آیه 31 سوره مؤمنون
<<30 | آیه 31 سوره مؤمنون | 32>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس از هلاک قوم نوح باز قوم دیگری ایجاد کردیم.
سپس بعد از آنان قومی دیگر را به وجود آوردیم.
سپس، بعد از آنان نسل[هايى] ديگر پديد آورديم.
و بعد از آنها مردمى ديگر بيافريديم.
سپس جمعیّت دیگری را بعد از آنها به وجود آوردیم.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- قرنا: جماعتى كه مقارن هم مىباشند طبرسى فرمايد: «القرن اهل العصر على مقارنة بعضهم لبعض» مبلتين: ابتداء: امتحان. «مبتلون»: امتحان كنندگان، آن جمع «مبتلى» است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ «31» فَأَرْسَلْنا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ «32»
سپس بعد از قوم نوح، نسل ديگرى پديد آورديم. و در ميان آنان (نيز) پيامبرى از خودشان فرستاديم كه (به آنان گفت:) خدا را بپرستيد. جز او معبودى براى شما نيست، پس آيا پروا نمىكنيد؟
«1». مؤمنون، 23.
«2». مؤمنون، 27.
«3». مؤمنون، 28.
«4». هود، 41.
«5». مؤمنون، 29.
جلد 6 - صفحه 98
پیام ها
1- خداوند براى هر امّتى پيامبرى فرستاده است. «قَرْناً آخَرِينَ فَأَرْسَلْنا»
2- پيامبر بايد از خود مردم باشد. (تا الگوئى عملى و درد آشنا داشته باشند و حجّت بر آنان تمام باشد) «مِنْهُمْ»
3- عبادت خدا همراه با نفى شرك ارزش دارد. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ»
4- گرايش به توحيد، به تقوا نياز دارد. أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ... أَ فَلا تَتَّقُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ (31)
(قصه دوم) ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ: پس ايجاد فرموديم بعد از قوم نوح عليه السّلام، قَرْناً آخَرِينَ: گروهى ديگر. نزد بعضى مراد قوم ثمودند. نزد ابن عباس مراد قوم عاد مىباشند و مصدق اينست اينكه حق تعالى حكايت از قول هود فرموده در كريمه
جلد 9 - صفحه 132
«وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ» و ذكر قصه نوح در سوره اعراف و سوره هود و شعراء مؤيد اين مطلب مىباشد. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ (31) فَأَرْسَلْنا فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ (32) وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ الْآخِرَةِ وَ أَتْرَفْناهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا ما هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَ يَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ (33) وَ لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَراً مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ (34) أَ يَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذا مِتُّمْ وَ كُنْتُمْ تُراباً وَ عِظاماً أَنَّكُمْ مُخْرَجُونَ (35)
هَيْهاتَ هَيْهاتَ لِما تُوعَدُونَ (36) إِنْ هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ (37) إِنْ هُوَ إِلاَّ رَجُلٌ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً وَ ما نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ (38)
ترجمه
سپس پديد آورديم از بعد آنها گروهى ديگر
پس فرستاديم در آنان پيمبرى از خودشان كه بپرستيد مر خدا را نيست مر شما را خدائى جز او آيا پس نميپرهيزيد
و گفتند گروه توانگر از قومش آنانكه كافر شدند و تكذيب كردند ملاقات آخرت را و متنعم كرديم ايشانرا در زندگانى دنيا نيست اين مگر انسانى مانند شما ميخورد از آنچه ميخوريد از آن و ميآشامد از آنچه ميآشاميد
و هر آينه اگر فرمان بريد انسانى مثل خودتان را همانا شمائيد در آنهنگام هر آينه زيانكاران
آيا وعده ميدهد شما را كه شما چون مرديد و شديد خاك و استخوانها همانا شمائيد بيرون آورده شدگان
دور است دور مر آنچه وعده داده ميشويد
نيست آن مگر زندگانى مادر دنيا ميميريم و زنده ميشويم و نباشيم برانگيخته شوندگان
نيست او مگر مردى كه ميبندد بر خدا دروغ و نيستيم ما مر او را گروندگان.
تفسير
- خداوند سبحان بعد از قوم نوح عليه السّلام قوم عاد يا قوم ثمود را بوجود آورد و حضرت هود يا حضرت صالح را از ميان آنها برگزيد و برسالت خود مبعوث فرمود چون ظاهر اين آيه كه دلالت بر بعديّت بلافاصله دارد آنستكه اينها قوم عاد بودند كه قبل از قوم ثمود بوجود آمدند و در سوره اعراف و هود بيان احوال آنها گذشت و مفاد آيه اخيره كه از احوال آنها در اين سوره ذكر شده آنستكه آنها معذّب بصيحه سماوى شدند و اين دلالت دارد بر آنكه آنها قوم ثمود بودند كه معذّب باين عذاب شدند و در سور ديگر باين تصريح شده و آنكه عذاب قوم عاد ريح عقيم بوده كه سابقا بيان شده است در ذيل احوال آنها و بعدا بيايد انشاء اللّه تعالى و بنظر حقير بهتر آنستكه ظاهر اين آيه حفظ شود و آيه اخيره حمل بر تعدّد عذاب يا سببيّت صيحه براى ريح گردد چنانچه از عذاب قوم ثمود كه گاهى برجفه و گاهى بصيحه و گاهى بصاعقه تعبير شده بايد بهمين حمل توسل جست و اهل يك عصر را باعتبار مقارنت آنها با يكديگر قرن گويند و آن پيغمبر مرسل مردم را دعوت بعبادت خداى يگانه و ترك بتها و پرستش آنها فرمود و از عقوبت الهى بيم داد و
جلد 3 صفحه 639
جماعت اعيان از قوم او كه كافر بخدا و منكر ملاقات روز جزا بودند و خداوند آنها را متنعّم بنعم خود و سر گرم بلذائذ دنيا فرموده بود بسايرين گفتند اينهم بشرى است مانند شما از هر چه شما ميخوريد ميخورد و از هر چه ميآشاميد ميآشامد و مزيّتى بر شما ندارد و اگر شما اطاعت كنيد از انسانى عادى كه مانند خودتان است از هر جهت در اوامر و نواهيش زيانكار خواهيد بود چون بىجهت خودتان را ذليل نمودهايد و نيز بر سبيل انكار اظهار نمودند كه آيا وعده ميدهد اين شخص بشما كه وقتى شما مرديد و خاك شديد و استخوان مجرد از گوشت و پوستى از شما باقى ماند دو مرتبه زنده ميشويد و از قبر بيرون آورده هيهات هيهات بسيار بعيد و دور بلكه نزديك بمحال است آنچه وعده داده ميشويد از بعث و نشور نيست حيات و زندگى مگر همين زندگانى چند روزه دنيا بعضى ميميرند و بعضى بدنيا ميآيند و ما ديگر بار زنده و برانگيخته نميشويم نيست آنكس كه چنين ادّعائى ميكند مگر مردى كه چيزى از خود در آورده و بخدا افترا بسته بدروغ كه ميگويد او چنين كارى را خواهد كرد ما تصديق نميكنيم او را ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ثُمَّ أَنشَأنا مِن بَعدِهِم قَرناً آخَرِينَ (31)
پس انشاء و ايجاد فرموديم قرن ديگران را از بعد قوم نوح، قرن بعد از قوم نوح عاد بودند (قوم هود) لكن به قرينه.
جلد 13 - صفحه 388
(ثُمَّ) که از براي تراخي است و به قرينه (فَأَخَذَتهُمُ الصَّيحَةُ) مراد ثمود (قوم صالح) هستند كانه قضاياي هود و قوم او عاد را مسكوت عنه قرار داده (أَنشَأنا) انشاء ايجاد است مقابل اخبار يعني خلق كرديم و ايجاد فرموديم.
(مِن بَعدِهِم) يعني بعد از هلاكت قوم نوح به غرق.
(قَرناً آخَرِينَ) هر جمعيت و طائفه که در يك قسمت زمان بودند قرن ميگويند و خواه آن مدت طولاني باشد و خواه كوتاه و اينکه غير از اصطلاح است که هر صد سال را يك قرن ميگويند: و از زمان هجرت تا زمان ما را چهارده قرن ميشمارند و ميگويند ما در قرن چهاردهم هستيم، بلكه ميتوان گفت: که در اينکه آيه قرن اسم جنس باشد که شامل قرون بشود به واسطه كلمه آخرين و نفرمود قرنا آخر پس قرن هود و ساير انبياء بعد از هود تا قرن صالح و قوم او که ثمود باشند شامل شود.
(تنبيه) پس از مراجعه احوال امم سابقه تا زمان بعثت حضرت رسالت، بلكه پس از بعثت هيچ قرني بدتر و خبيثتر از قرن حاضر نبوده زيرا عمده فساد قرون ماضيه تدين به دين باطلي بودند که اعظم آنها شرك بوده، بتپرست، آتش پرست آفتاب پرست، ملائكه پرست، ستاره، پرست، گاو پرست و امثال آنها اينکه هم نه اينکه که اينکه آلهه را در عرض خدا و مثل خدا بدانند بلكه واسطه ميدانستند که از خدا ميگيرند و به ما ميدهند و گفتند: (ما نَعبُدُهُم إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللّهِ زُلفي) چنانچه ميفرمايد: (وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَولِياءَ ما نَعبُدُهُم إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللّهِ زُلفي) زمر آيه 4 لكن امروز بالفظ دين مخالف هستند و به هيچ ديني حق يا باطل معتقد نيستند و به هيچ قبلهاي توجه ندارند، چنانچه در اخبار خبر دادند که
(سيأتي زمان دينهم دنانير هم و قبلتهم نسائهم).
389
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 31)- سرنوشت غمانگیز یک قوم دیگر (قوم ثمود): در اینجا به بحث پیرامون اقوام دیگری که بعد از نوح (ع) بر سر کار آمدند پرداخته، و منطق آنها را که هماهنگ منطق کفار پیشین بوده، و همچنین سر نوشت دردناکشان را شرح میدهد، و بحثهایی را که در آیات گذشته ذکر شد تکمیل میکند.
نخست میگوید: «سپس جمعیت دیگری را بعد از آنها به وجود آوردیم» و قوم تازهای به روی کار آمدند (ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص118
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم