آیه 40 سوره نساء
<<39 | آیه 40 سوره نساء | 41>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
خداوند به مقدار ذرّهای به کسی ستم نکند، و اگر عمل نیکی باشد زیاد گرداند و (به نیکان) جانب خود مزدی بزرگ عطا کند.
یقیناً خدا به اندازه وزن ذرّه ای [به اَحدی] ستم نمی کند، و اگر [هم وزن آن ذرّه] کار نیکی باشد، آن را دو چندان می کند، و از نزد خود پاداشی بزرگ می دهد.
در حقيقت، خدا هموزن ذرهاى ستم نمىكند و اگر [آن ذره، كار] نيكى باشد دو چندانش مىكند، و از نزد خويش پاداشى بزرگ مىبخشد.
خدا ذرهاى هم ستم نمىكند. اگر نيكيى باشد آن را دو برابر مىكند و از جانب خود مزدى كرامند مىدهد.
خداوند (حتّی) به اندازه سنگینی ذرهای ستم نمیکند؛ و اگر کار نیکی باشد، آن را دو چندان میسازد؛ و از نزد خود، پاداش عظیمی (در برابر آن) میدهد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
مثقال: وزن (مثقال الشيء: وزنه) چيزى كه با آن وزن مى كنند (سنگ).
ذره: ذر: مورچه هاى ريز. اجزاء غبار كه در شعاع خورشيد از روزنه در جاى تاريك ديده مى شوند . مفرد آن ذره است. رجوع شود به قاموس قرآن. در نهج البلاغه خطبه 163 آمده « سبحان من ادمج قوائم الذرة و الهمجه» منزه است كسى كه دست و پاى مورچه ريز و مگس ريز را در جاى خود قرار داده است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِيماً «40»
همانا خداوند، به مقدار ذرّهاى هم ستم نمىكند و اگر كار نيكى باشد آن را دوچندان مىكند و از جانب خويش نيز پاداش بزرگى عطا مىكند.
نکته ها
معمولًا ريشهى ظلم، يا جهل است يا ترس، يا نياز، يا حرص و ... ولى خداوند غنى و دانا و منزّه است، پس ظلم نمىكند. به علاوه خداوند خود به عدل و احسان فرمان داده، چگونه ظلم مىكند؟ البتّه پاداش خداوند، چند برابر (ده برابر تا هفتصد برابر) است واين احسان و لطف اوست.
پیام ها
1- خداوند عادل است ومجازاتهاى او عكسالعمل كردارهاى خودماست. إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ ...
جلد 2 - صفحه 71
2- كيفرهاى الهى مطابق جرم ولى پاداشها چند برابر است. «يضاعف»
3- خداوند، علاوه بر افزايش حسنات، از جانب خود نيز اجر عظيم مىدهد. «مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِيماً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِيماً (40)
إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ: بدرستى و بتحقيق كه ذات مقدس الهى، ظلم و ستم ننمايد به وزن مثقال ذرهاى، يعنى به مقدار ذرهاى ظلم به احدى نفرمايد، «ذره» مورچه سرخ را گويند كه از غايت كوچكى بىتعمق نظر، بر ناظر ظاهر نشود. از «ابن عباس» معنى ذره را پرسيدند؛ پارهاى خاك برداشت و بريخت، و گردى كه بر دستش ماند بيفشاند و گفت: هر ذره، ذرهاى است. و اشهر آنكه ذرّه عبارت است از اشياء صغارى كه به شعاع آفتاب، از روزنه هويدا شوند و آنها را تعبير به ذرات صغار نمايند و به وزن متعارف درنيايد. و حقيقت كلام در مبالغه نفى ظلم است، يعنى از ثواب و عقاب جزاى اعمال به مقدار ذره، كم و زياد نخواهد شد.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 441
تنبيه: در ذكر مثقال اشاره است به آنكه صدور ظلم به اين مقدار هم از حق تعالى محال باشد، چه برسد به اقواى آن؛ زيرا ظلم، قبيح، و شايسته مقام الهى نيست؛ زيرا فاعل قبيح: يا عالم به قبح آن فعل نيست؛ يا عالم است، لكن قادر بر ترك آن نيست؛ و در صورت قدرت بر ترك: يا محتاج باشد به آن فعل قبيح، يا محتاج نيست اما به عبث آن فعل را بجا آورد. بنابر اول، جهل؛ و بنابر ثانى، عجز؛ و بنابر ثالث، احتياج؛ و بنابر رابع، سفاهت لازم آيد. و حق تعالى از هر چهار صفت، منزه و متعالى است. پس ظلم از ذات سبحانى صادر نخواهد شد.
وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها: و اگر باشد مثقال ذرهاى نيكى و خير در ديوان بنده مؤمن، اضافه فرمايد ثواب آن را بر تو، يك حسنه را به ده تا هفتصد و بيشتر. مراد از اين مضاعفه، تضاعف در مدت نيست، زيرا مدت ثواب غير متناهى، و تضعيف غير متناهى محال است، بلكه مراد تضاعف در مقدار آن است كه مثلا كسى كه به سبب عملش مستحق ده جزء از ثواب است، خداى تعالى به فضل خود مضاعف فرمايد به بيست جزء از ثواب. وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِيماً: و عطا فرمايد خداى تعالى او را زايد بر ثواب عمل از جانب خود به فضل و رحمت عطاى بزرگى و اجر عظيمى. تشبيه عطا به اجر، به جهت آن است كه عطا، تابع اجر و مزيد بر آنست.
در منهج سعيد بن جبير روايت نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: روز قيامت چون مؤمنان از جهنم بگذرند، مأمون شده و به بهشت درآيند، پس عصاة مؤمنان را در جهنم معذّب بينند، گويند: بار خدايا اينها برادران دينى ما به يك قبله نماز و روزه و حج بجا آورده، اكنون در جهنم معذبند. اگر رحمت و كرم فرمائى، به اذن شفاعت، آنها را شفاعت كنيم. خطاب آيد: هر كس را شناسيد بيرون آريد. آنها مشرف بر جهنّم، بعضى را به صورت شناسند كه تا ساق، و برخى تا كعب در آتشند. آنها را خارج كنند خطاب آيد: هر كه را در دل مثقال دينارى ايمان باشد، بيرون آريد. [ايشان به اين امر اقدام نمايند.] باز خطاب آيد: هر كه وزن نيم دينار ايمان دارد، خلاص نمائيد، تا به
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 442
حدّى كه در هر كه مثقال ذرهاى ايمان است، خارج شود. پس ابو سعيد گفت:
هر كه اين خبر را تصديق نكند بگو اين آيه را تلاوت كن: إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ. آنگه گفت: چون [مؤمنان] همه عصاة [اهل ايمان] را بيرون آرند، گويند: خدايا هر كس را مىشناختيم، به بهشت برديم. خطاب آيد: به شفاعت پيغمبران و ائمه و ملائكه اهل عصيان نجات يافتند. اكنون جمعى ماندهاند كه از غايت احتراق و سوختگى كسى آنها را نمىداند و نمىشناسد تا شفاعت كند، من ارحم الرّاحمين هستم، از فرط رحمت من بعيد است زياده از اين مدّت در عذاب باشند. بفرمايد تا دو قبضه از آتش جهنم رفع گردد. در آنجا جماعتى سوخته و سياه شده، امر نمايد در ماء الحيوان غسل كنند. مانند دانه مرواريد كه از صدف بيرون آيد، از آب خارج شوند و در پيشانى آنها نوشته باشد: «عتقاء اللّه». پس از دخول بهشت، ايشان را بشناسند. منفعل گرديده، از خدا بخواهند تا آن علامت زايل شود. بعد فرمايد: طلب كنيد هر چه خواهيد.
عرض كنند: بهتر از اين چيست؟ فرمايد: رضاى من، اكنون از شما راضى و هرگز بر شما غضب ننمايم. «1» تتمه: آيه شريفه دلالت دارد بر آنكه منع ثواب و نقصان از خداى تعالى، ظلم، و ذات اقدس الهى منزه از ظلم باشد، پس وافيا عطا فرمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِيماً (40)
ترجمه
همانا خدا ستم نميكند مقدار ذره و اگر باشد نيكوئى زياد مىكند آن را و ميدهد از نزد خود مزدى بزرگ.
تفسير
ظلم بواسطه احتياج است كه بخواهد شخص جلب نفع يا دفع ضررى بآن نمايد و خداوند غنى بالذات است و احتياج بظلم ندارد علاوه بر آنكه ظلم عقلا قبيح و خداوند از فعل قبيح مبرّى است و مثقال مأخوذ از ثقل و بمعنى سنگينى است و ذرة در اصل بمعنى مورچه ريز است و در هر موجود ريزى مانند اجزاء غبار كه در شعاع آفتاب ظاهر مىشود استعمال ميشود و خداوند هيچ قدر از ميزان ثواب اعمال نميكاهد و هيچ قدر بر ميزان
جلد 2 صفحه 57
عقاب معاصى نميفزايد ولى بر ميزان ثواب حسنات هر قدر خواسته باشد بحسب مراتب اعمال و قابليت اشخاص و خصوصيّت از منه و امكنه مىافزايد و از خزانه غيب خود باو اجر و مزد عطا ميفرمايد و اجر اخروى هر قدر باشد بزرگ است و اگر فضل و عطا هم ضميمه شده باشد چون به تبع اجر عنايت شده اطلاق اجر بر آن ميشود و در آيه شريفه دلالت است بر آنكه ثواب و عقاب باستحقاق است و نقص ثواب و زيادى عقاب از ميزان استحقاق ظلم و زيادى ثواب تفضل است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ اللّهَ لا يَظلِمُ مِثقالَ ذَرَّةٍ وَ إِن تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفها وَ يُؤتِ مِن لَدُنهُ أَجراً عَظِيماً (40)
خداوند بمقدار سنگيني ذرهاي ظلم نميكند و اگر بمقدار سنگيني
جلد 5 - صفحه 83
ذره كسي حسنه بجا آورد خداوند ثواب مضاعف عوض ميدهد و پاداش بزرگي از مقام ربوبي عنايت ميفرمايد.
إِنَّ اللّهَ لا يَظلِمُ ظلم از ماده ظلمت است و مقابل عدل است بمعني وضع الشيء في غير موضعه چنانچه عدل وضع الشيء في موضعه و مراد از ظلم در اينجا تعدي و تجاوز و ايذاء است. و در خبر است که ظلم سه قسم است ظلم بخدا يعني نسبت ناروا بخدا دادن مثل شرك، در آيه دارد إِنَّ الشِّركَ لَظُلمٌ عَظِيمٌ لقمان آيه 13، ظلم بغير در منع حقوق و ايذاء بغير حق. ظلم بنفس در ترك طاعت و فعل معصيت.
و نسبت ظلم با عدل نسبت تضاد است، و اما نسبت ظلمت با نور بعضي گفتند آنهم تضاد است، دو امر وجودي است بدليل حديث
جاعل الظلمات و النور
مجمع البحرين. و بعضي نسبت سلب و ايجاب و بعضي عدم و ملكه و شرحش در آيه شريفه يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ گذشت. و قبيح ظلم عقلي است بحكم عقل مستقل مثل حسن احسان، و بسا بوجوه و اعتبارات تغيير ميكند مثلا ضرب يتيم للتأديب حسن است و للتشفي قبيح است و فعل قبيح محال است از خداوند صادر شود زيرا فاعل قبيح يا جاهل بقبح آنست يا بواسطه جلب منفعتي مرتكب ميشود يا تشفي و تمام اينها در حق خداوند محال است.
(اشكال)
بعضي اشكال كردهاند که اينکه بلاهاي دنيوي که متوجه بندهگان ميشود بخصوص اطفال بيگناه و مجانين و معصومين از انبياء و اولياء و همچنين عذابهاي سخت قيامت ابد الاباد براي معاصي چند روزه دنيا براي چه و حكمتش چيست.
(جواب)
ما در جلد اول كلم الطيب در بحث عدل صفحه 165- 170 و در مجلد سوم
جلد 5 - صفحه 84
در اثبات خلود صفحه 179- خاتمه كتاب مفصلا متعرض شدهايم و خلاصه آن اينست که حكمت آن يا از آثار طبيعي است طبيعت آتش سوختن است، آب غرق است باران خرابي ميرساند، با اينكه آب، آتش، باران نعمت است. و يا در اثر سستي و تنبلي و عدم رعايت بهداشت بفقر و ذلت يا مرض و هلاكت ميافتند يا عقوبت معاصي است يا امتحان است يا تربيت اخلاقي است يا ارتفاع درجه يا هزارها حكم ديگر که ما درك نميكنيم.
(مثقال ذرة) فعل قبيح كم يا زياد، كوچك يا بزرگ تماما قبيح است، و مراد از مثقال سنگيني است، و ذره يا مورچه زرد كوچك است که بچشم نميآيد يا ذرات پراكنده در هوي است.
(و ان تك) يعني همان مثقال ذره (حسنة) حسنه و كار خير باشد خداوند جزاي آن را (يضاعفها) چندين برابر عنايت ميفرمايد وَ يُؤتِ مِن لَدُنهُ أَجراً عَظِيماً اجر و ثواب بزرگي براي كوچكترين عبادات و حسنات عنايت ميفرمايد و اينکه دليل است بر اينكه هيچ عمل خيري را و هيچ عبادت را كوچك و حقير نشماريد بسا همين عمل كوچك ميزان عمل را سنگين ميكند و انسان بهشتي ميشود چنانچه هيچ معصيت را هم كوچك و حقير ندانيد بسا همان ميزان را سبك و انسان را جهنمي ميكند.
برگزیده تفسیر نمونه
آیه(40)
این آیه به افراد بیایمان و بخیل که حال آنها در آیات قبل گذشت میگوید: «خداوند حتی به اندازه سنگینی ذرهای ستم نمیکند» (إِنَّ اللّهَ لا یظلِمُ مِثقالَ ذَرَّةٍ).
«ذرّه» در اصل به معنی مورچههای بسیار کوچکی است که به زحمت دیده میشود، ولی تدریجا به هر چیز کوچکی ذرّه گفته شده است، و امروز به «اتم» که کوچکترین جزء اجسام است نیز ذرّه گفته میشود. و از آنجا که «مثقال» به معنی «سنگینی» است، تعبیر «مثقال ذرّة» به معنی سنگینی یک جسم فوق العاده کوچک میباشد.
سپس اضافه میکند، خداوند تنها ستم نمیکند، بلکه «اگر کار نیکی انجام شود آن را مضاعف مینماید، و پاداش عظیم از طرف خود در برابر آن میدهد» (وَ إِن تَکُ حَسَنَةً یضاعِفها وَ یؤتِ مِن لَدُنهُ أَجراً عَظِیماً).
چرا خداوند ظلم نمیکند!؟
از آنجا که ظلم و ستم معمولا یا بر اثر جهل است و یا احتیاج و یا کمبودهای روانی، کسی که نسبت به همه چیز و همه کس عالم و از همه بینیاز و هیچ کمبودی در ذات مقدس او نیست، ظلم کردن در باره او ممکن نیست نه این که نمیتواند ظلم کند، بلکه در عین توانایی به خاطر این که حکیم و عالم است از ظلم کردن، خودداری مینماید.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم