آیه 169 سوره بقره
<<168 | آیه 169 سوره بقره | 170>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
این دشمن است که به شما دستور زشتی و بدکاری میدهد و بر آن میگمارد که سخنانی از روی جهل و نادانی به خدا نسبت دهید.
فقط شما را به بدی و زشتی فرمان می دهد، و اینکه جاهلانه اموری را [به عنوان حلال و حرام] به خدا نسبت دهید.
[او] شما را فقط به بدى و زشتى فرمان مىدهد، و [وامىدارد] تا بر خدا، چيزى را كه نمىدانيد بربنديد.
او شما را به بدى و زشتى فرمان مىدهد و مىخواهد كه درباره خدا چيزهايى بگوييد كه بدان آگاه نيستيد.
او شما را فقط به بدیها و کار زشت فرمان میدهد؛ (و نیز دستور میدهد) آنچه را که نمیدانید، به خدا نسبت دهید.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
سوء: (بضم سين) بد، و به فتح سين: بدى، به عبارت ديگر در اول اسم و در دوم مصدر است. سوء هر چيزى است كه بدى و ناراحتى آورد اعم از گناه يا غفلت. پس «سوء» از گناه اعم است.
فحشاء: فحش، فاحشه، فحشاء به معنى كار بسيار زشت هستند، فحشاء و فاحشه در قرآن به زنا، لواط، تزويج نامادرى و نظائر آنها گفته شده (قاموس قرآن).
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«169» إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
همانا (شيطان)، شما را فقط به بدى و زشتى فرمان مىدهد و اينكه بر خداوند چيزهايى بگوييد كه به آن آگاه نيستيد.
نکته ها
در تفسير روحالبيان آمده است كه شيطان در وسوسهى خود، مراحلى را طى مىكند: ابتدا به كفر دعوت مىنمايد. اگر موفق نشد، به بدعت، اگر موفق نشد، به گناهان كبيره، اگر موفق نشد به گناهان صغيره، اگر موفق نشد، به كارهاى مباح به جاى عبادات و اگر باز هم موفق نشد، به عباداتى دعوت مىكند كه پايينتر است، تا شخص از مرحله بالاتر باز بماند.
فرمان شيطان، همان وسوسههاى اوست. نه آنكه از انسان سلب اختيار كند تا انسان مجبور به گناه شود.
تاثير فرمان شيطان، نشان ضعف ماست. هرگاه انسان ضعيف شد، وسوسههاى شيطان را همچون فرمان مولا مىپذيرد؛ «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ» «1» وگرنه اولياى خدا، در مرحلهاى هستند كه شيطان به آنان نفوذ ندارد. «إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ» «2»
«1». نحل، 100.
«2». حجر، 42.
جلد 1 - صفحه 258
پیام ها
1- نشانهى دشمنى شيطان، وسوسه براى انجام فحشا و افترا به خداوند است.
«عَدُوٌّ مُبِينٌ إِنَّما يَأْمُرُكُمْ»
2- شيطان، هم دستور به گناه مىدهد، هم راه توجيه آنرا نشان مىدهد. فرمان به سوء و فحشا، همان دستور به گناه و فرمان افترا بستن به خدا، دستور به توجيه گناه است. «يَأْمُرُكُمْ ... وَ أَنْ تَقُولُوا»
3- اظهار نظر در باره احكام دين و فتوى دادن بدون علم، حرام است. «أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»
4- حتّى در مقام ترديد و شك، نبايد چيزى را به خداوند نسبت داد، تا چه رسد به مواردى كه بدانيم آن حرف و سخن از خدا نيست. بنابراين بايد در تفسير قرآن و بيان احكام دقّت كرد. «وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (169)
إِنَّما يَأْمُرُكُمْ: بدرستى كه اينست و جز اين نيست كه امر مىنمايد شيطان به وسوسه، بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ: به بدى و كار زشت. اين دو كلمه را وجوهى است: 1- سوء- هر چيزى است كه در شرع حدى بر آن مقرر نيست. فحشاء- فعل يا قولى است كه حد مقرر فرموده. 2- سوء، گناهان نهانى، فحشاء، معاصى آشكار است. 3- سوء- صغاير باشد فحشاء، كبائر. 4- سوء- ميل به دنيا. فحشاء- متابعت نفس و هوى است 5- سوء- زنا باشد فحشاء- ساير معاصى.
وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ: و ديگر از وسوسه او: بگوئيد و افترا كنيد بر
«1» المحجة البيضاء، جلد سوّم، صفحه 205.
«2» بحار الانوار، جلد 103، صفحه 2، حديث اوّل.
«3» بحار الانوار، جلد 103، صفحه 16 حديث 71.
«4» مدرك پيشين، صفحه 10، حديث 45.
«5» مدرك پيشين، صفحه 12، حديث 52.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 313
خداى تعالى، ما لا تَعْلَمُونَ: آنچه را نمىدانيد و ادراك نمىكنيد كه شايسته مقام ربوبى نيست مانند شريك قرار دادن و تحريم حلال و تحليل حرام و غير آن از مذاهب باطله و عقايد فاسده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (169)
ترجمه
جز اين نيست كه امر مىكند شما را ببدى و زشتى و آنكه گوئيد و نسبت دهيد بخدا آنچه را نميدانيد.
تفسير
گفته شده است مانند بت پرستى و متابعت امام فاجر و تحريم حلال و تحليل حرام و آنكه آيه دلالت دارد بر منع از عمل بمظنه در مسائل دينيه و بنظر حقير دلالت ندارد چون حجيت مظنه بدليل خاص يا عام ثابت شود كه در اينصورت قول بعلم است و فحشاء كار بدى است كه قبح آن ظاهر باشد و چون انسان بالطبع مايل بتفوق بر امثال و اقران و ابراز كمالات و اظهار علم است شيطان وسوسه ميكند كه غالبا مطالب را منقح نكرده براى اظهار علميت بصورت علمى بيان نمايد و اين بسى موجب ضلال و اضلال است البته بايد اين هواهاى خام را از سر بدر كرد و دانست كه افتراء بخدا و پيغمبر از اعظم معاصى است و همچنين اغراء بجهل مفاسد دنيوى و اخروى دارد و از همه بدتر آنكه عاقبت بزودى مطلب مكشوف ميشود و معلوم ميگردد كه گوينده هم بيسواد بوده هم بيدين و بغرض دنيوى خود هم نائل نميشود.
جلد 1 صفحه 211
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّما يَأمُرُكُم بِالسُّوءِ وَ الفَحشاءِ وَ أَن تَقُولُوا عَلَي اللّهِ ما لا تَعلَمُونَ (169)
(همانا شيطان شما را ببدي و اعمال زشت امر ميكند و به اينكه بگوئيد بر خدا آنچه را نميدانيد) امر شيطان بمعني ظاهر امر که طلب ما فوق از ما دون باشد نيست بلكه بمعني وسوسه است که عبارت از خطور در قلب باشد که منشأ اوليه فعل اختياري است و
1- سفينة و برهان
2- سورة المائده آيه 92
3- سوره ص آيه 83
4- سورة الاعراف آيه 16
5- سوره سبأ آيه 19
جلد 2 - صفحه 289
از آن بخيال سوء تعبير ميكنيم، در مقابل الهام ملك که آنهم خطور قلبي است و بخيال خير تعبير ميشود و در اينجا ممكن است چند سؤال يا اشكال بشود:
1- ارتباط شيطان با انسان و ورود او در قلب انسان بچه نحو است!
2- چگونه ممكن است يك نفر با ميليونها افراد بشر که در اطراف عالماند در زمان واحد تماس بگيرد و هر يك را بنحوي اغواء نمايد.
3- آيا اينکه تسلط شيطان بر افراد انسان از جانب خداوند حكيم خلاف حكمت و عدل نيست!
و جواب از اينکه سؤالات يا اشكالات اينست که!
اولا مراد از قلب، روح انساني است که جوهر مجرد از ماده و صورت است نه قلب صنوبري جسماني، و ارتباط شيطان و وسوسه او نسبت بانسان و همچنين الهام ملائكه چون جنبه روحاني دارد از اينجهت بوسائل مادي و جسماني نميتوان تشخيص داد ولي آثار وسوسه و الهام در روح انسان نمايان است اما چون وسوسه شيطان و وساوس نفساني انسان که منشأ آن قوه واهمه است در طول يكديگرند و در عرض هم نيستند بسا انسان همه را مستند بخود ميداند و متوجه وسوسه شيطان نميگردد در حالي که او مراقب و مترصد انسان و آدمي او را نميبيند و متوجه او نيست چنانچه در قرآن ميفرمايد إِنَّهُ يَراكُم هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِن حَيثُ لا تَرَونَهُم«1» او با گروهش شما را ميبينند بطوري که شما آنها را نميبينيد بنا بر اينکه ارتباط دو شيئي روحاني و مجرد مانع و محظوري ندارد.
و ثانيا شيطان داراي افراد و اعوان بسيار است چنانچه از آيه شريفه:
إِنَّهُ يَراكُم هُوَ وَ قَبِيلُهُ الاية و آيات و اخبار بسيار استفاده ميشود بلكه طبق بعضي آيات و اخبار افراد آنها بيشتر از افراد انسانند چنانچه از آيه شريفه:
1- سورة الاعراف آيه 26
جلد 2 - صفحه 290
يا مَعشَرَ الجِنِّ قَدِ استَكثَرتُم مِنَ الإِنسِ«1» استفاده ميشود زيرا شياطين از طايفه جنّ ميباشند و همچنين درباره صدقه از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده که فرمود «
2» فانّها تفك بين لحي سبعمائة شيطان»«
علاوه بر اينكه احاطه شيطان از قبيل احاطه ملك است و اينگونه تزاحمات و موانع در امور مادّي و جسماني مانند افراد بشر است.
«و ثالثا» شيطان تسلطي بر افراد بشر بطوري که آنان را ملزم باعمال زشت كند ندارد بلكه عمل او وسوسه و خطور در قلب است و به هيچ وجه سلب اختيار از انسان نمينمايد منتهي الامر نفوس شريره و دلهاي ناپاك باختيار خود دنبال وسوسه او ميروند چنانچه خودش ميگويد: ما كانَ لِي عَلَيكُم مِن سُلطانٍ إِلّا أَن دَعَوتُكُم فَاستَجَبتُم لِي فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنفُسَكُم«3» و وجود او در عالم كبير مانند وجود قوه واهمه در عالم صغير (انسان) است و همان فوائدي که بر وجود قوه واهمه در انسان مترتب است بر وجود شيطان در عالم نيز مترتب ميباشد.
بِالسُّوءِ وَ الفَحشاءِ سوء بمعني بدي و اسائه بمعني بد كردن و سيئة بمعني عمل بد است و بدي عمل يا بواسطه قبح ذاتي عقلي است مانند ظلم و بسياري از رذائل اخلاق و يا بواسطه قبح شرعي است مانند نوع معاصي، و بسا بدي عمل بواسطه زشتي آن در نظر عرف است که از اينگونه اعمال بكارهاي خلاف مروت تعبير ميكنند و فحشاء بر عمل زشتي است که زشتي آن واضح و هويدا و عظيم باشد و زشتي آن از حد در گذرد از اينجهت زنا را فحشاء و زناكار را فاحشه گويند و كسي که كلام زشت و ركيك از او صادر شود او را فحاش گويند.
و نسبت بين سوء و فحشاء عموم و خصوص مطلق است يعني هر فحشايي بد است ولي ممكن است عمل بدي بحدّ فحشاء نرسد.
1- سوره انعام آيه 128
2- جامع السعادات ص 128
3- سوره ابراهيم آيه 27
[.....]
جلد 2 - صفحه 291
وَ أَن تَقُولُوا عَلَي اللّهِ ما لا تَعلَمُونَ نسبت دادن چيزي بخدا که از طريق عقل و شرع ثابت نشده باشد افتراء و كذب بر خداست و بدعت که بمعني زياد كردن چيزي در دين است که از دين نباشد از اينکه قبيل است و مبدع از نظر شرايع الهي كافر و مستوجب آتش است و آيات و اخبار در مذمت و نكوهش و عقوبت اهل بدعت بسيار وارد شده و در كافي از حضرت صادق عليه السّلام از حضرت رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده که فرمود «
کل بدعة ضلالة و کل ضلالة في النار
» و در سوره يونس ميفرمايد قُل آللّهُ أَذِنَ لَكُم أَم عَلَي اللّهِ تَفتَرُونَ وَ ما ظَنُّ الَّذِينَ يَفتَرُونَ عَلَي اللّهِ الكَذِبَ يَومَ القِيامَةِ«1» و نهي شديد شده از گفتار بدون علم و در كافي از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده که فرمود «
2» انهاك عن خصلتين فيها هلاك الرجال انهاك ان تدين اللّه بالباطل و تفتي النّاس بما لا تعلم»«
و در فرائد در باب هفتم در ضمن حديثي که قضات را تقسيم مينمايد از جمله اهل آتش ميشمارد «
رجل قضا بالحق و هو لا يعلم
» که حتي مجرد عدم علم در قضاوت و لو مطابق با واقع باشد سبب دخول در آتش است و حتي در روز روزه اگر بطور جزم چيزي را بخدا و رسول نسبت دهد و حال آنكه نميداند جزو كذب بر خدا و رسول و امام است و سبب بطلان روزهاش ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
(آیه 169)- این آیه دلیل روشنی بر دشمنی سرسختانه شیطان که جز بدبختی و شقاوت انسان هدفی ندارد بیان کرده، میگوید: «او شما را فقط به انواع بدیها و زشتیها دستور میدهد» (إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ).
«فحشا» به معنی هر کاری است که از حد اعتدال خارج گردد و صورت «فاحش» به خود بگیرد، بنابراین شامل تمامی منکرات و قبایح واضح و آشکار میگردد.
«و نیز شما را وادار میکند که به خدا افترا ببندید، و چیزهایی را که نمیدانید به او نسبت دهید» (وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ).
انحرافات تدریجی
جمله «خطوات الشّیطان» (گامهای شیطان) گویا اشاره به یک مسأله دقیق تربیتی دارد، و آن این که انحرافها و تبهکاریها غالبا بطور تدریج در انسان نفوذ میکند، وسوسههای شیطان معمولا، انسان را قدم به قدم و تدریجا در پشت سر خود به سوی پرتگاه میکشاند، این موضوع منحصر به شیطان اصلی نیست، بلکه تمام دستگاههای شیطانی و آلوده برای پیاده کردن نقشههای شوم خود از همین روش «خُطُواتِ» (گام به گام) استفاده میکنند، لذا قرآن میگوید: از همان گام اول باید به هوش بود و با شیطان همراه نشد!
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم