آیه 39 سوره مؤمنون
<<38 | آیه 39 سوره مؤمنون | 40>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آن رسول هم عرض کرد: خدایا، مرا بر این قوم که تکذیب من کردند یاری فرما.
گفت: پروردگارا! مرا در برابر تکذیب آنان یاری ده.
گفت: «پروردگارا، از آن روى كه مرا دروغزن خواندند ياريم كن.»
گفت: اى پروردگار من، اكنون كه تكذيبم مىكنند، ياريم كن.
(پیامبرشان) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تکذیبهای آنان یاری کن!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«بِمَا کَذَّبُونِ»: در برابر این که مرا تکذیب کردهاند. به سبب این که مرا دروغگو نامیده و دعوتم را نپذیرفتهاند.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِما كَذَّبُونِ «39»
(پيامبرشان) گفت: پروردگارا! مرا در برابر تكذيبهاى آنان يارى فرما.
قالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نادِمِينَ «40»
(خداوند) فرمود: قطعاً به زودى پشيمان خواهند شد.
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْناهُمْ غُثاءً فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «41»
پس (قهر خدا آمد و) بانگ مرگبار كه سزاوارش بودند آنان را فراگرفت، و آنان را همچون خاشاكى كه بر آب افتد قرار داديم، پس دور باد گروه ستمگر (از رحمت خدا).
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 101
ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُوناً آخَرِينَ «42»
آن گاه بعد از (هلاكت) اين گروه، نسلهاى ديگرى پديد آورديم.
پیام ها
1- تكيهگاه انبيا خداست. «رَبِّ»
2- كلمهى «ربّ» بهترين كلمه براى دعاست. بعد از كلمهى «اللَّهِ» بيشترين كلمه در قرآن كلمهى «رَبِّ» است و معمولًا در همهى دعاها به كار رفته است.
3- كفّار ومجرمان به زودى پشيمان خواهند شد. (وجدانها، روزى بيدار خواهد شد.) «نادِمِينَ»
4- بيان تاريخ و هلاكت اقوام پيشين، براى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مايهى آرامش و براى كفّار مكّه وسيلهى تهديد است. فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ ...
5- دعاى انبيا مستجاب است. «رَبِ- فَأَخَذَتْهُمُ»
6- قهر خدا بر اساس عدل است. «الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ»
7- مخالفان انبيا، هم شكنجهى روحى دارند، «نادِمِينَ» هم شكنجهى جسمى، «غُثاءً» و هم در قيامت گرفتارند.
8- قهر خدا شكننده است. «غُثاءً»
9- نفرين بر ستمگران جايز است. «فَبُعْداً»
10- سنّت خداوند، پس از انقراض يك امّت، ايجاد امّتى ديگر است. «ثُمَّ أَنْشَأْنا»
(تحوّلات تاريخى، تحت حاكميّت خداوند است)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِما كَذَّبُونِ (39)
پس از اتمام حجت و نااميدى از ايمان قوم و ازدياد كفر و طغيان:
قالَ رَبِّ انْصُرْنِي: گفت هود يا صالح اى پروردگار من، يارى ده مرا به غالبيت و آنها را به عقاب و عذاب مغلوب گردان. بِما كَذَّبُونِ: به سبب آنچه تكذيب كردند مرا. يا بدل آنچه به دروغ پنداشتند سخنان مرا. چون كفر و تكذيب و عناد و انكار قوم به مرتبهاى رسيد كه ديگر كلمات و مواعظ الهيه در دلهاى آنها ابدا اثرى نداشته و مستحق شدند عذاب و عقاب سبحانى را، پيغمبر نصرت خود را از خدا طلب نمود.
جلد 9 - صفحه 137
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِما كَذَّبُونِ (39) قالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نادِمِينَ (40) فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْناهُمْ غُثاءً فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (41) ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُوناً آخَرِينَ (42) ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ (43)
ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ فَبُعْداً لِقَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ (44)
ترجمه
- گفت پروردگار من يارى ده مرا بسبب آنكه تكذيب كردند
مرا گفت پس از گذشتن زمان اندكى هر آينه ميگردند البته پشيمان
پس گرفت ايشان را فرياد مهلك بحق پس گردانيديم آنان را خاشاك بر روى سيل پس دورى باشد از رحمت براى گروه ستمكاران
پس آفريديم از بعد آنها جماعتهاى ديگرى
پيشى نميگيرد هيچ گروهى اجلش را و باز پس نمىمانند
پس فرستاديم رسولانمان را از پى هم هرگاه آمد گروهى را رسولشان تكذيب كردند او را پس از پى در آورديم بعضى از آنها را ببعضى و گردانيديم آنها را حكايتها پس دورى است از رحمت مر گروهى را كه ايمان نميآورند.
تفسير
- پس از آنكه پيغمبر معهود در آيات سابقه از ايمان قوم مأيوس شد مانند حضرت نوح از خداوند طلب نصرت نمود با آنكه مقصودش از آن نزول
جلد 3 صفحه 640
عذاب بر آنها بود و خدا اجابت فرمود و مقرّر گرديد بفاصله كمى عذاب بر آنها نازل شود و فرمود بزودى از كرده خودشان پشيمان خواهند شد و كلمه ما در عمّا قليل زائده و موصوف قليل مقدّر است يعنى با فاصلهئى از زمان كمى بسزاى خود ميرسند پس گرفت آنها را و رسيد بآنها صيحه هايله جبرئيل كه دلهاشان پاره و زهره ترك شدند و ابدان آنها مانند خار و خاشاكى شد كه سيل آنها را با خود ميآورد و از روى آب باطراف پراكنده ميگردد پس دورى است بر سبيل اخبار يا دورى باشد بر سبيل دعا يا دورى باد براى گروه ستمكاران بخويش بسبب شرك و كفر و بر پيغمبر براى تكذيب او از رحمت خدا و بركات او و كلمه بعدا مصدر بعد است كه فعل آن معمولا اظهار نميشود و پس از آن خداوند اقوام ديگرى را از قبيل قوم صالح و لوط و شعيب و غيرهم ايجاد فرمود كه آنها در قرون و اعصارى بودند و در وقت مقدّر معيّنى كه تقديم و تأخير در آن روى نميداد مىمردند و بعذاب الهى گرفتار ميشدند چون هيچ جماعتى نميتوانند اجل و زمان مرگ خودشان را جلو يا عقب بيندازند و پس از ايجاد خداوند آنها را و نشو و نموّشان خدا پيغمبران خود را يك يك و پى در پى براى ارشاد و هدايت آنها فرستاد چون تترى مأخوذ از وتر بمعناى فرد است كه و او آن مبدّل بتاء شده و در آخر آن الف تأنيث بملاحظه جماعت در آوردهاند و بعضى بتنوين قرائت نمودهاند و بنابراين الف بدل تنوين است كه بياء نوشته شده و هر يك از ايشان كه براى اداء رسالت نزد قوم خود آمدند بتكذيب امّت و جماعت گرفتار شدند و خداوند هم پى در پى آن اقوام را هلاك فرمود و از آنها جز قصه و سخن عجبآور و حكايتهائى در دنيا باقى نماند كه موجب عبرت خلق گرديد چون احاديث جمع حديث يا جمع احدوثه است كه آن سخنان تعجّبآور است و در شرور استعمال ميشود پس دورى از رحمت حق و هلاكت ابدى است براى كسانى كه بخدا و پيغمبر او ايمان نميآورند.
جلد 3 صفحه 641
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ رَبِّ انصُرنِي بِما كَذَّبُونِ (39)
گفت: آن رسول فرستاده حق پروردگار من مرا ياري فرما به واسطه آنكه قوم مرا تكذيب كردند خداوند وعده نصرت به تمام رسولان خود داده که مي فرمايد: (إِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ يَومَ يَقُومُ الأَشهادُ) مؤمن آيه 54، اما نصرت آنها در دنيا وعده الهيست که به آنها داده که ميفرمايد (فَأَوحي إِلَيهِم رَبُّهُم لَنُهلِكَنَّ الظّالِمِينَ وَ لَنُسكِنَنَّكُمُ الأَرضَ مِن بَعدِهِم) ابراهيم آيه 16، چنانچه با نوح و هود و صالح و ابراهيم و لوط و شعيب و موسي و حضرت محمّد صلّي اللّه عليه و سلّم همين معامله را فرمود و اما نصرت آنها در يوم يقوم الاشهاد حديث قدسي است فرمود
(و عزتي و جلالي لا يجوزني ظلم ظالم)
و همين وعده بمؤمنين هم داده شده که مفاد آيه مذكوره است (سؤال).
اولا ما مشاهده ميكنيم و به آيات و اخبار که بما رسيده که چه بسيار از انبياء و مؤمنين را به قتل رسانيدند، و بسياري تا آخر عمر گرفتار ظلم بودند مخصوصا خاندان نبوت و رسالت.
و ثانيا در آخرت ظالم را به جزاء خود عقوبت فرمايد براي مظلوم چه نتيجه دارد جز تشفّي قلب او اينکه چه نحوه نصرتي است.
(جواب) اما اولاد در آخرت اگر مظلوم گناهي داشته باشد بار بر ظالم ميكند و اگر ظالم عمل خيري داشته باشد به مظلوم ميدهد و اگر هيچكدام نباشد خطاب به مظلوم ميشود که در صحراي محشر هر که از دوستان و خويشان
جلد 13 - صفحه 397
و اقارب تو گرفتار معاصي هستند بياور تا بر ظالم بار كنيم تا راضي شوي.
و ثانيا آن قدر خداوند به مظلوم لطف و عنايت فرمايد به ازاء ظلمها که كشيده چنانچه پيغمبر صلّي اللّه عليه و سلّم به ابي عبد اللّه عليه السلام فرمود:
[ان لك عند اللّه درجة لا تنالها الا بالشهادة]
و اما در دنيا به واسطه صبر و تحمل درجاتي تحصيل ميكند بغير حساب، و بنده بايد طلب نصرت كند، چنانچه گفت:
[قالَ رَبِّ انصُرنِي بِما كَذَّبُونِ.]
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 39)- هنگامی که غرور و طغیان آنها از حد گذشت و بیشرمی را در انکار رسالت و معجزات و دعوت انسان ساز پیامبرشان به آخرین حد رساندند، و خلاصه بر همه آنها اتمام حجت شد، این پیامبر بزرگ الهی رو به درگاه خدا کرد و «گفت: پروردگارا! مرا در مقابل تکذیبهای آنها یاری کن» (قالَ رَبِّ انْصُرْنِی بِما کَذَّبُونِ).
آنها هر چه توانستند گفتند و هر تهمتی میخواستند زدند، تو مرا کمک فرما.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم