آیه 5 سوره تحریم

از دانشنامه‌ی اسلامی

عَسَىٰ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا

[66–5] (مشاهده آیه در سوره)


<<4 آیه 5 سوره تحریم 6>>
سوره :سوره تحریم (66)
جزء :28
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

امید است که اگر پیغمبر شما را طلاق داد خدا زنانی بهتر از شما به جایتان با او همسر کند که همه با مقام تسلیم و ایمان و خضوع اطاعت کنند و اهل توبه و عبادت باشند و رهسپار (طریق معرفت)، چه بکر چه غیر بکر.

اگر پیامبر، شما را طلاق دهد امید است که پروردگارش همسرانی بهتر از شما که مسلمان، مؤمن، فرمانبر، توبه کار، خداپرست، روزه دار، غیر باکره و باکره باشند، به او عوض دهد.

اگر پيامبر، شما را طلاق گويد، اميد است پروردگارش همسرانى بهتر از شما: مسلمان، مؤمن، فرمانبر، توبه كار، عابد، روزه‌دار، بيوه و دوشيزه به او عوض دهد.

شايد اگر شما را طلاق گويد پروردگارش به جاى شما زنانى بهتر از شمايش بدهد. زنانى مسلمان، مؤمن، فرمانبردار، توبه‌كننده، اهل عبادت و روزه‌گرفتن، خواه شوهركرده، خواه باكره.

امید است که اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جای شما همسرانی بهتر برای او قرار دهد، همسرانی مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، هجرت‌کننده، زنانی غیرباکره و باکره!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

It may be that if he divorces you his Lord will give him, in [your] stead, wives better than you: [such as are] muslim, faithful, obedient, penitent, devout and given to fasting, virgins and non-virgins.

Maybe, his Lord, if he divorce you, will give him in your place wives better than you, submissive, faithful, obedient, penitent, adorers, fasters, widows and virgins.

It may happen that his Lord, if he divorce you, will give him in your stead wives better than you, submissive (to Allah), believing, pious, penitent, devout, inclined to fasting, widows and maids.

It may be, if he divorced you (all), that Allah will give him in exchange consorts better than you,- who submit (their wills), who believe, who are devout, who turn to Allah in repentance, who worship (in humility), who travel (for Faith) and fast,- previously married or virgins.

معانی کلمات آیه

  • قانتات: قنوت: دوام طاعت. راغب آن را دوام طاعت با خضوع گفته است، قانتات: زنان مطيع و عبادت كننده.
  • سائحات: سيح جريان و سير در صحاح آمده: «ساح الماء: جرى على وجه الارض- ساح في الارض: ذهب» منظور از آن سفر كننده يا روزه دار و نظير آنست.
  • ثيبات: ثيبه: زن شوهر ديده. آن از ثوب به معنى بر گشتن است، طبرسى فرموده: ثيّب زنى است كه بعد از ازاله بكارت از شوهر برگشته است.
  • ابكار: باكره‏ها (دوشيزگان) راغب گويد بكره در اصل به معنى اول روز است. دوشيزه را باكره گويند چون حالت باكره بودن پيش از ثيّب بودن است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


عَسى‌ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً «5»

اگر پيامبر شما را طلاق دهد، اميد است كه پروردگارش همسرانى بهتر از شما را جانشين سازد. زنانى تسليم، مؤمن، فرمان‌بر، اهل توبه، عبادت‌پيشه، روزه‌گير، شوهر كرده يا دوشيزه.

جلد 10 - صفحه 126

نکته ها

«قنوت»، اطاعت همراه با خضوع است. «سائِحاتٍ» از سياحت به معناى اهل هجرت و روزه است.

با آنكه پيامبر همسران متعدّدى داشت و برخى از آنان نيز اسباب آزار پيامبر را فراهم مى‌آوردند، امّا پيامبر هيچ كدام را طلاق نداده است. لذا طرح موضوع طلاق در اين آيه، به معناى عدم وابستگى پيامبر به هيچ‌كس و هيچ چيز است تا نزديكان پيامبر گمان نكنند حضرت به آنان نياز دارد و يا آنان افراد مهمى هستند، بلكه چه بسا افرادى بهتر و لايق‌تر از آنان وجود دارد كه آرزوى همسرى پيامبر را در سردارند.

اين آيه نيز به گونه‌اى فصاحت و بلاغت و اعجاز قرآن را بيان مى‌دارد، زيرا ايمان، تواضع، توبه، عبادت و روزه در يك نفر جمع مى‌شود، لذا آنها را بدون حرف واو آورد، ولى باكره و بيوه بودن در يك نفر جمع نمى‌شود، لذا ميان اين دو صفت، حرف واو آمده است. «1»

همسر پيامبر بايد با پيامبر سنخيّت داشته باشد. در بيان ويژگى‌ها، سخنى از شكل، قبيله، سرمايه و شهرت نيامده، ولى ايمان و عبادت مطرح شده است، زيرا متناسب با رهبرى الهى، كمالات معنوى است.

ازدواج با بيوه در كنار باكره آمده است تا به پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت كاميابى جنسى داده نشود.

پیام ها

1- انسان نياز به همسر دارد و در صورت طلاق، مى‌تواند جايگزين كند. إِنْ طَلَّقَكُنَ‌ ... يُبْدِلَهُ‌

2- مقابله با همسر و عذرخواهى نكردن و پشيمان نشدن، ممكن است زن را تا مرز طلاق و جدايى پيش ببرد. تَظاهَرا ... طَلَّقَكُنَ‌

3- يكى از قوى‌ترين اهرم‌ها در برابر توطئه زنان، تهديد به طلاق است. تَظاهَرا عَلَيْهِ‌ ... طَلَّقَكُنَ‌

«1». تفسير كشّاف.

جلد 10 - صفحه 127

4- تمام زنان پيامبر، بهترين زنان عصر خود نبودند. «خَيْراً مِنْكُنَّ»

5- غرور كاذب افراد را بشكنيد و در برابر پندارهاى باطل بايستيد. «خَيْراً مِنْكُنَّ»

6- ارزش واقعى زن، به كمالات اوست. خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ‌، مُؤْمِناتٍ‌ ...

7- عقيده بر عمل مقدم است. اول اسلام و ايمان، سپس عبادت و روزه. مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ‌ ... عابِداتٍ سائِحاتٍ‌

8- ايمان و عبادت زن، مهم‌تر از باكره يا بيوه بودن اوست. مُؤْمِناتٍ‌ ... ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



عَسى‌ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً «5»

بعد از آن تهديد زوجات آن حضرت را فرمايد:

عَسى‌ رَبُّهُ‌: اميد است كه پروردگار پيغمبر، إِنْ طَلَّقَكُنَ‌: اگر طلاق دهد شما را به جهت ايذا و آزار شما، أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَ‌: آنكه بدل دهد او را زنانى كه بهتر و شايسته‌تر از شما باشند. وصف زنان نيكوكارتر فرمايد به اوصافى:

1- مُسْلِماتٍ‌: اقرار نمايندگان به وحدانيت خدا و رسول و تسليم شدگان به اوامر ايشان. 2- مُؤْمِناتٍ‌: ايمان آرندگان به فرمان خدا و رسول به خلوص در افعال و اقوال. 3- قانِتاتٍ‌: متذلل در فرمان و بازايستادگان از قبايح و فواحش. 4- تائِباتٍ‌: بازگشتگان از گناه، و ترك نمايندگان مشتهيات نفس، و پشيمان شدگان از تقصير. 5- عابِداتٍ‌: عبادت كنندگان و متعبدان به واجبات و مستحبات. 6- سائِحاتٍ‌: روان شوندگان در طاعت خدا و رسول، و روزه‌داران، يا هجرت كنندگان با رسول. زنان جامع اين صفات، سر آمد زنان عصر خود باشند.

ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً: شوهر ديدگان و دختران باكره.

«1» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 338.

«2» مدرك ياد شده.

جلد 13 - صفحه 225


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضاتَ أَزْواجِكَ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «1» قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمانِكُمْ وَ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ «2» وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى‌ بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ «3» إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ «4»

عَسى‌ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً «5»

ترجمه‌

اى پيغمبر چرا حرام ميكنى چيزى را كه حلال كرد خدا براى تو ميجوئى خوشنودى زنانت را و خدا آمرزنده مهربان است‌

بتحقيق مقرّر فرمود خدا براى شما گشودن سوگندهاتان را و خداوند صاحب اختيار شما است و او است داناى درست كار

و هنگاميكه راز گفت پيغمبر به بعضى از زنانش سخنى را پس چون خبر داد آنزن از آن و آشكار كرد و مطلع ساخت پيغمبر را خدا بر آن بيان كرد پاره‌ئى از آنرا و اعراض كرد از پاره‌اى پس چون خبر داد آنزن را بآن گفت چه كس خبر داد تو را از اين گفت خبر داد مرا داناى آگاه‌

اگر بازگشت كنيد شما دو تن بسوى خدا پس بتحقيق منحرف گشته است دلهاى شما از حقّ و اگر هم پشت شويد بر زيان او پس همانا خدا او است ياور او و جبرئيل و شايسته‌ترين اهل ايمان و ملائكه بعد از آن پشتيبان و مددكارند

اميد است پروردگار او اگر طلاق دهد شما را بجاى شما باو دهد زنانى بهتر از شما كه باشند مسلمانان گروندگان فرمان‌

جلد 5 صفحه 229

برداران بازگشت كنندگان عبادت كنندگان هجرت كنندگان شوهر ديدگان و شوهر نديدگان.

تفسير

خلاصه مستفاد از روايات عامّه و خاصّه راجع بشأن نزول اين سوره شريفه آنستكه ميان دو زن از زنان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يكى عايشه دختر أبو بكر و ديگر حفصه دختر عمر آئين الفت و رسم مودّت براى توافق در مسلك و مرام مستحكم بود و روزى از روزها كه آنحضرت بر حسب نوبه در منزل يكى از آندو بود و ماريه قبطيّه كنيز آنحضرت مادر ابراهيم عليه السّلام خدمت ميكرد در غياب صاحب نوبه و منزل حضرت با او هم بستر شد و حفصه از اين امر مطّلع گرديد و برآشفت و حضرت براى استمالت خاطر او قسم ياد فرمود كه ديگر با ماريه نزديكى نكند و باو نويد داد كه بعد از من أبو بكر و عمر بر مردم حكومت خواهند نمود و سفارش فرمود كه اين راز را بپوشاند و با كسى در ميان نگذارد و او قبول نمود ولى تخلّف كرد و بعايشه ماجرا را خبر داد و او بپدرش گفت و او بعمر گفت و عمر حفصه را استنطاق نمود و قضيّه را از دختر خود شنيد و خداوند قضايا را به پيغمبر خود اعلام و لطفا او را معاتب فرمود بر مراعات خوشنودى زنان و قسم ياد نمودن بر ترك امر راجح يا مباحى كه اقتضاء اباحه در آن موجود است كه نزديكى با مادر ابراهيم يا بدست آوردن دل او احيانا باشد و ترخيص فرمود براى او تخلّف از قسم را بدادن كفّاره كه گفته‌اند و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده يا بدون آن چون مقتضاى قاعده عدم انعقاد آن قسم است مگر آنكه گفته شود بملاحظاتى مرجوح نبوده و سؤال خداوند كه چرا چنين كردى صرفا از باب عطوفت و مهربانى بوده و ميخواسته امر بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم موسّع باشد و اينمعنى قريب در نظر است در هر حال نقل نموده‌اند بعد از مطّلع شدن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از افشاء سرّ خود حفصه را ملامت فرمود كه چرا گفتى من چنين كارى كردم و چنين قسمى ياد نمودم و نفرمود چرا گفتى آندو نفر بعد از من بحكومت ميرسند يا چه اراده دارند از باب بى‌اعتنائى يا بملاحظات ديگرى از انتشار اين خبر بين مسلمانان و امثال آن و چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين خطاب و عتاب را باو فرمود او عرضه داشت كه شما را از اين امر مطّلع نمود

جلد 5 صفحه 230

حضرت فرمود خداوند عليم خبير و بنابراين مفاد آيات آنستكه اى پيغمبر محترم چرا حرام ميكنى چيزيرا كه خدا حلال نموده و ميخواهد كه حلال باشد بر تو بقسم براى خوشنودى زنانت و خدا آمرزنده و مهربان است كه مقرّر داشته گشودن مسلمانان قسمهاى خودشان را بدادن كفّاره و اختيار حلّ و عقد امور آنان با خدا است و مقرّراتش از روى علم و حكمت است و مردم بايد متذكّر باشند وقتى را كه رازگوئى كرد پيغمبر ببعضى از زنانش مطلبى را پس چون خبر داد آنزن آن مطلب را به همكارش و آندو به پدرانشان و مطّلع فرمود خداوند پيغمبر خود را بر فاش شدن سرّش پيغمبر معرّفى و بيان فرمود براى حفصه بعض سرّى را كه فاش نموده بود و بيان شد و صرف نظر فرمود از بيان بعض ديگرى كه ذكر و اشاره بآن نمودم چون در بعضى از روايات اهتمام آن چهار نفر بمسموم نمودن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ذكر شده بود و بيانش شرم‌آور بود و چون مطلب را پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بحفصه فرمود و گفته‌اند ميخواست او را طلاق بدهد يا داد عرضه داشت چه كسى شما را باين امر مطّلع نمود فرمود خداوندى كه دانا بأسرار مردم و آگاه از ضماير آنها است و چون ظاهرا آنها در مقام توبه و عذرخواهى برآمدند با آنكه واقعا عازم نبودند خداوند آندو را مخاطب بخطاب عتاب‌آميز فرموده بر سبيل ترديد ميفرمايد اگر شما دو زن توبه نمائيد بسيار بجا و موقع است چون دلهاى هر دو منحرف از حفظ سرّ و مهر و محبّت سرور عالم بوده و هست و اينكه تعبير بقلوب فرموده با آنكه دو نفر بودند بنظر حقير اشاره است بده دله و صد دله بودن آندو يا بضميمه پدرانشان كه دلهاشان در عداوت با خانواده عصمت و طهارت متّحد بود چنانچه گفته شده‌اى ده دله صد دله دل يكدله كن- مهر دگران را ز دل خود يله كن» «يكروز باخلاص بيا بر در دوست- گر كام تو بر نيايد آنگه گله كن» و اگر پشت بهم داديد و متّحد شديد در آزار و ايذاء و غلبه نمودن بر پيغمبر پس بدانيد كه خدا يار و نگهدار او است و بعد از او جبرئيل كه او را خبردار نمود از قضايا و شايسته‌ترين اهل ايمان كه امير آنها است از طرف خداوند و ساير ملائكه هم پشتيبان و مددكار اويند چون در روايات متعدده از طرق خاصه و عامّه صالح المؤمنين بوجود مبارك امير ايشان‌

جلد 5 صفحه 231

على بن ابى طالب عليه السّلام تفسير شده و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر دو مرتبه آنحضرت را بامّت معرّفى فرمود يكمرتبه وقتى بود كه فرمود من كنت مولاه فعلى مولاه دفعه ديگر بعد از نزول اين آيه بود كه پيغمبر دست او را گرفت و باصحاب ارائه داد كه اين صالح المؤمنين است و ظاهرا چون توبه ننمودند يا خداوند چون از باطن آنها خبر داشته كه باز بعزم خودشان باقى هستند تهديد فرموده آنانرا بطلاق كه فرموده اگر پيغمبر شما و امثال شما زنان را طلاق دهد اميد است خداوند بجاى شما زنان بهترى نصيب او فرمايد كه صفاتشان بر خلاف صفات شما باشد مسلمان باشند اهل ايمان باشند فرمان بردار پيغمبر و حافظ سرّ او باشند و اگر احيانا خطائى از آنها سر زند از صميم قلب توبه نمايند فرائض و سنن خدا و پيغمبر را بجا آورند و در پرستش حق ريا و كوتاهى ننمايند و هر وقت پيغمبر بخواهد آنها را همراه خودش بجائى ببرد با كمال افتخار حاضر باشند از نوع زنان بيوه شوهر كرده و دختران بكر و اينكه اخيرا واو عطف آمده براى تقابل آندو صنف و اتّحاد نوعى است گوئيا فرموده زنان موصوفه بصفات مذكوره اعمّ از بيوه و بكرند چون اين دو صفت مهمّ نيست صفات مذكوره اهميّت دارد حال ملاحظه فرمائيد خداوند چگونه دو نفر امّ المؤمنين اهل سنّت را مفتضح و رسوا فرموده و خودشان اقرار نموده‌اند بشأن نزول سوره باز در مقام تقديس و تطهير و اغماض از تقصير آنانند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


عَسي‌ رَبُّه‌ُ إِن‌ طَلَّقَكُن‌َّ أَن‌ يُبدِلَه‌ُ أَزواجاً خَيراً مِنكُن‌َّ مُسلِمات‌ٍ مُؤمِنات‌ٍ قانِتات‌ٍ تائِبات‌ٍ عابِدات‌ٍ سائِحات‌ٍ ثَيِّبات‌ٍ وَ أَبكاراً «5»

اميد ‌است‌ پروردگار ‌او‌ ‌اگر‌ ‌شما‌ ‌را‌ طلاق‌ دهد اينكه‌ بدل‌ ميفرمايد ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ زوجه‌هاي‌ بهتر ‌از‌ ‌شما‌ مسلمات‌ مؤمنات‌ باشند قانتات‌ خاضعة و خاشعة باشند تائبات‌ ‌از‌ كليه‌ معاصي‌ عابدات‌ بعبادتهاي‌ الهي‌ اشتغال‌ داشته‌ باشند سائحات‌ روي‌ بطاعت‌ و بندگي‌ ‌خدا‌ ميروند چه‌ ثيبه‌ باشند ‌ يا ‌ باكره‌.

اقول‌: ‌از‌ مفهوم‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ عايشه‌ و حفصه‌ نه‌ مسلمه‌ بودند و نه‌ مؤمنه‌ و نه‌ نسبت‌ بحضرت‌ خضوع‌ و خشوع‌ و نه‌ ‌در‌ پيشگاه‌ الهي‌ و نه‌ تائبه‌ ‌از‌ گناهان‌ ‌خود‌ و نه‌ اهل‌ عبادت‌ بودند و نه‌ رو بخدا ميرفتند و همين‌ ‌آيه‌ ‌ما ‌را‌ كافي‌ ‌است‌ ‌بر‌ صفات‌ ‌آنها‌.

عَسي‌ رَبُّه‌ُ إِن‌ طَلَّقَكُن‌َّ لكن‌ حضرت‌ نه‌ اينها ‌را‌ طلاق‌ ميداد و نه‌ تبديل‌ ميكرد بازواج‌ ديگري‌ زيرا نهي‌ صريح‌ فرموده‌ خداي‌ متعال‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌که‌ فرمود: لا يَحِل‌ُّ لَك‌َ النِّساءُ مِن‌ بَعدُ وَ لا أَن‌ تَبَدَّل‌َ بِهِن‌َّ مِن‌ أَزواج‌ٍ وَ لَو أَعجَبَك‌َ حُسنُهُن‌َّ إِلّا ما مَلَكَت‌ يَمِينُك‌َ احزاب‌ آيه 52. ولي‌ ممكن‌ ‌بود‌ ‌که‌ ترخيص‌ برسد ‌از‌ جانب‌ الهي‌ و ‌اينکه‌ جمله‌ ‌براي‌ تهديد و تخويف‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌خدا‌ ترخيص‌ فرمايد لذا فرمود: عسي‌ ربه‌ ‌که‌ ترخيص‌ الهي‌ برسد و ‌شما‌ ‌را‌ طلاق‌ دهد و ‌اگر‌ طلاق‌ داد.

أَن‌ يُبدِلَه‌ُ أَزواجاً بجاي‌ ‌شما‌ ازواج‌ ديگري‌ باو عنايت‌ فرمايد.

خَيراً مِنكُن‌َّ ‌که‌ بهتر ‌از‌ ‌شما‌ باشند و بهتر بودن‌ ‌آنها‌ نه‌ ‌از‌ جهت‌ حسن‌ و جمال‌ تنها ‌باشد‌ بلكه‌ ‌از‌ جهت‌ ديانت‌ ‌که‌ داراي‌ ‌اينکه‌ صفات‌ باشند:

مُسلِمات‌ٍ ‌ يا ‌ بمعني‌ اسلام‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ بمعني‌ تسليم‌ اوامر ‌خدا‌ و ‌رسول‌

جلد 17 - صفحه 75

مُؤمِنات‌ٍ ‌که‌ ايمان‌ و يقين‌ داشته‌ باشند بخدا و ‌رسول‌ و دستورات‌ ‌آنها‌ ‌را‌ عمل‌ كنند.

قانِتات‌ٍ بمعني‌ قنوت‌ ‌که‌ ‌در‌ نماز هست‌، بعضي‌ گفتند: بمعني‌ اطاعت‌ ‌است‌ ‌که‌ مطيع‌ زوج‌ ‌باشد‌ و مطيعه‌ ‌خدا‌، بعضي‌ گفتند: بمعني‌ خضوع‌ و خشوع‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند: اجتناب‌ ‌از‌ قبايح‌ و لغويات‌.

اقول‌: انسب‌ بنظر ميآيد ‌که‌ اشتغال‌ بذكر و دعا ‌باشد‌ چنانچه‌ ‌در‌ قنوت‌ نماز ‌است‌.

تائِبات‌ٍ نسبت‌ ‌به‌ گذشته‌ها.

عابِدات‌ٍ اهل‌ عبادت‌ و بندگي‌ باشند.

سائِحات‌ٍ بعضي‌ گفتند: رو بعبادت‌ رفتن‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند: صوم‌ ‌است‌. و انسب‌ توجه‌ بخدا و نظر و توكل‌ باو ‌است‌.

ثَيِّبات‌ٍ وَ أَبكاراً چه‌ ثيبه‌ باشند ‌ يا ‌ باكره‌ ‌ يا ‌ ‌هر‌ دو قسمت‌.

اقول‌: ذكر ‌اينکه‌ صفات‌ ‌براي‌ خيريت‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌آنها‌ داراي‌ ‌اينکه‌ صفات‌ هستند ‌که‌ ‌شما‌ فاقد ‌آنها‌ هستيد، نه‌ اسلام‌ و تسليم‌، و نه‌ ايمان‌ و عقيده‌، نه‌ اهل‌ ذكر و عبادت‌، و نه‌ توبه‌ ‌از‌ كردارهاي‌ ‌خود‌، نه‌ اطاعت‌ فرمان‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌، لكن‌ پيغمبر (ص‌) مأمور ‌است‌ ‌که‌ ‌با‌ اخلاق‌ ‌شما‌ بسازد بعينه‌ مثل‌ ‌اينکه‌ دو مثل‌ زن‌ نوح‌ و زن‌ لوط ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ همين‌ سوره‌ بيان‌ ميفرمايد و شرحش‌ ميآيد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 5)- در این آیه خداوند روی سخن را به تمام زنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده، با لحنی که خالی از تهدید نیست می‌فرماید: «امید است اگر او شما را طلاق گوید پروردگارش به جای شما همسرانی بهتر برای او قرار دهد همسرانی مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، هجرت کننده، زنانی غیر باکره و باکره» (عسی ربه ان طلقکن ان یبدله ازواجا خیرا منکن مسلمات مؤمنات قانتات تائبات عابدات سائحات ثیبات و ابکارا).

به این ترتیب به آنها هشدار می‌دهد تصور نکنند که پیامبر هرگز آنها را طلاق نخواهد داد، و نیز تصور نکنند که اگر آنها را طلاق دهد همسرانی بهتر از آنان جانشین آنها نمی‌شود.

در آیه فوق قرآن شش وصف برای همسران خوب شمرده است که می‌تواند الگوئی برای همه مسلمانان به هنگام انتخاب همسر باشد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص228-229

منابع