آیه 24 سوره رعد
<<23 | آیه 24 سوره الرعد | 25>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(و میگویند) سلام و تحیت بر شما باد که صبر پیشه کردید، و بس نیک است سرانجام این سرای.
[و به آنان گویند:] سلام بر شما به پاس استقامت و صبرتان [در برابر عبادت، معصیت و مصیبت] پس نیکوست فرجام این سرای.
[و به آنان مىگويند:] «درود بر شما به [پاداش] آنچه صبر كرديد. راستى چه نيكوست فرجام آن سراى!»
سلام بر شما به خاطر آن همه شكيبايى كه ورزيدهايد. سراى آخرت چه سرايى نيكوست.
(و به آنان میگویند:) سلام بر شما بخاطر صبر و استقامتتان! چه نیکوست سرانجام آن سرا (ی جاویدان)!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«بِمَا صَبَرْتُمْ»: به سبب صبری که کردید. و آن شکیبائی بر ناگواریها، تحمّل اذیّت و آزارها، مبارزه با هواها و هوسها، استقامت بر عقیده و ایمان، و غیره است.
نزول
على بن ابراهیم گوید: این آیه درباره ائمه اطهار علیهمالسلام و پیروان آنها نازل گردیده است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ «24»
(فرشتگان هنگام ديدارِ بهشتيان به آنان مىگويند:) بخاطر استقامتى كه كرديد، بر شما درود باد. پس چه نيكوست سراى آخرت.
نکته ها
يكى از امتيازات بىنظير قرآن، بيان پرمحتواترين مطالب، در قالب سادهترين و مختصرترين كلمات است. از جمله همين عبارت «سَلامٌ عَلَيْكُمْ» كه جملهاى بسيار كوتاه و آسان، امّا پرمحتوا و رساست و سابقهى آن به انبياى گذشته همچون ابراهيم، نوح و آدم عليهم السلام مىرسد. «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ» «1»، «سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ» «2»
سلام، يكى از نامهاى خداوند، تهنيت خداوند بر پيامبران، تبريك الهى بر بهشتيان، زمزمه فرشتگان، كلام بينالمللى تمام مسلمانان، شعار بهشتيان در اين جهان و آن جهان، ذكر خالق و مخلوق، نداى وقت ورود و خروج، آغاز هر كلام در نامه و بيان است كه هم بر مرده و زنده و هم بر بزرگ و كوچك گفته مىشود و پاسخ آن در هر حال واجب است.
پيامِ سلام، احترام، تبريك، دعا، امان و تهنيت از سوى خداوند است. «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «3» وقتى ما در پايان هر نماز مىگوييم: «السلام علينا و على عباد الله الصالحين»، با اين سلام تمام مرزهاى نژادى و امتيازات پوچ سنّ، جنسيّت، مال، مقام، زبان و زمان را درطول تاريخ در هم مىشكنيم و با همه بندگان صالح خدا ارتباط برقرار مىكنيم و بر آنها درود مىفرستيم.
«1». صافّات، 79.
«2». صافّات، 120.
«3». يس، 58.
جلد 4 - صفحه 348
در روايات آمده: گروهى از مردم قبل از رسيدگى به حساب، به بهشت مىروند، وقتى فرشتگان علت را سؤال مىكنند، جواب مىشنوند كه ما در دنيا بر اطاعت خداوند و بر مشكلات و مصايب صبر مىكرديم و اهل شكيبايى بوديم. فرشتگان با شنيدن جواب، از آنان با سَلامٌ عَلَيْكُمْ ... استقبال مىكنند. «1»
امام صادق عليه السلام فرمودند: ما اهل صبر هستيم، امّا شيعيان ما از ما صبورتر مىباشند. زيرا صبر ما بر چيزى است كه مىدانيم، ولى آنان بر چيزى صبر مىكنند كه نمىدانند. «2»
نكاتى پيرامون صبر:
1. منشأ و سرچشمه صبر را از خداوند بدانيم. «وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ» «3»
2. مقصد و هدف از صبر را نيز رضايت الهى قرار دهيم، نه خوشنامى و نه هيچ چيز ديگر. «وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ» «4»
3. صبر از صفات انبيا است. «كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ» «5»
4. صبر كليد بهشت است. أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ ... «6»
5. صبر در بلاها و آزمايشاتِ الهى، محك و ملاك شناخت و روشن شدن چهرهى مجاهدان و صابران است. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرِينَ» «7»
6. صبر سبب دريافت صلوات خداوند است. «أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» «8» (شايد يكى از علل صلوات بر پيامبر و اهلبيت او اين است كه آنها صابرترين مردم بودند.)
7. صبر نسبت به ايمان، به منزله سر براى بدن است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «الصبر من الايمان كالرأس من البدن» «9» 8. صبر، ميزان درجات بهشتيان است. «سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ»،
«1». تفسير قرطبى.
«2». تفسير صافى.
«3». نحل، 127.
«4». مدثر، 7.
«5». انبياء، 85.
«6». بقره، 214.
«7». محمد، 31.
«8». بقره، 157.
«9». بحار، ج 9، ص 203.
جلد 4 - صفحه 349
«أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا» «1»، «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً» «2»
9. صبر، داراى درجاتى است. در حديثى مىخوانيم كه صبر بر مصيبت 300 و صبر بر طاعت 600 و صبر از معصيت 900 درجه دارد. «3»
10. در سراسر قرآن فقط در مورد صابران اجر بىحساب مطرح شده است. «إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ» «4»
11. قرآن مجيد در كنار صبر، شكر را نيز مطرح فرموده است، اشاره به اينكه مشكلات هم نعمت هستند. «لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ» «5»
12. صبر، وصيّت امام حسين عليه السلام به فرزندش امام سجّاد عليه السلام است. «يا بنى اصبر على الحق و ان كان مرا» «6»
13. گاهى در يك اقدام چند نوع صبر ديده مىشود. نظير اقدام حضرت ابراهيم در قربانى كردن اسماعيل كه هم صبر بر اطاعت و تسليم و هم صبر بر مصيبت را لازم دارد.
پیام ها
1- سرچشمه همه كمالات صبر است. «بِما صَبَرْتُمْ» صبر در پايان هشت نشانه و كمال براى اولوا الالباب بيان شده وفرشتگان نيز اساس درود خود را صبر مؤمنان مىدانند.
2- سلام كردن به هنگام ورود، شيوه فرشتگان است. «يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ، سَلامٌ عَلَيْكُمْ»
3- بهشت «دارالسلام» است. چون فرشتهها از هر سو بر بهشتيان سلام مىكنند. «مِنْ كُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَيْكُمْ»
4- به كسانى كه پايدارى وپشتكار دارند احترام بگذاريم. «سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ»
5- در نظام الهى حتّى بكار بردن كلمات و درود و تبريك نيز بر اساس يك مبنا وحكمت (ايمان و عمل) است نه تملّق و گزافه. «سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ»
«1». فرقان، 75.
«2». انسان، 12.
«3». بحار، ج 71، ص 92.
«4». زمر، 10.
«5». ابراهيم، 5.
«6». بحار، ج 70، ص 184.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 350
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ «24»
سَلامٌ عَلَيْكُمْ: سلامتى از آفات و عاهات بر شما باد. اين بشارت است بر دوام سلامتى، يعنى هميشه سالم خواهيد بود از مكاره و اهوال. بِما صَبَرْتُمْ: به سبب آنچه صبر كرديد بر شدائد دنيا و سختى طاعات و دشوارى ترك معاصى.
فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ: پس نيكو است سر انجام آن سراى كه ايشان يافتند.
قمى عليه الرحمة فرمود: نزلت فى الائمة و شيعتهم الّذين صبروا.
اين آيه در حق ائمه معصومين و شيعيان ايشان كه اهل صبرند نازل شده.
و عن الصادق عليه السّلام: نحن صبّر و شيعتنا اصبر منّا لأنّا صبرنا بعلم و صبروا على ما لا يعلمون. «2» و حضرت صادق فرمود: ما صابريم و شيعيان ما صبرشان زيادتر است، زيرا ما با علم صبر نمائيم، و ايشان با جهل صبر كنند.
در كافى و قمى «3»- از حضرت باقر عليه السّلام از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در ذيل حديث وصف حال مؤمن فرمايد: حق تعالى هزار ملك مىفرستد تهنيت گويند او را به بهشت، و تزويج نمايند او را به حور العين، چون
«1» تفسير منهج الصادقين ج 5 ص 107.
«2» تفسير قمى ج 1 ص 365.
«3» تفسير صافى به نقل از كافى و قمّى، جلد 3، صفحه 68 (طبع لبنان)
جلد 6 - صفحه 376
برسند به باب اول جنان او، اذن ورود را از ملك موكل خواهند، او پس از اطلاع به حاجب و او به قيم و او به خدام و خدمه مطلع سازند مؤمن را كه رسل الهى آمدهاند، اجازه داده وارد شوند در حالى كه مؤمن در غرفه باشد كه هزار در و به هر درى ملكى موكل، درها را باز، هر ملكى از درى داخل، و تهنيت سبحانى را رسانند؛ اينست فرمايش «وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ» تبصره: شخص عاقل چنانچه تأمل و تدبر در اين آيه شريفه نمايد، هر آينه الطاف خاصه الهى را دريابد اگر هشيار باشد و فريب هوى و هوس و شهوات را نخورد، بلكه در تهذيب اخلاق بكوشد و خود را به حيله صفات مذكوره زيور نمايد. مدتى نگذرد كه وعده سبحانى منجز، و سعادت دائمى را دريابد، لكن جوانمردى و شهامت و بلند همتى لازم دارد تا چنين مقام رفيع حاصل شود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمى إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ «19» الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ «20» وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ «21» وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ «22» جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ «23»
سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ «24»
ترجمه
- آيا پس كسيكه ميداند كه آنچه فرستاده شد بتو از پروردگارت حق است مانند كسى است كه او كور است جز اين نيست كه پند ميگيرند صاحبان خردها
آنانكه وفا ميكنند بعهد خدا و نمىشكنند پيمان را
و آنانكه پيوند ميكنند آنچه را امر كرده است خدا بآن كه پيوند كرده شود و مىترسند از پروردگارشان و بيم دارند از بدى حساب
و آنانكه صبر كردند براى طلب خوشنودى پروردگارشان و بر پا داشتند نماز را و انفاق نمودند از آنچه روزى داديمشان نهانى و آشكارا و دفع ميكنند بخوبى بدى را آنگروه مر ايشانرا است انجام آنسراى
كه بهشتهاى اقامت دائمى است داخل ميشوند در آنها آنان و كسيكه شايسته باشد از پدرانشان و زنانشان
جلد 3 صفحه 201
و فرزندانشان و فرشتگان وارد ميشوند بر ايشان از هر درى
گويند سلام بر شما براى آنكه صبر نموديد پس خوب است انجام آنسراى
تفسير
استفهام انكارى است يعنى كسيكه ميداند آنچه بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده است از جانب خدا حقّ است نيست مانند كسيكه نميداند چون آن بينا و اين كور است و آن دو مساوى نيستند بلكه مثل دانا آب و طلا است و مثل نادان كف و جرم است و علم نور، و جهل ظلمت است كه در آيات سابقه اشاره و بيان شده بود و فرق بين اين عناوين يعنى علم و جهل و نور و ظلمت و بينا و كور اگر چه واضح است ولى متذكّر نميشوند مگر صاحبان عقول مبرّى از شوائب و هم و تعصّب و عناد كه ايمان مصداق نور و كفر مصداق ظلمت و مؤمن مصداق عالم و بصير و كافر مصداق جاهل و كور است و عيّاشى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه بشيعيان خود فرمود شما مصداق اولوالالبابيد در اين آيه شريفه و ايشان كسانى هستند كه وفا ميكنند بعهديكه با خدا بستند بعقول خودشان كه نبايد احكام آنرا مشوب بوهم و تعصّب و عناد و لجاج نمايند و نيز نميشكنند پيمانى را كه با خودهاشان بستند و محكم نمودند آنرا ميان خودشان و قمّى ره از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه اين آيه در حقّ آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده و عهدى كه خدا از آنها گرفت و ميثاقيكه از مردم گرفت در عالم ذر بر ولايت امير المؤمنين و ائمه بعد از او عليهم السلام و نيز كسانى هستند كه صله رحم بجا مىآورند خصوصا رحم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه از آن جمله است دوستى امير المؤمنين و اولاد طاهرين او و مراعات حقوق ايشان چنانچه در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه نازل شده در حقّ رحم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و شامل اقارب شخص هم ميشود و نبايد مانند كسانى بود كه چيزى را اختصاص بچيزى ميدهند و نيز در كافى و عيّاشى ره از آنحضرت نقل نموده كه رحم معلّق بر عرش است ميگويد خدا يا وصل كن كسى را كه مرا وصل نمود و قطع كن كسيكه مرا قطع نمود و آن رحم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه مراد از اين آيه است و رحم هر صاحب رحمى و عيّاشى و رحم هر مؤمن نقل نموده و در مجمع و قمّى ره و عياشى ره از امام كاظم عليه السّلام نيز مانند اين حديث را نقل نمودهاند و عياشى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه از چيزهائى كه خدا واجب نموده است در مال غير از زكوة صله رحم است بمقتضاى اين آيه و در مجمع از امام رضا عليه السّلام اين معنى تأكيد شده است
جلد 3 صفحه 202
و بيان مفصّلى در اين باب از حقير در سوره بقره ذيل آيه شريفه الذين ينقضون عهد اللّه گذشت كه بايد طالب بآن مراجعه نمايد و آنها مىترسند از پروردگارشان كه قطع رحم نميكنند و ميترسند از سختى حسابشان در روز محشر پس تا زندهاند خودشان بحسابشان رسيدگى ميكنند و نميگذارند مديون سادات و ارحام و اجانب از دنيا بروند و در كافى و عيّاشى ره و معانى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اين آيه را تلاوت فرمود وقتى كه ديد مردى با دقت تمام حقّ خود را از برادر دينى خود گرفت و فرمود آيا تصوّر كردى آنها كه از سوء الحساب ميترسند كسانى هستند كه ميترسند خدا بآنها ظلم و جور كند نه چنين است ميترسند كه خداوند تمام حقّ خود را از آنها طلب كند و دقت نمايد و مراد از سوء الحساب اين است پس كسيكه تمام حقّ خود را با دقت بستاند از برادر خود بدى كرده در حساب با او و در مجمع و عيّاشى ره از آنحضرت نقل نموده كه سوء الحساب آنستكه كاملا حسنات و سيّئات بنده را بسنجند و سهل انگارى نكنند در آن و نيز كسانى هستند كه صبر ميكنند بر تحمّل زحمت عبادت و ترك معصيت و بردبارى در مصيبت براى رضاى خدا و نماز ميخوانند و سعى مينمايند در نماز خواندن مردم چون اقامه نماز بر هر دو صادق است و انفاق ميكنند از مال حلالى كه خدا روزى و نصيب آنها فرموده صدقات مستحبّه را سرا و در خفيه و صدقات واجبه را علنا و آشكارا و دفع ميكنند بفعل حسن شر فعل قبيح را و محو ميكنند بطاعت اثر معصيت را و پاداش ميدهند بخوبى بدى را و بر طرف ميكنند بتوبه گناه را و بصدقه بلا را كه هر يك از معانى مذكوره را ذكر نمودهاند جز اخير را كه حقير اضافه نمودم و ممكن است همه مراد باشد چنانچه مكرّر تقريب شده است و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه بمعاذ بن جبل فرمود وقتى گناهى از تو صادر گشت بعد از آن عمل ثوابى را انجام ده محو ميكند آنرا و در روايت قمّى از امام صادق عليه السّلام علاوه فرموده كه كارهاى خير دفع ميكند كارهاى بد را كسانيكه در اين سراى فانى حال و كارشان از اين قرار است نتيجه و عاقبت و مئال آن سراى باقى كه بهشت جاويد است و از عمل بر طبق روان جاويد تهيّه ميشود از آن ايشان است انشاء اللّه تعالى و اخبارى راجع بجنّات عدن در ذيل آيه وعد اللّه المؤمنين سوره برائة ذكر شد و لفظ جنات مضاف بعدن و بدل از عقبى الدار است و لفظ عدن بمعناى اقامت و مراد از جنات عدن بهشتهائى است كه
جلد 3 صفحه 203
اقامت دائمى ايشان در آنها است و از جمله تجليلات و احتراماتيكه خداوند از آنها فرموده آنستكه چون داخل در آن بهشتها و قصور عاليه شوند كسان آنها كه صلاحيّت ورود در بهشت را داشته باشند اگر چه بمقام و مرتبه ايشان نرسيده باشند از قبيل پدران و همسران و فرزندانشان بتبع آنها داخل در مقامات رفيعه ايشان ميشوند براى بهجت و مسرّت و انس آنها بصحبت اينها و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه مرد مؤمن و زن مؤمنه چون داخل در بهشت شوند اگر مرد افضل باشد اختيار بمرد داده ميشود كه زن مؤمنه خود را بهمسرى قبول نمايد و اگر زن افضل باشد اختيار بزن داده ميشود كه شوهر مؤمن خود را همسر خود قرار دهد و ملائكه براى تقديم تهنيت و تبريك منزل از جانب خداوند وارد ميشوند بر ايشان از هر درى از درهاى بهشت كه هشت است يا درهاى غرفه و قصر اختصاصى هر مؤمنى و ميگويند سلام بر شما براى صبرى كه در دنيا نموديد يعنى بآن صبر محدود سلامتى و ايمنى از تمام بليّات و آفات و آلام و اسقام و مكاره را براى مدّت نامحدود خريدارى نموديد پس خوب است عاقبت اين سراى شما كه دار كرامت الهى است و قمّى ره فرموده نازل شده است در باره ائمه عليهم السلام و شيعيان ايشان كه صبر نمودند و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه ما صابرانيم و شيعيان ما از ما صابرترند چون ما صبر نموديم از روى علم و آنها صبر نمودند بر چيزيكه نميدانند شايد مراد آن باشد كه نميدانند عاقبت امر خودشان را كه بچه منتهى ميشود پس آنها از اين جهت از ما صابرترند و در كافى و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام حديث مفصّلى نقل نموده كه اجمال آن در اين مقام آنستكه هزار فرشته براى تهنيت مؤمن ببهشت و تزويج حور العين از طرف خداوند مبعوث بر او ميشوند و آنها پس از استيذان از دربان اول و او پس از استيذان از حاجب و او پس از استيذان از قيّم كه بين هر يك از آنها با ديگرى باغهائى فاصله است و استيذان او از خدّام قصر و استيذان آنها از مؤمن كه ولى خدا است و تحصيل اجازه از هزار در غرفه كه هر درى فرشتهاى موكّل بر آن است و بعد از صدور اجازه مؤمن باز ميكنند وارد بر او ميشوند و به بيانى كه مذكور در آيه است ابلاغ رسالت خودشان را مينمايند و اين حديث اصلا نبوى است و بعدا ذكر خواهد شد انشاء اللّه تعالى و بنابراين ظاهرا آيه اخيره بتمامى مقول قول ملائكه است بتقدير يقولون در صدر آن و محتمل است
جلد 3 صفحه 204
فنعم عقبى الدار كلام مستقل الهى باشد نه نقل قول آنها ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
جَنّاتُ عَدنٍ يَدخُلُونَها وَ مَن صَلَحَ مِن آبائِهِم وَ أَزواجِهِم وَ ذُرِّيّاتِهِم وَ المَلائِكَةُ يَدخُلُونَ عَلَيهِم مِن كُلِّ بابٍ «23» سَلامٌ عَلَيكُم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبَي الدّارِ «24»
بهشتهايي که هميشه در آن مخلد هستند که معني عدن است داخل ميشوند در آنها و هر که را هم شفاعت كنند و صالح باشد يعني قابليت دخول بهشت داشته باشد که اهل ايمان باشد از پدران و زوجات و ذراري قبول ميشود و با آنها داخل ميشوند و ملائكه بر آنها نازل ميشوند و سلام ميكنند و بشارت سلامتي ميدهند و ميگويند سلام عليكم بواسطه آنكه صبر كرديد پس خوب جائيست عقبي الدار شما، بعد از آنكه صفات كساني که وفاء بعهد الهي كردند و نقض ميثاق نكردند جزاء آنها را معين ميفرمايد که از براي آنها عقبي الدار چيست.
جنات عدن جنات جمع جنة است شامل ميشود جنات ثمانيه را و عدن بمعني ثبوت و استقرار است اشاره بخلود که با جنة الخلد قريب المعني است و باين مناسبت معادن را معادن گفتند که در تخوم ارض و در دل سنگ كوه استقرار دارند.
يَدخُلُونَها در تمام جنات آزاد هستند و از تمام آنها بهرهمند.
وَ مَن صَلَحَ كسي که صلاحيت دخول جنت را داشته باشد و قابليت داشته باشد که با ايمان از دنيا رفته باشد و لو آلوده بمعاصي باشد شفاعت اينها را ميكنند مِن آبائِهِم وَ أَزواجِهِم وَ ذُرِّيّاتِهِم از باب مثال است و الّا هر که مناسبت نسبي يا حسبي داشته باشد مثل امّهات و اخوان و اخوات و اعمام و عمات و اخوال و خالات و ابناء آنها از ارحام و مثل ازواج ابناء و بنات و اب الزوجه و ام الزوجه و از اب الزوج و ام الزوج و از پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است ميفرمايد
(کل حسب و نسب منقطع يوم القيمة الّا حسبي و نسبي)
و اينکه موفون بعهد اللّه و غير ناقضين
جلد 11 - صفحه 331
عهد اللّه در اينکه حكم با پيغمبر شركت دارند بلكه ميتوان گفت که اكثر مؤمنين با پيغمبر يا از حيث نسب يا از حيث حسب شركت دارند، سادات که ذراري آن حضرت هستند بسيار از غير سادات از طرف امهات در يك طبقه جزو ذراري ميشوند و بسيار که از اينکه جهت انتساب ندارند از حيث حسب داخل ميشوند چون عيال سيده دارند يا جهت ديگر.
وَ المَلائِكَةُ يَدخُلُونَ عَلَيهِم مِن كُلِّ بابٍ کل باب جميع ابواب جنة است که هشت باب دارد از جميع ابوابش ملائكه بر آنها داخل ميشوند با تحف و هدايا و تحيت آنها و بشارت آنها اينست که سَلامٌ عَلَيكُم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبَي الدّارِ سلام ملائكه بشارت است که در اينکه جنات هيچ ناراحتي و خستگي و ملالي نداريد بواسطه اينكه در دنيا داراي صفت حميده صبر بوديد هم صبر بر قضاء و تقديرات و بليات و هم صبر بر مشقت عبادت و هم صبر جلوگيري از نفس اماره و شياطين و فريب نخوردن از آنها پس خوب جايگاهي است بهشت از براي شما اينست اينکه جزاي اولوا الالباب است که داراي صفات مذكوره بودند.
اما جزاي آنها که نقض عهد كردند و وفاي بميثاق نكردند:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 24)- و به آنها میگویند: «سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان» (سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ).
آن صبرها و استقامتهای شما در راه انجام وظائف و مسؤولیتها و تحمل شدائد و مصائب بوده که این سلامت را به وجود آورد، در اینجا در نهایت امنیت و آرامش خواهید بود.
و در پایان میفرماید: «چه پایان نیک و چه عاقبت خوبی»؟ (فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ).
از آیات قرآن و روایات به خوبی استفاده میشود که بهشت درهایی دارد که اشاره به اعمال و کارهایی است که سبب ورود به بهشت میشوند. و جالب این که در قرآن میخوانیم: جهنم «هفت» در دارد، و طبق روایات، بهشت دارای «هشت» در است اشاره به این که طرق وصول به سعادت و بهشت جاویدان از طرق وصول به جهنم بیشتر است، و رحمت خدا بر غضب او پیشی میگیرد.
ج2، ص478
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص466.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.