آیه 23 سوره زمر

از دانشنامه‌ی اسلامی

اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ

[39–23] (مشاهده آیه در سوره)


<<22 آیه 23 سوره زمر 24>>
سوره :سوره زمر (39)
جزء :23
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

خدا قرآن را فرستاد که بهترین حدیث (و نیکوترین سخن آسمانی خدا) است، کتابی که آیاتش همه (در کمال فصاحت و اعجاز) با هم مشابه است و در آن ثنای خدا (و خاصان خدا) مکرر می‌شود، که از تلاوت (آیات قهر) آن خدا ترسان را لرزه بر اندام افتد و (با آیات رحمت) باز آرام و سکونت یابند و دلهایشان به ذکر خدا مشغول گردد. این (کتاب) همان (رحمت و) هدایت خداست که هر که را خواهد به آن رهبری فرماید، و هر کس را خدا به گمراهیش واگذارد دیگر هیچ هدایت کننده‌ای نخواهد داشت.

خدا نیکوترین سخن را نازل کرد، کتابی که [آیاتش در نظم، زیبایی، فصاحت، بلاغت و عمق محتوا] شبیه یکدیگر است، مشتمل بر داستان های پندآموز [و امر، نهی، وعده، وعید، حلال و حرام] است؛ از شنیدن آیاتش پوست کسانی که از پروردگارشان می هراسند به هم جمع می شود، آن گاه پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم می گردد و آرامش می یابد. این هدایت خداست که هر که را بخواهد به آن راهنمایی می کند؛ و هر که را خدا [به کیفر کفر و عنادش] گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود.

خدا زيباترين سخن را [به صورت‌] كتابى متشابه، متضمّن وعد و وعيد، نازل كرده است. آنان كه از پروردگارشان مى‌هراسند، پوست بدنشان از آن به لرزه مى‌افتد، سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم مى‌گردد. اين است هدايت خدا، هر كه را بخواهد، به آن راه نمايد، و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست.

خدا بهترين سخن را نازل كرده است. كتابى متشابه و دوتا دوتا، كه از تلاوت آن كسانى را كه از پروردگارشان مى‌ترسند از خوف تن بلرزد. سپس تن و جانشان به ياد خدا بيارامد. اين راه خداست كه هر كه را بخواهد بدان راهنمايى مى‌كند، و هر كه را خدا گمراه كند او را هيچ راهنمايى نخواهد بود.

خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابی که آیاتش (در لطف و زیبایی و عمق و محتوا) همانند یکدیگر است؛ آیاتی مکرّر دارد (با تکراری شوق‌انگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانی که از پروردگارشان می‌ترسند می‌افتد؛ سپس برون و درونشان نرم و متوجّه ذکر خدا می‌شود؛ این هدایت الهی است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایی می‌کند؛ و هر کس را خداوند گمراه سازد، راهنمایی برای او نخواهد بود!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Allah has sent down the best of discourses, a scripture [composed] of similar motifs, whereat shiver the skins of those who fear their Lord, then their skins and hearts relax at Allah’s remembrance. That is Allah’s guidance, by which He guides whomever He wishes; and whomever Allah leads astray, has no guide.

Allah has revealed the best announcement, a book conformable in its various parts, repeating, whereat do shudder the skins of those who fear their Lord, then their skins and their hearts become pliant to the remembrance of Allah; this is Allah's guidance, He guides with it whom He pleases; and (as for) him whom Allah makes err, there is no guide for him.

Allah hath (now) revealed the fairest of statements, a Scripture consistent, (wherein promises of reward are) paired (with threats of punishment), whereat doth creep the flesh of those who fear their Lord, so that their flesh and their hearts soften to Allah's reminder. Such is Allah's guidance, wherewith He guideth whom He will. And him whom Allah sendeth astray, for him there is no guide.

Allah has revealed (from time to time) the most beautiful Message in the form of a Book, consistent with itself, (yet) repeating (its teaching in various aspects): the skins of those who fear their Lord tremble thereat; then their skins and their hearts do soften to the celebration of Allah's praises. Such is the guidance of Allah: He guides therewith whom He pleases, but such as Allah leaves to stray, can have none to guide.

معانی کلمات آیه

  • مثانى: در مجمع البيان فرموده: ثنى در اصل به معنى عطف است عدد دو را از آن اثنان گويند كه يكى بر ديگرى عطف است و رويهم حساب مى‏‌شوند، به درود، ثنا گويند زيرا كه در مدح كردن صفات نيك به هم عطف مى‎‏شود، استثناء نيز از آنست كه مستثنى بر مستثنى منه عطف مى‏‌شود، مثانى جمع مثنيه است و به معنى منعطف مى‌‏باشد يعنى آياتى كه با هم ديگر انعطاف و سازش دارند.
  • تقشعر: «اقشعر جلده» يعنى پوستش لرزيد و منقبض گرديد. «قشعريرة»:لرزيدن.

نزول

سعد بن ابى وقاص گوید: قرآن به تدریج بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل مى گردید و پیامبر هم آن را براى مردم قرائت می‌فرمود سپس عده اى به پیامبر گفتند: یا رسول اللّه چه خوب بود اگر خبر و حدیث تازه اى براى ما ذکر می‌نمودى سپس این آیه نازل گردید.

و نیز گویند، چنین گفتند: یا رسول اللّه چه خوب بود ما را متذکر می‌ساختى و پند و اندرز مى فرمودى سپس آیه 16 سوره حدید «أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ» نازل شد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‌ ذِكْرِ اللَّهِ ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ «23»

خداوند بهترين سخن را در قالب كتابى نازل كرد (كه آياتش) متشابه (و مشابه يكديگر است). از (تلاوت آيات) آن پوست كسانى كه از پروردگارشان مى‌ترسند به لرزه مى‌افتد، سپس (با ايمان و انس) به ياد خدا پوست‌ها و دل‌هاى آنان نرم و آرام مى‌شود، اين است هدايت خداوند كه هر كه را بخواهد به آن هدايت مى‌كند و هر كه را خداوند (به خاطر فسق و فسادش) گمراه نمايد، پس هيچ هدايت كننده‌اى براى او نيست.

نکته ها

«حديث» به معناى سخن و گفتار است و مراد از حديث در اين آيه، قرآن است و «احسن الحديث» بودن قرآن به خاطر جامعيّت، حقّانيّت، استوارى، فصاحت و بلاغت قرآن است.

خود كلمه‌ى «متشابه» نيز متشابه است، يعنى چند معنا دارد. يك معناى آن چند پهلو بودن برخى آيات قرآن است، در برابر آيات محكم و روشن، كه در اين معنا متشابه، صفت بعضى آيات است. «هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ» «1» لكن متشابه در اين آيه به معناى شباهت آيات به يكديگر است كه بنابراين صفت تمام آيات است.

«مَثانِيَ» جمع مثنى به معناى گرايش است، يعنى آيات قرآن به يكديگر گرايش دارند و بعضى آيات، بعضى ديگر را تفسير مى‌كنند و به تعبيرى ديگر يك مفهوم را در قالب الفاظى متفاوت تكرار مى‌كنند.

«1». آل‌عمران، 7.

جلد 8 - صفحه 162

پیام ها

1- قرآن، بهترين گفتارهاست. «أَحْسَنَ الْحَدِيثِ» (زيرا صادق‌ترين سخن‌هاست، «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثاً» «1» و حرف آخر و فصل الخطاب است. «فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ» «2»)*

2- تمام آيات قرآن به يكديگر شباهت دارند و هيچ ناهماهنگى و تضادّى در آنها نيست. «مُتَشابِهاً»

3- خداترسى، در ظاهر جسم و بدنِ مؤمنان نمايان است و صورت آنان بيانگر سيرت آنان است. «تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ»

4- مؤمن، با شنيدن آيات عذاب خوف دارد، «تَقْشَعِرُّ» و با شنيدن آيات رحمت اميدوار مى‌شود. «ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ»

5- قرآن، كتاب هدايت الهى است. كِتاباً ... ذلِكَ هُدَى اللَّهِ‌

6- خداوند، اسباب هدايت را براى همه فراهم كرده است، امّا تنها گروهى اين هدايت را مى‌پذيرند. ذلِكَ هُدَى اللَّهِ‌ ... يَهْدِي‌ ... يُضْلِلِ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‌ ذِكْرِ اللَّهِ ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ «23»

اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ‌: خدا نازل فرموده نيكوترين سخنى را، كِتاباً مُتَشابِهاً: كتابى را كه مانند يكديگر است، يعنى بعضى از آن مشابه بعضى در جزالت لفظ و تجارب نظم و تناسب اسلوب وجودت معانى و دلالت بر اعجاز پيغمبر و اشتمال آن بر منافع دنيوى و اخروى، يا برخى از آن مصدق بعض ديگر و در تناقض و اختلاف كلام نيست. مَثانِيَ‌: مكرر، يعنى منطوى است تكرار قصص و احكام و اوامر و نواهى و وعد و وعيد و مواعظ و نصايح، يا محتوى است بر امور متقابله چون امر و نهى و وعد و وعيد و ذكر ثواب و عذاب و بهشت و جهنم و مؤمن و كافر و غير آن كه هر چند تلاوت مكرر شود موجب ملال نشود، و اگر در آن تكرار نباشد در نفوس رسوخ پيدا نكند و هيچ نفسى عمل به آن ننمايد، و لذا حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و اله سه مرتبه يا چهار مرتبه نصايح و مواعظ را بر اصحاب تكرار مى‌فرمود و سعى مى‌نمود تا آن در قلوب ايشان مركوز شود و در صدور ثابت شود.

ديگر از صفات قرآن آنكه: تَقْشَعِرُّ مِنْهُ‌: مى‌لرزد از او، يعنى به جهت شدت از خوف وعيدى كه در او است بسيار منقبض مى‌گردد، جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ‌:

پوست‌هاى آنانكه مى‌ترسند از مقام پروردگار خود. خلاصه معنى آنكه هرگاه مؤمنان آيات وعيد قرآن استماع كنند يا تلاوت نمايند، خشيت عظيم ايشان را عارض مى‌شود بر وجهى كه پوستهاى بدن ايشان بلرزه درآيد. ثُمَّ تَلِينُ‌: پس نرم مى‌شود و آرام مى‌گيرد، جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ‌: پوستها و دلهاى ايشان، إِلى‌ ذِكْرِ اللَّهِ‌: بسوى ياد خدا، يعنى چون آيات رحمت و مغفرت را مى‌شنوند پوستهاى ايشان و دلهاى آنها نرم مى‌شود از آن خشيت.

جلد 11 - صفحه 237

ابن عباس از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله روايت نموده كه فرمود: اذا قشعرّ جلد العبد من خشية اللّه تحاتّت ذنوبه كما يتحاتّ عن الشّجرة اليابسة ورقها: «1» هرگاه كه بلرزد پوست بنده از ترس خدا، ريزان شود گناهان همچنانكه ريخته مى‌شود برگها از درخت خشك.

اين آثار حقه قرآن است كه رقت قلب و ترس و ريزان شدن اشك چشم باشد، اما بعضى حركات مانند صعقه و غشيه از شيطان است، چنانكه در امالى- جابر از حضرت باقر عليه السلام روايت نموده گفتم خدمت آن حضرت: قومى هستند هرگاه ذكر شود چيزى از قرآن يا حديث شود به آن، فرياد زند يكى از آنان تا آنكه ديده شود اگر قطع شود دست يا پايش ملتفت نشود. حضرت فرمود: سبحان اللّه، اين از شيطان است، به اين امر نشده‌اند، بدرستى كه رقت و لينت قلب و ترس و ريزان شدن اشك باشد آثار قرآن‌ «2».

ذلِكَ هُدَى اللَّهِ‌: آن كتاب بزرگوار موصوفه هدايت و ارشاد خداست مر بندگان را از جانب او، يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ: هدايت فرمايد بتوفيق خود هر كه را خواهد از كسانى كه تأمل نمايند در ادله واضحه و تفكر كنند در حجج بينه آن تا توفيق طاعت و عبادت يابند و آثار خشيت در آنها هويدا گردد. وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ‌: و هر كه را تخليه نمايد خدا و فرو گذارد به سبب انكار و عناد او با وجود ظهور ارشاد و هدايت و آيات وعيد بر معصيت بعد از اتمام حجت، فَما لَهُ مِنْ هادٍ: پس نيست مر او را هيچ راه نماينده كه او را از ضلالت نجات دهد. مراد كسانيند كه بسوء اختيار خود از حق اعراض كنند و بهيچ گونه هدايت نيابند، بعد از اتمام حجت خدا تخليه فرمايد و واگذارد آنها را به همان ضلالت و نشانه هدايت كه خوف عقاب و رجاء ثواب و اثر هدايت و لطف خداست از آنها بروز نكند، در اين صورت هيچ هادى براى اين جماعت نخواهد بود. پس بر سبيل تهديد فرمايد:

«1» مجمع البيان ج 4 ص 495.

«2» سفينة البحار (چ بيروت) ج 2 ص 422.

جلد 11 - صفحه 238


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى‌ لِأُولِي الْأَلْبابِ «21» أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‌ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «22» اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‌ ذِكْرِ اللَّهِ ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ «23» أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ «24» كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «25»

ترجمه‌

آيا نديدى كه خداوند فرستاد از آسمان آب را پس روان گردانيد آنرا از چشمه‌هائى در زمين پس بيرون مى‌آورد بآن زراعتى را كه مختلف است رنگهايش پس خشك ميشود پس مى‌بينى آنرا زرد شده پس ميگرداند آنرا شكسته و خورد شده همانا در اين هر آينه پندى است براى خردمندان‌

آيا پس كسيكه گشادگى داد خدا سينه‌اش را براى اسلام پس او است با نورى از پروردگارش پس واى بر آنها كه سخت است دلهاشان از ياد خدا آنگروه در گمراهى آشكارند

خداوند فرستاد بهترين گفتار جديد را كتابى كه آياتش شبيه است بيكديگر داراى مكرّراتى كه ميلرزد از آن پوستهاى آنانكه ميترسند از پروردگارشان پس نرم ميشود و آرام ميگردد پوستهاشان و دلهاشان بياد خدا اين راهنمائى خدا است هدايت ميكند بآن هر كه را ميخواهد و كسيرا كه گمراه كند خدا پس نيست براى او راهنمائى‌

آيا كسيكه پرهيز ميكند بصورت خود از بدى عذاب روز قيامت چه حالى دارد و گفته شود به ستمكاران بچشيد آنچه را كه بوديد كسب‌

جلد 4 صفحه 492

ميكرديد

تكذيب كردند كسانى كه بودند پيش از آنها پس آمد آنها را عذاب الهى از جائيكه نميدانستند.

تفسير

خداوند منّان بعد از دعوت بتوحيد استدلال فرموده است بر آن بآنكه اى انسان عاقل آيا نمى‌بينى خداوند از آسمان باران رحمت خود را نازل فرموده و آنرا از چشمه‌ها در زمين جارى ساخته پس بيرون ميآورد بوسيله آن آب جارى زراعتهائى را كه مختلف است انواع و اصناف و الوان آنها مانند گندم و جو و برنج و ارزن و ساير حبوبات گوناگون رنگارنگ از سطح زمين و چند روزى سبز و خرّم است پس خشك ميشود و مى‌بينى آنرا كه زرد شده پس ميگرداند آنرا بوسيله باد و دست كارگران ريز ريز و خورد شده و آن جزء بدن انسان و حيوانات ميگردد و بالاخره خاك ميشود و باز از زمين سر بيرون ميكند و بصورت اوّل برميگردد اگر داراى عقل و خرد باشى متذكّر خواهى شد كه خودت هم بهمين منوال بوده و خواهى بود هميشه سرسبز و خرّم نخواهى ماند و بدولت دو روزه مغرور نخواهى گشت ولى تمام مردم در اين تذكّرات و تنبّهات يكسان نيستند آيا كسيكه خداوند باو شرح صدر و وسعت قلب براى درك حقائق اسلام و ثبات قدم در آن عنايت فرموده كه روشن ضمير و با نوار الهيّه مستنير ميباشد مانند كسى است كه از اين نعمت محروم است پس واى بحال كسانيكه بواسطه اعراض از ذكر خدا و توغّل در معاصى قساوت قلب پيدا كرده‌اند و سخت شده دلهاشان كه ديگر موعظه و نصح و تحذير در دل آنها اثر نميكند بلكه از شنيدن آنها و آيات قرآنيّه مشمئز ميشوند و شايد باين ملاحظه قساوت متعدّى بمن شده چون اشمئزاز متعدّى بمن ميشود و شايد بملاحظه سببيّت ذكر خدا براى قساوت باشد در بعضى نفوس چنانچه فيض ره بيان فرموده ولى بنظر حقير بعيد است و معلوم است كه اين قبيل مردم در گمراهى واضحى بسر ميبرند و در بعضى از روايات براى شرح صدر و نور قلب علائمى ذكر شده كه از آن جمله اعراض از دنيا و اقبال بآخرت و تهيّه لوازم مرگ است و قمّى ره نقل فرموده كه در باره امير المؤمنين عليه السّلام نازل شده و عامّه آنرا نازل در شأن آنحضرت و حمزه دانند و ما بعد آنرا نازل در باره ابو لهب و اولادش و بهترين احاديث و اخبار قصص و حكايات انبياء عظام است كه‌

جلد 4 صفحه 493

خداوند آنها را در كتاب كريم خود بكرّات و مرّات متقارب بيكديگر و شبيه بهم ذكر فرموده بدون اختلاف و تهافتى در آن كه بلرزه درآيد از شنيدن آن پوستهاى بدن كسانيكه ميترسند از خدا پس بسبب خضوع و خشوع نرم و متأثر و مطمئن شود پوستهاشان و دلهاشان بياد خدا و نصرت بر اعدا اين حال بين خوف و رجاء يا اين احسن الحديث توفيق و هدايت الهيّه است كه شامل حال هر كس خواسته باشد ميشود و كسيرا كه خدا بخود واگذار فرمود براى عدم قابليت و اعراض از ذكر در دنيا و آخرت هادى و راهنمائى نخواهد داشت اينمعنى بنظر حقير رسيد ولى مفسرين احسن الحديث را عبارت از تمام قرآن دانسته‌اند بمناسبت نزول آن بعد از كتب سماويه قديمه و تشابه آيات و سور آنرا باعتبار فصاحت و بلاغت و صحّت معانى و استحكام مبانى و كثرت نفع و عدم اختلاف و تناقض دانسته‌اند و حكمت تكرار در آيات قرآن را فرموده‌اند آنستكه نفوس از استماع مواعظ و نصايح تنفّر دارد و تا تكرار نشود راسخ در آن نگردد و شمه‌اى از اينمقال در اوّل اين كتاب گذشت و اينكه مثانى كه جمع مثنى است صفت كتاب كه مفرد است قرار داده شده براى آنستكه قرآن مشتمل بر آيات و اجزاء و تفاصيل است و بعضى مثانى بودن كتاب را باعتبار تكرار آن بتلاوت و نياوردن ملالت و نيفتادن از حلاوت دانسته‌اند و محتمل است مثانى تميز باشد براى متشابها يعنى متشابه است مكرّرات آن و بنابر اين مؤيّد نظريّه حقير خواهد بود چون مكرّرات نوعا در قصص قرآنيه است و بر سبيل تعجّب فرموده است آيا كسيكه دست بسته وارد جهنّم ميشود و اشرف اعضاء بدن خود را كه صورت است براى خود سپر آتش و عذاب شديد آن ميكند با آنكه بايد دست را سپر قرار داد مانند كسى است كه مأمون از عذاب است و در سايه عرش الهى قرار دارد و با اينحال باز ملائكه غضب باو و همكارانش در ظلم بنفس و غير ميگويند بچشيد نتيجه اعمال زشت خودتان را در دنيا از مخالفت انبيا و اولياء امم سابقه هم در نتيجه تكذيب انبياء سلف و اوصياء ايشان بعذاب‌هاى گوناگون معذب شدند از راهى كه تصوّر آنرا نميكردند و در وقتى كه انتظار آنرا نداشتند چنانچه در آيات آتيه ذكر شده است.

جلد 4 صفحه 494

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


اللّه‌ُ نَزَّل‌َ أَحسَن‌َ الحَدِيث‌ِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِي‌َ تَقشَعِرُّ مِنه‌ُ جُلُودُ الَّذِين‌َ يَخشَون‌َ رَبَّهُم‌ ثُم‌َّ تَلِين‌ُ جُلُودُهُم‌ وَ قُلُوبُهُم‌ إِلي‌ ذِكرِ اللّه‌ِ ذلِك‌َ هُدَي‌ اللّه‌ِ يَهدِي‌ بِه‌ِ مَن‌ يَشاءُ وَ مَن‌ يُضلِل‌ِ اللّه‌ُ فَما لَه‌ُ مِن‌ هادٍ «23»

خداوند متعال‌ نازل‌ فرمود بهترين‌ حديث‌ ‌را‌ كتابي‌ ‌که‌ شبيه‌ ‌است‌ بعض‌ ‌آن‌ ‌با‌ بعض‌ ديگر ‌در‌ حسن‌ و بيان‌ و جودة لفظ و فصاحت‌ و بلاغت‌ كلام‌ دوبدو ميلرزاند جلود كساني‌ ‌که‌ خوف‌ و خشيت‌ الهي‌ پروردگار ‌خود‌ ‌را‌ دارند ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ نرم‌ ميكند ابدان‌ و قلوب‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بسوي‌ ذكر الهي‌ اينست‌ هدايت‌ خداوند متعال‌ هدايت‌ ميفرمايد باين‌ كتاب‌ ‌هر‌ كرا بخواهد ‌که‌ قابل‌ هدايت‌ ‌باشد‌ و كسي‌ ‌را‌

جلد 15 - صفحه 303

‌که‌ گمراه‌ نمود ‌پس‌ نيست‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ هدايت‌ كننده‌اي‌.

اللّه‌ُ نَزَّل‌َ أَحسَن‌َ الحَدِيث‌ِ اطلاق‌ حديث‌ ‌بر‌ قرآن‌ بواسطه صدور ‌او‌ ‌از‌ جانب‌ حق‌ ‌است‌ و كلام‌ الهيست‌ چنانچه‌ احاديث‌ نبوي‌ اخبار صادره‌ ‌از‌ ‌آن‌ حضرت‌ ‌است‌ و احاديث‌ ائمه اخبار صادر ‌از‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و احسنيه‌ ‌او‌ غايت‌ فصاحت‌ و بلاغت‌ ‌او‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ قدرت‌ بشر خارج‌ ‌است‌ و اشتمال‌ ‌او‌ ‌بر‌ مواعظ و نصايح‌ و احكام‌ و بشارات‌ و تحذيرات‌ و قصص‌ انبياء سلف‌ و آنچه‌ بشر بآن‌ محتاج‌ ‌است‌.

كِتاباً مُتَشابِهاً ‌اينکه‌ احسن‌ الحديث‌ كتابيست‌ مجموع‌ ‌بين‌ الدفتين‌ ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ چهار كتاب‌ ‌است‌ ‌که‌ نازل‌ ‌شده‌ تورات‌ زبور انجيل‌ فرقان‌ مشابه‌ يكديگر ‌ يا ‌ مراد شبيه‌ ساير كتب‌ سماويه‌ ‌است‌ ‌از‌ جهت‌ نزولش‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ و ‌لو‌ ‌از‌ جهات‌ ديگر افضليت‌ داشته‌ ‌باشد‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ مثل‌ انبياء ‌که‌ ميفرمايد لا نُفَرِّق‌ُ بَين‌َ أَحَدٍ مِن‌ رُسُلِه‌ِ بقره‌ آيه 285 ‌از‌ حيث‌ آنكه‌ تمام‌ فرستاده ‌او‌ هستند و ‌لو‌ ‌از‌ جهات‌ ديگر بعضي‌ ‌بر‌ بعضي‌ افضليت‌ دارد ‌که‌ ميفرمايد تِلك‌َ الرُّسُل‌ُ فَضَّلنا بَعضَهُم‌ عَلي‌ بَعض‌ٍ بقره‌ آيه 254 ‌ يا ‌ مراد بعض‌ ‌آن‌ شبيه‌ ببعض‌ ديگر ‌است‌ ‌از‌ حيث‌ فصاحت‌ و بلاغت‌ و جودة كلام‌ و نظم‌ و ساير محسنات‌.

مَثانِي‌َ ‌از‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ كلمه‌ تفاسيري‌ ‌شده‌ يكي‌ آنكه‌ مشتمل‌ ‌است‌ ‌اينکه‌ كتاب‌ ‌بر‌ سوره حمد و ساير سور قرآني‌ چنانچه‌ ميفرمايد وَ لَقَد آتَيناك‌َ سَبعاً مِن‌َ‌-‌ المَثانِي‌ وَ القُرآن‌َ العَظِيم‌َ حجر آيه 87 و يكي‌ ‌از‌ اسامي‌ سوره حمد سبع‌‌-‌ المثانيست‌ چون‌ سوره حمد مشتمل‌ ‌است‌ بنحو خلاصه‌ ‌بر‌ جميع‌ آنچه‌ ‌در‌ ساير سور ‌است‌ و ديگر آنكه‌ ‌در‌ تلاوت‌ و قرائت‌ ‌او‌ انسان‌ خسته‌ نميشود ‌هر‌ چه‌ تلاوت‌ كند باز مايل‌ ‌است‌ ‌که‌ دو مرتبه‌ تلاوت‌ شود ‌ يا ‌ ‌در‌ استماع‌ باز ميخواهد مرتبه ديگر استماع‌ كند ديگر آنكه‌ مشتمل‌ ‌است‌ ‌بر‌ بشارات‌ و تحذيرات‌ ‌ يا ‌ ‌بر‌ مواعظ و نصايح‌ ‌ يا ‌ ‌بر‌ قصص‌ و احكام‌ ولي‌ ‌در‌ اخبار ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌است‌ ‌که‌ قرآن‌ احد ثقلين‌ ‌است‌ ‌که‌ هدايت‌ و نجات‌ منوط باين‌ دو ‌است‌ ‌که‌ فرمود

«اني‌ تارك‌ فيكم‌ الثقلين‌ كتاب‌ اللّه‌ و عترتي‌ ‌ما ‌ان‌ تمسكتم‌ بهما لن‌ تضلّوا ابدا ‌لا‌ يفترقان‌ ‌حتي‌ يردا ‌علي‌‌-‌

جلد 15 - صفحه 304

الحوض‌».

تَقشَعِرُّ مِنه‌ُ جُلُودُ الَّذِين‌َ يَخشَون‌َ رَبَّهُم‌ چون‌ برخورد بآيات‌ عذاب‌ و اوصاف‌ جهنم‌ ميكنند بدنهاي‌ ‌آنها‌ ميلرزد ‌از‌ خوف‌ الهي‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ آرام‌ ميگيرند و بياد ‌خدا‌ و ذكر ‌آن‌ مي‌افتند چنانچه‌ ميفرمايد الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ تَطمَئِن‌ُّ قُلُوبُهُم‌ بِذِكرِ اللّه‌ِ أَلا بِذِكرِ اللّه‌ِ تَطمَئِن‌ُّ القُلُوب‌ُ رعد آيه 28.

ذلِك‌َ هُدَي‌ اللّه‌ِ يَهدِي‌ بِه‌ِ مَن‌ يَشاءُ كساني‌ ‌که‌ ميداند قابل‌ هدايت‌ هستند اسباب‌ هدايت‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ تام‌ و تمام‌ ميفرمايد و توفيق‌ و تأييد ميدهد و مينمايد.

وَ مَن‌ يُضلِل‌ِ اللّه‌ُ كساني‌ ‌که‌ قابل‌ هدايت‌ نيستند بخود واميگذارد بلكه‌ اسباب‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ فراهم‌ ميكند ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ بتوانند ضلالت‌ ‌خود‌ ‌را‌ بيشتر كنند چنانچه‌ ميفرمايد وَ لا يَحسَبَن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ خَيرٌ لِأَنفُسِهِم‌ إِنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ آل‌ عمران‌ آيه 172.

فَما لَه‌ُ مِن‌ هادٍ كسي‌ ‌که‌ بهدايت‌ الهي‌ هدايت‌ نشود كي‌ ميتواند ‌او‌ ‌را‌ هدايت‌ كند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 23)

شأن نزول:

نقل کرده‌اند که: روزی جمعی از صحابه پیامبر صلّی اللّه علیه و اله که ملالت خاطری پیدا کرده بودند عرض کردند: ای رسول خدا! چه می‌شد حدیثی برای ما بیان می‌کردی تا زنگار ملالت از دلهای ما بزداید؟

در اینجا آیه نازل شد و قرآن را به عنوان «أَحْسَنَ الْحَدِیثِ» معرفی کرد.

تفسیر:

در آیات گذشته سخن از بندگانی در میان بود که مطالب را می‌شنوند و بهترین آنها را برمی‌گزینند، در اینجا به همین مناسبت سخن از قرآن به میان می‌آید تا ضمن تکمیل بحثهای گذشته حلقه‌های توحید و معاد را با ذکر دلائل «نبوت» تکامل بخشد.

نخست می‌گوید: «خداوند بهترین سخن را نازل کرده است» (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ).

سپس به شرح مزایای قرآن پرداخته و ضمن بیان سه توصیف امتیازات بزرگ این کتاب آسمانی را شرح داده، می‌فرماید: «کتابی است که آیاتش (در لطف و زیبائی و عمق و محتوا) همانند یکدیگر است» (کِتاباً مُتَشابِهاً).

منظور از «متشابه» در اینجا کلامی است که قسمتهای مختلف آن با یکدیگر همرنگ و هماهنگ می‌باشد، هیچ گونه تضاد و اختلافی در میان آن نیست، خوب و بد ندارد.

این درست بر خلاف کلمات انسانهاست که هر قدر در آن دقت شود هنگامی که گسترده و وسیع گردد خواه ناخواه اختلافات و تناقضها و تضادهائی در آن پیدا می‌شود، بررسی آثار نویسندگان معروف و بزرگ اعم از نثر و نظم نیز گواه زنده این مطلب است.

سپس می‌افزاید: ویژگی دیگر این کتاب این است که: «آیاتی مکرر دارد» با تکراری شوق‌انگیز (مَثانِیَ).

ج4، ص222

این تعبیر ممکن است اشاره به تکرار مباحث مختلف داستانها، سرگذشتها، مواعظ و اندرزها بوده باشد، اما تکراری که هرگز ملالت‌آور نیست، بلکه شوق انگیز است و نشاط آفرین، و این یکی از اصول مهم فصاحت است.

بعد از این توصیف به آخرین ویژگی قرآن در این بحث یعنی مسأله نفوذ عمیق و فوق العاده آن پرداخته، می‌گوید: «از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانی که از پروردگارشان می‌ترسند می‌افتد برون و درونشان نرم و متوجه ذکر خدا می‌شود» (تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلی ذِکْرِ اللَّهِ).

چه ترسیم جالب و زیبائی از نفوذ عجیب آیات قرآن در دلهای آماده، نخست در آن خوف و ترسی ایجاد می‌کند، خوفی که مایه بیداری و آغاز حرکت است، و ترسی که انسان را متوجه مسؤولیتهای مختلفش می‌سازد.

در مرحله بعد حالت نرمش و پذیرش سخن حق به او می‌بخشد و به دنبال آن آرامش می‌یابد.

در حدیثی از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله نقل شده که فرمود: «هنگامی که بدن بنده‌ای از خوف خدا لرزان شود گناهش فرو می‌ریزد همان گونه که برگ خشک از درختان».

در پایان آیه، بعد از بیان این اوصاف می‌گوید: «این هدایت الهی است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایی می‌کند» (ذلِکَ هُدَی اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشاءُ).

درست است که قرآن برای هدایت همگان نازل شده اما تنها حق طلبان و حقیقت جویان و پرهیزگاران از نور هدایتش بهره می‌گیرند، و آنها که تاریکی تعصب و لجاجت بر روح آنها حکم فرماست نه تنها بهره‌ای از آن نمی‌گیرند، بلکه بر اثر عناد و دشمنی بر ضلالتشان افزوده می‌شود.

لذا در دنبال این سخن می‌فرماید: «و هر کس را خداوند گمراه سازد راهنمائی برای او نخواهد بود» (وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ).

ضلالتی که پایه‌های آن به دست خود او گذارده شده، و زیر بنایش بوسیله اعمال نادرستشان استحکام یافته، و به همین دلیل کمترین منافاتی با اصل اختیار و آزادی اراده انسانها ندارد.

ج4، ص223

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص284
  2. حاکم صاحب المستدرک و دیگران از علماء عامه.
  3. تفسیر ابن ابى حاتم.

منابع