آیه 46 سوره کهف
<<45 | آیه 46 سوره کهف | 47>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
مال و فرزندان زیب و زینت حیات دنیاست و اعمال صالح که (تا قیامت) باقی است نزد پروردگار از نظر ثواب بهتر و از نظر امیدمندی نیکوتر است.
مال و فرزندان، آرایش و زیور زندگی دنیا هستند، ولی اعمال شایسته پایدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ امید داشتن به آنها نیکوتر است.
مال و پسران زيور زندگى دنيايند، و نيكيهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد [نيز] بهتر است.
دارايى و فرزند پيرايههاى اين زندگانى دنياست و كردارهاى نيك كه همواره بر جاى مىمانند نزد پروردگارت بهتر و اميد بستن به آنها نيكوتر است.
مال و فرزند، زینت زندگی دنیاست؛ و باقیات صالحات [= ارزشهای پایدار و شایسته] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخشتر است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«الْبَنُونَ»: پسران. مراد فرزندان، اعم از ذکور و إناث است. «الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ»: کارهای شایستهای که ثمره و ثواب آنها باقی و ماندگار است. واژه (الْبَاقِیَاتُ) صفت موصوف مقدّری چون: الْکَلِمَاتُ یا الأعْمَالُ است. لذا هرگونه گفتار پسندیده و کردار شایسته را شامل میشود.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلًا «46»
مال و فرزندان، زينت زندگى دنيايند و كارهاى ماندگار شايسته، نزد پروردگارت پاداشى بهتر دارند و اميد داشتن به آنها نيكوتر است.
نکته ها
در روايات، براى «الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ» نمونههايى همچون، نمازهاى پنجگانه، «1» ذكر خدا «2» و محبّت اهلبيت عليهم السلام بيان شده است، «3» ولى اينها مصاديقى است كه مفاهيم قرآن را مخصوص به خود نمىسازد.
همهى نعمتهاى مادّى، زينت دنيا هستند، ولى مال و فرزند جلوهى بيشترى دارد و به همين دليل نام اين دو از ميان نعمتهاى بىشمار الهى مطرح شده است. و چون غالباً پسران نيروى فعّال اقتصادى هستند، نه دختران، لذا در كنار «مال»، «بنون» آمده است، نه «بنات». «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا»
«1». تفسير برهان.
«2». بحار، ج 74، ص 108.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 5 - صفحه 179
پیام ها
1- جلوهى مال وفرزند تنها در دنياست، در آخرت، ثروت وفرزند، سودى نمىبخشد. «زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا»
2- آنان كه امكانات مادى دارند مغرور نشوند. آنان هم كه ندارند، مأيوس نباشند. الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ ... وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ
3- مال و فرزند، ماندگار نيست، به چيزى بينديشيم و دل ببنديم كه باقى است. «الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ»
4- در پيشگاه خداوند، هيچ عمل صالحى محو نمىشود و پاداشها تضمين شده است. «وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً»
5- ارزش كارهاى نيك را همه نمىدانند. بيشتر مردم خير و ارزش را در كاميابىهاى مادّى مىپندارند. «خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ»
6- پاداش و كيفر، لازمهى تربيت و از شئون ربوبيّت است. «عِنْدَ رَبِّكَ»
7- تنها به پاداش فكر نكنيد، به آيندهى پايدار هم بينديشيد. «خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلًا»
8- در ارشاد و تربيت، از آرزوها واميدهاى مردم استفاده كنيم. «خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلًا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً (46)
الْمالُ وَ الْبَنُونَ: مالها و فرزندان، زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا: آرايش زندگانى دنيا هستند نه توشه عقبى.
شيخ طوسى (رحمه اللّه) در تهذيب از حضرت صادق عليه السلام فرمود: مال و اولاد زينت زندگانى دنيا است؛ هشت ركعت نماز بنده در آخر شب، زينت آخرت باشد «2».
در منهج- حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمايد: امّت من در دنيا سه طبقهاند:
1- جماعتى كه در جمع مال رغبت نكنند و در ذخيره آن سعى نمايند، به سد رمق اكتفا و توانگر آخرتند، ايشانند كه حق تعالى فرموده «لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ*
«1» بحار الانوار، جلد 14، صفحه 25، حديث 3 (به نقل از امالى و كمال الدين)
«2» جامع احاديث الشيعه، جلد 7، ابواب النوافل، باب اوّل، صفحه 100، حديث 5 (بنقل از تهذيب)
جلد 8 - صفحه 64
وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»*.
2- گروهى كه دوست دارند و از پاكترين وجهى جمع و در نيكوترين راهى صرف كنند، با فقرا مواسات، و رحم را صله كنند، و در اجتناب از حرام چنان باشند كه سنگ خوردن را دوستتر دارند از حرام؛ ايشان نيز بعد از حساب به بهشت درآيند.
3- جمع مال را دوست، و حلال و حرام را مخلوط، و در راه خير صرف نكنند، ايشان كسانيند كه دنيا زمام دلهاى آنها به دست گرفته تا به جهنم رساند «1».
وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ: و كارهاى شايسته كه ثمره آن هميشگى است، خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً: بهتر است نزد پروردگار تو از جهت ثواب، وَ خَيْرٌ أَمَلًا: و بهتر است از وجه اميدوارى، يعنى صاحب اعمال صالحه هر چه اميد دارد از حق تعالى در آخرت مىيابد.
تنبيه: در تفسير «الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ» چهار قول از ائمه هدى مروى است:
1- كافى- به اسناد خود از حضرت باقر عليه السلام فرمود: گذشت حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله بر مردى كه درخت مىكاشت در باغ خود.
حضرت توقف، و فرمود: مىخواهى تو را دلالت كنم بر غرسى كه ريشه آن ثابتتر و روئيدن آن زودتر و ميوه آن خوشبوتر و باقىتر است؟ عرض كرد: بلى، مرا دلالت فرما يا رسول اللّه. فرمود: وقتى صبح نمودى و شب نمودى بگو (سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الّا اللّه و اللّه اكبر) اگر بگوئى آن را، به هر تسبيحى ده درخت در بهشت از انواع ميوه براى تو باشد، و اين كلماتند باقيات الصالحات.
مرد گفت: بدرستى كه شهادت مىگيرم تو را كه باغ من صدقه باشد بر فقراء مسلمين از اهل صدقه؛ پس خداوند عزّ و جلّ آيات شريفه نازل «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى» «2».
«1» منهج الصادقين ج 5 صفحه 357.
«2» اصول كافى، ج 2، ص 506، كتاب الدعاء، باب التسبيح و التهليل و التكبير، روايت 4 آيات در سورة الليل، آيه 5 تا 8.
جلد 8 - صفحه 65
2- شيخ به اسناد خود از حضرت صادق عليه السلام كه حضرت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به جمعى اصحاب فرمود: بگيريد سپرهاى خود را. عرض كردند: دشمن آيد؟ فرمود: نه، و لكن بگيريد سپرهاى خود را از آتش. پرسيدند:
به چه چيز. فرمود: بگوئيد (سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الّا اللّه و اللّه اكبر و لا حول و لا قوّة الّا باللّه) پس بدرستى كه اين كلمات روز قيامت مقدمات و منجيات و معقّبات، و آنها نزد خدا، باقيات الصالحات هستند «1».
3- عياشى از ادريس قمى- سؤال كردم حضرت صادق عليه السلام را از «باقيات الصالحات». فرمود: آنها نمازها هستند، پس محافظت كنيد بر آنها، و نماز ظهر را بجا نياور تا آنكه زوال شمس شود «2».
4- تفسير برهان- عبد الرحمن جعفى گويد: داخل شدم من با عموى خود بر حضرت صادق عليه السلام، پس سلام نموديم و نزديك شديم. حضرت احوال پرسيد، عرض كردم همگى به خير هستيم مادامى كه باقى باشيم بر ولايت شما. حضرت به او فرمود: لا تستصغروا مودّتنا فانّها من الباقيات الصّالحات كوچك نشماريد موّدت ما را، پس بدرستى كه آن از باقيات الصالحات است «3».
جمع بين چهار حديث مانعى ندارد كه هر يك مصاديق آن باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً (45) الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً (46) وَ يَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً (47) وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِداً (48) وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً (49)
ترجمه
و بياور براى آنها مثل زندگانى دنيا را مانند آبيكه نازل نموديم آنرا از آسمان پس آميخته شد بيكديگر بسبب آن، رستنى زمين پس گرديد در هم شكسته كه پراكنده كند آنرا بادها و بوده است خدا بر همه چيزى توانا
مال و پسران آرايش زندگانى دنيا است و ماندنيهاى شايسته بهتر است نزد پروردگارت از جهت پاداش و بهتر است از راه اميد
و روز كه روان سازيم كوهها را و به بينى زمين را ظاهر شده و جمع نمائيم آنها را پس فرو گذار ننمائيم از آنها احديرا
و عرضه داشته شوند بر پروردگارت صف كشيده گوئيم بتحقيق آمديد نزد ما چنانچه آفريديم شما را اوّل بار آرى گمان كرديد كه هرگز قرار نميدهيم براى شما وعده گاهى
و نهاده شود نوشته پس مىبينى گناهكاران را ترسندگان از آنچه در آنست و ميگويند اى واى بر ما چه اهميّتى است براى اين نوشته واگذار نميكند گناه كوچك و نه بزرگ را مگر آنكه بشمار آورده آنرا و بيابند آنچه را بجا آوردند در حضور خود و ستم نميكند پروردگار تو احديرا.
تفسير
- خداوند متعال تشبيه فرموده حال زندگانى دنيا را در حسن و جمال و سرعت زوال بحال روئيدنيهاى زمين بعد از نزول باران كه روزى چند بر صفا و جلاء آنها افزوده شود و شاخ و برگشان رشد و نموّ كند بطورى كه بهم پيچيده و
جلد 3 صفحه 429
با يكديگر آميخته گردد پس در هم شكسته و از يكديگر گسسته و خشك و خرد شود بطوريكه بادها آنها را از زمين كنده و باطراف پراكنده نمايند و اين دلالت دارد بر آنكه خداوند قادر است بر هر امرى از اعطاء وجود و جمال و جلال و كمال و اخذ آنها از صاحبانشان و افناء و تفريق و اضمحلال آنان و از بهترين امتعه دنيوى مال و اولاد ذكور است كه زينت و آرايش زندگانى دنيا است ولى چون باقى و برقرار نميماند باز اعمال صالحه كه آثار و ثمرات آن هميشه از خزانه غيب الهى عائد بصاحبش ميشود بهتر است نزد خداوند كه پاداش عمل مؤمن و متعلّق آرزوى او باشد و ظاهرا شامل ميشود هر عمل خيرى را اعمّ از عبادت و اطاعت و احسان بخلق خصوصا اگر دوام و ثباتى در دنيا داشته باشد و نفع آن بعد از او هم عائد به بندگان خدا شود ولى در روايات ائمه اطهار بمطلق نماز و نمازهاى پنجگانه و نماز شب و دوستى اهل بيت و تسبيحات اربعه و ثمره آن كه بعدد هر تسبيحه ده درخت بهشتى از انواع ميوجات است تفسير شده و ظاهرا بيان مصاديق خفيّه و جليّه آنرا فرمودهاند و بمناسبت ذكر بقاء ثمرات اخروى بيان فرموده بعضى از اوضاع و احوال قيامت را باين تقريب كه ياد كن اى پيغمبر روزى را كه سير ميدهيم ما كوهها را در جوّ هوا و گردانيم آنها را ذرات پراكنده در آن و مىبينى تو زمين زير كوهها را كه ظاهر و هويدا شده و بعضى تسيّر بصيغه مجهول مؤنّث و رفع جبال قرائت نمودهاند يعنى روزى را كه سير داده ميشود كوهها و در آنروز جمع ميكنيم خلق اولين و آخرين را براى وقوف در پيشگاه الهى و رسيدگى بحساب آنها و هيچ يك از آنها را فرو گذار نخواهيم نمود و همگى در آن فضاى پهناور بر پروردگار تو عرضه داشته شوند در حاليكه ايستاده وصف كشيده باشند بطوريكه هيچ كس حاجب ديگرى نباشد و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در آنروز يكصد و بيست هزار صف تشكيل ميشود در پهناى زمين پس خطاب از مصدر جلال صادر شود كه ديديد همان نحوى كه برهنه و بىمال و اولاد شما را در دنيا آورديم امروز در پيشگاه ما حاضر شديد چنانچه در سوره انعام گذشت و خطاب خصوصى بكفّار شود كه آرى شما بوديد كه در دنيا منكر معاد بوديد و گمان ميكرديد كه ما براى شما موعدى قرار ندادهايم كه در آنروز
جلد 3 صفحه 430
بوعده خود وفا كنيم لذا پيغمبران ما را تكذيب ميكرديد و در آنحال نامههاى اعمال بندگان در برابرشان گشوده شود و مىبينى تو گناهكاران را خائف و ترسان از گناهان خودشان كه در نامه آنها ثبت شده و ميگويند از روى تعجّب و حسرت و ندامت اى واى بر ما چه قدر مهمّ است اين نامه كه هيچ گناه كوچك و بزرگى را فرو گذار ننموده و واقع نشده امرى مگر آنكه در آن ثبت و ضبط شده و بيابند مردم آنچه را كه بجا آوردهاند از كار خوب و بد در برابر خودشان حاضر و مشهود و مشاهد و نوشته در نامه اعمالشان و خداوند بكسى ظلم نميكند كه از ثواب او كم كند يا بر عقاب او بيفزايد و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چون روز قيامت شود نامه اعمال انسان را بدست او دهند و گويند بخوان پس او ميخواند آنچه را نوشته شده در آن و متذكّر ميشود تمام افعال و اقوال و حركات خود را مانند آنكه الآن بجا آورده و براى اين است كه ميگويد يا ويلتنا ما لهذا الكتاب لا يغادر صغيرة و لا كبيرة الا احصيها ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
المالُ وَ البَنُونَ زِينَةُ الحَياةِ الدُّنيا وَ الباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيرٌ أَمَلاً (46)
مال و پسران زينة حيات دنيا هستند، ولي اعمال صالحه که بر انسان باقي ميماند بهتر است نزد پروردگار توهم از حيث ثواب و هم باعث اميدواري است.
انسان سه چيز دارد که در دنيا باو عنايت شده که موقعي که بدنيا آمد هيچ نداشت، يكي مال است که بدست آورده تا حين موت است، بلكه قبل الموت که گفتند منجزات مريض از ثلث خارج ميشود، و تعبير بمال از باب مثال است بلكه مطلق دارايي از جاه و مقام و رياست و عنوان دوّم بنون و اينهم از باب مثال
جلد 12 - صفحه 362
است و مثل بنون و نبات و ذراري و ارحام و قبيله و عشيره و اتباع و لشكر و عسكر و غير اينها، و اينها تا لب گور است و بسيار احترام گذارند مجلس ترحيم مردانه و زنانه و هفته و چهله و سال است.
سوّم عمل است که با خود در قبر ميبرد و از او جدا نميشود، اما مال دارد در حديث که ميفرمايد
يؤتي بصاحب المال يوم القيامة فيسئل عنه عما اكتسبت و في ما انفقت
اگر از ممّر حلال بدست آورده و مصرف عبادات ماليه كرده بهترين مال است، و اگر از راه حرام بدست آورده و مصرف حرام كرده
يؤمر به الي النار
و اما اولاد اگر صالح باشند در تمام اعمال صالحه آنها شركت دارد، و بعلاوه خيرات و مبرات و طلب مغفرت براي او ميكنند، لذا ميفرمايد:
المالُ وَ البَنُونَ زِينَةُ الحَياةِ الدُّنيا نظر به اينكه انسان در دنيا شدّة احتياج باين دو امر دارد در طلب تمايلات از خانه منزل لباس رزق احتياج بمال دارد، و در دفع منافرات دفع دشمن و سارق و ظالم احتياج باولاد و انصار دارد، خداوند باين دو نعمت بزرگ زندگاني او را تأمين، و اما در آخرت احتياجش از اينکه دو بريده ميشود.
يَومَ لا يَنفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ شعراء آيه 88، و شدّت احتياج باعمال صالحه و عقايد حقّه و اخلاق فاضله دارد، ميفرمايد:
وَ الباقِياتُ الصّالِحاتُ که ايمان و صفات حميده و عبادات صحيحه است.
خَيرٌ عِندَ رَبِّكَ هم مورث مثويات ميشود و هم اميدوار ثَواباً وَ خَيرٌ أَمَلًا.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 46)- این آیه موقعیت مال و ثروت و نیروی انسانی را که دو رکن اصلی حیات دنیاست در این میان مشخص کرده، میگوید: «اموال و فرزندان زینت حیات دنیا هستند» (الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا).
شکوفهها و گلهایی میباشند که بر شاخههای این درخت آشکار میشوند، زود گذرند، کم دوامند و اگر از طریق قرار گرفتن در مسیر «اللّه» رنگ جاودانگی نگیرند بسیار بیاعتبارند.
در حقیقت در این آیه انگشت روی دو قسمت از مهمترین سرمایههای زندگی دنیا گذارده شده است که بقیّه به آن وابسته است، «نیروی اقتصادی» و «نیروی انسانی».
سپس اضافه میکند: «باقیات صالحات (یعنی ارزشهای پایدار و شایسته) نزد پروردگارت ثوابش بهتر و امید بخشتر است» (وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ
ج3، ص47
رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلًا).
مفهوم «باقیات صالحات» آن چنان وسیع و گسترده است که هر فکر و ایده و گفتار و کردار صالح و شایستهای که طبعا باقی میماند و اثرات و برکاتش در اختیار افراد و جوامع قرار میگیرد شامل میشود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم