آیه 19 سوره فتح
<<18 | آیه 19 سوره فتح | 20>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و به غنیمتهای فراوان که (از خیبریان) خواهند گرفت موفق داشت، و خدا مقتدر و داناست.
[و پاداش دیگر] غنیمت های فراوانی است که آن را به دست می آورید؛ و خدا همواره توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
و [نيز] غنيمتهاى فراوانى خواهند گرفت، و خدا همواره نيرومند سنجيدهكار است.
و به غنيمتهاى بسيار كه به دست مىآورند. و خدا پيروزمند و حكيم است.
و (همچنین) غنایم بسیاری که آن را به دست میآورید؛ و خداوند شکست ناپذیر و حکیم است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- مغانم: مغنم: غنيمت، جمع آن در قرآن مغانم است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً «18»
همانا خداوند از مؤمنان راضى شد، آنگاه كه (در حديبيّه) زير آن درخت با تو بيعت كردند، پس خداوند آنچه را در دلهايشان (از ايمان و صداقت) بود، دانست، بنابراين آرامش را بر آنان نازل كرد و پيروزى نزديكى را پاداش آنان قرار داد.
وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَها وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً «19»
و غنايم بسيارى كه به چنگ خواهند آورد، و خداوند عزيز و حكيم است.
نکته ها
رسم چنين بوده كه پس از آنكه قرارداد و معاملهاى صورت مىگرفت، دو طرف قرارداد و معامله با يكديگر دست مىدادند كه به آن بيعت مىگفتند، امّا پس از آن به هر نوع توافق و تعهّد و پذيرش پيمانى كه با دست دادن اعلان موافقت مىشود، بيعت گفته شده است.
جلد 9 - صفحه 132
بيعت، يك تعهد شرعى است كه وفاى به آن لازم و شكستن آن حرام است و عقاب دارد.
بيعت مردم با پيامبر و امام، منافاتى با تعيين و نصب آنان از سوى خدا ندارد. زيرا خداوند، پيامبر يا امام را تعيين مىكند و مردم براى اعلام اطاعت خود، با او بيعت مىكنند.
مراد از «الشَّجَرَةِ» درختى است در منطقه حديبيّه كه مردم پاى آن درخت با پيامبر بيعت كردند و اين بيعت، به دليل اعلام رضايت خداوند از بيعت كنندگان «رَضِيَ اللَّهُ»، «بيعت رضوان» نام گرفت.
پیام ها
1- ايمانى مورد رضايت خداوند است كه همراه با وفادارى نسبت به پيامبرش باشد. «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ»
2- دين از سياست جدا نيست. رضايت خداوند از مؤمنانى است كه در مسائل اجتماعى و سياسى با پيامبرشان بيعت نمايند. رَضِيَ اللَّهُ ... إِذْ يُبايِعُونَكَ
3- براى ثبت حوادث مهم، نام بردن از نشانه لازم است. «يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ»
4- الطاف الهى، مخصوص كسانى است كه برخوردهايشان از سر اخلاص و صداقت باشد. فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ ... فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ
5- آرامش، هديهاى الهى است كه از طرف خدا، تنها بر مؤمنان نازل مىشود. «فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ»
6- نيّت خالص و صادقانه، منافاتى با كاميابىهاى مادّى ندارد. فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ ... وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً
7- وفادارى نسبت به فرستاده الهى، رمز دريافت الطاف دنيوى و اخروى است. رَضِيَ اللَّهُ ... فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ ... وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً
8- نعمتهاى معنوى، بالاتر از نعمتهاى مادّى است. ابتدا فرمود: «رَضِيَ اللَّهُ- فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ» و سپس فرمود: «وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً»
9- يك حركت خالصانه از انسان، الطاف متعدّد الهى را در پى دارد. يُبايِعُونَكَ- فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ ... وَ أَثابَهُمْ ... وَ مَغانِمَ
جلد 9 - صفحه 133
10- آرامش، مقدّمه پيروزى است. فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ ... وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً
11- پيروزىها را از لطف خداوند بدانيم. «أَثابَهُمْ فَتْحاً» چنانكه در آيه اول اين سوره خوانديم: «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ»
12- اگر جهت رضاى خداوند تلاش كنيم و با وفادارى به پيامبرش خود را مستعد و لايق سازيم، وعدههاى خداوند حكيمانه و بر اعطاى وعدهها، قادر است. «كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَها وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً «19»
وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً: و غنيمتهاى بسيار از قلاع خيبر، يَأْخُذُونَها: كه فرا گيريد از ملك و امتعه و نقود، يا غنايم هوازن كه بعد از فتح مكه بود، وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً: و هست غالب بر همه چيز، دانا به حكم و مصالح بندگان، پس دوستان خود را نصرت دهد بر دشمنان و حكم فرمايد به مغلوبيت دشمنان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرابِ سَتُدْعَوْنَ إِلى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا كَما تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذاباً أَلِيماً «16» لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذاباً أَلِيماً «17» لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً «18» وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَها وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً «19» وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ وَ كَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ يَهْدِيَكُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً «20»
ترجمه
بگو به بازماندگان از باديه نشينان زود باشد كه خوانده شويد بسوى گروهى صاحبان شجاعت و دليرى بسيار كه كارزار كنيد با آنها يا اسلام آورند پس اگر اطاعت كنيد ميدهد بشما خدا مزدى خوب و اگر روى بگردانيد همچنانكه روى گردانديد پيشتر عذاب كند شما را عذابى دردناك
نيست بر كور گناهى و نه بر لنگ گناهى و نه بر بيمار گناهى و هر كه اطاعت كند خدا و پيغمبرش را داخل ميكند او را در بهشتهائى كه ميرود از زير آنها نهرها و كسيكه روى گرداند عذاب كند او را عذابى دردناك
بتحقيق خوشنود شد خدا از مؤمنان وقتى كه بيعت ميكردند با تو در زير آن درخت پس دانست آنچه را كه در دلهاى ايشانست پس فرو فرستاد آرامش را بر ايشان و پاداش داد بآنان فتحى نزديك
و غنيمتهاى بسيار كه برگيرند آنرا و باشد خدا تواناى درست كردار
وعده داد بشما خدا غنيمتهاى بسيارى كه برگيريد آنها را پس زود مهيّا فرمود براى شما اين را و باز داشت دستهاى مردمانرا از شما و تا باشد آيتى براى مؤمنان و هدايت كند شما را
جلد 5 صفحه 28
براهى راست.
تفسير
خداوند متعال به پيغمبر خود دستور فرموده كه باعراب متخلّف مذكور در آيات سابقه بفرمايد اگر شما راست ميگوئيد و طالب جهاد در راه خدائيد من بعدا شما را دعوت ميكنم براى جنگ با قوميكه داراى شجاعت و شهامت فوق العاده باشند و بايد يكى از دو امر واقع شود جنگ شما يا اسلام آنها و بعضى يسلموا بدون نون قرائت نمودهاند يعنى الى ان يسلموا و اشاره فرموده بقول خود كما تولّيتم من قبل به اعراض آنها از تبعيّت در واقعه حديبيّه كه مفصلا ذكر شده است و نفى فرموده مشقّت تكليف و گناه مخالفت آنرا از كور و لنگ و بيمار بعد از تهديد آنها بعذاب اليم در صورت تخلّف و تكرار فرموده ثواب اطاعت را براى تفصيل و عذاب مخالفت را براى تعميم و مقدّم داشته وعد را بر وعيد براى سبقت رحمت بر غضب و در بيان مراد از آن قوم اقوال مختلفهاى نقل شده كه حاجت بذكر آنها نيست و بيان فرموده قبول توبه اهل ايمانرا در بيعت رضوان كه سابقا ذكر شد و اشاره فرموده بقول خود فعلم ما في قلوبهم بنظر حقير بآنكه قبول توبه بعضى از آنها ظاهرى بوده چنانچه بيان شد و مراد از سكينه گذشت و فتح قريب و مغانم كثيره اشاره بجنگ خيبر است كه معروف بوفور غنائم در آن ميباشد و عزت و قدرت و قهر و غلبه خداوند معلوم و مطابقت افعالش با حكمت و مصلحت در تمام امور از صلح و جنگ و ردّ و قبول مسلّم است و خدا وعده داد بمسلمانان غنائم بسيارى را كه بتدريج تا روز قيامت از كفار بدست آنها ميرسد و تعجيل فرمود در وصول غنائم خيبر براى آنها و بازداشت ايادى كفّاريرا كه عازم بردن غنائم از دست ايشان بودند بغارت چون القاء رعب فرمود در دلهاى آنها كه منصرف شدند و اين وعده براى تشويق ايشان بجهاد بود و براى آنكه ظاهر شود صدق آن و معجزه باشد از پيغمبر براى اهل ايمان كه هر چه وعده داد از فتح و ظفر و عزت و غنيمت در موارد خاصّه و عامّه محقّق و هويدا گرديد و هدايت شوند بآنكه آنچه آورده است او از جانب خدا از ولايت امير المؤمنين و اولاد طاهرين او و غيرها حق محض و محض حق است و اميدوار و مطمئن باشند بصدق مواعيد خدا و پيغمبر
جلد 5 صفحه 29
نسبت بآخرت و نعيم بهشت در آتيه خودشان.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأخُذُونَها وَ كانَ اللّهُ عَزِيزاً حَكِيماً «19»
و پس از فتح قريب غنيمتهاي زيادي که از كفار و مشركين ميگيريد و خداوند قاهر و غالب و حكيم است، يكي از مثوبات شما بعد از فتح غنيمتهاي زيادي بدست ميآوريد و خداوند عزيز مقتدر و حكيم داناست.
بعضي گفتند غنائم خيبر است، خيبر شهري بود چهار منزلي مدينه و مركز يهود بود و دولت و ثروت آنها زياد بود و قلعههاي محكم داشتند، و چون لشكر اسلام رو به آنها آوردند اينها براي جلوگيري خندقي سر راه لشكر اسلام كندند و چون لشكر اسلام نزديك خندق رسيدند مرحب که اشجع يهود بود آمد مقابل
جلد 16 - صفحه 210
مسلمين و مبارز طلبيد حضرت اولي و دومي را روانه كرد چون چشم آنها بمرحب افتاد برگشتند حضرت فرمود: فردا علم را بدست كسي ميدهم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول او را دوست دارند، و امير المؤمنين در اينکه جنگ نبود و چشم مباركش درد ميكرد در مدينه بود صبح حضرت فرمود: علي كجاست!
عرض كردند: در مدينه مبتلا بچشم درد است. فرمود: او را بياوريد آوردند آب دهان بچشم او ماليد که امير المؤمنين گفتند که فرمود: ديگر چشم درد نديدم علم را بدست او دادند آمد مقابل مرحب و شمشيري بر فرق او زد که راكب و مركب را دو نيم كرد. چون يهود اينکه شجاعت را ديدند رفتند داخل قلعه و در را بستند علي جستن كرد آن طرف خندق و دست انداخت در حلقه در و در را كند مسلمانان خواستند وارد قلعه شوند خندق مانع بود، امير المؤمنين در خندق رفت و در را سر دست گرفت مسلمانان از روي در وارد قلعه شدند و غنائم زيادي بدست آوردند.
بعضي گفتند، غنائم فتح مكه است و مانعي ندارد هر دو باشد زيرا صدق وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأخُذُونَها بر هر دو ميكند وَ كانَ اللّهُ عَزِيزاً حَكِيماً معني واضح است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 19)- چهارمین نعمتی که به دنبال بیعت رضوان نصیب مسلمانان شد غنائم فراوان مادی بود چنانکه در این آیه میفرماید: پاداش دیگر «غنائم بسیاری که آن را به دست میآورند» (وَ مَغانِمَ کَثِیرَةً یَأْخُذُونَها).
این تعبیر میتواند تمام غنائم جنگهای اسلامی را که بعد از فتح خیبر رخ داد در بر گیرد.
و از آنجا که باید مسلمانان به این وعده الهی کاملا اطمینان کنند در آخر آیه میافزاید: «و خداوند شکست ناپذیر و حکیم است» (وَ کانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً).
اگر به شما دستور داد که در حدیبیه صلح کنید بر اساس حکمت بود، و اگر به شما وعده فتح قریب و غنائم فراوان میدهد این توانائی را دارد که به وعدههای خود جامه عمل بپوشاند.
به این ترتیب مسلمانان ایثارگر در سایه بیعت رضوان پیروزی دنیا و آخرت را به دست آوردند، در حالی که منافقان بیخبر و ضعیف الایمانهای ترسو در آتش حسرت سوختند؟
بیعت و خصوصیات آن:
قرائن نشان میدهد که بیعت از ابداعات مسلمین نیست، بلکه سنتی بوده که قبل از اسلام در میان عرب رواج داشته است،
ج4، ص480
و به همین دلیل در آغاز اسلام که طایفه «اوس» و «خزرج» در موقع حج از مدینه به مکه آمدند و با پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله در عقبه بیعت کردند برخورد آنها با مسأله بیعت برخورد با یک امر آشنا بود، بعد از آن پیغمبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله نیز در فرصتهای مختلف با مسلمانان تجدید بیعت کرد که یک مورد از آن همین «بیعت رضوان» در حدیبیه بود، و از آن گستردهتر بیعتی بود که بعد از فتح مکه انجام گرفت که در تفسیر «سوره ممتحنه» شرح آن به خواست خدا خواهد آمد.
اما چگونگی «بیعت» بطور کلی از این قرار بوده که بیعت کننده دست به دست بیعت شونده میداده و با زبان حال یا قال اعلام اطاعت و وفاداری مینمود، و گاه در ضمن بیعت شرائط و حدودی برای آن قائل میشد، مثلا بیعت تا پای مال، تا سر حد جان.
پیامبر اسلام بیعت زنان را نیز میپذیرفت، اما نه از طریق دست دادن، بلکه چنانکه در تواریخ آمده، دستور میداد ظرف بزرگی از آب حاضر کنند، او دست خود را در یک طرف ظرف فرو میبرد، و زنان بیعت کننده در طرف دیگر.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص243
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم