آیه 28 سوره مائده
<<27 | آیه 28 سوره مائده | 29>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
سوگند که اگر تو به کشتن من دست برآوری من هرگز به کشتن تو دست دراز نخواهم کرد، که من از خدای جهانیان میترسم.
مسلماً اگر تو برای کشتن من دستت را دراز کنی، من برای کشتن تو دستم را دراز نمی کنم؛ زیرا از خدا پروردگار جهانیان می ترسم.
«اگر دست خود را به سوى من دراز كنى تا مرا بكشى، من دستم را به سوى تو دراز نمىكنم تا تو را بكشم، چرا كه من از خداوند، پروردگار جهانيان مىترسم.»
اگر تو بر من دست گشايى و مرا بكشى، من بر تو دست نگشايم كه تو را بكشم. من از خدا كه پروردگار جهانيان است مىترسم.
اگر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمیگشایم، چون از پروردگار جهانیان میترسم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«بَسَطتَّ»: گشودی. دراز کردی.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ «28»
(هابيل به برادرش قابيل گفت:) اگر تو براى كشتن من دستت را به سويم دراز كنى، من هرگز براى كشتن تو دستم را دراز نخواهم كرد، زيرا من از خداوند، پروردگار جهانيان بيم دارم.
نکته ها
هابيل گفت: من قصد كشتن تو را ندارم، نه آنكه از خود هم دفاع نمىكنم، چون تسليم قاتل شدن با تقوا سازگار نيست. ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ ...
پیام ها
1- در برخورد با حسود، آرام سخن بگوييم و آتش حسد را با نرمش در گفتار، خاموش كنيم. ما أَنَا بِباسِطٍ ...
جلد 2 - صفحه 277
2- آنچه ارزش دارد، نكشتن بر اساس خوف از خداست، نه به خاطر ناتوانى و سستى. «إِنِّي أَخافُ اللَّهَ»
3- تقوا و خداترسى، عامل بازدارندهى از گناه و تعدّى در حساسترين حالات است. «إِنِّي أَخافُ اللَّهَ»
4- خوف از خداوند، يكى از آثار ايمان به ربوبيّت همه جانبه اوست. «إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ»
5- عالَم، مظهر ربوبيّت الهى است. «رَبَّ الْعالَمِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ «28»
«1» نهج البلاغه، خطبه 184.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 66
بعد از محاوره، هابيل قابيل را گفت:
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي: اگر هر آينه بگشائى و دراز كنى به سوى من دست خود را تا بكشى مرا ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ: من نيستم دراز كننده دست خود را به سوى تو تا بكشم ترا. إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ:
بدرستى كه من مىترسم از خداى كه پروردگار عالميان است. گويند با آنكه هابيل از قابيل قويتر و با شوكت بود، اما متجرح بود از قتل قابيل، و خود را تسليم او كرد به جهت خوف الهى، چه دفع قاتل هنوز مباح نشده بود، چنانچه مفسرين گفتهاند انّ القتل عن سبيل المدافعة لم يكن مباحا فى ذلك. «1» ابن عباس گويد « «2»»:
معنى آنكه اگر تو بسط يد كنى به من بر سبيل ظلم و ابتدا كنى تا مرا به قتل رسانى، من بسط يد نكنم به تو بر وجه ظلم و ابتدا؛ به جهت خوف الهى كه فرموده «ما انا بباسط» در جواب «لئن بسطت» به جهت تبرّى او بود از فعل شنيع اصلا و رأسا و تحذير او از آنكه متصف به آن شود و اطلاق قتل بر او كند، و لهذا تأكيد نهى كرد به او.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ «28»
ترجمه
هر آينه اگر بگشائى بسوى من دستت را كه بكشى مرا نيستم من گشانيده دست خود را كه بكشم ترا همانا من ميترسم از خداوند كه پروردگار جهانيان است.
تفسير
پس از آنكه قابيل برادر خود را تهديد بقتل نمود هابيل خواست او را تنبيه نمايد بآنكه قتل نفس از معاصى كبيره است و خوف از خدا مقتضى ترك آن است لذا ببرادر گفت اگر تو دست درازى بمن كنى من با آنكه بدانم تو اراده كشتن مرا دارى مرتكب اين امر نمىشوم براى ترس از خدا يعنى پس تو با آنكه بدانى من عزم قتل تو را نمينمايم اولويّت دارى كه مرتكب اين امر نشوى و اين خود ردع بزرگى بود كه از برادر خود نمود باز هم باين اكتفا ننمود و چنانچه در آيه بعد بيان خواهد شد انشاء اللّه تعالى اشاره نمود بآنكه قتل نفس باين اندازه معصيت دارد كه اگر كسى كسى را بيگناه بكشد خداوند عقاب معاصى مقتول را بقاتل مينمايد و چنين ظلمى جزاى آن ملازمت با آتش جهنم است با اين بيان ديگر جاى تو همّ آن نيست كه تصور شود هابيل گفته است اگر تو اقدام بقتل من كنى من دفاع نمىكنم زيرا علاوه بر آنكه اين معنى مستفاد از ظاهر آيه نيست به بيانى كه عرض شد اين مقال موجب تجرّى و اقبال قابيل بر قتل مىشود كه با اطمينان خاطر اقدام نمايد و منافى با مقصود هابيل است كه ردع او از اين عمل قبيح بوده چنانچه سيره صلحا و اهل تقوى است و محتاج نيست بآنكه گفته شود در آنزمان دفاع واجب نبوده با آنكه وجوب دفاع از احكام عقليه بلكه فطريه است و مخصوص بزمانى دون زمانى نميشود و بنظر حقير چنانچه اشاره شد مراد آنستكه اگر تو پيش دستى بقتل من كنى من پيشدستى بقتل تو نمىكنم و اين غير از آنستكه دفاع ننمايد زيرا مدافع جلوگيرى از قتل خود ميكند نه اقدام بقتل
جلد 2 صفحه 199
غير و مؤيد اين معنى است آنچه از ابن عباس در اين مقام نقل شده است كه ظاهرا تفسير را از حضرت امير المؤمنين (ع) تعلّم نموده است كه مراد آنستكه اگر تو دست درازى بمن نمائى بر سبيل ظلم و ابتدا كنى بقتل من من دست درازى نكنم بتو بطريق ظلم و ابتدا نكنم بقتل بنابر اين تعجب از مفسر معاصر است كه با اين شواهد حال و مقال چگونه آيه را به تبع بعضى از مفسرين حمل بر معنى دفاع نموده و جواب اشكال را كه آنها دادهاند تقرير فرموده است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقتُلَنِي ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيكَ لِأَقتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللّهَ رَبَّ العالَمِينَ «28»
اگر تو دست باز كني براي كشتن من من دست باز نميكنم براي كشتن تو من ميترسم از خدا پروردگار عالميان.
قتل نفس از گناهان بسيار بزرگ است که موجب زوال ايمان و خلود در عذاب است بنص آيه شريفه وَ مَن يَقتُل مُؤمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها سوره
جلد 6 - صفحه 344
نساء آيه 93، و مكرر گفتهايم که مؤمن مخلّد در عذاب نخواهد شد پس خلود دليل بر عدم ايمان است بخصوص اينکه قتل نفس که تأسيس اينکه معصيت بزرگ است و بمقتضاي حديث شريف
(من سن سنة سيئة کان له وزرها و وزر من عمل بها الي يوم القيمة)
شركت در عقوبت تمام قتل نفسها است تا قيامت.
لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ مقول قول هابيل است که خطاب بقابيل ميكند لِتَقتُلَنِي که اراده قتل مرا داري ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيكَ من اراده همچه گناهي نخواهم كرد لِأَقتُلَكَ زيرا من از انتقام خدايي ميترسم.
(اشكال)
دفاع امريست واجب حرام نيست چرا هابيل دفاع نكرد بلكه او را باين كلام جري نمود.
(جواب)
موضوع دفاع هنوز محقق نشده بود زيرا مجرد تهديد بود که من تو را خواهم كشت لكن در چه موقع و بچه وسيله معلوم نيست و هابيل باين لسان نهي از منكر كرد که قتل نفس باعث عذاب الهي است و كسي که از عذاب الهي بيم دارد بايد خود را در معرض عذاب در نياورد.
إِنِّي أَخافُ اللّهَ رَبَّ العالَمِينَ خوف از خدا دو نحوه است يكي آنكه مرتكب معاصي شود سپس خوف پيدا كند و موفق بتوبه و تدارك شود و ديگر آنكه قبلا خوف داشته باشد و او مانع شود از ارتكاب معصيت چنانچه معني عصمت همين است خوفي است که مانع شود از صدور كليه معاصي حتي خطور در قلب و خوف انبياء و اوصياء از همين بابست.
345
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 28)
سپس اضافه کرد: حتی «اگر تو، به تهدیدت جامه عمل بپوشانی و دست به کشتن من دراز کنی، من هرگز مقابله به مثل نخواهم کرد و دست به کشتن تو دراز نمی کنم» (لَئِن بَسَطتَ إِلَیَّ یدَکَ لِتَقتُلَنِی ما أَنَا بِباسِطٍ یدِیَ إِلَیکَ لِأَقتُلَکَ).
«چرا که من از خدا می ترسم» و هرگز دست به چنین گناهی نمی آلایم» (إِنِّی أَخافُ اللّهَ رَبَّ العالَمِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم