلاح عمل است، زيرا كه وقتى عامل بداند و معتقد باشد كه ذات خداى تعالى داناست به آنچه مىكند و مجازات فرمايد بر وفق عملش، هر آينه اصلاح نمايد عمل خود را به تدارك آنچه فوت شده و تصفيه آنچه عادت گشته.
تبصره: چنانچه خداى تعالى امر فرموده پيغمبران را به خوردن حلال، مؤمنين را امر فرموده به خوردن حلال كه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ» بلكه از باب افاضه فيض مطلق، عموم را اعلام فرموده كه «يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» و از سوق آيه فوق خطاب به رسل يعنى (عطف امر بجا آوردن اعمال صالحه برخوردن محللات) بزرگان علماء استفاده فرمودهاند كه خوردن حلال موجب موفقيت به اعمال صالحه است؛ نظر به آنكه غذا در قلب و اعضاء و جوارح تأثير فوق العاده دارد، چنانكه از حلال باشد، صفا و نورانيت و رغبتى به عبادات حاصل شود، لكن حرام به عكس كدرت و كسالت و بىرغبتى به طاعات را ظاهر سازد و تأكيدات وارده شرع مقدس در كسب حلال اين مطلب را مؤيد باشد از جمله:
1- در جواهر السنيه- از جمله احاديث اسرائيليات خطاب به حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله: يا احمد انّ العبادة عشرة اجزاء تسعة منها طلب الحلال فاذا طيبت مطعمك و مشربك فانت فى حفظى و كنفى. فرمود: اى احمد (صلّى اللّه عليه و آله) بدرستى كه عبادت ده جزء است، نه جزء آن طلب حلال است، پس وقتى حلال شد خوردنى و آشاميدنى تو، پس تو در حفظ و حمايت من هستى. «1» 2- حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در فرمايشات خود به كميل بن زياد فرمايد: يا كميل انّ اللسان يبوح من القلب و القلب يقوم من الغذاء فانظر فيما تعذّى قلبك و جسمك فان لم يكن ذلك حلالا لم يقبل اللّه تعالى تسبيحك و لا شكرك. اى
«1». الجواهر السنيه، باب يازدهم، ص 197.
جلد 9 - صفحه 146
كميل، بدرستيكه زبان تراوش نمايد از قلب، و قلب قوام يابد به سبب غذا، پس تأمل كن در آنچه تغذى نمايد قلب تو و جسم تو، اگر حلال نباشد قبول نفرمايد خداى تعالى تسبيح و نه شكرگزارى تو را. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسى وَ أَخاهُ هارُونَ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ (45) إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً عالِينَ (46) فَقالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ (47) فَكَذَّبُوهُما فَكانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ (48) وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (49)
وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ آيَةً وَ آوَيْناهُما إِلى رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعِينٍ (50) يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ (51) وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ (52)
ترجمه
- پس فرستاديم موسى و برادرش هارون را با نشانههاى خود و حجّتى روشن
بسوى فرعون و جماعتش پس گردنكشى كردند و بودند گروهى متكبّران
پس گفتند آيا ايمان آوريم براى دو آدمى مانند خودمان با آنكه قوم آنها مرما را پرستندگانند
پس تكذيب كردند آندو را پس گشتند از هلاك شدگان
و هر آينه بتحقيق داديم موسى را تورية باشد كه ايشان راه يابند
و گردانيديم پسر مريم و مادر او را آيتى و جاى داديم آندو را بمكانى رفيع صاحب آرامگاه و آب جارى
اى پيغمبران بخوريد از پاكيزهها و بكنيد كار شايسته همانا من بآنچه ميكنيد دانايم
و همانا اين ملّت شما است كه يك ملّت است و منم پروردگار شما پس بپرهيزيد از من.
تفسير
- خداوند متعال بعد از انبياء نامبرده و نام نبرده در آيات سابقه حضرت موسى و برادرش حضرت هارون را با آيات بيّنات و معجزات ظاهرات كه برهان واضح و دليل روشن بود بر رسالت آندو مانند عصا و يد بيضاء و ساير خوارق عادات كه در سوره اعراف و غيرها ذكر شد مبعوث فرمود بر فرعون و اعيان قومش پس تكبّر و سركشى كردند از قبول ايمان و اطاعت آندو چون مردمان متكبّر و گردن كشى بودند كه ميخواستند بزور بر مردم تفوّق پيدا كنند و گفتند بر سبيل انكار و استكبار كه آيا ايمان بياوريم بدو نفر آدمى كه مانند ما هستند در صفات بشريّت با آنكه آن دو و قومشان يعنى طائفه بنى اسرائيل تمامى مانند بندگان مطيع و فرمانبردار ما باشند يا غير آن دو از بنى اسرائيل بندگى ما را ميكنند يعنى ما را پرستش مينمودند و مينمايند چون گفتهاند فرعون بتپرست بود و مردم فرعون پرست پس تكذيب نمودند آن دو را و غرق شدند بتفصيلى كه گذشت در سور سابقه و خداوند بحضرت موسى كتاب تورية را مرحمت فرمود كه بنى اسرائيل باحكام و معارف حقّه آشنا و مهتدى شوند و قرار داد حضرت عيسى و مادرش حضرت مريم را براى ولادت يكى از ديگرى بدون شوهر نشانهئى از قدرت خود و معيّن كرد مأوى و منزل آن دو را در مكان مرتفعى كه داراى وسعت و صلاحيّت بود براى تمكّن و استقرار در آن و زراعت و فلاحت و بهرهبردارى از آن چون داراى آب جارى روى زمين كه سهل التّناول است بود و ظاهرا مراد اراضى شام و بيت المقدّس باشد ولى در بعضى از روايات معتبره ربوة بنجف اشرف و كوفه و
جلد 3 صفحه 642
قرار بمسجد آن و معين بفرات تفسير شده و اين انعام و توسعه از خداوند اختصاص بآن دو نداشت بلكه بتمام پيغمبران هر يك در زمان خود خطاب فرمود كه بخوريد از اشياء حلال پاكيزه خوب و بجا آوريد كار شايسته خوب را و بدانيد كه من بتمام اعمال شما عالمم و بر طبق آن بشما پاداش ميدهم و اين اباحه و توسعه اختصاص بانبياء سابق الذكر يا تمام پيغمبران ندارد بلكه براى تمام مردم است و از احكام ثابته در تمام اديان حقّه است چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه خدا طيّب است و قبول نميكند جز طيّبات را و او مؤمنين را امر فرموده بچيزى كه امر نموده بآن مرسلين را پس فرموده يا ايّها الرّسل كلوا من الطّيّبات و فرموده يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ و مؤيّد اين معنى است كه فرموده اين طريقه و ملّت و دين همه شما است كه يك طريقه و ملّت و دين است و بايد مردم متّفق بر آن باشند كه اصول آن توحيد و نبوّت و معاد و فروع آن ارتكاب محلّلات و اجتناب از محرّمات و تناول طيّبات و احتراز از خبائث است و شما همگى بندگان منيد و من پروردگار شمايم پس بايد از من بترسيد و ميان خودتان اختلاف كلمه ايجاد نكنيد و انّ بفتح و تخفيف و بدون آن نيز قرائت شده است و بعضى خطاب را متوجّه به پيغمبر ما و مخاطبه واحد را بلفظ جمع از دأب عرب دانستهاند و اين احتمال بجهاتى بعيد است و بعضى امّت را بمعناى جماعت گرفتهاند يعنى اين خلق جماعت شما است كه با پيشينيان متّحد در دين است و يك امّت و جماعت حساب ميشود و اين احتمال اگر چه لفظا قريب است ولى معنا ابعد از سابق است با آنكه استعمال امّت در دين ثابت در كلام الهى است كه فرموده إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ* و مراد دين است و قمّى ره نقل فرموده كه مراد بودن بر مذهب واحد است و شمهئى از بيان اين آيه و آيه بعد در اواخر سوره انبياء گذشت ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعمَلُونَ عَلِيمٌ (51)
اي پيغمبران و رسولان تناول كنيد از پاكيزهها و عمل كنيد عمل صالح محققا من که خداي شما هستم بآن چه عمل ميكنيد دانا هستيم. (يا أَيُّهَا الرُّسُلُ) انبياء که در يك عصر نبودند تا يك خطاب به همه آنها باشد يا بايد گفت:
بهر يك يك آنها اينکه خطاب شده يا بگوئيم: در عالم نورانيت که انوار مقدسه آنها را خلق فرمود به مجموع آنها اينکه خطاب متوجه شد چنانچه همين معني در آيه شريفه (وَ إِذ أَخَذَ اللّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيتُكُم مِن كِتابٍ وَ حِكمَةٍ ثُمَّ جاءَكُم رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُم لَتُؤمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنصُرُنَّهُ الاية) آل عمران آيه 75 ذكر شده (كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ) طيّب به معني پاكيزه مرادف با حلال و طاهر به معني پاك مقابل نجس و طيب مقابل خبيث و طيب و طاهر دو قسم است يك قسم طيب و طاهر واقعي که في علم اللّه طيب و طاهر است و يك قسم بر حسب ظاهر شرع طيب و طاهر است آن قسم اول خاص انبياء و ائمه معصومين است که عالم به جهات باطنيه و ظاهريه هستند و باصطلاح حلال واقعي و اما ساير مؤمنين چون چنين علمي ندارند مكلّف باين تكليف نيستند، بلكه قدرت بر كشف آن هم ندارند فقط آب دريا و گياه بيابان ميتوان گفت حلال واقعي است، لذا مكلف بقسم دوم هستند که بظاهر شرع مثل سوق مسلم يد مسلم که شك در حلية و تنجيس طيب و طاهر
جلد 13 - صفحه 411
است بواسطه اصالة الحلية
(کل شيء لك حلال حتي تعلم انه حرام)
و اصالة- الطهارة
(کل شيء طاهر حتي تعلم انه قذر).
(وَ اعمَلُوا صالِحاً) عمل صالح دو قسم است صالح واقعي مطابق جعل الهي اينکه هم خاص آنها است و صالح بحسب ظاهر شرع بر حسب استنباط و اجتهاد از ظواهر آيات و اخبار و ادله اجتهاديه و بر عوام تقليد از آنها که فرمود:
(للمصيب اجران و للمخطأ اجر واحد)
(إِنِّي بِما تَعمَلُونَ عَلِيمٌ) پيش از عمل و حين عمل بعد از عمل علم الهي تعلق گرفته (لا يَخفي عَلَيهِ شَيءٌ فِي الأَرضِ وَ لا فِي السَّماءِ) آل عمران آيه 4.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 51)- همگی امت واحدید: در آیات پیشین سخن از سر گذشت پیامبران و امتهایشان بود، در این آیه همه پیامبران را مخاطب ساخته، میگوید: «ای پیامبران! از غذاهای پاکیزه بخورید و عمل صالح به جا آورید که من به آنچه شما انجام میدهید آگاهم» (یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما
ج3، ص255
تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ).
در این آیه از سه جهت برای انجام عمل صالح کمک گرفته شده است: از جهت تأثیر غذای پاک بر صفای قلب، و از جهت تحریک حس شکر گزاری، و از جهت توجه دادن به این که خدا شاهد و ناظر اعمال آدمی است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم