آیه 43 سوره نور

از دانشنامه‌ی اسلامی

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ جِبَالٍ فِيهَا مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشَاءُ ۖ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ

[24–43] (مشاهده آیه در سوره)


<<42 آیه 43 سوره نور 44>>
سوره :سوره نور (24)
جزء :18
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آیا ندیدی که خدا ابر را (از هر طرف) براند و به هم در پیوندد و باز انبوه و متراکم سازد آن گاه بنگری قطرات باران از میان ابر فرو ریزد؟ و نیز از آسمان، از کوههایی (از ابرهای منجمد شده) که در آن است تگرگ فرو بارد و زیان آن را به هر که خود خواهد برساند (و اشجار و کشتزار او را تباه گرداند) و آن را از هر که خواهد باز دارد (تا تگرگش زیان نرساند) و روشنی برق آن چنان بتابد که خواهد روشنی دیده‌ها را از بین ببرد.

آیا ندانسته ای که خدا ابری را [به آرامی] می راند، آن گاه میان [اجزای] آن پیوند برقرار می کند، سپس آن را انبوه و متراکم می سازد، پس می بینی که باران از لابلای آن بیرون می آید، و از آسمان از کوه هایی که در آن ابر یخ زده است، تگرگی فرو می ریزد، پس آسیب آن را به هر که بخواهد می رساند، و از هر که بخواهد برطرف می کند، نزدیک است درخشندگی برقش دیده ها را کور کند.

آيا ندانسته‌اى كه خدا[ست كه‌] ابر را به آرامى مى‌راند، سپس ميان [اجزاء] آن پيوند مى‌دهد، آنگاه آن را متراكم مى‌سازد، پس دانه‌هاى باران را مى‌بينى كه از خلال آن بيرون مى‌آيد، و [خداست كه‌] از آسمان از كوههايى [از ابر يخ‌زده ]كه در آنجاست تگرگى فرو مى‌ريزد؛ و هر كه را بخواهد بدان گزند مى‌رساند، و آن را از هر كه بخواهد باز مى‌دارد. نزديك است روشنىِ برقش چشمها را بِبَرَد.

آيا نديده‌اى كه خدا ابرهايى را به آهستگى مى‌راند، آنگاه آنها را به هم مى‌پيوندد و ابرى انبوه پديد مى‌آورد و باران را بينى كه از خلال آن بيرون مى‌آيد. و از آسمان، از آن كوه‌ها كه در آنجاست تگرگ مى‌فرستد و هر كه را خواهد با آن مى‌زند و از هر كه مى‌خواهد بازش مى‌دارد. روشنايى برقش نزديك باشد كه ديدگان را كور سازد.

آیا ندیدی که خداوند ابرهایی را به آرامی می‌راند، سپس میان آنها پیوند می‌دهد، و بعد آن را متراکم می‌سازد؟! در این حال، دانه‌های باران را می‌بینی که از لابه‌لای آن خارج می‌شود؛ و از آسمان -از کوه‌هایی که در آن است [=ابرهایی که همچون کوه‌ها انباشته شده‌اند]- دانه‌های تگرگ نازل می‌کند، و هر کس را بخواهد بوسیله آن زیان می‌رساند، و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف می‌کند؛ نزدیک است درخشندگی برق آن (ابرها) چشمها را ببرد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Have you not regarded that Allah drives the clouds, then He composes them, then He piles them up, whereat you see the rain issuing from its midst? And He sends down hail from the sky, out of the mountains that are in it, and He strikes with it whomever He wishes, and turns it away from whomever He wishes. The brilliance of its lightening almost takes away the sight.

Do you not see that Allah drives along the clouds, then gathers them together, then piles them up, so that you see the rain coming forth from their midst? And He sends down of the clouds that are (like) mountains wherein is hail, afflicting therewith whom He pleases and turning it away from whom He pleases; the flash of His lightning almost takes away the sight.

Hast thou not seen how Allah wafteth the clouds, then gathereth them, then maketh them layers, and thou seest the rain come forth from between them; He sendeth down from the heaven mountains wherein is hail, and smiteth therewith whom He will, and averteth it from whom He will. The flashing of His lightning all but snatcheth away the sight.

Seest thou not that Allah makes the clouds move gently, then joins them together, then makes them into a heap? - then wilt thou see rain issue forth from their midst. And He sends down from the sky mountain masses (of clouds) wherein is hail: He strikes therewith whom He pleases and He turns it away from whom He pleases, the vivid flash of His lightning well-nigh blinds the sight.

معانی کلمات آیه

  • يزجى: زجو: راندن با مدارا. راغب گويد: آن دفع شي‏ء است براى مرتب شدن‏ يُزْجِي سَحاباً حركت مى‌‏دهد و مى‌‏راند ابر را.
  • ركاما: ركم (بر وزن عقل): رويهم جمع كردن بعضى را بالاى بعضى قرار دادن «ركام» به معنى مركوم و متراكم است.
  • ودق: (بر وزن عقل): باران آن فقط يك بار در قرآن مجيد آمده است.
  • خلال: خلل (بر وزن فرس) ميان دو چيز، جمع آن خلال است.
  • برد: (بر وزن شرف) تگرگ. در اقرب الموارد گويد: «البرد: حب الغمام».
  • سنا: روشنى، راغب گويد: «الضوء الساطع».

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ «43»

آيا نديدى كه خداوند ابرها را به آرامى مى‌راند. سپس بين آنها پيوند برقرار مى‌كند. آن‌گاه آن را متراكم مى‌سازد. پس مى‌بينى كه باران از ميان آن بيرون مى‌آيد و (همچنين) از آسمان از كوه‌هايى كه در آنجاست، تگرگ فرو مى‌فرستد. پس آن را به هر كس بخواهد مى‌رساند و از هر كس بخواهد باز مى‌دارد. نزديك است درخشندگى برقش، چشم‌ها را كور كند.

نکته ها

«يُزْجِي» به معناى حركت آهسته همراه با دفع است.

كلمه «ركام» به معناى تراكم و «ودق» به معناى باران است. كلمه‌ى‌ «سَنا» به معناى درخشش است و «سنا برق» يعنى درخشش برق.

اگر كسى با هواپيما بالاتر از ابرها پرواز كند، مى‌بيند كه توده‌هاى ابر مثل كوه است و اين از معجزات قرآن است كه 14 قرن قبل فرمود: «يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ» از كوهِ ابر، تگرگ مى‌فرستيم.

پیام ها

1- دقّت در آفرينش، بهترين راه شناخت خدا ومايه‌ى عشق به اوست. أَ لَمْ تَرَ ...

2- تمام حركت‌ها در جهان طبيعت، با قدرت و اراده‌ى الهى و براى هدفى حكيمانه انجام مى‌گيرد. «يُزْجِي‌، يُؤَلِّفُ‌، يَجْعَلُهُ»

3- عوامل طبيعى، مسير تحقّق اراده‌ى خداست، نه به جاى خدا. «يُزْجِي‌، يُؤَلِّفُ‌، يَجْعَلُهُ‌، يُنَزِّلُ»

جلد 6 - صفحه 198

4- بارش باران و تگرگ و مفيد بودن يا مضرّ بودن آن به اراده خداست. «فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ (43)

«1». كتاب الخرايج و الجرايح، ص 227 و 228 انتشارات مصطفوى قم.

«2». الفروع من الكافى، ج 3، ص 505 شماره حديث 18.

جلد 9 - صفحه 263

بعد از آن شواهد قدرت خود را بيان فرمايد:

أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً: آيا نمى‌بينى بدرستى كه خدا ميراند ابر را و برمى‌انگيزاند قطعه قطعه آن را، يعنى قطعات ابر را در اطراف عالم برانگيزاند.

ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ‌: پس تأليف مى‌كند ميان آن، يعنى منضم نمايد بعض اجزاى آن را به بعض ديگر. ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً: پس مى‌گرداند آن را متراكم، يعنى درهم بسته و درهم رفته. فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ‌: پس مى‌بينى باران را بيرون آيد از خلل و فرج آن به قدرت كامله خداوند سبحان. وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ: و نازل مى‌فرمايد از آسمان، مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ: از كوههائى كه در آسمان و از تگرگ است، تگرگ را. و دليل عقلى قائم شده بر منع آن، پس ممكن است كه در آسمان كوههاى تگرگ باشد، چنانكه در زمين كوههاست. يا نازل فرمايد از ابرى كه متصف به صفت علوّ است از قطعات آن كه در عظمت شبيه كوههاست تگرگ را. فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ: پس برساند آن تگرگ را بر سبيل عذاب هر كه را خواهد، يعنى به مزارع و اشجار هر كه را اراده فرمايد تا زرع و ثمره آن را ضايع سازد. وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ: و باز مى‌گرداند آن را از هر كه خواهد، يعنى از مزارع و اشجار او تا محصول او به سلامت ماند كه يك چيز اصابه آن، نقمت؛ و صرف آن نعمت باشد. يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ: نزديك است روشنى برق آن ببرد ديده‌ها را، يعنى از فرط روشنى و شدت لمعان، نور باصره بينندگان را بربايد.

تنبيه: آيه شريفه بيان شواهد ربوبى را فرمايد: 1- انتشار ابر در اطراف‌

جلد 9 - صفحه 264

عالم. 2- تركيب آنها. 3- تراكم آنها. 4- نزول باران از خلل و فرج آن.

5- نزول تگرگ. 6- معدوم شدن بعضى زراعات و باغات و محفوظ ماندن قسمتى از آن. 7- احداث برق و شدت لمعان آن كه مانند شعله آتشى جستن كند، و بسا نور باصره را بربايد. هر كدام از اينها آياتى هستند بر كمال قدرت الهى، و بيناتى هستند بر تدبيرات سبحانى، و اثبات نمايد وحدانيت الهى را.

بنابراين جاهل و غافلند كسانى كه اين گونه آيات محكمه و تدبيرات متقنه را نسبت دهند به طبيعتى كه به خودى خود به هيچ گونه منشأ اثرى نخواهد بود، بلكه در تأثيرات خود، مقهور و مغلوب مى‌باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ (41) وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (42) أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ (43) يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ (44) وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‌ بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‌ رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‌ أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ (45)

لَقَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (46)

ترجمه‌

آيا نديدى كه خدا تسبيح ميكند مر او را هر كه در آسمانها و زمين است و پرندگان بال گشادگان در هوا هر يك بتحقيق دانسته دعايش را و تسبيحش را و خدا دانا است بآنچه ميكنند

و براى خدا است پادشاهى آسمانها و زمين و بسوى خدا است بازگشت‌

آيا نديدى كه خدا بتدريج ميراند ابر را پس تأليف ميكند ميان آن پس ميگرداند آنرا متراكم برروى هم پس مى‌بينى باران را كه بيرون ميآيد از لابلايش و فرو ميفرستد از آسمان از كوههائى كه باشد در آن از تگرگ پس صدمه ميرساند بآن كسى را كه بخواهد و بر ميگرداند آنرا از كسيكه بخواهد نزديك ميشود تابش برقش ببرد چشمها را ميگرداند

خدا شب و روز را همانا در آن هر آينه عبرتى است براى صاحبان بصيرت‌

و خدا آفريد هر جنبنده‌ئى را از آب پس بعضى از آنها آنست كه راه ميرود بشكمش و بعضى از آنها آن است كه راه ميرود بدو پاى و بعضى از آنها آنست است كه راه ميرود

جلد 4 صفحه 36

بر چهارپاى ميآفريند خدا آنچه را ميخواهد همانا خدا بر همه چيزى توانا است‌

هر آينه بتحقيق فرستاديم آيتهاى روشن كننده‌ئى و خدا هدايت ميكند آنرا كه ميخواهد براه راست.

تفسير

خداوند سبحان در اين آيات شريفه براى اثبات عظمت و قدرت كامله خويش به پيغمبر خود فرموده آيا نديدى و ندانستى كه تسبيح و تنزيه ميكند خدا را از شريك و عديل و نظير و ضدّ و ندّ و هر نقص و عيبى هر كس در آسمانها و زمين است از صاحبان عقول از قبيل ملائكه و جن و انس يا هر موجودى كه در آنها است اگر كلمه من بملاحظه تغليب صاحبان عقول بر غير آنها ذكر شده باشد و اين تسبيح يا مقالى است و آن اختصاص باهل ايمان دارد يا حالى است كه آن شامل تمام موجودات است چون تمام آنها بلسان حال دلالت دارند بر وجود صانع خبيرى كه منزه و مبرى است از هر نقص و فتورى‌

«برگ درختان سبز در نظر هوشيار

هر ورقى دفترى است معرفت كردگار»

و معرفت باين تسبيح اختصاص به پيغمبر اكرم ندارد بلكه هر كس مختصرى تفكر در اوضاع كائنات نمايد دلالت آنها بر چنين خالقى براى او مشهود ميشود بلكه همه اين معرفت را بالفطره دارند نهايت آنكه شواغل دنيوى آنها را منصرف از توجه بعرفان خودشان نموده لذا در مواقع شدت بالطبع متوجه بخداوند عالم خبير بصير قدير ميشوند بلى ممكن است استماع تسبيح فطرى آنها كه نقل شده اختصاص بآنحضرت و سائر اولياء اللّه داشته باشد و اين دلالت ذاتى كه تسبيح حالى است بيشتر مشهود ميشود در پرندگان كه بال گشادگان در هوا طيران ميكنند بحول و قوه الهى كه بآنها عنايت شده و مانع از سقوط بزمين است با آنكه جسم ثقيلند و بالهام غيبى كه قبض و بسط بال و صفيف و دفيف آنها هر يك در وقت لزوم مشهود است لذا تخصيص بذكر يافته‌اند و بالاتر از اين آنستكه تمام موجودات در عالم بالا اشتغال بطلب ذاتى و تسبيح فطرى خودشان در وقت تجلّى الهى بصفات جمال داشته‌اند ولى در اين عالم كه آمدند خاموش شدند بلكه در اين عالم هم هر يك بحسب حال و مقال مناسب با خودشان اشتغال بدعا و ثناى الهى دارند و متوجه بحال خودشان هم هستند منتهى گوش شنوا

جلد 4 صفحه 37

ميخواهد كه بشنود لذا ميگويند ما سميعيم و بصيريم و هشيم با شما نامحرمان ما خامشيم و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هيچ پرنده‌ئى در صحرا و دريا صيد نشود و هيچ چرنده‌ئى مگر براى كوتاهى او در ذكر خدا و نيز از آنحضرت نقل شده كه گنجشك‌ها قبل از طلوع آفتاب و بعد از آن تقديس پروردگار خود و در خواست روزيشان را مينمايند و از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده كه خواندن خروسها در زمين جواب گوئى و به تبع خواندن ملكى است بصورت خروس با اوصاف مخصوصى از عظمت و احاطه و ارتفاع كه ميگويد اشهد ان لا اله الا اللّه و اشهد انّ محمدا رسول اللّه و خاتم النبيّين و انّ وصيّه خير الوصيّين سبّوح قدّوس ربّ الملائكة و الرّوح و در اين باب در سور سابقه مخصوصا سوره بنى اسرائيل شرح مفصلى گذشت و بنابر آنچه ذكر شد ضمير در قد علم راجع بكلّ است چنانچه ظاهر كلام است و اگر راجع بخدا باشد محتاج به بيان نيست معلوم است كه خدا عالم بدعا و ثناى همه موجودات ميباشد چنانچه فرموده و خدا عالم است بافعال آنها و هر كس را بپاداش عملش از خير و شر ميرساند و نيز مسلّم است كه سلطنت حقه حقيقيّه در تمام آسمانها و زمين بالاستحقاق از آن حق است و غير او صلاحيت براى اين مقام ندارد و بازگشت تمام خلق در روز قيامت بحكم و فرمان او است و نيز فرموده آيا نديدى كه خداوند كم‌كم و بتدريج پاره‌هاى ابر را از جوانب و اطراف ميراند پس احداث انضمام و تأليف ميكند ميان آن ابر متفرق پس قرار ميدهد آنرا متراكم هر قطعه فوق ديگرى پس مى‌بينى قطرات باران را كه از خلل و فرج آن ريزان است و نازل ميكند از جهت فوق كه ابر است از قطعات بزرگى كه مانند كوه است و در آن جهت جاى دارد از جنس تگرگ تگرگ را يا نازل ميكند از آسمان از قطعات ابرى كه هر يك در عظمت و صلابت مانند كوهى است مقدارى از جنس تگرگ را پس آسيب ميرساند بآن تگرگ بر جان و مال و باغ و زراعت هر كس بخواهد و صرف ميكند آن آفت و بلا را از هر كس بخواهد و بر هر تقدير مفعول ينزّل محذوف يا مقدر است ولى مبيّن است و بنظر حقير معناى دوم احسن و اسهل است اگر چه معناى اول بين مفسرين اشهر است و در هر حال نزديك ميشود كه ضوء برق آن ابر

جلد 4 صفحه 38

ببرد نور چشمها را از شدت لمعان و خدا شب را مبدّل بروز و روز را مبدل بشب ميكند و ميگرداند آن دو را كوتاه و بلند و سر دو گرم و در تمام اين اوضاع و انقلابات كه ذكر شد موجبات عبرت و خداشناسى براى صاحبان بصيرت فراهم است در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود خداوند قرار داده ابرها را غربيلها از براى باران آن آب ميكند تگرگ را تا ضرر نزند بچيزيكه ميرسد و آنچه مى‌بينيد شما در آن از تگرگ و صاعقه نقمت است از خدا بهر كس بخواهد اصابت ميكند و نيز از آنحضرت نقل شده كه تگرگ خورده نميشود چون خدا فرموده يصيب بها من يشاء من عباده و در فقيه از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در حديثى كه در آن اقسام بادها ذكر شده كه بعضى از آنها بادهائى است كه ابر را حبس ميكند ميان آسمان و زمين و بعضى از بادها فشار ميدهد و تقطير ميكند آنرا باذن خدا و بعضى از بادها پراكنده ميكند آنرا و خداوند خلق فرموده هر جنبنده‌ئى در زمين را كه حيوان باشد از منى چنانچه قمى ره فرموده يا از آب چون گفته‌اند اصل تمام موجودات آب است چنانچه فرموده و جعلنا من الماء كلّ شى‌ء حىّ پس بعضى از آنها حيوانات خزنده‌اند مانند مار و ماهى و كرم كه بشكم راه ميروند و بعضى از حيوانات بدو پا راه ميروند مانند انسان و پرندگان و بعضى بچهارپا مانند چرندگان و درندگان و قمى ره از امام صادق عليه السّلام و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه بعضى از حيوانات به بيشتر از چهارپا راه ميروند و اثبات شى‌ء نفى ما عدا نميكند چون خدا نميخواهد اقسام حيوانات را بيان بفرمايد ميخواهد بفرمايد خدا هر قسم بخواهد خلق ميكند از اين اقسام و غير آنها چون او بر هر مقدورى قادر است و اختلاف حيوانات با اتفاق اصلشان دليل بر وجود صانع خبير بصير حكيم مقتدر است و براى گرفتن اين نتيجه ذكر همان اقسام كافى است كه در انظار مردم جلوه‌گر است و در خاتمه براى اتمام حجت خود بر خلق فرموده كه بتحقيق ما نازل نموديم آيات واضحه و مبيّنه معارف و احكام را بر مردم تا تفكر و تأمل نمايند و مهتدى بهدايت الهى شوند ولى باز خدا هر كس را بخواهد توفيق تفكر و تأمل ميدهد و هدايت ميكند براه مستقيم موصل بحق و ببهشت و اينكه از حيوانات‌

جلد 4 صفحه 39

ديگر غير از انسان بكلمه من كه مخصوص بذوى العقول است تعبير شده گفته‌اند براى وجود ذوى العقول است در حيوانات كه بآن ملاحظه از باب تغليب بضمير جمع ذوى العقول در فمنهم من يمشى از آنها تعبير شده تا موافق شود تفصيل با اجمال و توافق حاصل شود بين اقسام و بعضى فرمايش قمى را هم در باب خلق حيوانات از منى حمل بر اغلب نموده‌اند و گفته‌اند بعضى از حيوانات از منى خلق نميشوند ولى آب جزء مادّه آنها است چون يكى از عناصر اربعه است و اين خود وجه ديگرى است براى بيان خلق تمام حيوانات از آب و خالق باضافه بكلّ نيز قرائت شده و بنظر حقير خداوند براى بيان مراد از من فى السموات و الارض كه اعمّ از ذوى العقول ظاهرى است و تقرير و تثبيت تسبيح براى كلّيه حيوانات معامله ذوى العقول در منهم و كلمه من در سه موضع با آنها فرموده است خصوصا بملاحظه اثبات علم بدعا و تسبيح كه براى كلّ شده كه بايد اين مراعات بشود تا توافق بين آيه اولى و اين آيه حاصل گردد و اللّه اعلم بمرامه و محسّنات كلامه.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ لَم‌ تَرَ أَن‌َّ اللّه‌َ يُزجِي‌ سَحاباً ثُم‌َّ يُؤَلِّف‌ُ بَينَه‌ُ ثُم‌َّ يَجعَلُه‌ُ رُكاماً فَتَرَي‌ الوَدق‌َ يَخرُج‌ُ مِن‌ خِلالِه‌ِ وَ يُنَزِّل‌ُ مِن‌َ السَّماءِ مِن‌ جِبال‌ٍ فِيها مِن‌ بَرَدٍ فَيُصِيب‌ُ بِه‌ِ مَن‌ يَشاءُ وَ يَصرِفُه‌ُ عَن‌ مَن‌ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرقِه‌ِ يَذهَب‌ُ بِالأَبصارِ (43)

جلد 13 - صفحه 542

يكي‌ ‌از‌ قدرت‌ نمائيهاي‌ الهي‌. آيا نمي‌بيني‌ اينكه‌ خداوند ‌به‌ حركت‌ مي‌ آورد ابر ‌را‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ متراكم‌ ميفرمايد ‌بين‌ ابرها بهم‌ وصل‌ مي‌شوند و ‌از‌ خلال‌ ‌آنها‌ باران‌ خارج‌ ميشود و نازل‌ مي‌فرمايد ‌از‌ طرف‌ بالا ‌بر‌ كوه‌ها ‌که‌ ‌در‌ زمين‌ ‌است‌ برف‌ و تگرگ‌ ‌پس‌ اصابه‌ مي‌كند كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ مشيت‌ ‌او‌ تعلق‌ گرفته‌ و صرف‌ ميكند ‌از‌ كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ اراده‌ فرموده‌، نزديك‌ ‌است‌ ‌که‌ تابش‌ برق‌ سحاب‌ چشمها ‌را‌ ببرد ‌که‌ نابينا شوند.

(أَ لَم‌ تَرَ أَن‌َّ اللّه‌َ يُزجِي‌ سَحاباً) يزجي‌ سوق‌ رقيق‌ ‌است‌ ‌يعني‌ قطعات‌ ابر ‌به‌ همواري‌ حركت‌ ميكند ‌که‌ ‌به‌ توسط باد ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ هوا حركت‌ و سير ميدهد (ثُم‌َّ يُؤَلِّف‌ُ بَينَه‌ُ) بيكديگر وصل‌ ميشوند و متراكم‌ ميشوند.

(ثُم‌َّ يَجعَلُه‌ُ رُكاماً) محكم‌ ميشود.

(فَتَرَي‌ الوَدق‌َ) قطرات‌ باران‌.

(يَخرُج‌ُ مِن‌ خِلالِه‌ِ) ‌از‌ خلال‌ ابر باران‌ قطره‌ قطره‌ خارج‌ مي‌شود قطرات‌ ‌اگر‌ هوا ملايم‌ ‌باشد‌ باران‌ مي‌بارد و ‌اگر‌ برودت‌ داشته‌ ‌باشد‌ ‌اگر‌ همان‌ موقع‌ ‌که‌ ‌از‌ ابر خارج‌ ميشود سرد ‌باشد‌ برف‌ مي‌شود و ‌اگر‌ ‌در‌ وسط باريدن‌ سرد ‌باشد‌ تگرگ‌ ميشود لذا ميفرمايد:

(وَ يُنَزِّل‌ُ مِن‌َ السَّماءِ) ‌يعني‌ ‌از‌ طرف‌ بالا.

(مِن‌ جِبال‌ٍ) ‌يعني‌ باندازه ارتفاع‌ جبال‌ ‌که‌ همان‌ وسط هوا ‌باشد‌.

(فِيها) ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ سحاب‌ نازل‌ ميفرمايد.

(مِن‌ بَرَدٍ) برد تگرگ‌ و برف‌ ‌است‌.

(فَيُصِيب‌ُ بِه‌ِ مَن‌ يَشاءُ) آنجايي‌ ‌که‌ مأمور ‌است‌ ببارد. و بسا ‌براي‌ حاصل‌ و بعضي‌ ضرر داشته‌ ‌باشد‌.

(وَ يَصرِفُه‌ُ عَن‌ مَن‌ يَشاءُ) ‌آن‌ جايي‌ ‌که‌ نمي‌بارد و ‌از‌ اهلش‌ صرف‌ مي‌فرمايد.

جلد 13 - صفحه 543

(يَكادُ سَنا بَرقِه‌ِ) شعله برق‌ ‌که‌ قواي‌ ناريه‌ ‌او‌ خارج‌ مي‌شود بسا بعض‌ جاها ‌را‌ مي‌سوزاند.

(يَذهَب‌ُ بِالأَبصارِ) نزديك‌ ‌به‌ كوريست‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 43)- گوشه‌ای دیگر از شگفتیهای آفرینش: باز در اینجا به گوشه دیگری از شگفتیهای آفرینش و علم و حکمت و عظمتی که ماورای آن نهفته است بر خورد می‌کنیم که همه دلائل توحید ذات پاک اویند.

روی سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده، می‌گوید: «آیا ندیدی که خداوند ابرهایی را به آرامی می‌راند، سپس آنها را با هم پیوند می‌دهد، و بعد متراکم می‌سازد»؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکاماً).

پس در این حال دانه‌های باران را می‌بینی که از لا بلای ابرها خارج می‌شوند» و بر کوه و دشت و باغ و صحرا فرو می‌بارند (فَتَرَی الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ).

آری! باران است که زمینهای مرده را زنده می‌کند، لباس حیات در پیکر درختان و گیاهان می‌پوشاند، و انسان و حیوانات را سیراب می‌کند.

سپس به یکی دیگر از پدیده‌های شگفت‌انگیز آسمان و ابرها اشاره کرده، می‌گوید: «و (خدا) از آسمان، از کوههایی که در آسمان است، دانه‌های تگرگ را نازل می‌کند» (وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ).

منظور از کوهها، توده‌های عظیم ابر است، که در عظمت و بزرگی بسان کوه است.

تگرگهایی که «هر کس را بخواهد به وسیله آن زیان می‌رساند» (فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ).

شکوفه‌های درختان، میوه‌ها و زراعتها، و حتی گاه حیوانها و انسانها از آسیب آن در امان نیستند.

ج3، ص303

«و از هر کس بخواهد این عذاب و ریان را بر طرف می‌سازد» (وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ).

آری! اوست که از یک ابر گاهی باران حیات بخش نازل می‌کند و گاه با مختصر تغییر آن را مبدل به تگرگهای زیان بار و حتی کشنده می‌کند، و این نهایت قدرت و عظمت او را نشان می‌دهد که سود و زیان و مرگ و زندگی انسان را در کنار هم چیده بلکه در دل هم قرار داده است! و در پایان آیه به یکی دیگر از پدیده‌های آسمانی که از آیات توحید است اشاره کرده، می‌گوید: «نزدیک است درخشندگی برق ابرها، چشمهای انسان را ببرد» (یَکادُ سَنا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ).

ابرهایی که در حقیقت از ذرات «آب» تشکیل شده است به هنگامی که حامل نیروی برق می‌شود، آن چنان «آتشی» از درونش بیرون می‌جهد که برقش چشمها را خیره، و رعدش گوشها را از صدای خود پر می‌کند، و گاه همه جا را می‌لرزاند، این نیروی عظیم در لابلای این بخار لطیف راستی شگفت‌انگیز است!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏7، ص221

منابع