آیه 2 سوره اسراء

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلًا

[17–2] (مشاهده آیه در سوره)


<<1 آیه 2 سوره اسراء 3>>
سوره :سوره اسراء (17)
جزء :15
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و به موسی کتاب (تورات) را فرستادیم و آن را وسیله هدایت بنی اسرائیل قرار دادیم (و گفتیم) که غیر من هیچ کس را حافظ و کارساز فرا نگیرید.

و ما به موسی کتاب دادیم و آن را برای بنی اسرائیل وسیله هدایت قرار دادیم [و در آن کتاب، آنان را به این حقیقت راهنمایی کردیم] که جز مرا [که خدای یگانه ام] وکیل و کار ساز نگیرید.

و كتاب آسمانى را به موسى داديم و آن را براى فرزندان اسرائيل رهنمودى گردانيديم كه: زنهار، غير از من كارسازى مگيريد،

و آن كتاب را به موسى داديم و آن را راهنماى بنى‌اسرائيل گردانيديم كه: جز من كارسازى برمگزينيد.

ما به موسی کتاب آسمانی دادیم؛ و آن را وسیله هدایت بنی اسرائیل ساختیم؛ (و گفتیم:) غیر ما را تکیه‌گاه خود قرار ندهید!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

We gave Moses the Book, and made it a guide for the Children of Israel—[saying,] ‘Do not take any trustee besides Me’—

And We gave Musa the Book and made it a guidance to the children of Israel, saying: Do not take a protector besides Me;

We gave unto Moses the Scripture, and We appointed it a guidance for the children of Israel, saying: Choose no guardian beside Me.

We gave Moses the Book, and made it a Guide to the Children of Israel, (commanding): "Take not other than Me as Disposer of (your) affairs."

معانی کلمات آیه

«هُدیً»: هدایت. راهنما. «أَلاّ تَتَّخِذُوا»: فعلی پیش از آن محذوف است و تقدیر چنین است: قُلْنَا لَهُمْ لا تَتَّخِذُوا. در این صورت حرف (أَنْ) زائد است. یا این که به معنی (أَیْ) تفسیریّه است و تقدیر چنین می‌شود: أَیْ لا تَتَّخِذُوا. می‌توان حرف جرّ را نیز مقدّر دانست. بِألاّ تَتَّخِذُوا. «مِن دُونِی»: به غیر از من. به جای من.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلًا «2»

ما به‌موسى كتاب (آسمانى) داديم واو را هدايت‌گر بنى‌اسرائيل قرارداديم، كه غير از من تكيه‌گاه و كارسازى نگيريد.

نکته ها

در قرآن، بارها سفارش به توكّل بر خدا و دورى از توكّل به غير او شده و در كنار فرمان به‌ توكّل،

جلد 5 - صفحه 18

دليل آن نيز بيان شده است. مثلًا در سوره اعراف مى‌فرمايد: چون خداوند علم بى‌نهايت دارد، بر او توكّل كن. «1» و در سوره يوسف مى‌فرمايد: چون حكومت بدست اوست، پس بر او توكّل كن. «2» و يا در سوره نساء مى‌فرمايد: چون مالك بى‌چون و چرا اوست، پس او را وكيل خود بگير. «3»

رسالت حضرت موسى جهانى بوده است، هر چند در اين آيه، موسى عليه السلام را براى بنى‌اسرائيل هادى مى‌داند، ولى در جاى ديگر او را برگزيده و هادى تمام مردم مى‌داند:

«نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ» «4»، «اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ» «5».

پیام ها

1- در تبليغ، گاهى هموطن وهمشهرى بودنِ مبلّغ با مخاطبان تاثير دارد. «هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ»

2- عصاره‌ى دعوت پيامبران، توحيد است. آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ‌ ... أَلَّا تَتَّخِذُوا

3- انسان نياز به تكيه‌گاه دارد، و انبيا، خداوند را تكيه‌گاه واقعى او معرّفى مى‌كنند.


«1». اعراف، 89.

«2». يوسف، 68.

«3». نساء، 131.

«4». انعام، 91.

«5». اعراف، 144.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلاً «2»

جلد 7 - صفحه 327

وَ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ‌: و عطا فرموديم موسى عليه السّلام كتاب تورات را.

وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ‌: و قرار داديم تورات را جهت و دليل و بيان و ارشاد براى بنى اسرائيل. يا موسى را قرار داديم هدايت‌كننده براى بنى اسرائيل و وحى فرموديم و امر نموديم ايشان را به اينكه: أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلًا:

فرانگيريد غير از من وكيلى را، يعنى معتمدى را كه رجوع كنيد در سختى‌ها به سوى او، يا اتخاذ نكنيد پروردگارى كه توكل كنيد بر او.

تنبيه: مركز اتحاد و قطب دائره وفاق، يكتاپرستى است، زيرا در ظل عنايت توحيد، آسايش دو گيتى و حفظ نظام بشرى حاصل آيد. لذا ركن ركين و اس اساس تمام ديانات توحيد و دعوت به يكتاپرستى بوده، چنانچه آيه شريفه بيان فرمايد كه موسى عليه السّلام را تورات عطا فرموديم و بنى اسرائيل را امر نموديم كه اتخاذ شريك ننمايند براى ذات پروردگار و به يگانگى ذات سبحانى را ستايش و در كليه امورات به او توكل كنند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلاً «2» ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً «3»

ترجمه‌

و داديم بموسى تورية را و قرار داديم آنرا راهنما از براى بنى اسرائيل كه مگيريد غير از من كار گذارى را

اى فرزندان آنانكه حمل نموديم با نوح همانا او بود بنده شكر گذار

تفسير

- مزيد اختصاص پيغمبر خاتم بمعراج و ارائه آيات و مكالمات حضورى در پيشگاه حضرت احديّت نبايد مورد تعجّب شود چون خداوند در هر زمان باقتضاء مصلحت وقت و قابليّت شخص يكنفر از افراد بشر را مخصوص بكرامت فرموده چنانچه حضرت موسى را در عصر خود اختصاص داد بمقام نبوّت و مكالمه حضورى و ارائه آيات بيّنات و معجزات با هرات و اعطاء كتاب تورية كه راهنما و هادى و دليل بود براى بنى اسرائيل و مأمور فرمود آنها را در آنكتاب بتوحيد و آنكه جز خداوند يگانه كار گذار و صاحب اختيارى براى خودشان قرار ندهند و بنابراين جمله الّاتتّخذوا من دونى وكيلا بيان است از براى مكتوب در تورية كه لفظ كتاب دلالت بر آن دارد و ممكن است متعلّق بقول يا امر محذوف باشد يعنى و گفتيم يا امر نموديم كه نگيريد جز خدا وكيلى براى خود يعنى پرستش نكنيد غير از خدا را و رجوع ننمائيد در شدائد و مشكلات جز باو و در خاتمه خطاب بآنها فرموده يا اختصاص داده است ايشان را بمزيد شكر گذارى و ثبات قدم در توحيد بحذف حرف نداء يا تقدير اخص يعنى فرض شد بر شما توحيد و توكّل بخدا اى فرزندان كسانيكه خداوند ايشانرا با نوح عليه السّلام از طوفان نجات داد يا فرض شد بر همه بخصوص بر شما چون شما كه مشمول نعمت شديد اولويّت بعبادت و شكر گذارى داريد بعلاوه بر شما لازم است تبعيت نمائيد از آنحضرت در شكر گذارى چون او بنده‌

جلد 3 صفحه 342

بسيار شاكر خدا بود چنانچه در كتب معتبره از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه پرسيدند مراد از شكر گذارى نوح عليه السّلام در اين آيه چيست فرمود آنستكه در هر صبح و شام سه مرتبه ميگفت اللّهم انّى اشهدك ما اصبحت بى من نعمة او عافية فى دين او دنيا فانّها منك وحدك لا شريك لك فلك الحمد على ذالك و لك الشكر كثيرا ولى در الفاظ دعا و عدد آن اختلافى است كه حقير بآنچه نقل شد اعتماد نمودم و بنى اسرائيل همه از نسل حضرت يعقوبند كه او از اولاد سام بن نوح است كه از طوفان نجات يافت ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ آتَينا مُوسَي‌ الكِتاب‌َ وَ جَعَلناه‌ُ هُدي‌ً لِبَنِي‌ إِسرائِيل‌َ أَلاّ تَتَّخِذُوا مِن‌ دُونِي‌ وَكِيلاً «2»

و فرستاديم‌ و عنايت‌ كرديم‌ موسي‌ ‌را‌ كتاب‌ تورية ‌را‌ و قرار داديم‌ ‌آن‌ كتاب‌ ‌را‌ هدايت‌ كننده‌ ‌از‌ ‌براي‌ بني‌ اسرائيل‌ اينكه‌ نگيريد ‌از‌ ‌غير‌ ‌من‌ خداي‌ متعال‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌خود‌ وكيلي‌ خداوند ‌از‌ ابتداء خلقت‌ بشر ‌که‌ حضرت‌ آدم‌ ‌باشد‌ ‌براي‌ هدايت‌ ‌آنها‌ انبيايي‌ فرستاد و بآنها دستوراتي‌ نازل‌ فرمود غاية الامر ‌در‌ حق‌ آدم‌ و شيث‌ و نوح‌ و ابراهيم‌ تعبير بصحف‌ ميكند صحف‌ آدم‌ و شيث‌ و نوح‌ و ابراهيم‌ و ‌در‌ حق‌ موسي‌ و داود و عيسي‌ و محمّد صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌) تعبير بكتاب‌ فرموده‌ كتاب‌ تورية و زبور انجيل‌ قرآن‌ و اوّل‌ كتابي‌ ‌که‌ فرستاد تورية بوده‌ ‌براي‌ حضرت‌ موسي‌ و ‌اينکه‌ تورية مشتمل‌ ‌بر‌ الواحي‌ بوده‌ و ‌در‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ‌هر‌‌-‌ چيزي‌ ‌که‌ باعث‌ هدايت‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌بود‌ ‌از‌ مواعظ و تفصيل‌ امور دينيّه‌ نوشته‌ ‌شده‌

جلد 12 - صفحه 220

‌بود‌ چنانچه‌ ميفرمايد: وَ كَتَبنا لَه‌ُ فِي‌ الأَلواح‌ِ مِن‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ مَوعِظَةً وَ تَفصِيلًا لِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ اعراف‌ ‌آيه‌ 142 لذا ميفرمايد: وَ آتَينا مُوسَي‌ الكِتاب‌َ الف‌ و لام‌ عهد ‌است‌ ‌يعني‌ كتاب‌ تورية ‌را‌ وَ جَعَلناه‌ُ ‌يعني‌ غرض‌ ‌از‌ انزال‌ تورية ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌او‌ نوشته‌ ‌شده‌ ‌بود‌ آنچه‌ موجب‌ سعادت‌ و رستگاري‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌بود‌ هُدي‌ً لِبَنِي‌ إِسرائِيل‌َ و مهمترين‌ دستور ‌بر‌ تمام‌ انبياء مسئله‌ توحيد بوده‌ أَلّا تَتَّخِذُوا مِن‌ دُونِي‌ وَكِيلًا ‌اينکه‌ جمله‌ راجع‌ بتوحيد افعالي‌ ‌است‌ و بيان‌ مقام‌ توكل‌ ‌که‌ تمام‌ امور ‌در‌ تحت‌ مشيت‌ خداوند ‌است‌ و تمام‌ اسباب‌ مقهور اراده‌ ‌او‌ ‌است‌ و چون‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌از‌ زمان‌ ‌خود‌ اسرائيل‌ حضرت‌ اسحق‌ گرفتار دولت‌ فراعنه‌ بودند و اينها ‌را‌ منشأ آثار و وسائط امور ميدانستند تمام‌ اعتماد و توكل‌ بآنها داشتند ميفرمايد بغير ‌من‌ اعتماد و توكلي‌ نداشته‌ باشيد اينها قدرت‌ ‌بر‌ جلب‌ نفعي‌ ‌ يا ‌ دفع‌ ضرري‌ ندارند و توحيد افعالي‌ مستلزم‌ توحيد ذاتي‌ ‌است‌ و صفاتي‌ و عبادتي‌، زيرا ‌اگر‌ ‌غير‌ ‌او‌ خدايي‌ ‌بود‌ آنهم‌ منشأ اثري‌ ‌بود‌ و چون‌ ‌غير‌ ‌او‌ منشأ اثري‌ نيست‌ عبادت‌ ‌هم‌ مختص‌ باو ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 2)- از آنجا که نخستین آیه این سوره از سیر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله سخن می‌گفت، و این گونه موضوعات غالبا از طرف مشرکان و مخالفان مورد انکار واقع می‌شد که چگونه ممکن است پیامبری از میان ما برخیزد که این همه افتخار داشته باشد لذا قرآن در اینجا اشاره به دعوت موسی و کتاب آسمانی او می‌کند تا معلوم شود این

(1) مشهور و معروف در میان دانشمندان اسلام این است که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به هنگامی که در مکّه بود در یک شب از مسجد الحرام به مسجد اقصی در بیت المقدس به قدرت پروردگار آمد، و از آنجا به آسمانها صعود کرد، و آثار عظمت خدا را در پهنه آسمان مشاهده نمود و همان شب به مکّه بازگشت. و نیز مشهور و معروف آن است که این سیر زمینی و آسمانی را با جسم و روح توأما انجام داد.

در زمینه «معراج» مطالب دیگری هست که به خواست خدا در ذیل سوره «نجم» خواهد آمد.

ج2، ص618

برنامه رسالت چیز نوظهوری نیست، همچنین مخالفت لجوجانه و سرسختانه مشرکان نیز در تاریخ گذشته مخصوصا تاریخ بنی اسرائیل، سابقه دارد.

آیه می‌گوید: «و ما به موسی کتاب (آسمانی) دادیم» (وَ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ).

«و آن را مایه هدایت بنی اسرائیل قرار دادیم» (وَ جَعَلْناهُ هُدیً لِبَنِی إِسْرائِیلَ).

بدون شک منظور از «کتاب» در اینجا «تورات» است که خداوند برای هدایت بنی اسرائیل در اختیار موسی (ع) گذاشت.

سپس به هدف اساسی بعثت پیامبران از جمله موسی اشاره می‌کند که به آنها گفتیم: «غیر مرا و کیل و تکیه‌گاه خود قرار ندهید» (أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِی وَکِیلًا).

این یکی از شاخه‌های اصلی توحید است، توحید در عمل که نشانه توحید در عقیده است، کسی که مؤثر واقعی را در جهان هستی تنها خدا می‌داند به غیر او تکیه نخواهد کرد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع