آیه 34 سوره هود
<<33 | آیه 34 سوره هود | 35>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و اگر بخواهم شما را پند دهم دیگر پند و نصایح من سود نکند اگر خدا خواهد که شما را گمراه کند (یعنی پس از اتمام حجت به تعلیمات رسالت به حال گمراهی خود واگذارد)، او خدای شماست و به سوی او بازگردانده میشوید.
و اگر بخواهم برای شما خیرخواهی کنم در صورتی که خدا بخواهد شما را [به کیفر گناهانتان] گمراه کند، خیرخواهی من سودی به شما نخواهد داد، او پروردگار شماست و به سویش بازگردانده می شوید.
و اگر بخواهم شما را اندرز دهم، در صورتى كه خدا بخواهد شما را بيراه گذارد، اندرز من شما را سودى نمىبخشد. او پروردگار شماست و به سوى او باز گردانيده مىشويد.
و اگر خدا خواسته باشد كه گمراهتان سازد، اگر من بخواهم شما را اندرز دهم، اندرزم سود نخواهد كرد. اوست پروردگار شما و همه بدو باز مىگرديد.
(اما چه سود که) هرگاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد، و من بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودی به حالتان نخواهد داشت! او پروردگار شماست؛ و بسوی او بازگشت داده میشوید.»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
نصحى: نصح (به ضم اول): پند دادن و نصيحت و خيرخواهى كردن.
يغويكم: غى و غوايه: رفتن به راه هلاكت و نيز به معنى گمراهى است . اغواء بردن به راه هلاكت و گمراه كردن .«ان يغويكم» : اينكه گمراه كند شما را.
نزول
ابوالطفیل از امام محمدباقر علیهالسلام نقل کند که این آیه درباره عباس نازل شده است و نیز ابوالطفیل از امام سجاد علیهالسلام روایت نماید که این آیه درباره عباس عموى پیامبر نازل گردیده است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ إِنَّما يَأْتِيكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شاءَ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ «33»
(نوح گفت:) همانا اگر خداوند اراده كند، آن را بر سر شما خواهد آورد و شما قدرت خنثى كردن (و مقاومت در برابر) آن را نخواهيد داشت.
وَ لا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «34»
و اگر خداوند بخواهد شما را (به خاطر عدم لياقت) گمراه سازد، (ديگر) نصيحت من به حال شما سودى نخواهد داشت، هر چند بخواهم براى شما خيرخواهى كنم. او پروردگار شماست و (شما) بسوى او بازخواهيد گشت.
نکته ها
كلمهى «نصح» به كار يا كلامى گفته مىشود كه به قصد اصلاح و از روى اخلاص باشد وكلمهى «غى» به جهلى گفته مىشود كه ناشى از اعتقاد فاسد باشد. فرق ميان «اضلال» و «اغواء»، آن است كه ضالّ هدف را مىداند، ولى راه را گم كرده، امّا در اغواء، مقصد وهدف، هر دو را گم كرده است.
نسبت اضلال و اغواء به خداوند، از باب كيفر لجاجت و فساد اخلاق گمراهان است، نه آنكه خداوند از ابتدا و بدون مقدّمه كسى را گمراه كند. «وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ» «1»
پیام ها
1- پيامبر مأمور ابلاغ است وكيفر و مجازات گمراهان بدست خداست. «إِنَّما يَأْتِيكُمْ بِهِ اللَّهُ»
2- هيچ امرى خداوند را مجبور بر كارى (حتّى پس از تهديدهاى او) نمىكند. «إِنْ شاءَ»
3- كفّار نه مىتوانند از نزول عذاب جلوگيرى كنند و نه مىتوانند خود را از آن برهانند. «ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ»
«1». بقره، 26.
جلد 4 - صفحه 53
4- انبيا دلسوز مردمند. «نُصْحِي»
5- اراده خداوند، غالب بر تمام ارادههاست. وَ لا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي ... إِنْ كانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ (حتّى تأثير سوز و سخن و نصيحت پيامبر، به خواست اوست)
6- هدايت يا گمراهى مردم، از مدار ارادهى الهى خارج نيست. «يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ»
7- اغواى گمراهان پس از لجاجت و درخواست عذاب، «فَأْتِنا بِما تَعِدُنا» پرتوى از ربوبيّت الهى است. «أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ»
8- نپذيرفتن نصايح انبيا، قهر الهى است. لا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي ... إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
9- برفرض در دنيا مجازات نشويم، سر و كار ما در قيامت با خداوند است. «هُوَ رَبُّكُمْ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
10- بازگشت به سوى خداوند اجبارى است. «إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» نه «تُرْجَعُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (34)
وَ لا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي: و نفع و فايده نمىدهد نصيحت كردن من شما را.
إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ: اگر خواهم كه پند دهم مر شما را و نصيحت نمايم.
إِنْ كانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ: اگر خداى تعالى بخواهد عقوبت كند شما را.
تحقيق: اين مطلب به برهان عقلى و نقلى مسلم آمده كه نسبت اغواء و اضلال و كليّه قبايح، شايسته درگاه ربوبى نيست، زيرا منافى حكمت؛ و بعلاوه فعل قبيح كسى نمايد كه جاهل يا محتاج باشد، و ساحت قدس الهى منزه و مبرى است؛ لذا معنى آيه شريفه به يكى از وجوه مذكوره است:
1- آنكه فايده ندارد نصيحت من اگر خداى تعالى بخواهد عقاب فرمايد شما را به سبب شدت كفر و عناد و لجاج شما. و غوايت به معنى عقاب آمده مانند كريمه: «فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا «1»» اى عقابا.
2- به معنى نااميدى- يعنى ثمر ندارد پند دادن اگر حق تعالى نااميدى شما را از رحمت خود خواهد بواسطه رسيدن طغيان شما به حدى كه از فيض رحمت رحيميه محروم مانديد.
3- به معنى هلاكت- يعنى اگر حق تعالى بخواهد اهلاك شما را، نصيحت من فايده ندارد، زيرا ايمان مقبول نيست نزد نزول عذاب.
4- آنكه تسميه عقوبت است به اسم معاقب اليه كه غواية باشد، و اين در كلام عرب شايع است مانند (جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها).
5- نزد بعضى قوم نوح را اعتقاد آن بود كه حق سبحانه- نعوذ باللّه-
«1» سوره مريم آيه 59.
جلد 6 - صفحه 60
اضلال آنها نموده و آنچه مرتكب شوند از كفر و فسق موافق اراده او است كه اگر اراده او نبودى گمراه نشدندى و ديگران را هم گمراه نكردى. حضرت نوح عليه السّلام بر وجه تعجب و انكار فرمود: اگر چنان باشد كه شما مىگوئيد نصيحت من نفع به شما نرساند و شرط نصح به اراده در كريمه: «إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ» با وجود وقوع اين نصح به جهت استظهار در حجت است بر ايشان، زيرا اعتقادشان بود كه آنچه نوح عليه السّلام فرمايد نصيحت نيست. «1» هُوَ رَبُّكُمْ: ذات احديت الهى خالق و پروردگار شما است، و لازمه مربى حكيم آنكه لوازمات تربيت شما را فراهم فرمايد از ارائه آيات و بينات و ارشاد و هدايت و تمكين و قدرت و ارسال رسل و انزال احكام، چنانچه به ديده انصاف و حقبينى بنگريد تمام اين الطاف را نسبت به شما مرعى داشته؛ با وجود بر اين حق ناشناسى از بىانصافى است. گذشته از اثبات توحيد، حضرت نوح بدين كلمه جامعه الزام حجت بر آنها فرمود: وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ: و بسوى تدبير و حكم سبحانى بازگشت مىكنيد، پس جزا دهد شما را بر وفق اعمال شما به استحقاق.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالُوا يا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا فَأَكْثَرْتَ جِدالَنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (32) قالَ إِنَّما يَأْتِيكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شاءَ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ (33) وَ لا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (34) أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرامِي وَ أَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ (35)
ترجمه
ترجمه- گفتند اى نوح همانا مجادله نمودى با ما پس زياد كردى جدال با ما را پس بياور براى ما آنچه را وعده ميدهى ما را اگر هستى از راستگويان
گفت جز اين نيست كه ميآورد بشما آنرا خدا اگر بخواهد و نيستيد شما عاجز كنندگان
و سود نميدهد شما را نصيحت نمودن من اگر بخواهم كه نصيحت كنم شما را اگر باشد خدا كه بخواهد آنكه خائب گرداند شما را او است پروردگار شما و بسوى او باز ميگرديد
بلى ميگويند افتراء ميبندد آنرا بگو اگر افتراء بستم آنرا پس بر من است و بال گناه من و من مبرّى هستم از آن گناهى كه شما ميكنيد.
تفسير
قوم حضرت نوح پس از استماع بيانات مشروحه در آيات سابقه در جواب اظهار نمودند كراهت خودشان را از قبول دعوت و ادامه صحبت آنحضرت باين تقريب كه محاجّه و مجادله و مخاصمه تو با ما بطول انجاميد و مؤثّر در ما نشد و
جلد 3 صفحه 77
نميشود اگر راست ميگوئى كه خدا بر ما عذاب نازل مينمايد در صورتى كه باقى بر طريقه خود باشيم از خدا بخواه كه بوعده خود عمل نمايد و حضرت نوح در جواب فرمود كه نزول عذاب منوط به اراده الهى است دير يا زود شما نميتوانيد آنرا دفع كنيد و نه از آن فرار نمائيد و اگر باز بخواهم شما را نصيحت كنم بحال شما فائده ندارد اگر خدا خواسته باشد شما را بحال خودتان واگذار فرمايد و هدايت بخير و ارشاد بحق نفرمايد چون اعراض از ذكر نموديد و اصرار بر كفر و معصيت داريد ولى لازم نيست من طلب عذاب كنم خداوند پروردگار شما است و هر وقت باشد باز گشت شما به او است و جزاى اعمال شما را خواهد داد و بنابراين مراد از اغواء خائب و محروم نمودن خداوند است آنها را از رحمت و ثواب خود بسوء اختيار خودشان و بعضى گفتهاند مراد عقاب يا هلاك آنها است چون اغواء باين معانى استعمال ميشود و قطعا مقصود وادار نمودن بكفر و ضلالت نيست چون خداوند منزّه از فعل قبيح است و در آيه اخيره اعراض از مطالب سابقه شده و تصريح به ادّعاء كفّار فرموده كه ميگويند حضرت نوح و يا پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بخدا افتراء بستند و بايد يكى از آن دو در جواب آنها بگويند كه اگر ادّعاء شما حق باشد گناه جرم من بعهده من است و مربوط بشما نيست چنانچه گناه جرم شما كه افتراء بمن بستيد در اين نسبت و تهمت بعهده شما است و من مبرّى و منزّهم از افتراء و گناه آن ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا يَنفَعُكُم نُصحِي إِن أَرَدتُ أَن أَنصَحَ لَكُم إِن كانَ اللّهُ يُرِيدُ أَن يُغوِيَكُم هُوَ رَبُّكُم وَ إِلَيهِ تُرجَعُونَ (34)
و نفع نميبخشد شما را نصيحت من اگر بخواهم شما را نصيحت كنم اگر خداوند اراده فرموده که شما در ضلالت و غوايت و گمراهي باشيد او است پرودگار شما و بسوي او است بازگشت شما.
مكرر گفتهايم که فرق است بين اراده تكويني حق که هيچ امري در عالم واقع نميشود تا مادامي که مشيئت و اراده حق تعلق نگيرد و اينکه منافي با اختيار عبد نيست زيرا اراده باين نحو تعلق گرفته که فعل باختيار عبد صادر شود اگر اجبارا باشد اراده تعلق نگرفته از ايمان و كفر و عبادت و معصيت و اراده تشريعي بارسال رسل و انزال كتب و اقامه حجت بر تمام جن و انس که راه عذري بر احدي باقي نماند لذا ميفرمايد وَ لا يَنفَعُكُم نُصحِي چون قلوب شما سياه شده و قساوت گرفته و كبر و نخوت و هزار عيب ديگر مانع از قبولي نصايح من است و انتفاع شما از آن إِن أَرَدتُ أَن أَنصَحَ لَكُم هر چه من بخواهم شما را نصيحت كنم نتيجه بدست
جلد 11 - صفحه 46
نميآورم إِن كانَ اللّهُ يُرِيدُ باراده تكويني نظر بعدم قابليت شما از براي هدايت أَن يُغوِيَكُم که بهمان كفر و شرك و ضلالت که گرفتار بوديد بمانيد و هدايت نشويد هُوَ رَبُّكُم ميداند هر بنده حد قابليتش چه اندازه است كي استحقاق عذاب دارد و كي لياقت ثواب وَ إِلَيهِ تُرجَعُونَ بازگشت همه شماها در محكمه عدل الهي است و در حق همه بعدل حكم ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 34)- سپس اضافه میکند: «اگر خداوند (به خاطر گناهان و آلودگیهای
ج2، ص341
جسمی و فکریتان) بخواهد شما را گمراه سازد، هرگز نصیحت من برای شما سودی نخواهد بخشید هر چند بخواهم شما را نصیحت کنم» (وَ لا یَنْفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَکُمْ إِنْ کانَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یُغْوِیَکُمْ).
چرا که «او پروردگار شماست و به سوی او باز میگردید» و تمام هستی شما در قبضه قدرت اوست» (هُوَ رَبُّکُمْ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.