آیه 161 سوره انعام
<<160 | آیه 161 سوره انعام | 162>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
بگو: محققا مرا خدایم به راه راست هدایت کرده، به دینی استوار، همان آیین پاک ابراهیم که وجودش از لوث شرک و عقاید باطل مشرکین منزه بود.
بگو: یقیناً پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرد، به دینی پایدار و استوار، دین ابراهیم یکتاپرست حق گرا، و او از مشرکان نبود.
بگو: «آرى! پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرده است: دينى پايدار، آيين ابراهيمِ حقگراى! و او از مشركان نبود.»
بگو: پروردگار من مرا به راه راست هدايت كرده است؛ به دينى همواره استوار، دين حنيف ابراهيم. و او از مشركان نبود.
بگو: «پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده؛ آیینی پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا)؛ آیین ابراهیم؛ که از آیینهای خرافی روی برگرداند؛ و از مشرکان نبود.»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
قيما: قيم (بر وزن عنب): مستقيم. بعضى ثابت و قائم به مصالح مردم گفته اند، مثل: «ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ». آن را به فتح قاف و تشديد ياء نيز خوانده اند. به نظر بعضى آن مخفف قيام است.
ملة: دين و شريعت. اصل آن از «امللت الكتاب» است. دين را از آن ملة گويند كه از جانب خدا املاء شده است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «161»
بگو: همانا پروردگارم مرا به راهى راست هدايت كرده، دينى استوار كه همان آيين حقّ گراى ابراهيمى است، و او از مشركان نبود.
نکته ها
كلمهى «قيم» و «قيم»، به معناى راستى، استوارى و پايدارى است، آرى، دينى استوار و جاويد مىماند كه به مسائل مادى و معنوى اين جهان و آن جهان مردم توجّه كند.
امام حسين عليه السلام فرمود: هيچ كس جز ما و شيعيان ما، پيرو آيين ابراهيم عليه السلام نيست. «1»
پیام ها
1- سخنان و تعاليم پيامبر، نظر شخصى او نيست، بلكه متن وحى الهى است، كه بايد به مردم اعلام كند. «قُلْ»
2- راه مستقيم، راه پيامبر است. «هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
3- هدايت، تنها كار خداست، انبيا هم با هدايت الهى راه مستقيم را پيدا مىكنند. «هَدانِي رَبِّي»
4- هدايت، از شئون ربوبيّت است. «هَدانِي رَبِّي»
5- راه ابراهيم عليه السلام، همان يكتاپرستى است، نه افكار شرك آلود. «حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (مشركان، عقائد انحرافى خود را به ابراهيم عليه السلام نسبت مىدادند)
6- بتشكنى و اعراض از شرك، تنها كار پيامبر اسلام نيست، بلكه او به پيروى از
«1». تفسير نورلثقلين.
جلد 2 - صفحه 595
حضرت ابراهيم چنين مىكرده است. «مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً»
7- اساس اديان توحيدى در طول تاريخ، يكى بوده است. اسلام، همان آيين حضرت ابراهيم است و تنفّر از شرك، راه همهى پيامبران مىباشد. قُلْ إِنَّنِي ... مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (161)
بعد از آن در بيان ارشاد فرمايد: قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي: بگو اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله به قوم متفرّقه در دين، بدرستى كه هدايت فرموده است مرا پروردگار من إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ: به راه راست بوسيله وحى و ارشاد به آنچه نصب فرموده از حجج بينه و ادله هاديه دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ: هدايت نمود مرا به دينى كه پاينده و ثابت است و آن طريقه ابراهيم عليه السّلام مىباشد حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ: در حالتى كه ابراهيم عليه السّلام از همه اديان باطله مايل شده به دين حق، و نبود آن حضرت از مشركان، يعنى بنده بتها و يهود و نصارى.
تبصره- ملت مأخوذ از «املاء» بسبب آنكه آنچه بر پيغمبران نازل مىشد از احكام و شرايع، املاء مىكرد بر امت خود، و استعمال شود در احكام است كه اختلاف در آن راه نداشته باشد به خلاف دين كه اعم است. پس بين اين دو عموم و خصوص باشد، چه دين شامل اصول و فروع است و ملت مخصوص در اصول، و لذا اينجا ايثار ملت فرمود بر دين، چه فروع شريعت نبوى صلى اللّه عليه و آله موافق شريعت حضرت خليل عليه السّلام نبود، و تخصيص به حضرت
«1» تفسير نور الثقلين، جلد اوّل، صفحه 649، حديث 372.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 421
ابراهيم به جهت آنكه عرب راغب شوند و زودتر اجابت كنند و پيروى نمايند، زيرا جميع عرب از ذريه اويند و جلالت قدر او در قلوب مركوز، و همه متفق بر حقانيت او بودند.
تنبيه- بعضى از سنن حضرت ابراهيم عليه السّلام در شريعت مطهره ختمى مرتبت صلى اللّه عليه و آله تا قيامت باقى است و منسوخ نخواهد شد، چنانچه على ابن ابراهيم قمى رحمه اللّه در تفسير خود فرمايد: سنن حنيفه ده است پنج در سر:
1- گرفتن شارب 2- گذاشتن ريش 3- تراشيدن موى سر 4- مسواك 5- خلال. و پنج در بدن: 1- حلق شعر 2- ختان 3- چيدن ناخن 4- استنجا 5- غسل جنابت به آب مطلق.
عياشى- از حضرت باقر عليه السّلام: ما من احد من هذه الامّة يدين بدين ابراهيم عليه السّلام غيرنا و غير شيعتنا. «1» و حضرت سجاد عليه السّلام فرمود: ما احد على ملّة ابراهيم الّا نحن و شيعتنا و ساير النّاس منها برّاء « «2»». فرمود نيست كسى از اين امت متدين به دين ابراهيم غير ما و شيعيان ما. و حضرت سجاد عليه السّلام فرمود: نيست هيچكس بر ملت ابراهيم عليه السّلام الا ما و شيعيان ما و سائر مردم از آن ملت برى باشند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (161)
جلد 2 صفحه 405
ترجمه
بگو بدرستيكه من هدايت كرد مرا پروردگارم براه راست دينى درست كيش ابراهيم كه حق جوى بود و نبود از مشركان.
تفسير
خداوند مأمور فرمود پيغمبر خود را كه پس از بيان بطلان عقائد كفار اظهار فرمايد دين حق خود را باين تقريب كه بگو همانا خداوند هدايت و ارشاد فرمود مرا بوحى بسوى راه راست كه آن دين قويم و ملت ابراهيم (ع) است كه او معرض از باطل و مائل بحق بود و از مشركان نبود بنابر اين كلمه دينا بدل است از محل صراط و قيما مصدر است كه صفت واقع شده است و بعضى قيّما بفتح قاف و كسر ياء مشدده قرائت نمودهاند و معنى تفاوتى ندارد و قيّم راست و درست و ثابت و راسخ را گويند و عياشى ره از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه باقى نگذارد حنيفيّت چيزيرا حتى از آنست ناخن گرفتن و شارب زدن و ختنه نمودن و نيز از آنحضرت روايت نموده است كه كسى از اين امت متدين بدين ابراهيم (ع) نيست جز ما و شيعيانمان و از حضرت سجاد (ع) نقل نموده كه احدى بر ملت ابراهيم (ع) ثابت نيست جز ما و شيعيانمان و ساير مردم از آن برى هستند خداوند ما را بآن ملت باقى بدارد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلي صِراطٍ مُستَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ المُشرِكِينَ (161)
بگو باين مشركين بلكه بتمام اهل عالم محققا خداوند من مرا هدايت فرموده براه راست که هيچگونه افراط و تفريطي در او نيست و اعوجاج و انحرافي ندارد ديني است پابرجا که تا قيامت باقي است ملّت و شريعت ابراهيم است که ابراهيم حنيف بود و نبود از شركآورندگان.
قل خطاب بپيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است بگو بمشركين لكن چون مبعوث بر جن و انس هست گوشزد آنها هم ميفرمايد انّني با نون تأكيد بدانيد که هَدانِي رَبِّي هدايت فرموده مرا پروردگار من إِلي صِراطٍ مُستَقِيمٍ راه عدل که خردلي نقصان و زيادتي ندارد تام و تمام است خالي از افراط مثل يهود و تفريط مثل نصاري چه در امور اعتقاديه و چه در قسمت اخلاقيه و چه در وظائف دينيه و اينکه صراط مستقيم دِيناً قِيَماً ديني است عهدهدار تمام سعادت دنيا و آخرت و نجات از مهالك نشأتين پابرجا كسي نميتواند كوچكترين ايرادي بكوچكترين دستورات او وارد كند.
مِلَّةَ إِبراهِيمَ ملت بمعني شريعت است و صفت صراط مستقيم که صراط مستقيم ملّة ابراهيم است لذا مأمور شد پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بمتابعت ملت ابراهيم عليه السّلام
جلد 7 - صفحه 259
ثُمَّ أَوحَينا إِلَيكَ أَنِ اتَّبِع مِلَّةَ إِبراهِيمَ حَنِيفاً نحل آيه 126 حنيفا حنيف ميل بحق و اعراض از باطل است و البته ديني که و شريعتي که صراط مستقيم و دين قيم و حنيف باشد بايد متابعت كرد و خداوند حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم را بهمچه ديني فرستاد که دين مقدس اسلام باشد لذا در حق ابراهيم ميفرمايد ما كانَ إِبراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصرانِيًّا وَ لكِن كانَ حَنِيفاً مُسلِماً آل عمران آيه 16.
وَ ما كانَ مِنَ المُشرِكِينَ نكتة- تمام مشركين و يهود و نصاري معتقد بحقانيت دين و شريعت حضرت ابراهيم هستند و او را پيغمبر بزرگ ميدانند و هر كدام ابراهيم عليه السّلام را نسبت بخود ميدهند خداوند در قرآن سلب اينکه نسبت را ميفرمايد نه مشرك بود و نه يهودي و نه نصراني بلكه حنيف مسلم بوده بلكه گفتيم که دين اسلام از اول دنيا تا قيامت بوده و هست و تمام انبياء مأمور بيك دين بوده فقط خصوصياتش تغيير ميكرد إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسلامُ آل عمران آيه 17،منبه وَ مَن يَبتَغِ غَيرَ الإِسلامِ دِيناً فَلَن يُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرِينَ آل عمران آيه 79، و تحقيق اينکه بيان سابقا ذكر شده.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 161)
این است راه مستقیم من
این آیه و آیات بعد از آن سوره انعام با آن پایان می پذیرد در حقیقت خلاصه ای است از بحثهای این سوره که در زمینه مبارزه با شرک و بت پرستی بیان شده، نخست در برابر عقاید و ادعاهای دور از منطق مشرکان و بت پرستان، خداوند به پیامبرش دستور می دهد که «بگو:
پروردگار من؟ مرا به راه راست که نزدیکترین راه هاست هدایت کرده است» (قُل إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِراطٍ مُستَقِیمٍ). این راه راست همان جاده توحید و یکتاپرستی و درهم کوبیدن آیین شرک و بت پرستی است.
سپس «صراط مستقیم» را در این آیه و دو آیه بعد توضیح می دهد: نخست می گوید: «آیینی است مستقیم در نهایت راستی و درستی، ابدی و جاویدان و قائم به امور دین و دنیا و جسم و جان» (دِیناً قِیماً).
و از آنجا که عربها علاقه خاصی به ابراهیم نشان می دادند و حتی آیین خود را به عنوان آیین ابراهیم معرفی می کردند، اضافه می کند که «آیین واقعی ابراهیم همین است که من به سوی آن دعوت می کنم» نه آنچه شما به او بسته اید (مِلَّةَ إِبراهِیمَ).
همان ابراهیمی که «از آیین خرافی زمان و محیط، اعراض کرد، و به حق یعنی آیین یکتاپرستی روی آورد» (حَنِیفاً).
این تعبیر گویا پاسخی است به گفتار مشرکان که مخالفت پیامبر را با آیین بت پرستی که آیین نیاکان عرب بود، نکوهش می کردند، پیامبر در پاسخ آنها می گوید: این سنت شکنی و پشت پا زدن به عقاید خرافی محیط، تنها کار من نیست، ابراهیم که مورد احترام همه ما است نیز چنین کرد.
سپس برای تأکید می افزاید که «او هیچ گاه از مشرکان و بت پرستان نبود» (وَ ما کانَ مِنَ المُشرِکینَ).
بلکه او قهرمان بتشکن و مبارز پویا و پیگیر با آیین شرک بود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم