آیه 5 سوره غافر
<<4 | آیه 5 سوره غافر | 6>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(اگر امت تو را تکذیب کردند غم مدار که) پیش از اینان هم قوم نوح و طوایف بعد از نوح نیز (پیغمبران را) تکذیب کردند و هر امتی همّت گماشت که پیغمبر خود را دستگیر (و هلاک) گرداند و جدل و گفتار باطل به کار گرفت تا برهان حق را پایمال سازد، من هم آنها را (به کیفر کفر) گرفتم و چگونه عقوبت سخت کردم!
پیش از آنان قوم نوح و اقوامی که بعد از آنان بودند [پیامبرانشان را] تکذیب کردند، و هر امتی آهنگ پیامبر خود کردند تا او را دستگیر کنند [و از ابلاغ دین بازش دارند، یا از وطن بیرونش نمایند، یا او را بکشند] و با توسل به باطل برای نابود کردن حق و از میان بردن آن مجادله و ستیزه کردند، پس من هم آنان را [به عذاب] گرفتم، پس [بنگر که] عذاب من چگونه بود.
پيش از اينان قوم نوح، و بعد از آنان دستههاى مخالف [ديگر] به تكذيب پرداختند، و هر امّتى آهنگ فرستاده خود را كردند تا او را بگيرند، و به [وسيله] باطل جدال نمودند تا حقيقت را با آن پايمال كنند. پس آنان را فرو گرفتم؛ آيا چگونه بود كيفر من؟
پيش از ايشان قوم نوح و گروههايى كه بعد از ايشان بودند پيامبرشان را تكذيب كردند. و هر امتى آهنگ آن كرد كه پيامبرش را دستگير كند، و به باطل به ستيزه برخاست تا حق را از ميان بردارد. اما من آنها را به عقوبت فروگرفتم و عقوبت من چه سخت بود.
پیش از آنها قوم نوح و اقوامی که بعد از ایشان بودند (پیامبرانشان را) تکذیب کردند؛ و هر امّتی در پی آن بود که توطئه کند و پیامبرش را بگیرد (و آزار دهد)، و برای محو حق به مجادله باطل دست زدند؛ امّا من آنها را گرفتم (و سخت مجازات کردم)؛ ببین که مجازات من چگونه بود!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- يدحضوا: دحض: سقوط و لغزيدن. ادحاض: ساقط كردن.
نزول
این آیة درباره حارث بن قیس السهمى نازل شده که از جمله مسخرهکنندگان و دشمنان سرسخت پیامبر و منکر قرآن بوده است. سدى از ابومالک نقل کند که این آیه درباره حرث بن قیس السهمى نازل گردیده است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ «5»
پيش از اين (كفّار مكّه) نيز قوم نوح و احزابى كه بعدشان آمدند (پيامبرانشان را) تكذيب كردند و هر امّتى تصميم گرفت تا پيامبرش را به عقوبت بگيرد و به وسيلهى باطل مجادله كردند تا حقّ را نابود نمايند، پس آنان را (به قهر خود) گرفتم، پس (بنگر كه) كيفر من چگونه بوده است.
نکته ها
جلد 8 - صفحه 217
در آيهى 12 سورهى «ص»، نام احزاب و اقوامِ پس از حضرت نوح چنين بيان شده است:
«كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ أُولئِكَ الْأَحْزابُ»
پیام ها
1- آگاهى از مشكلات ديگران، رمز تسلّى و پايدارى است. كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ ...
2- تشكّل احزاب و تعدّد آنها نشانهى حقّانيّت نيست. كَذَّبَتْ ... الْأَحْزابُ
3- برنامهى احزاب مخالف انبيا عبارت است از:
تكذيب. «كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ»
توطئه. «هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ»
تبليغات سوء. «جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ»
4- زندگى در آغاز تاريخ، قبيلهاى بوده ولى به تدريج تشكيلاتى شده است. «قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ»
5- مخالفان انبيا گاهى طاغوتها بودهاند، «فرعون» گاهى قبايل، «قومهم» و گاهى تشكّلها. «احزاب»
6- خداوند حامى پيامبران است. كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ ... فَكَيْفَ كانَ عِقابِ
7- همهى مخالفان، در مبارزه با رهبران آسمانى يك هدف مشترك داشتند. «هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ»
8- مخالفان، به كمتر از قتل رهبر آسمانى «لِيَأْخُذُوهُ» و نابود كردن حقّ، «لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ» قانع نيستند.
9- سر و كار مخالفان با خداست. «فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ»
چراغى را كه ايزد بر فروزد
هر آن كس پف كند ريشش بسوزد
10- كيفرهاى الهى، گاهى در دنيا صورت مىگيرد. «فَأَخَذْتُهُمْ»
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 218
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ «5»
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ: تكذيب كردند پيش از ايشان قوم نوح حضرت نوح عليه السّلام را، وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ: و گروه چند بعد از قوم نوح مر پيغمبران خود را مانند عاد و ثمود، وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ: و قصد كردند هر گروهى از ايشان،
«1» تفسير الصافى (چ مشهد) ج 4 ص 334؛ و در باب «جدال» مراجعه كنيد به بحار الانوار ج 73 باب 145.
جلد 11 - صفحه 281
بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ: بر رسول ايشان تا بگيرند او را و ايذا به او رسانند و او را مقتول سازند، وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ: و مجادله و خصومت كردند با رسولان به سخن باطل مانند «ما أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمنُ مِنْ شَيْءٍ» «1»، لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَ: تا زايل و نابود سازند به سخن بيهوده، سخن حق را كه واجب الاتباع بود، فَأَخَذْتُهُمْ: پس گرفتيم ايشان را هر گروهى را به نوعى از عذاب، فَكَيْفَ كانَ عِقابِ: پس نظر كن كه چگونه بود عقوبت من ايشان را، «استفهام براى تقرير عقوبت است».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
حم «1» تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ «2» غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقابِ ذِي الطَّوْلِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ «3» ما يُجادِلُ فِي آياتِ اللَّهِ إِلاَّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَلا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلادِ «4»
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ «5»
ترجمه
اين نازل نمودن كتاب است از جانب خداى تواناى دانا
آمرزنده گناه و پذيرنده توبه سخت عقوبت صاحب نعمت و وسعت نيست خدائى جز او بسوى او بازگشت است
مجادله و گفتگو ننمايند در آيتهاى خدا مگر آنها كه كافر شدند پس فريب ندهد تو را آمد و شد آنها در شهرها
تكذيب كردند پيش از آنها قوم نوح و دستههاى بعد از آنها و اهتمام نمودند هر جماعتى بر پيغمبرشان براى آنكه بگيرند او را و مجادله نمودند بسخن باطل تا زائل نمايند بآن سخن حق را پس گرفتم آنها را پس چگونه بود عقوبت من
تفسير
- با در نظر گرفتن بيانات سابقه راجع بفواتح السّور در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه امّا حم پس مقصود از آن حميد مجيد است و خداوند ميفرمايد اين نازل نمودن قرآن مجيد است از جانب خداوند ارجمند بسيار دانا كه آمرزنده گناهان بندگان و قبول كننده توبه ايشان است ولى اين دو صفت شما را مغرور نكند كه مرتكب معصيت شويد باميد توبه و مغفرت چون او سخت عقوبت هم ميباشد پس اگر اتّفاقا موفّق بتوبه و مغفرت نشويد بخطر عظيمى دچار خواهيد شد و در هيچ حال مأيوس از رحمت حق نباشيد چون او صاحب فضل است بترك عقاب بر مستحق آن و اعطاء نعمت و وسعت و هميشه مؤمن بايد
جلد 4 صفحه 515
بين خوف و رجاء باشد و از عذاب خدا بترسد و اميدوار برحمت حق باشد و نيست خدائى و معبود بحقى جز او پس بايد در عبادت فقط متوجه باو بود و باز گشت تمام خلق بحكم و جزاى او است پس ناچار بايد حاضر در پيشگاه او شد و راضى بقضاء او بود و چون از جهات عديده كه مكرّر بيان شده اعجاز و بر حق بودن قرآن بر اهل انصاف ظاهر و هويدا است مجادله و معارضه نميكنند در آيات آن بطعن و ردّ و اشكال مگر كسانيكه از روى عناد و تعصّب و لجاج كافر و منكر حق بودن آن شدهاند پس نبايد پيغمبر اكرم و اهل ايمان بقرآن نظر بدوران تجارت و گردش چند روزه آنها در بلاد و شهرها داشته باشند و بايد بدانند كه خدا بزودى دمار از روزگار آنها درآورد و آنان را مغلوب و مقهور و مقتول و اسير و خوار و ذليل اهل ايمان فرمايد و در كتاب اكمال از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل نموده كه فرمود ملعون شدند مجادله كنندگان در دين خدا بزبان هفتاد پيغمبر و كسيكه مجادله نمايد در آيات الهى بتحقيق كافر شده و اين آيه را تلاوت فرمود و نيز از آنحضرت روايت شده كه نوعى از جدال در قرآن كفر است چون مباحثه و گفتگو در حلّ مشكلات و استنباط حقائق و ردّ شبهات اهل باطل از آن لازم و واجب است و پيش از كفار مكه كه در مقابل قرآن و پيغمبر آخر الزمان مرتكب اين اعمال و اقوال ناشايسته شدند قوم نوح عليه السّلام و دستجات مختلفه از امم سابقه بودند كه در مقام تكذيب و عداوت و ضدّيت با انبياء خودشان برآمدند و از هيچگونه اذيت و آزار ايشان دريغ ننمودند از قبيل قوم عاد و ثمود و اقوام بعد از آنها كه اهتمام در گرفتن و كشتن پيغمبرانشان داشتند و بهر گونه اباطيل تشبّث مينمودند براى اخفاء نور حق و اشتباه كارى بر جهّال و تشكيك در عقائد اهل ايمان از قبيل آنكه به پيغمبران ميگفتند شما بشرى هستيد مانند ما ميخوريد و راه ميرويد و چرا خدا براى هدايت مردم از آسمان فرشته نفرستاد و كلماتيكه طبع از ذكر آنها اباء دارد و براى ابطال حجج الهيه ذكر مينمودند بگمان خودشان و خداوند گرفت آنها را باقوال و افعالشان و در قرآن و تواريخ دنيا چگونگى آن ذكر شد و آثار آن در عالم و در طرق اهل مكه بشامات براى تجارت باقى ماند و آنها ديدند و عبرت نگرفتند و با شخص اول عالم امكان كه
جلد 4 صفحه 516
مبعوث بر آنها شده بود و از قبيله خودشان بود از هيچ گونه ضديّت و مخالفت دريغ ننمودند و بانتقام الهى رسيدند و خداوند تمام اينها را ذيلا بچشم آنها كشيده كه براى تذكّرشان و اخذ اقرار سؤال ميفرمايد پس چگونه بود عقاب من نسبت بآنان.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نُوحٍ وَ الأَحزابُ مِن بَعدِهِم وَ هَمَّت كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِم لِيَأخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالباطِلِ لِيُدحِضُوا بِهِ الحَقَّ فَأَخَذتُهُم فَكَيفَ كانَ عِقابِ «5»
تكذيب كردند پيش از اينکه مشركين و كفّار قوم نوح و احزابي از بعد آنها و قصد كردند هر امّتي بپيغمبر خود براي اينكه او را بگيرند و اذيّت كنند و با او مجادله كنند بباطل براي اينكه حق را از بين ببرند پس من آنها را گرفتم پس چگونه بوده عقاب من.
كَذَّبَت قَبلَهُم پيش از اينکه كفّار و مشركين زمان شما.
قَومُ نُوحٍ که نهصد و پنجاه سال آنها را دعوت كرد و ايمان نياوردند مگر قليلي حدود هشتاد نفر و چه اندازه باو اذيّت كردند و صبر كرد.
وَ الأَحزابُ مِن بَعدِهِم عاد و ثمود و قوم ابراهيم و لوط و شعيب و قوم موسي فرعونيان که تكذيب كردند هود و صالح و ابراهيم و لوط و شعيب و موسي را.
وَ هَمَّت كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِم قصد اذيّت و ظلم و تعدّي نسبت بانبياء خود داشتند.
لِيَأخُذُوهُ که او را بگيرند و در شكنجه بيندازند يا حبس يا قتل يا اذيّتهاي ديگر.
جلد 15 - صفحه 354
وَ جادَلُوا بِالباطِلِ باطل خود را از شرك و كفر و فواحش و معاصي را و ضلالات را اثبات ميكردند و ادله بر آنها اقامه مينمودند که تقليد آباء و اجداد خود را مينمائيم و خداوند ما را باينها امر كرده و باينها ما تقرب پيدا ميكنيم و اينها شفعاء ما هستند و غير اينها از مزخرفات.
لِيُدحِضُوا بِهِ الحَقَّ که توحيد و رسالت انبياء و معجزات آنها را باطل كنند و از بين ببرند.
فَأَخَذتُهُم اخذ الهي بسيار سخت است اما در دنيا ببلاهاي گوناگون هلاك فرمود مثل غرق و باد و صيحه و خسف و امطار حجاره و صاعقه و اما در آخرت عذاب اليم و عقاب عظيم و انتقام مهين.
فَكَيفَ كانَ عِقابِ چه طعمي داشت و چه لذّتي بردند و چه بهرهاي بر داشتند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 5)- لذا در این آیه سرنوشت بعضی از اقوام گمراه و سرکش پیشین را در عباراتی کوتاه و کوبنده به این گونه بیان میکند: «پیش از آنها قوم نوح و اقوامی که بعد از ایشان بودند (پیامبرانشان را) تکذیب کردند» (کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ).
آری! آنها احزابی بودند که دست به دست هم دادند و به تکذیب پیامبران الهی که دعوتشان با منافع نامشروع و هوی و هوسهای آنها هماهنگ نبود برخاستند.
سپس میافزاید: به این مقدار نیز قناعت نکردند «و هر امتی در پی آن بود که توطئه کند و پیامبرش را بگیرد» و آزار دهد (وَ هَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ).
باز به این هم اکتفا نکردند «و برای محو حق به مجادله باطل دست زدند» و برای گمراه ساختن مردم اصرار ورزیدند (وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ).
اما این امور برای همیشه ادامه نیافت و به موقع «من آنها را گرفتم (و سخت مجازات کردم) ببین که مجازات من چگونه بود»؟! (فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کانَ عِقابِ).
ویرانههای شهرهای آنها در مسیر مسافرتهای شما به چشم میخورد، و سرنوشت شوم و عاقبت سیاه و تاریکشان بر صفحات تاریخ و سینههای
ج4، ص255
صاحب دلان ثبت است، بنگرید و عبرت گیرید.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.