آیه 40 سوره مرسلات
<<39 | آیه 40 سوره مرسلات | 41>> | |||||||||||||||
|
ترجمه های فارسی
وای آن روز به حال آنان که (آیات خدا را) تکذیب کردند.
وای در آن روز بر تکذیب کنندگان!
آن روز واى بر تكذيبكنندگان.
در آن روز واى بر تكذيبكنندگان.
وای در آن روز بر تکذیبکنندگان!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ «35» وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ «36» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «37» هذا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ وَ الْأَوَّلِينَ «38» فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ «39» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «40»
(مجرمان) در اين روز حرفى براى گفتن ندارند. و به آنان اجازه داده نمىشود تا عذر خواهى كنند. در آن روز واى بر تكذيب كنندگان. اين روز، روز جدايى است كه شما و پيشينيان را جمع كرديم. پس اگر چارهاى داريد به كار گيريد. در آن روز واى بر تكذيب كنندگان.
نکته ها
قيامت داراى مواقف متعدّدى است. در يك موقف بر لبها مهر زده مىشود و كسى توان سخن گفتن ندارد: «هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ» و «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ» «1» و در مواقف
«1». يس، 65.
جلد 10 - صفحه 352
ديگر گفتگوهايى در كار است. آيات زيادى در قرآن به بيان گفتگوها و نالههاى مجرمان در قيامت پرداخته است.
امام صادق عليه السلام فرمود: خدا عادلتر از آن است كه بندهاش عذر داشته باشد و خداوند اجازه ندهد آن را بيان كند، ولى چون بنده گنهكار عذرى ندارد، به او اجازه داده نمىشود در دادگاه الهى سخنى بگويد. «1»
در دنيا انسان قادر است تا خود يا ديگران را فريب دهد و به وسيله زر و زور و تزوير و يا وعده و تهديد و رشوه، يا وابستگى نسبى و سببى براى خود چارهاى بينديشد ولى در قيامت راه براى تمام اين كارها بسته است. «فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ»
پیام ها
1- در قيامت، مجرمان يا از روى ترس، يا به خاطر بىفايده بودن، يا به خاطر مهر خوردن بر دهان و يا به خاطر روشن بودن همه مسايل، سخن نمىگويند.
«هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ»
2- مبلّغ و مربّى نبايد از تكرار هشدار خسته شود. در اين سوره آيه «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»* ده مرتبه تكرار شده است.
3- قيامت، هم روز جمع است و هم روز فصل. «هذا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ» (از يكسو همه جمع مىشوند و هيچ كس جا نمىماند: «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً» «2» و از سوى ديگر ميان خوبان و بدان فيصله داده مىشود و جدايى مىافتد، حتّى بهشتيان در بهشت درجاتى دارند.)
4- قيامت، روز حسابرسى و قضاوت است، نه عذرخواهى. «لا يُؤْذَنُ لَهُمْ
«1». كافى، ج 8، ص 178.
«2». كهف، 47.
جلد 10 - صفحه 353
فَيَعْتَذِرُونَ ... هذا يَوْمُ الْفَصْلِ»
5- در قيامت نه فرار است، نه فريب و نه فديهاى قبول مىشود و راهى براى فلاح وجود ندارد. «فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ»
6- در قيامت، مجرمان ناتوان و درمانده از هر گونه چاره انديشىاند. «فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (40)
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ: واى و ويل در آن روز، لِلْمُكَذِّبِينَ: براى تكذيب كنندگان قيامت.
تنبيه: وجه مكررات- اوّلا عوض شدن مخاطب در هر عصرى و تغيير نفوس در هر عهدى و بيان واقعه در امرى، مجوز تكرار لفظى و معنوى است. ثانيا تأكيد در يك مطلب، مجوز تكرار آن مطلب باشد به يك لفظ يا به چند لفظ به قدر شدت و زيادى تأكيد. و چون امر قيامت و احوال آن، جزء معتقدات حقه و شدت اهميت دارد، لذا در بيان كيفيتى از آن نسبت به مكذبين آن، تكرار ويل شده است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ «16» ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ «17» كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ «18» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «19» أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ «20»
فَجَعَلْناهُ فِي قَرارٍ مَكِينٍ «21» إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ «22» فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ «23» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «24» أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً «25»
أَحْياءً وَ أَمْواتاً «26» وَ جَعَلْنا فِيها رَواسِيَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَيْناكُمْ ماءً فُراتاً «27» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «28» انْطَلِقُوا إِلى ما كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «29» انْطَلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ (30)
لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ (31) إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ (32) كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ (33) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (34) هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ (35)
وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ (36) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (37) هذا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ وَ الْأَوَّلِينَ (38) فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ (39) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (40)
ترجمه
آيا هلاك ننموديم پيشينيان را
پس از پى آنها در آورديم اهل ازمنه متأخره را
اينچنين رفتار ميكنيم با گناهكاران
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
آيا نيافريديم شما را از آبى پست و بيمقدار
پس قرار داديم آنرا در جايگاهى محكم و محفوظ
تا مدّتى معيّن معلوم
پس اعمال قدرت نموديم و نيك توانائيم ما
واى در اين روز بر تكذيب كنندگان
آيا قرار نداديم زمين را مسكنها
براى زندگان و مردگان شما
و قرار داديم در آن كوههاى استوار بلند و نوشانديم بشما آبى گوارا
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
برويد بسوى آنچه كه آنرا تكذيب ميكرديد
برويد بسوى دودى مانند سايه كه داراى سه شعبه است
نه سايه افكن است و نه مانع ميشود از شعله آتش
همانا آن پرتاب ميكند پارههائى از آتش را كه مانند كوشك است
گوئيا آنها قطار شتران زردند
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
اين روزى است كه سخن نميگويند
و اذن داده نميشود بآنها تا عذر خواهى كنند
واى در اين روز بر تكذيب كنندگان
اين روز جدا كردن حق از باطل است جمع نموديم شما را با پيشينيان
پس اگر هست براى شما مكرى پس مكر كنيد با من
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان.
تفسير
خداوند متعال تكذيب كنندگان انبياء و اولياء را در اخبارشان از روز جزا كه در آيات سابقه ذكر شد تهديد فرموده باين تقريب كه آيا ما هلاك
جلد 5 صفحه 327
ننموديم پيشينيان شما را مانند قوم نوح و عاد و ثمود پس بهلاكت اندازيم در دنبال آنان كسانيرا كه پيروى نمودند از آنها در عقائد و اعمال مانند اهل مكّه كه بسزاى خود رسيدند در جنگ بدر و غيره و كسانيرا كه مخالفت نمودند با اوصياء بترك طاعت و تكذيب نصوص ولايت چون ملاك اخذ و انتقام خدا جرم و گناه است و اوّلين و آخرين در اينمقام يكسان خواهند بود مانند دشمنان اهل بيت (ع) و غاصبين حقوقشان در رجعت و روز جزا واى در آنروز بحال تكذيب كنندگان چنانچه مستفاد از بعضى روايات معتبره است آيا خلق ننموديم ما شما را از آبى خوار و بيمقدار و نجس و بدبو و پست و همان آبرا قرار داديم در رحم زنان كه مقرّى است مصون و محفوظ از آفات تا مدّت معيّنى كه محتاج بآن بود و خدا ميداند آنرا تحقيقا و شما ميدانيد تقريبا كه نه ماه است پس قدرت يافتيم بر خلق او يا مقدّر نموديم اندازه آنرا كه بايد بشود از طول و عرض و ساير خصوصيّات و چگونگى او را از پسرى و دخترى و امثال اينها چون فقدّرنا بتشديد نيز قرائت شده و در هر حال ما خوب قادر و توانا بوده و هستيم و خواهيم بود كه در چنين جاى تنگ و تاريكى اينطور خلق و تقدير و نقش بندى و اندازه گيرى مينمائيم واى در قيامت بحال كسانيكه در دنيا منكر قدرت ما شدند آيا قرار نداديم ما زمين را مسكنها براى زندگان و مردگان چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه امير المؤمنين عليه السّلام در مراجعت از صفّين بقبرستانى نظر كرد و فرمود اين مساكن اموات است پس نظر بكوفه انداخت و فرمود اين مساكن احياء است و اين آيه را تلاوت فرمود و در معانى هم اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده چون كفات جمع كفت بمعناى وعاء و ظرف است و قرار داديم در زمين كوههاى بلند را و آشامانديم بشما در دنيا آبهاى شيرين گوارا را به اجراء نهرها و چشمههاى صافى واى در روز قيامت بحال كسانيكه كفران اين نعمتها را نمودند بتكذيب انبيا و اولياء خدا بآنها گفته ميشود روان شويد بسوى عذابى كه در دنيا آنرا تكذيب مينموديد و مخصوصا بايد برويد بجانب دودى كه از جهنّم برخاسته ميشود كه شبيه بسايه از دور نمايان است و بجانب شما ميآيد و سه شعبه دارد و از بالاى سر و دست راست و دست چپ
جلد 5 صفحه 328
شما بر شما احاطه مينمايد و آن دود سايه ندارد و شعله آتش را از شما دفع نميكند و آتش جهنّم شرارههاى خود را بجانب شما پرتاب ميكند و آن شراره مانند كوشك و كوه است در بزرگى چنانچه قمّى ره نقل فرموده و نيز مانند دسته شتران زرد است كوچكهاى آنها در بزرگى و رنگ و پى در پى آمدن و قمّى ره فرموده مراد شتران سياهند چون شتر سياه مايل بزردى است و جمالات نيز قرائت شده و آن جمع جمال است كه آن جمع جمل است يعنى شتر نر و بنابر اين وجه شبه، زيادى هم هست واى بحال كسانيكه آتش جهنّم را تكذيب ميكنند و منكر آن ميشوند در چنين روزى كه براى آنها خواهد آمد اين روز روزى است كه در بعضى از مواقف آن از شدّت وحشت و حيرت اهل جهنّم قدرت بر سخن گفتن ندارند و اذن سخن گفتن بآنها داده نميشود پس عذر خواهى نميكنند چون عذرى ندارند نه آنكه عذرى داشته باشند و خداوند اجازه بيان آنرا ندهد چون او اعدل و اجلّ و بزرگتر از اين است كه عذر بنده را نپذيرد چنانچه مستفاد از روايت كافى از امام صادق عليه السّلام است واى بحال تكذيب كنندگان چنين روزى در آنروز اين روز روز فصل خصومت ميان اهل حقّ و باطل است و خداوند كفّار اولين و آخرين را جمع ميفرمايد و همه را بمجازات شديد ميرساند و بكفّار مكّه ميفرمايد حال اگر ميتوانيد براى من كيد و مكرى كنيد بكنيد و مراد كيد و مكر براى پيغمبر و اهل ايمان است و آنكه نميتوانند بكنند و اگر بخيال خودشان كارى بكنند در دنيا و آخرت دامنگير خودشان خواهد شد واى بحال تكذيب كنندگان انبيا و اوليا و مكر و غدر كنندگان با ايشان در روز قيامت چون راه خلاص و نجات از عذاب را بهيچ وجه ندارند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هذا يَومُ الفَصلِ جَمَعناكُم وَ الأَوَّلِينَ (38) فَإِن كانَ لَكُم كَيدٌ فَكِيدُونِ (39) وَيلٌ يَومَئِذٍ لِلمُكَذِّبِينَ (40)
اينکه است روز فصل جمع ميفرمائيم شما را و پيشينيان را پس اگر كيدي و چارهاي داريد از عذاب الهي نجات پيدا كنيد بكار بزنيد و كيد كنيد هيچگونه چارهاي نداريد و راهي پيدا نميكنيد.
هذا يَومُ الفَصلِ دو معني دارد يكي جدايي بين مؤمن و كافر و اهل بهشت و جهنم حق و باطل مطيع و عاصي مظلوم و ظالم چنانچه ميفرمايد: وَ امتازُوا اليَومَ أَيُّهَا المُجرِمُونَ يس آيه 59. ديگر فصل فضاء که هر كس را در حق آن آنچه سزاوار
جلد 17 - صفحه 345
است حكم ميفرمايد: فَرِيقٌ فِي الجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ شوري آيه 5.
جَمَعناكُم وَ الأَوَّلِينَ يكي از اسامي يوم القيامة يوم الجمع است که اولين و آخرين از انس و جن از سر حلقه انبياء و رسل تا اشقي الاشقياء من الاولين و الاخرين صالح و طالح مؤمن و كافر قاصر و مقصر ظالم و مظلوم تماما جمع ميشوند در صحراي محشر.
فَإِن كانَ لَكُم كَيدٌ فَكِيدُونِ آنچه كيد و مكر و حيله و تزوير داشتيد در دنيا بكار زديد: وَ إِن كانَ مَكرُهُم لِتَزُولَ مِنهُ الجِبالُ آيه 47. ولي در قيامت: يَقُولُ الإِنسانُ يَومَئِذٍ أَينَ المَفَرُّ كَلّا لا وَزَرَ إِلي رَبِّكَ يَومَئِذٍ المُستَقَرُّ القيامة آيه 10 الي 12.
وَيلٌ يَومَئِذٍ لِلمُكَذِّبِينَ تفسيرش گذشت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 40)- و باز همان جمله تهدیدآمیز و بیدارکننده را تکرار کرده، میفرماید: «وای در آن روز بر تکذیب کنندگان» (ویل یومئذ للمکذبین).
ج5، ص374
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم