آیه 28 سوره انعام
<<27 | آیه 28 سوره انعام | 29>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
بلکه (وبال) آنچه پیش از این پنهان میداشتند بر آنها آشکار شده و اگر بار دیگر هم (به دنیا) برگردند باز همان اعمال زشتی را که از آن نهی شدند اعاده خواهند کرد، و آنان دروغ میگویند.
[ولی آرزوی آنان از روی صدق و راستی نیست] بلکه آنچه [از حقّانیّت توحید و نبوّت و معاد] پیش از این پنهان می داشتند برای آنان آشکار شده [که این گونه آرزو می کنند]، و اگر به دنیا بازگردانده شوند، یقیناً به کفر و شرکی که از آن نهی شده اند بازمی گردند؛ و مسلماً آنان دروغگویند.
[ولى چنين نيست] بلكه آنچه را پيش از اين نهان مىداشتند، براى آنان آشكار شده است. و اگر هم بازگردانده شوند قطعاً به آنچه از آن منع شده بودند برمىگردند و آنان دروغگويند.
نه، آنچه را كه از اين پيش پوشيده مىداشتند اكنون برايشان آشكار شده، اگر آنها را به دنيا بازگردانند، باز هم به همان كارها كه منعشان كرده بودند باز مىگردند. اينان دروغگويانند.
(آنها در واقع پشیمان نیستند،) بلکه اعمال و نیّاتی را که قبلاً پنهان میکردند، در برابر آنها آشکار شده (و به وحشت افتادهاند). و اگر بازگردند، به همان اعمالی که از آن نهی شده بودند بازمیگردند؛ آنها دروغگویانند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
بدأ: بدو: آشكار شدن. «بدا» آشكار شد.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «28»
(چنين نيست،) بلكه آنچه (از كفر و نفاق) قبلًا (در دنيا) پنهان مىكردند، (در آن روز) برايشان آشكار شده و اگر آنان (طبق خواسته و آرزويشان) به دنيا بازگردانده شوند، بىگمان باز هم به آنچه از آن نهى شدهاند بازمىگردند و آنان قطعاً دروغگويانند.
نکته ها
روز قيامت، روز آشكار شدن اسرار پنهانى مردم است و قرآن بارها به اين حقيقت اشاره كرده است. از جمله: «وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا» «1»، «وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا» «2»
پیام ها
1- در قيامت، همهى اسرار و رازها كشف و نهان و درون انسانها آشكار مىشود. «بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ»
2- برگشتن از آخرت به دنيا، محال است. «وَ لَوْ رُدُّوا»
3- بعضى هرگز اميدى به خوب شدن و اصلاحشان نيست و با فرصت دادن (كه خودشان خواستار آنند) باز هم همانند كه بودند. «لَوْ رُدُّوا لَعادُوا» (آرى؛ انسان بارها در دنيا به هنگام برخورد با شدايد و تلخىها، تصميمهايى مىگيرد، ولى چون به آسايش رسيد، همه چيز را فراموش مىكند).
«1». جاثيه، 33.
«2». زمر، 48.
جلد 2 - صفحه 438
4- وقتى دروغگويى خصلت انسان شد، در قيامت هم دروغ مىگويد. «وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ» چنانكه در آيه 23 خوانديم كه مشركان در قيامت به دروغ قسم مىخورند و مىگويند: «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «28»
بعد از آن اضراب فرمايد از اراده ايمان كه مفهوم مىشود از تمنى، يعنى نه كه ايشان چون به دنيا روند مؤمن باشند:
بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ: بلكه همان بر كفر خواهند بود و اين تمناى اقرار توحيد در اين حال، براى آن است كه ظاهر شده مر ايشان را به شهادت جوارح يا به ظهور عذاب مخفى داشتن كفر و معاصى بر وجه نفاق، يا از روى جهل بر خود ملتبس مىنمودند و مىگفتند: همانا اين واقع نشود. يا وقوع قيامت و بعث و ثواب و عقاب كه از سفله و جهله قوم مستور داشتند و يا قبايح اعمال خود را مىپوشيدند مِنْ قَبْلُ: پيش از اين در دين باطلى كه داشتند. پس به جهت سختى شدت عذاب و فرط نكال، تمناى رجوع كنند به دين حق وَ لَوْ رُدُّوا: و اگر بازگردانيده شوند به دنيا كه دار تكليف است بعد از فوت و ظهور عذاب لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ: هر آينه بر گردند به آنچه نهى شدهاند از آن، يعنى باز مرتكب شرك و عصيان و تكذيب شوند. وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ: بدرستى كه ايشان دروغگو هستند در وعده ايمان كه به نفس خود نمايند. عياشى از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: «انّهم ملعونون فى الاصل». «1»
«1» تفسير عياشى، جلد اوّل، صفحه 359، حديث 19.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 250
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «28»
ترجمه
بلكه ظاهر شد براى آنها آنچه بودند پنهان مىداشتند از پيش و اگر برگردانيده شوند هر آينه عود مىكنند بر آنچه نهى كرده شدند از آن و همانا ايشان دروغگويانند.
تفسير
كفر باطنى و نفاق و قبائح اعمال آنها بشهادت جوارح يا تجسّم عقائد و اعمال يا مشاهده آثارش براى آنها ظاهر خواهد شد و تعبير بصيغه ماضى براى تحقق وقوع است و چون لازمه آرزوى تصديق بآيات الهى و ايمان عزم بر آن و شوق بآن و تنفر از ضد آن است و آرزوى كفار در آيه سابقه مجرد از همه اينها بود و فقط براى همّ و غم و استيحاش از عذاب انشاء تمنّى نموده بودند خداوند در اين آيه اضراب فرموده است از تمنى آنها باين بيان كه آنچه مشاهده نمودند و واقف بر آنشدند چيز تازه نيست همانستكه در باطن آنها بوده و ظاهر شده است عين آن يا اثرش و عشق بذات و لوازم آن طبيعى است آنها نه اراده و عزم بر ايمان دارند و نه شوق بآن و تنفّر از كفر و بر فرض محال اگر بدنيا برگردند همان عقايد و اعمال سابقه را دارند و دروغ مىگويند در اظهارشان لوازم مذكوره تمنّى را كه انشاء صورى نمودند و عياشى ره از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه آنها از اصل ملعون بودند و اين روايت و فرمايش قمى ره كه در آيه سابقه اشاره شد مؤيد همانستكه اينجا بيان شد كه آنها بالذّات خبيث بودند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بَل بَدا لَهُم ما كانُوا يُخفُونَ مِن قَبلُ وَ لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنهُ وَ إِنَّهُم لَكاذِبُونَ «28»
بلكه ظاهر ميشود براي آنها آنچه که بودند مخفي كرده بودند از قبل و اگر برگردند بدنيا هراينه عود ميدهند همان را که نهي شده بودند از او و اينها هراينه دروغگويانند.
در تفسير اينکه آيه بين مفسرين اقوال بسياريست در كلمه يخفون بعضي گفتند بر عوام و جهال كفار ظاهر ميشود آنچه را علماء آنها اخفاء كردند از علامات و نشانهها و بشارات که بوجود مقدس نبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم انبياء سلف داده بودند و اينکه خلاف ظاهر است زيرا مرجع ضمير لهم و فاعل يخفون يكي است، و بعضي گفتند شدت
جلد 7 - صفحه 44
و عقوبت عذاب اينهم خلاف ظاهر است زيرا انحاء عقوبات بر آنها مخفي بود نه اينكه اخفاء كنند، بعضي گفتند اعمال و افعال سيّئه که اخفاء ميكردند اينهم تمام نيست زيرا اولا اينکه صفت منافقين است نه كفار زيرا كفار مخفي نميكردند و سيّئه نميدانستند. و ثانيا بر فرض اخفاء كنند نزد خودشان مخفي نبود نسبت بديگران اخفاء ميكردند و ظاهر آيه اينست که نزد خود ظاهر شده نه بر ديگران.
و تحقيق كلام اينست که حق و نور حق ظاهر است كالشمس في رابعة النهار بخصوص مثل توحيد و امر رسالت و معجزات باهرات و كفر بمعني ستر است که نور حق را مستور ميكند مثل كسي که درب چشمش بسته باشد و نور شمس را مشاهده نكند و اينکه ستر هم دو قسم است يك قسم از قصور است مثل آدمي که كور شده باشد يا درب چشمش را بسته باشند و گفتيم كافر قاصر استحقاق عذاب ندارد و لو احكام كفر در دنيا بر او بار است و لياقت ثواب هم ندارد چون ايمان هم ندارد و حق بر او مكشوف نشده. و يك قسم از روي تقصير است مثل اينكه خود بسوء اختيار خود درب چشم خود را بسته باشد و نور شمس را مشاهده نكند و اينکه كفار که در آيات قبل اشاره شد از اينکه قسم هستند پس در واقع خود آنها بسوء اختيار حق را بر خود مخفي نموده و صدق اخفاء بر آنها ميكند و در موقع احتضار و موت و عالم برزخ و قيامت پردهها بر طرف ميشود و نور حق ظاهر ميگردد لذا درست است بگويي بَل بَدا لَهُم ما كانُوا يُخفُونَ مِن قَبلُ که ظاهر ميشود بر آنها به برطرف شدن حجابها که بودند بر خود بسوء اختيار خود روي چشم قلب را پوشانيده بودند از عصبيت و عناد و لجاج و كبر و امثال اينها در عالم دنيا لذا تمنّاي رجوع كردند و خدا ميفرمايد وَ لَو رُدُّوا و اگر بر فرض محال هم برگردند باز همان پردهها را روي چشم قلب خود ميكشند و در همان ظلمت كفر ميافتند و نور حق را مشاهده نميكنند و لَعادُوا لِما نُهُوا عَنهُ از فسق و كفر و شرك و ترك ايمان و ترك اعمال
جلد 7 - صفحه 45
صالحه و ارتكاب معاصي وَ إِنَّهُم لَكاذِبُونَ دروغ ميگويند که اگر برگرديم چه و چه ميكنيم. و اشكال به اينكه كذب از صفات خبر است و وعد از مقوله انشاء است بسيار واهي است زيرا صدق و كذب در هر مقامي بمناسبت آن مقام معنايي دارد در باب وعد وفاء به آنرا صدق مينامند و تخلف از آن را كذب ميگويند خداوند ميفرمايد وَ اذكُر فِي الكِتابِ إِسماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الوَعدِ الايه مريم آيه 55.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 28)
در این آیه اضافه می کند که این آرزوی دروغینی بیش نیست، بلکه به خاطر آن است که در آن جهان «آنچه را از عقاید و نیات و اعمال شوم خویش مخفی می داشتند همه برای آنها آشکار گردیده» و موقتا بیدار شده اند (بَل بَدا لَهُم ما کانُوا یخفُونَ مِن قَبلُ).
ولی این بیداری، بیداری پایدار و پابرجا نیست، و به خاطر شرایط و اوضاع خاص و رو برو شدن با مجازاتهای عینی پدید آمده است، و لذا «اگر به فرض محال بار دیگر به این جهان برگردند به سراغ همان کارهایی می روند که از آن نهی شده بودند» (وَ لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنهُ). بنابراین «آنها در آرزو و ادّعای خویش صادق نیستند و دروغ می گویند» (وَ إِنَّهُم لَکاذِبُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم