آیه 32 سوره نجم
<<31 | آیه 32 سوره نجم | 33>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنان که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری کنند مگر آنکه کمی (یعنی گناه صغیرهای یا تخیّل و وسوسهای به غلبه طبیعت و عادت) از آنها سر زند، که مغفرت پروردگارت بسیار وسیع است، او به حال شما آگاهتر است آن گاه که شما را از خاک زمین آفرید و هنگامی که در رحم مادرها جنین بودید، پس خودستایی مکنید، او به حال هر که متّقی (و در خور ستایش) است از شما داناتر است.
کسانی که از گناهان بزرگ و زشت کاری ها جز لغزش های کوچک دوری می کنند [مورد آمرزش اند] یقیناً آمرزش پروردگارت گسترده و وسیع است. او به شما از هنگامی که شما را از زمین به وجود آورد و از هنگامی که در شکم مادرانتان جنین بودید، داناتر است؛ پس خودستایی نکنید. او به کسی که پرهیزکاری پیشه کرده است، آگاه تر است.
آنان كه از گناهان بزرگ و زشتكاريها -جز لغزشهاى كوچك- خوددارى مىورزند، پروردگارت [نسبت به آنها] فراخآمرزش است. وى از آن دم كه شما را از زمين پديد آورد و از همانگاه كه در شكمهاى مادرانتان [در زهدان] نهفته بوديد به [حال ]شما داناتر است، پس خودتان را پاك مشماريد. او به [حال] كسى كه پرهيزگارى نموده داناتر است.
كسانى كه از گناهان بزرگ و زشتيها اجتناب مىكنند -جز آنكه گناهى كوچك از آنها سرزند- بدانند كه آمرزش پروردگار تو وسيع است و او به شما، آنگاه كه از زمين بيافريدتان و آنگاه كه در شكم مادرتان پنهان بوديد، آگاهتر است. خويشتن را بىگناه مدانيد. اوست كه پرهيزگار را بهتر مىشناسد.
همانها که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری میکنند، جز گناهان صغیره (که گاه آلوده آن میشوند)؛ آمرزش پروردگار تو گسترده است؛ او نسبت به شما از همه آگاهتر است از آن هنگام که شما را از زمین آفرید و در آن موقع که بصورت جنینهایی در شکم مادرانتان بودید؛ پس خودستایی نکنید، او پرهیزگاران را بهتر میشناسد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- فواحش: فاحشه، فحشاء: چيز بسيار قبيح (قاموس قرآن).
- لمم: (بر وزن شرف) گاه گاه. راغب گويد: «فلان يفعل كذا لمما: اى حينا بعد حين» و نيز گويد: لمم: نزديك شدن به گناه است و با آن از صغيره تعبير مىشود، طبرسى از فراء نقل كرده: آن، اين است كه انسان كارى را در وقتى بكند و به آن عادت نداشته باشد آن در اصل به معنى جمع و اصلاح كردن است.
- اجنة: جمع جنين، بچه تا در شكم مادر است جنين نام دارد.
نزول
درباره معنى لمم اختلاف کرده اند. برخى گویند: مراد از آن افعالى است که در دوران جاهلیت انجام مى گرفته و خداوند مسلمین را به خاطر اعمال جاهلیت آنان مواخذه نخواهد نمود زیرا مشرکین مى گفتند: این مسلمین همانهائى هستند که دیروز به همراه ما اعمال و افعال زشتى انجام میدادند سپس این آیه نازل گردید.
و نیز کلبى و مقاتل درباره این قسمت از آیه «فَلا تُزَکوا أَنْفُسَکمْ» گویند: عده اى از مسلمین وقتى که اعمال خیرى انجام میدادند از خویشتن تعریف مینمودند و مى گفتند نماز و روزه و حج ما بهترین نماز و روزه و حج بوده است سپس این آیه نازل شد.
و ثابت بن الحرث الانصارى درباره این قسمت از آیه «هُوَ أَعْلَمُ بِکمْ إِذْ أَنْشَأَکمْ مِنَ الْأَرْضِ» گوید: هر وقتى طفل صغیرى از یهود میمیرد، مى گفتند: او راستگو و راست گفتار است این موضوع به گوش رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید. فرمود: یهود دروغ مى گویند زیرا موجودى نیست که خداوند در رحم مادر خلق کرده باشد مگر این که یا سعید است و یا شقى سپس این آیه نازل شد.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى «32»
كسانى كه از گناهان بزرگ و زشتىهاى آشكار اجتناب مىكنند جز گناهان ناخواسته، بىشك پروردگارت (نسبت به آنان) آمرزشش گسترده است. او به شما داناتر است، آنگاه كه شما را از زمين پديد آورد و آنگاه كه شما در شكم مادرانتان جنين بوديد، پس خود را بىعيب نشماريد كه او به تقواپيشگان داناتر است.
نکته ها
«فواحش» جمع «فاحشة» به هر گناهى گفته مىشود، نظير زنا.
براى كلمه «لمم» در روايات «1» و كتب لغت و تفسير، معانى گوناگونى نقل شده است، از جمله:
1. گناهى كه ناخواسته و بدون اصرار باشد.
2. گناهى كه تصميم بر آن گرفته شده باشد، ولى عملى نشود.
3. گناهى كه بعد از آن عذرخواهى و توبه صورت گرفته باشد.
4. گناهى كه وعده عذاب براى آن داده نشده باشد.
گناهى كه براى ارتكاب آن، حدّى تعيين نشده باشد.
مسئله بزرگ و كوچكى گناه در قرآن بارها مطرح شده است، «2» و اينكه تمام اعمال انسان ضبط شده، «كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ» «3» و پرونده عمل انسان در روز قيامت گشوده مىشود، «وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً» «4» و در اين هنگام فريادش بلند مىشود: «يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها» «5» اين چه كتابى
«1». كافى، ج 2، ص 422.
«2». نساء، 31؛ كهف، 49؛ شورى، 37؛ قمر، 53.
«3». قمر، 53.
«4». اسراء، 13.
«5». كهف، 49.
جلد 9 - صفحه 326
است كه در ثبت تمام اعمال كوچك و بزرگ فروگذار نكرده است.
امام رضا عليه السلام گناهان كبيره را بدين صورت فهرست كردهاند: قتل نفس، زنا، سرقت، شرابخوارى، نارضايتى و عاق والدين، فرار از ميدان جنگ، تصرّف ظالمانه در مال يتيم، خوردن گوشت مردار، خون، گوشت خوك و آنچه به غير نام خدا ذبح شده، رباخوارى، رشوهخوارى، قمار، كم فروشى، تهمت به زنان پاكدامن، لواط، گواهى ناحق، نااميدى از رحمت خداوند، ايمن دانستن خود از عذاب الهى، يأس از رحمت الهى، كمك و تكيه به ظالمان، سوگند دروغ، حبس و ندادن حق ديگران، دروغ، تكبّر، اسراف، تبذير، خيانت، كوتاهى در انجام حج، دشمنى با اولياى خدا، اشتغال به لهو و لعب و اصرار بر گناه. «1»
امام باقر عليه السلام به مناسبت جمله «فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ» فرمودند: به نماز و زكات و روزه و عبادات خود افتخار نكنيد كه خداوند اهل تقوا را بهتر مىشناسد. «2»
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: آيا جايز است كسى از خودش تعريف و ستايش كند؟ فرمود: اگر اضطرار پيش آمد، مانعى ندارد، سپس فرمودند: آيا نشنيدهاى كه يوسف نزد حاكم مصر از خود ستايش كرد و فرمود: «اجْعَلْنِي عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ» «3» مرا مسئول درآمدها و محصولات زمين قرار بده زيرا كه من حافظ بيت المال و فردى آگاهم.
امام على عليه السلام هنگامى كه شنيد گروهى براى فخر فروشى به يكديگر مىگويند، ما ديشب را تا صبح نماز خوانديم و ديروز روزه بوديم، فرمود: من ديشب خوابيدم و ديروز روزه نبودم.
بنابراين، گاهى بايد براى جلوگيرى از غرور خود يا ديگران، اين گونه سخن گفت.
فردى يهودى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و معجزات حضرت موسى را به رخ پيامبر كشيد، آن حضرت فرمود: نارواست كه انسان از خود ستايش كند، ولى براى روشن شدن تو مىگويم:
حضرت آدم براى توبه خود، حضرت نوح براى نجات از غرق شدن، حضرت ابراهيم براى
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير كنز الدقائق.
«3». يوسف، 55.
جلد 9 - صفحه 327
نجات از آتش و حضرت موسى براى نجات از ترس، خدا را به حقّ محمّد و آل محمّد عليهم السلام سوگند دادند، اى يهودى! اگر موسى مرا مىديد، به من ايمان مىآورد. حضرت مهدى از نسل من است كه حضرت عيسى براى يارى او از آسمان فروآيد و پشت سر او نماز خواند.
نكاتى در باره گناه و نافرمانى
اهميّت مسأله
مخالفت فرمان خداوند هر چه باشد، بزرگ است، ولى با اين حال همه گناهان در يك سطح نيستند، برخى گناهان همچون دروغ و غيبت، زشتى بيشترى دارند و از كيفر سختترى برخوردارند. علاوه بر آنكه زمان گناه، مكان گناه، قصد گناهكار، علم و جهل او نسبت به گناه، اصرار و عدم اصرار بر گناه نيز در آن اثر مىگذارد.
ارزش هر انسانى به مقدارى است كه در برابر گناه مقاومت مىكند. اگر براى يك مثقال طلا گناه كرديم، ارزش ما يك مثقال است و اگر براى صد مثقال، ارزش ما صد مثقال است.
امام على عليه السلام فرمود: به خدا سوگند اگر كره زمين (اقاليم سبعه) را به من دهند تا براى گرفتن پوست جوى از دهان مورچهاى مرتكب گناه شوم، اين كار را نخواهم كرد. «1»
امام على عليه السلام فرمودند: بدترين گناه، گناهى است كه انسان آن را سبك يا كوچك بشمارد.
«اشد الذنوب ما استخف به صاحبه» «2»
در روايات مىخوانيم: همانا دوست پيامبر كسى است كه مطيع خدا باشد، گرچه نسبتى با حضرت نداشته باشد و دشمن پيامبر، كسى است كه نافرمانى خدا كند، گرچه از نزديكان حضرت باشد. «ان و لى محمد من اطاع الله و ان بعدت لحمته و ان عدو محمد من عصى الله و ان قربت قرابته» «3»
تبديل گناه صغيره، به كبيره
بعضى عوامل و شرايط، گناهان صغير را به كبيره تبديل مىكند، از جمله:
اصرار بر صغيره، سبك شمردن گناه، شادى كردن هنگام گناه، انجام دادن گناه از روى طغيان، مغرور شدن به مهلتهاى الهى، آشكارا گناه كردن، گناه بزرگان و افراد برجسته.
«1». نهجالبلاغه، خطبه 224.
«2». نهج البلاغه، حكمت 477.
«3». وسائل، ج 15، ص 238.
جلد 9 - صفحه 328
آثار گناه
قساوت دل، سلب نعمت، ردّ دعا، تغيير رزق، محروم شدن از بعضى عبادات نظير نماز شب، بلاى ناگهانى، قطع باران، ويرانى خانه، رسوايى و خوارى، كوتاهى عمر، زلزله، فقر و نادارى، اندوه و بيمارى، تسلط اشرار، كه براى هر يك از اين آثار، آيات و رواياتى وارد شده است.
راههاى جبران گناه
1. نماز. أَقِمِ الصَّلاةَ ... إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ «1»
2. استغفار براى خود و ديگران (شفاعت). «فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» «2»
3. انفاق. «صدقة السر تكفر الخطيئة» «3»
4. حل مشكلات مردم. «من كفارات الذنوب العظام اغاثة الملهوف» «4»
5. ايمان و كارهاى نيك. «وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ» «5»
6. پرهيز از گناهان كبيره. إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ... نُكَفِّرْ عَنْكُمْ «6»
7. توبه و جبران بدىها. «إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» «7»
8. شركت در جنگ و جهاد و شهادت. «وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ» «8»
9. سلام كردن، طعام دادن و نماز شب. «ثلاث كفارات: افشاء السلام و اطعام الطعام و الصلاة بالليل و الناس نيام» «9»
10. ذكر صلوات بر محمد و آل محمد. «من لم يقدر على ما يكفر به ذنوبه فليكثر من الصلوات على محمد و آل محمد فانها تهدم الذنوب ذنبا» «10»
حساب تزكيه نفس و خودستايى، از حساب بيان نعمتهاى الهى جداست. خداوند در اين آيه مىفرمايد: خودتان را ستايش نكنيد، «فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ» ولى در جاى ديگر مىفرمايد:
«1». هود، 114.
«2». نساء، 64.
«3». غررالحكم.
«4». وسائل، ج 16، ص 373.
«5». عنكبوت، 7.
«6». نساء، 31.
«7». فرقان، 70.
«8». آلعمران، 195.
«9». وسائل، ج 12، ص 59.
«10». بحار، ج 91، ص 47.
جلد 9 - صفحه 329
«وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» «1» نعمتها و الطاف خدا را بيان كن.
پیام ها
1- با بيان نشانهها، خوبان را معرّفى كنيم. الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى ... الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ
2- انجام كارهاى خوب، زمانى ارزشمند است كه همراه با تقوا و دورى از گناه باشد. أَحْسَنُوا ... يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ
3- اجتناب از گناه بايد سيره و ملكه انسان باشد. «يَجْتَنِبُونَ» (فعل مضارع نشانه استمرار و دوام است)
4- روشنترين نشانه نيكوكاران، دورى از گناهان كبيره و گناهانى است كه قبح بيشترى دارند. الَّذِينَ أَحْسَنُوا ... الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ
5- نزديك شدن به گناه، انسان را به گناه مىكشاند. (لذا قرآن، واژه اجتناب و دورى از گناه را به كار برده است.) «يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ»
6- در زمين به سراغ فرشته نگرديد، انسان، جايزالخطا است و حتّى نيكوكاران در معرض لغزش و خطا هستند. الَّذِينَ أَحْسَنُوا ... الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ ... إِلَّا اللَّمَمَ
7- مربّى بايد خطاپوش باشد و از يك سرى لغزشها، گذشت كند. «إِلَّا اللَّمَمَ»
8- از گناهانى كه لحظهاى انجام مىگيرد و لجاجت و اصرارى بر آن نيست، بايد گذشت. «إِلَّا اللَّمَمَ»
9- انگيزه در عمل، اثر دارد. گناهانى كه با انگيزه سرپيچى و نافرمانى صورت نمىگيرد، مورد عفو است. «إِلَّا اللَّمَمَ»
10- مغفرت الهى، دليل و توجيهى براى گناه كردن نيست، در هر حال بايد از گناه اجتناب كنيم. يَجْتَنِبُونَ ... واسِعُ الْمَغْفِرَةِ
11- حتّى مرتكبين گناه كبيره، نبايد از رحمت الهى مأيوس شوند. «إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ»
«1». ضحى، 11.
جلد 9 - صفحه 330
12- خداوند، هم علم دارد و هم قدرت ولى در عين حال خطاپوش است. «واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ»
13- خداوند نه تنها امروز ما، بلكه دوران پست جنينى ما را نيز مىداند، پس فخرفروشى نكنيم. «إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ»
14- كسانى كه از گناه دورى مىكنند، گرفتار خودستايى نشوند. يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ ...
فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ
15- توجّه به ناچيزى و ضعف و ذلت سابق، انسان را از خودستايى باز مىدارد.
«إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ»
16- اصلاح رفتار مردم بايد از طريق اصلاح عقايد باشد. عقيده به علم و نظارت الهى انسان را از خودستايى باز مىدارد. هُوَ أَعْلَمُ ... فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ
17- اگر كمالى داريم همه از اوست، چرا به خود افتخار مىكنيم. أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ ... فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ
18- با تظاهر به تقوا، انسان متّقى نمىشود. «هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى (32)
پس در صفت نيكوكاران فرمايد:
الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ: آنانكه اجتناب كنند از كبيرهاى گناه، يعنى از گناهان بزرگ، مراد به كبائر، هر گناهى است كه بخصوصه وعيد بر آن مترتب شده باشد، يا حدى بر آن معين و مقرر گشته و سقوط عذاب آن موقوف باشد به توبه. وَ الْفَواحِشَ: و از فاحشهها، يعنى آنچه فاحش و قبيح است از كبائر مثل زناى محصنه، إِلَّا اللَّمَمَ: مگر آنچه صغير و يسير باشد از گناه، زيرا صغيره كه بحد اصرار نرسيده باشد، بنا به قولى مغفور و عقاب بر آن مترتب نشود به سبب جبران آن به حسنات، «ان الحسنات يذهبن السيئات». يا مراد به «لمم»، لغزش و نزديكى به گناه است.
بيان: در كتاب كافى- فرمود حضرت عبد العظيم عليه السّلام: شنيدم از امام محمد تقى كه فرمود از پدرش حضرت رضا از جدش موسى بن جعفر عليهم السّلام كه: وارد شد عمرو بن عبيد بر پدرم حضرت صادق عليه السّلام، و سلام نمود و پس از نشستن آيه «ان تجتنبوا كبائر الاثم» را تا كلمه «الفواحش» (خواند)، پس ساكت شد، حضرت فرمود: چه چيز تو را ساكت نمود؟ عرض
جلد 12 - صفحه 344
كرد: دوست دارم بشناسم گناهان كبيره را از كتاب خدا. فرمود: بلى اى عمرو، بزرگترين گناهان (به شماره بيان شود):
1- اول شرك به خدا كه فرموده «مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ» «1» و فرمود «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ».* «2» 2- يأس و نااميدى از رحمت خداوند كه فرمود «لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ» «3».
3- ايمن بودن از جزاى مكر با خدا كه فرمود: فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ» «4».
4- عقوق والدين، زيرا عاق را ستمكار و بدبخت اطلاق فرموده «جَبَّاراً شَقِيًّا». «5» 5- كشتن نفس مؤمن كه فرمود: «وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها». «6» 6- نسبت زنا به زن عفيفه كه فرمود: «لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ». «7» 7- خوردن مال يتيم كه فرمود: «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً». «8» 8- فرار از جهاد كه فرمود «وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ». «9»
«1» سوره مائده آيه 72.
«2» سوره نساء آيه 48 و 116.
«3» سوره يوسف آيه 87.
«4» سوره اعراف آيه 99.
«5» مريم 32.
«6» نساء 93.
«7» نور 23.
«8» نساء 10.
«9» انفال 16.
جلد 12 - صفحه 345
9- خوردن مال ربا كه فرمود: «الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ» «1».
10- سحر و جادو كردن كه فرمود: «وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ» «2».
11- زنا و فاحشه كردن، فرمود: «وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ (يَوْمَ الْقِيامَةِ) وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً. «3» 12- سوگند دروغ كه فرمود: «الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلًا أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ» «4».
13- كينه مؤمن در دل گرفتن كه: «وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ». «5» 14- زكوة ندادن، فرمود: «الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ». «6» 15- شهادت دروغ كه فرمود «وَ الَّذِينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ». «7» 16- كتمان شهادت كه فرمود: «وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ». «8» 17- شراب خوردن.
18- قمار، كه فرمود: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ». «9» 19- ترك نماز از روى عمد، زيرا حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «من ترك الصلاة متعمّدا فقد برء من ذمّة اللّه و ذمّة رسوله».
20- نقض العهد.
«1» بقرة 275.
«2» بقرة 102.
«3» فرقان 69.
«4» آل عمران 77.
«5» آل عمران 161.
«6» توبه 34.
«7» فرقان 72.
«8» بقره 283.
«9» بقره 219.
جلد 12 - صفحه 346
21- قطع رحم كه فرمود: «لهم اللّعنة و لهم سوء الدّار» «1».
چون كلام به اينجا رسيد، عمرو بن عبيد حركت كرد و بيرون رفت در حالتى كه گريان بود و مىگفت: هلاك شد كسى كه به رأى خود بگويد، و با شما در فضائل و علوم مشاجره و منازعه نمايد «2».
شأن نزول: مشركان به مسلمانان مىگفتند: از شما زمان جاهليت، گناه بسيار صادر شده، و با ما در اين امر شريك بوديد، اكنون ما را بدان عيب مىكنيد و از آن وعيد مىنمائيد، حق تعالى آيه فرستاد كه گناهى كه در زمان جاهليت از اهل اسلام صادر شده مغفور، و بدان معاقب نخواهند شد. إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ: بدرستى كه پروردگار تو بسيار آمرزنده است و لذا صغاير را به اجتناب كبائر مىآمرزد و كبائر را بوسيله توبه و ميامن قبولى اسلام مغفور مىسازد. ممكن است ذكر اين كلام در عقب وعيد گناهكاران و وعده نيكوكاران به جهت آن باشد تا صاحب كبيره از رحمت واسعه سبحانى مأيوس نشود و توهم وجوب را ننمايد. يكى از بزرگان در مناجات مىگفته: بار خدايا اگر همه عالم را سوزى، مشتى خاك را سوخته باشى. و اگر همه عالم را بيامرزى، مشتى خاك را آمرزيده باشى.
شأن نزول: بعضى در زمان حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله به كثرت تقواى خود و اعمال صالحه، لاف مىزدند و مىگفتند. نماز و روزه ما بهتر است؛ آيه شريفه نازل شد كه: هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ: خداى داناتر است به احوال شما و مصارف امور شما، إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ: در وقتى كه بيافريد شما را از زمين، چه حضرت آدم عليه السّلام كه ابو البشر است از خاك مخلوق گشته. يا مراد هر يك از آدميان باشد، زيرا هر يك از نطفه و نطفه از غذا و غذا از زمين است. خلاصه حق تعالى در حين ابتداى خلقت به اقوال و افعال شما عالم بود، وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ: و در آن وقت نيز كه شما بچّه خرد مستور بوديد، فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ:
«1» رعد 25.
«2» اصول كافى، ج 3، ص 389- 393 (ترجمه مصطفوى)، با اندكى اختلاف.
جلد 12 - صفحه 347
در شكمهاى مادران خود. و هرگاه او سبحانه، عالم باشد به شما قبل از بيرون آمدن شما از صلب آدم و پيش از بيرون آمدن شما از شكم مادران شما، فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ: پس نسبت مدهيد به زكا و پاكيزگى نفسهاى خود را، يعنى ستايش خود مكنيد به بسيارى خيرات و طاعات و به طهارت از معاصى و رذايل؛ و شبههاى نيست كه نهى از تزكيه نفس در صورتى است كه مزكى به تزكيه خود قصد اعجاب و ريا و سمعه كند، اما كسى كه اظهار تزكى كند به قصد آنكه صدور اعمال از او به توفيق و تأييد او سبحانه، و اصلا قصد مدح به آن ننمايد، مذموم نباشد.
بيان: تزكيه انسان نفس خود را دو قسم باشد:
1- تزكيه به فعل: كه به تخليه اخلاق رذيله و تحليه به ملكات حسنه نفس خود را تزكيه و پاك نمايد، اين قسمت پسنديده و ممدوح است، چنانچه خداى تعالى فرمود: «قد افلح من زكّيها» «1» و «قد افلح من تزكّى» «2» بتحقيق رستگار شد كسى كه تزكيه و پاك نمود نفس خود را از اخلاق ناشايسته و مهذب نمود آن را.
2- تزكيه به قول: كه ستايش و تعريف كند خود را به علم و عمل و صفات حسنه، و بتحقيق نهى فرموده خداى تعالى «فلا تزكّوا انفسكم». و نهى از آن تأديب است به جهت قبح مدح انسان نفس خود را عقلا و شرعا؛ و لذا از حكيمى سؤال شد چيست آن چيزى كه نيكو نيست اگرچه حق باشد؟ گفت:
مدح شخص نفس خود را.
و حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در صفات متقين فرمايد: اذا زكّى احد منهم خاف ممّا يقال له فيقول انا اعلم بنفسى من غيرى و ربّى اعلم منّى بنفسى اللّهمّ لا تؤاخذنى بما يقولون و اجعلنى افضل ممّا يظنّون و اغفر لي ما لا يعلمون «3»:
«1» سوره شمس آيه 9.
«2» سوره اعلى آيه 14.
«3» نهج البلاغه، ص 613 (ترجمه فيض الاسلام)
جلد 12 - صفحه 348
هرگاه تزكيه نمايد كسى يكى از ايشان را، ترسد از آنچه مىگويد براى او، پس گويد: من داناترم به نفس خود از غير، و پروردگار من داناتر است از من به نفس من؛ خدايا مرا مواخذه مفرما به آنچه مىگويند، و قرار ده مرا افضل از آنچه گمان مىبرند و بيامرز مرا از آنچه نمىدانند.
هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى: خدا داناتر است به كسى كه پرهيزكار گردد و در عمل اخلاص داشته باشد.
شأن نزول: وليد بن مغيره در عقب حضرت مىرفت و استماع كلام مىنمود، مشركان او را سرزنش كردند كه دين پدران خود وا مىگذارى و ايشان را به ضلالت نسبت دهى. جواب داد چه كنم، از عذاب خدا مىترسم. يكى از كفار گفت آن مقدار مال به من ده كه اگر عذابى متوجه تو شود من آن را متحمل شوم، و شرط نمود با او، پس بعضى از آن مال را داد و باقى را بخل كرد و نداد و مرتد گشت؛ آيه نازل شد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى (31) الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى (32) أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى (33) وَ أَعْطى قَلِيلاً وَ أَكْدى (34) أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرى (35)
أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما فِي صُحُفِ مُوسى (36) وَ إِبْراهِيمَ الَّذِي وَفَّى (37) أَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى (38) وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى (39) وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى (40)
ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى (41)
ترجمه
و مر خدا را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است تا جزا دهد آنانرا كه بد كردند بآنچه عمل نمودند و پاداش دهد آنانرا كه نكوئى كردند به نيكى
آنانكه اجتناب ميكنند از گناهان بزرگ و كارهاى زشت آشكار مگر آنچه صادر گردد احيانا مقرون بتوبه همانا پروردگار تو داراى وسعت آمرزش است او داناتر است بشما هنگاميكه آفريد شما را از زمين و هنگاميكه شما كودكانى بوديد پنهان در شكمهاى مادرانتان پس منزّه و پاك مشماريد خود را او داناتر است بآنكه پرهيزكار شد
آيا ديدى آنرا كه پشت كرد
و داد اندكى را و ترك كرد عطا را
آيا نزد او علم غيب است پس او مىبيند
آيا خبر داده نشد بآنچه در كتابهاى موسى است
و ابراهيم آنكه تمام كرد كار خود را
كه برنميدارد بردارندهاى بار گناه ديگرى را
و آنكه نيست براى انسان مگر آنچه كوشش كرد
و بدرستيكه كوشش او بعد از اين ديده ميشود
پس پاداش داده ميشود بر آن پاداش تمامترى.
تفسير
آنچه در آسمانها و زمين است از جواهر و اعراض و مادّى و مجرّد مخلوق و مملوك خدا است و او آنها را خلق فرموده تا جزا دهد بدكاران را بكار بدشان و نيكوكاران را بجزاى خوب و نيك و بنابراين لام در ليجزى براى بيان
جلد 5 صفحه 92
غرض است و محتمل است لام عاقبت باشد و مربوط بآيه سابقه كه بيان علم الهى در آن باهل ضلالت و هدايت شده بود كه نتيجه و عاقبت آن مجازات آن دو گروه است بحسب اعمالشان و بنابراين جمله و للّه ما في السّموات و ما في الارض معترضه است و كسانيكه اجتناب از معاصى كبيره نمودند كه قبح آنها آشكار است مانند دزدى و زنا و لواط و آنچه وعده عذاب بر آنها داده شده كه در سوره نساء ذيل آيه شريفه ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه بيان شد مگر آنچه اتّفاقاً و احيانا بر خلاف مقتضاى طبع اصلى برحسب عارضى از عوارض براى ايشان روى دهد و پشيمان شوند مشمول رحمت و مغفرت واسعه الهيّه خواهند بود و بنابراين استثنا متّصل و وسعت رحمت الهى زيادتر است و اين معنى مستفاد از چند روايت معتبر در تفسير لمم و منطبق با حاقّ معناى لغوى آنست ولى فيض ره و جمعى از مفسّرين آنرا بمعاصى صغيره كه غير از كبائر و بدون اصرار است تفسير فرموده و استثنا را منقطع دانستهاند و بنابراين مفاد آيه شريفه راجع باين قسمت همان مفاد آيه سوره نساء است كه عفو از معاصى صغيره در صورت عدم اصرار و اجتناب از كبائر باشد ولى بنظر حقير چون انسان بهر مقام و مرتبهاى از تقوى رسيده باشد مأمون از لغزش و خطا نيست مگر معصوم باشد لذا ممكن است احيانا و بر حسب عوارضى معصيتى از او سر زند و ترك كند آنرا براى آنكه منافى با تصميم او است و چنين شخصى جنبه خير در وجود او غالب است و مقتضاى سبقت رحمت الهيّه بر غضب او آنستكه رحمت واسعه خود را از او دريغ ندارد و اين آيه مبشّر اينمعنى است علاوه بر آيه سابقه و اختصاص بمعصيت صغيره ندارد خصوصا در صورتى كه مقرون بتوبه گردد چنانچه ظاهر است خداوند بهتر مردم را ميشناسد كه تا چه اندازه ميتوانند خودشان را از معصيت نگهدارند و داناتر بوده به اقتضاء ذات بندگان وقتى كه خلق فرمود آنها را از خاك و وقتى كه مستور بودند در شكم مادران و ملائكه مينوشتند سرنوشت آنها را پس تزكيه نفس ننمائيد از خودتان نزد خدا و خلق كه خارج از ادب و قبيح است چه راست باشد چه دروغ خدا اهل تقوى را بهتر از هر كس ميشناسد نبايد گفت من رياكار نيستم و قلبم پاك است و براى رضاى
جلد 5 صفحه 93
خدا كار ميكنم و اهل معصيت نيستم و امثال اينها كه تعريف و توصيف خود نمودن است مگر در مقام ضرورت و لزوم چنانچه حضرت يوسف فرمود بپادشاه مصر مرا خزانهدار خود كن چون من دانا و نگهدارم و مانند فضائل خاندان نبوّت كه از خودشان رسيده است در مقابل اهل انكار در علل از امام باقر عليه السّلام در تفسير اين قسمت از اين آيه نقل نموده كه خداوند ميفرمايد افتخار نبايد بنمايد احدى از شما بكثرت نماز و روزه و زكوة و عباداتش چون خداوند داناتر است بحال كسيكه پرهيزكار باشد و در روايات ديگرى اينمعنى و استثناء صورت اضطرار ذكر شده است و در مجمع نقل نموده كه از أ فرأيت الّذى تولّى تا هفت آيه در شأن عثمان بن عفّان نازل شده كه اهل صدقه دادن و انفاق نمودن بود پس برادر رضاعى او عبد اللّه بن سعد بن ابى سرح باو گفت اين چه كار است كه ميكنى نزديك است كه باقى نماند براى تو چيزى عثمان گفت من گناهكارم ميخواهم كارى كنم كه خدا از من راضى شود و عفو نمايد مرا عبد اللّه گفت شتر خود را با لوازمش بمن بده من تمام گناهان تو را بعهده ميگيرم پس عثمان باو داد و شاهد گرفت و ديگر انفاق ننمود پس اين آيات نازل شد و مراد پشت نمودن او است وقتى كه ترك كرد مركز را در احد و اعطاء كم پس قطع انفاق تا قول خداوند و انّ سعيه سوف يرى پس عود نمود عثمان بحال اول خود و خلاصه مفاد آيات اظهار تعجّب است از حال بعضى از اشخاص كه اعراض از ذكر خدا و متابعت حق داشتند و عطاء كمى بأغراضى نمودند و قطع كردند آنرا بگمان آنكه ديگر راحت شدند چون گناهانشان را آنكسى كه باو عطا نمودند عهدهدار خواهد بود باين بيان كه آيا چنين شخصى علم غيب دارد و ميداند كه ديگرى ميتواند گناهان او را تحمّل نمايد آيا از دانشمندان اين خبر باو نرسيده كه در الواح تورية و صحف ابراهيم كه تمام كرد وظيفه عبوديّت و خلّت را بانجام اوامر و نواهى حق و ذبح فرزند خود چنانچه قمّى ره نقل فرموده يا مداومت نمود بذكر حق در هر صبح و شام كه ميگفت سه مرتبه اصبحت و ربّى محمود أصبحت لا اشرك باللّه شيئا و لا ادعو مع اللّه الها و لا اتّخذ من دونه وليّا چنانچه از صادقين عليهما السلام در دو روايت نقل شده يا با تمام رسانيد كلمات را و
جلد 5 صفحه 94
بمقام امامت رسيد كه فوق تمام مقامات است و در سوره بقره ذيل آيه شريفه و اذ ابتلى ابراهيم ربّه بكلمات فأتمّهنّ بيان شد چنانچه بنظر حقير رسيده و با اخبار سابقه منافات ندارد در هر حال در آن دو كتاب آسمانى ذكر شده كه كسيرا بگناه ديگرى مؤاخذه نمىنمايند و كسى جز بسعى و عمل خود بمقامى نميرسد و آنچه بر خلاف اين بنظر رسد از قبيل خيرات براى ميّت يا نيابت در حج و غيره تحقيقا مربوط بخود شخص است كه تخم محبّت را در دل منفق و نائب كاشته و نتيجه سعى خود را در دنيا و آخرت خواهد ديد و تبعات و صور برزخيّه آنرا مشاهده خواهد نمود و پس از آن بجزاى اكمل و اتمّ الهى در آخرت خواهد رسيد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ يَجتَنِبُونَ كَبائِرَ الإِثمِ وَ الفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ المَغفِرَةِ هُوَ أَعلَمُ بِكُم إِذ أَنشَأَكُم مِنَ الأَرضِ وَ إِذ أَنتُم أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُم فَلا تُزَكُّوا أَنفُسَكُم هُوَ أَعلَمُ بِمَنِ اتَّقي (32)
كساني هستند که اجتناب ميكنند از معاصي بزرگ و قبايح عقليه مگر چيزهايي که موجب ملالت و خفت و سرزنش ميشود محققا خداوند مغفرت و آمرزش او بسيار وسعت دارد او داناتر است بشما زماني که شما را از زمين ايجاد فرمود و زماني که مستور بوديد در شكمهاي مادران خود، پس نفوس خود را تعريف نكنيد و مذكي نشماريد او داناتر است بكسي که متقي و پرهيزكار باشد.
جلد 16 - صفحه 337
الَّذِينَ يَجتَنِبُونَ كَبائِرَ الإِثمِ معاصي كبيره گفتند: آن معاصي است که خدا وعده آتش يا وعده عذاب داده يا در نظر اهل شرع بزرگ شمرده شده يا نسبت بيك معصيت كبيره اشد قرار داده شده، مثل اينكه
(الغيبة اشد من الزنا
و
الكذب شر من الشراب)
وَ الفَواحِشَ جمع فحشاء و مراد كارهائيست که در نظر جامعه قبيح و زشت است، مثل زنا که زانيه را فاحشه ميگويند يا عمل قوم لوط که ميفرمايد وَ تَأتُونَ فِي نادِيكُمُ المُنكَرَ عنكبوت آيه 28 که گفتند: مراد اخراج ريح در مجالس و محافل ميكردند، بالجمله قبايح و منكرات.
إِلَّا اللَّمَمَ يعني كارهايي که مورد ملامت ميشود و سزاوار نيست از انسان صادر شود و گفتند: صغائر ذنوب که تعبير بسيئات فرموده که ميفرمايد: إِن تَجتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنهَونَ عَنهُ نُكَفِّر عَنكُم سَيِّئاتِكُم نساء آيه 35.
إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ المَغفِرَةِ در اخبار دارد فرداي قيامت چنان دستگاه مغفرت الهي توسعه پيدا ميكند که هيچ نبي مرسلي و ملك مقربي تخيل نميكرد، و در قرآن ميفرمايد قُل يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسرَفُوا عَلي أَنفُسِهِم لا تَقنَطُوا مِن رَحمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِيمُ زمر آيه 54.
هُوَ أَعلَمُ بِكُم خداوند بنده شناس است از باطن و ظاهر هر که خبر دارد.
إِذ أَنشَأَكُم مِنَ الأَرضِ که حضرت آدم را از تراب زمين خلق فرمود و نطفههاي شما را از مأكولات زمين مقرر فرمود و گوشت و پوست و اعضاء و جوارح شما را نيز از همين مأكولات روئيده شده از زمين در شكمهاي مادرهاي شما خلق فرمود که تمام شما از زمين بودهايد.
وَ إِذ أَنتُم أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُم اجنه جمع جنّ است و جن در لغت بمعني ستر است يعني مستور بوديد در شكمهاي مادرهاي خود و لذا طفل را تا به دنيا نيامده جنين مينامند که سقط جنين حرام است و ديه دارد و در جاي ديگر ميفرمايد:
يَخلُقُكُم فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُم خَلقاً مِن بَعدِ خَلقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ زمر آيه 8 ظلمت مشيمه و رحم و بطن فَلا تُزَكُّوا أَنفُسَكُم تزكيه نفس قبيح است از امير المؤمنين است در معرّفي انسان ميفرمايد:
جلد 16 - صفحه 338
اوله نطفة قذرة و آخره جيفة نتنة و بينهما حامل العذرة
جايي براي تذكيه باقي نميماند ملاك خوبي تقوي است که ميفرمايد هُوَ أَعلَمُ بِمَنِ اتَّقي و مراتب تقوي را مكرّرا بيان كردهايم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 32)- سپس به توصیف این گروه نیکوکار پرداخته، چنین میگوید: «آنها کسانی هستند که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری میکنند، جز گناهان صغیره» که گاه آلوده آن میشوند (الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ).
قرائن موجود در آیه گواهی میدهد که «لمم» به معنی گناهانی است که احیانا از انسان سر میزند، سپس متوجه میشود و آن را ترک میگوید.
به علاوه در جمله بعد قرآن میگوید: «آمرزش پروردگار تو گسترده است» (إِنَّ رَبَّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ).
این نیز دلیلی است بر این که گناهی از او سر زده که نیاز به غفران پروردگار دارد، نه تنها قصد و نیت و نزدیک شدن به گناه بیآنکه آن را مرتکب شده باشد.
به هر حال منظور این است که نیکوکاران ممکن است لغزشی داشته باشند، ولی گناه بر خلاف طبع و سجیه آنهاست، روح و قلب آنها همواره پاک است و آلودگیها جنبه عرضی دارد، و لذا به محض ارتکاب گناه پشیمان میشوند و از خدا تقاضای بخشش میکنند.
ج4، ص591
در دنباله آیه برای تأکید عدالت پروردگار، در مسأله پاداش و کیفر از علم بیپایان او که همه بندگان و اعمالشان را فرا میگیرد سخن میگوید.
میفرماید: «او نسبت به شما از همه آگاهتر است، از آن هنگام که شما را از زمین آفرید، و در آن موقع که به صورت جنینهائی در شکم مادرانتان بودید» (هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ).
آفرینش انسان از زمین یا به اعتبار خلقت نخستین او از طریق حضرت آدم است که از خاک آفریده شده، و یا به اعتبار این است که تمام مواد تشکیل دهنده وجود انسان از زمین گرفته شده، که از طریق تغذیه در ترکیببندی نطفه، و سپس در مراحل پرورش جنین مؤثر است، و در هر حال هدف این است که خداوند از همان زمان که ذرات وجود شما در لابلای خاکهای زمین بود و از آن روز که نطفه ناچیزی در رحم مادر در درون پردههای ظلمانی رحم بودید از تمام جزئیات وجود شما آگاه بوده است، با این حال چگونه ممکن است از اعمال شما بیخبر باشد؟! این تعبیر ضمنا مقدمهای است برای سخن بعد که میفرماید: «پس خودستائی نکنید (و از پاک بودن خود سخن مگوئید، چرا که) او پرهیزکاران را بهتر میشناسد» (فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقی).
نه نیازی به معرفی شما دارد، و نه شرح اعمال نیکتان، او هم از اعمال شما آگاه است، و هم از میزان خلوص نیتتان، و حتی شما را از خودتان بهتر میشناسد.
«کبائر الاثم» چیست؟
هر گناهی که یکی از شرائط زیر را داشته باشد کبیره محسوب میشود:
الف- گناهانی که خداوند وعده عذاب در باره آن داده است.
ب- گناهانی که در نظر اهل شرع و لسان روایات با عظمت یاد شده.
ج- گناهانی که در منابع شرع بزرگتر از گناهی شمرده شده که جزء کبائر است.
د- و بالاخره گناهانی که در روایات معتبر تصریح به کبیره بودن آن شده است.
در روایات اسلامی تعداد کبائر مختلف ذکر شده، در بعضی تعداد آنها هفت
ج4، ص592
گناه (قتل نفس، عقوق والدین، رباخواری، بازگشت به دار الکفر بعد از هجرت، نسبت زنا به زنان پاکدامن دادن، خوردن مال یتیم و فرار از جهاد).
و در بعضی دیگر تعداد آنها ده و در بعضی نوزده گناه و در بعضی تعداد بسیار بیشتری دیده میشود.
در حدیثی از امام باقر علیه السّلام در تفسیر آیه مورد بحث آمده است: «هیچ کس از شما نباید به فزونی نماز و روزه و زکات و مناسک حج و عمره افتخار کند زیرا خداوند پرهیزکاران شما را از همه بهتر میشناسد».
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.