آیه 15 سوره شوری
<<14 | آیه 15 سوره شوری | 16>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
بدین سبب تو همه را (به دین اسلام و کلمه توحید) دعوت کن و چنانکه مأموری پایداری کن و پیرو هوای نفس مردم مباش و بگو که من به کتابی که خدا فرستاد (قرآن) ایمان آوردهام و مأمورم که میان شما به عدالت حکم کنم، خدای یگانه پروردگار همه ما و شماست، (پاداش) عمل ما بر ما و عمل شما بر شماست (و پس از تبلیغ رسالت) دیگر هیچ حجت و گفت و گویی بین ما و شما باقی نیست. خدا (روز جزا برای حکم حق) میان ما جمع میکند و بازگشت همه به سوی اوست.
پس آنان را [به سوی همان آیینی که به تو وحی شده] دعوت کن، و همان گونه که مأموری [بر این دعوت] استقامت کن، و از هواهای نفسانی آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خدا نازل کرده، ایمان آوردم، و مأمورم که در میان شما به عدالت رفتار کنم؛ خدا پروردگار ما و شماست؛ اعمال ما برای خود ما و اعمال شما برای خود شماست؛ دیگر میان ما و شما [پس از روشن شدن حقایق] هیچ حجت و برهانی نیست؛ خدا ما و شما را [در عرصه قیامت] جمع می کند، و بازگشت [همه] به سوی اوست.
بنابراين به دعوت پرداز، و همان گونه كه مأمورى ايستادگى كن، و هوسهاى آنان را پيروى مكن و بگو: «به هر كتابى كه خدا نازل كرده است ايمان آوردم و مأمور شدم كه ميان شما عدالت كنم؛ خدا پروردگار ما و پروردگار شماست؛ اعمال ما از آنِ ما و اعمال شما از آنِ شماست؛ ميان ما و شما خصومتى نيست؛ خدا ميان ما را جمع مىكند، و فرجام به سوى اوست.
براى آن دعوت كن و چنان كه فرمان يافتهاى پايدارى ورز و از پى خواهشهايشان مرو و بگو: به كتابى كه خدا نازل كرده است ايمان دارم و به من فرمان دادهاند كه در ميان شما به عدالت رفتار كنم. خداى يكتا پروردگار ما و پروردگار شماست. اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شما. ميان ما و شما هيچ محاجهاى نيست. خدا ما را در يك جا گرد مىآورد و سرانجام به سوى اوست.
پس به همین خاطر تو نیز آنان را به سوی این آیین واحد الهی دعوت کن و آنچنان که مأمور شدهای استقامت نما، و از هوی و هوسهای آنان پیروی مکن، و بگو: «به هر کتابی که خدا نازل کرده ایمان آوردهام و مأمورم در میان شما عدالت کنم؛ خداوند پروردگار ما و شماست؛ نتیجه اعمال ما از آن ما است و نتیجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصی در میان ما نیست؛ و خداوند ما و شما را در یکجا جمع میکند، و بازگشت (همه) به سوی اوست!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«فَلِذلِکَ»: به سوی آن آئین یگانه آسمانی که دین همه انبیاء پیشین بوده و اسلام نام دارد. برای رفع آن اختلافات ملّتها. لام (لِذلِکَ) به معنی (إِلی) و یا برای تعلیل است. «حُجَّةً»: دلیل آوردن. جدال کردن.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ «15»
پس (اى پيامبر) به خاطر آن (كه اهل كتاب دچار شك و ترديد يا عناد و لجاجت با تو هستند، آنان را به راه حقّ) دعوت كن و بر آن پايدارى نما آن گونه كه فرمان يافتهاى و خواستههاى آنان را پيروى مكن و (به آنان) بگو:
به هر كتابى كه خدا نازل كرده است ايمان دارم و فرمان يافتهام تا ميان شما به عدالت حكم كنم. خداوند، پروردگار ما و شماست. اعمال ما براى ما و اعمال شما براى شماست (و هيچ كدام مسئول كارهاى ديگرى نيستيم) هيچ حجّتى ميان ما و شما (ناگفته) نمانده است. خداوند (در قيامت) ميان ما جمع خواهد كرد و بازگشت همه به سوى اوست.
نکته ها
عدالتورزى، حاصل يك سرى باورها و اعتقادات است: شناخت راه حقّ و وصاياى انبياى الهى، كنار زدن هوسها، ايمان به حضور در دادگاه الهى و دريافت پاداش متناسب با عمل.
در اين آيه فرمان عدالت در كنار همه اين باورها آمده است.
پیام ها
1- در برابر تفرقههاى برخاسته از فزونطلبى، بايد در راه دين، استوار بود.
«فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ»
جلد 8 - صفحه 386
2- تبليغ دين همراه با مشكلاتى است كه بايد تحمّل نمود. «فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ»
3- استقامتى ارزشمند است كه بر اساس حقّ و وظيفه باشد وگرنه حاصلى جز لجاجت ندارد. «وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ»
4- آنچه كه مخالف فرمان خداست، پيروى از هوسهاى مردم است. «كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ»
5- پيروى از هوسهاى مردم آفتِ دعوت به راه حقّ است. «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ»
6- رهبر الهى بايد به اصول دعوت خود پايبند باشد و در برابر خواستههاى نامشروع مردم تسليم نشود. قُلْ آمَنْتُ بِما ...
7- اسلام، تمامى كتب آسمانى را مىپذيرد. «آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ»
8- عدالت خواهى خواست همه اديان الهى است. «لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ»
9- انبيا بايد حاكم و با نفوذ باشند تا بتوانند عدالت را در جامعه پياده كنند. «لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ»
10- بيان مشتركات بهترين زمينه دعوت است. «اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ «15»
فَلِذلِكَ فَادْعُ: پس به جهت اين تفرق و اختلاف كه از ايشان صادر گشته، پس بخوان مردمان را به اتفاق و ائتلاف بر ملت حقيقى كه دين اسلام است تا تفرق و اختلاف و شك از آنها زايل گردد، وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ: و پايدارى و استقامت نما بر دعوت نبوت و تبليغ شريعت چنانچه امر شدهاى به آن، يعنى عمل به مقتضاى امر الهى نما، يا مردمان را بر توحيد و اخلاص ترغيب نما و بر دين حق ثابت قدم باش، وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ: و پيروى مكن هواهاى مختلفه و آرزوهاى باطله ايشان را.
در تبيان: وليد بن مغيره به حضرت گفت: از اين دعوت خود برگرد تا نصف مال خود را به تو بخشم. شيبه گفت: اگر برگردى دختر خود را به حباله تو در آورم؛ آيه شريفه نازل كه پيروى آرزوهاى آنها مكن «1». محققا حضرت متابعت نمىنمود، پس نهى به جهت تأكيد يا خطاب به حضرت و مراد، امّت باشند،
«1» بنقل: منهج الصادقين، چاپ 1333 شمسى، ج 8، ص 206.
جلد 11 - صفحه 408
وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ: و بگو ايمان آوردهام به آنچه نازل فرموده خداى تعالى، مِنْ كِتابٍ: از جنس كتاب، يعنى به كتابى كه بر من و بر انبياى گذشته نازل شده ايمان آوردهام. مراد آنكه به كفار بگو من به تمام كتب آسمانى ايمان دارم به خلاف شما كه به بعضى ايمان آوريد و به بعضى كافر شويد. وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ: و امر شدهام به آنكه عدل نمايم ميان شما يعنى جميع اشراف و اراذل را به دين حق و توحيد خوانم و اصلا از تبليغ دعوت و اداى احكام شريعت انحراف نورزم.
تبصره:
هيچ كمالى براى انسان بالاتر از كمال نبوت نيست، و آن منوط به كمال قوه نظريه و كمال قوه علميه است. كلام اول اشاره به كمال قوه نظريه، و اين كلام اشاره به كمال قوه عمليه است.
و بگو به آنها: اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ: خداى به حق پروردگار ما و شماست، لَنا أَعْمالُنا: براى ما باشد جزاى اعمال ما از طاعت و معصيت، وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ: و براى شماست جزاى اعمال شما از خير و شر، لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ: هيچ خصومتى نيست ميان ما و شما. مراد آنكه به جهت ظهور حق، احتجاج و خصومت را مجال نماند، پس اگر كسى به خلاف و اختلاف ميل كند، بر سبيل عناد و مكابره خواهد بود؛ زيرا اتمام حجت شده. بعد به جهت تهديد فرمايد بگو به ايشان: اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا: خداى جمع فرمايد ميان ما در روز قيامت و انتقام ما از شما بكشد، وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ: و بسوى او است بازگشت همه مردمان از مؤمن و كافر و مطيع و عاصى، اهل حق را به درجات رضوان رساند، و اهل باطل را به دركات نيران واصل سازد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ «11» لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «12» شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ «13» وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ «14» فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ «15»
ترجمه
پديد آورنده آسمانها و زمين قرار داد براى شما از خودهاتان جفتهائى و از چهار پايان جفتهائى خلق بسيارى ميگرداند شما را در آن نيست مانند او چيزى و او شنواى بينا است
مر او را است كليدهاى آسمانها و زمين گشاده
جلد 4 صفحه 572
ميگرداند روزى را براى هر كه ميخواهد و تنگ ميگرداند همانا او بهمه چيز دانا است
بيان نمود براى شما از دين آنچه توصيه و سفارش كرد بآن نوح را و آنچه وحى كرديم بتو و آنچه توصيه كرديم بآن ابراهيم و موسى و عيسى را كه بپا داريد دين را و متفرّق و پراكنده مشويد در آن گران است بر مشركان آنچه ميخوانيد آنها را بسوى آن خدا اختيار و جلب ميكند بسوى خود هر كه را ميخواهد و هدايت ميكند بسوى خود كسى را كه بازگشت مينمايد
و متفرق نشدند مگر بعد از آنكه آمد نزدشان دانش براى نافرمانى و ستمى كه بود ميانشان و اگر نبود تقديرى كه سبقت گرفته بود از پروردگارت تا مدّتى نام برده شده هر آينه حكم كرده شده بود ميانشان و همانا آنانكه بميراث داده شدند كتابرا بعد از آنها هر آينه در شكّى هستند از آن موجب تحيّر
پس براى آن امر دعوت كن و ثابت باش آنچنانكه مأمور شدى و پيروى مكن خواهشهاى آنها را و بگو گرويدم بآنچه فرستاد خدا از كتاب و مأمور شدم كه بعدالت رفتار كنم ميان شما خدا پروردگار ما و پروردگار شما است براى ما كارهاى ما و براى شما كارهاى شما است نيست خصومتى ميان ما و شما خدا جمع ميكند ميان ما و بسوى او است بازگشت.
تفسير
خداوند متعال در مقام اثبات استحقاق خود براى پرستش و ستايش و نفى آن از بتها استدلال فرموده است بخلق نمودن و نوپديد آوردن خود آسمانها و زمين را كه مورد قبول اهل شرك و كفار مكه بوده و آنكه قرار داده است براى مردان زنانى از جنس آنها و نيز قرار داده براى شتر و گاو و گوسفند جفتهائى كه خلق ميكند و منتشر مينمايد بندگان خود را در آن قرار دادن كه جعل ذكور و اناث است در هر جنس و نيست مانند او در صفات ربوبيّت موجودى اگر كاف زائده باشد كه مشهور است يا نيست مانند مانند او چيزى اگر فرض شود براى او مانندى چون اگر مانند او مانند نداشته باشد خودش بطريق اولى مانند ندارد كه بعضى گفتهاند براى مبالغه در نفى مثل اين تعبير شده ولى اظهر همان وجه اول است و او ميشنود تمام مسموعات را و مىبيند تمام مبصرات را و در دست او است كليدهاى گنجهاى آسمانها و زمين باران رحمتش از آسمان ميريزد و ارزاق بندگان از زمين مىرويد آفتاب و ماه و ساير كواكب هر يك بنوبه خودشان در تربيت
جلد 4 صفحه 573
اشجار و اثمار مدخليّت دارند و همه بفرمان اويند و او بر حسب مصلحت و قابليت وسعت ميدهد رزق هر كس را بخواهد و تنگ ميكند روزى او را و او بتمام مقتضيات توسعه و تضييق عالم و خبير است مبيّن و روشن نموده و آئين گذارى و تشريع فرموده از دين قويم و منهج مستقيم براى بندگان خود آنچه را وصيت نمود به تبعيّت از آن نوح پيغمبر عليه السّلام را و آنچنان شرع مطاعى را كه وحى فرموده به پيغمبر آخر الزمان و آنچه را وصيت و سفارش فرموده به حضرت ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السّلام كه پيغمبران اولو العزم بودند آنكه برپا داريد شما پيغمبران قولا و عملا دين حق را كه توحيد و نبوت و امامت و معاد باشد و متفرق نشويد بلكه متّحد باشيد در آنچه ذكر شد از اصول اديان حقّه كه در تمام ازمنه ثابت و محقق بوده و قابل تغيير و تبديل نيست ولى بزرگ و گران آمد بطبع مشركين دعوت تو بخداى يگانه و ترك بتپرستى و آنكه واجب باشد بر آنها اطاعت يكنفر از جنس خودشان با آنكه خدا اختيار ميكند و ميكشاند بسوى ترويج دين خود هر كس را كه بخواهد و بداند كه لايق منصب نبوت و خلعت امامت است و راهنمائى ميفرمايد بحق و حقيقت كسى را كه رجوع نمايد و اقبال كند بحق در طلب حقيقت با نيت خالص و قلب پاك و متفرق نشدند و اختلاف ننمودند اهل شرك مكه در قبول دين اسلام مگر بعد از آنكه عارف و عالم شدند بمقام تو و صحّت كتابت و آنكه هر دو از جانب خدايند براى تجاوز از حق و تعدّى از حدّ و ظلم بخودشان و حسد بر تو و تعصّب در كيش باطل پدرانشان و ساير اغراض فاسده دنيوى بين خودشان از حبّ مال و جاه و عناد و لجاج و امثال اينها و اگر نبود آنكه خداوند مقدّر فرموده بود اجلهاى آنها را و مهلت داده بود آنان را براى تكميل شقاوت و استحقاقشان براى عذاب هر آينه هلاك مىفرمود آنها را و ممتاز مينمود حق را از باطل بنزول عذاب بعد از نزول كتاب اين حال مشركين مكه و كفار قريش در صدر اسلام است ولى كسانيكه بعدا كتاب خدا و دين اسلام بر آنها عرضه شود از عوام ساير ملل و اديان كه علماء آنها امر را بر آنان مشتبه نموده و خودشان كاملا باعجاز قرآن پى نبردهاند و تفكر و تأمل در آيات آن ننمودهاند در شكى مستقرّ و موجب تشويش و تحيّرند از قرآن و حق بودن آن و دين اسلام پس براى پيشرفت
جلد 4 صفحه 574
اين مقصد بزرگ خود و انبياء عظام كه اثبات توحيد و نفى شرك و رفع شك است دعوت كن و استقامت نما چنانچه مأمور شدى و پيروى منما از خواهشها و توقّعات بيجاى اهل شرك و عناد و بگو من ايمان آوردم بتمام كتب سماوى و مأمور شدم بعدالت اجتماعى خداوند خالق و آمر و مربّى و نگهدار و نگهبان ما و شما است و پاداش اعمال ما و شما را ميدهد و ديگر جاى محاجّه و مخاصمه ميان ما و شما نيست چون همه دانستيد و يافتيد حق بودن دين و كتاب مرا خدا روز قيامت ما و شما را مجتمع مينمايد و حق را از باطل ممتاز ميفرمايد و مرجع همه حكم او است آنچه تا كنون ذكر شد بيانات مفسرين و مستفاد از ظاهر آيات شريفه بنظر حقير است ولى مفاد بعضى از روايات آنستكه مراد از مخاطبين در قول خداوند شرع لكم و در أن اقيموا آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم ميباشند و مراد از دين اصول و فروع مهمّه اسلام و ولايت ائمه عليهم السلام است و آنچه گران است بر كسانى كه با امير المؤمنين عليه السّلام غير او را شريك نمودند در خلافت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله اختصاص ولايت بآن حضرت و اولاد اطهار او است و مجتبى و مهتدى باختيار و هدايت خدا ايشان و شيعيانشانند و كسانيكه متفرق شدند بعد از علم پيدا كردن براى تعدّى و تجاوز از حق وحد آنانند كه حسد بردند بر تفضيل امير المؤمنين عليه السّلام بامر خدا و بآراء و اهواء خودشان مذهب اختيار كردند و كسانيكه در شك مريب هستند اتباع و پيروان آنانند كه مخالفت امر پيغمبر را نمودند و امر بدعوت و استقامت راجع بفروع دين و ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است و معلوم است كه اينها معانى خفيّه است كه از باطن قرآن ائمه اطهار كشف و بيان فرمودهاند و اللّه تعالى اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلِذلِكَ فَادعُ وَ استَقِم كَما أُمِرتَ وَ لا تَتَّبِع أَهواءَهُم وَ قُل آمَنتُ بِما أَنزَلَ اللّهُ مِن كِتابٍ وَ أُمِرتُ لِأَعدِلَ بَينَكُمُ اللّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُم لَنا أَعمالُنا وَ لَكُم أَعمالُكُم لا حُجَّةَ بَينَنا وَ بَينَكُمُ اللّهُ يَجمَعُ بَينَنا وَ إِلَيهِ المَصِيرُ «15»
پس براي اينکه جهت پس دعوت فرما و استقامت نما همان نحوي که مأمور شدهاي و متابعت نكن هواهاي نفسانيه اينکه كفار را که هر روز يك نوع توقعاتي دارند و بفرما من ايمان دارم بآنچه نازل فرمود خداوند از كتاب و مأمور شدهام که ميانه شما
جلد 15 - صفحه 469
كفار را تعديل نمايم که خالي از افراط و تفريط باشد خداوند پروردگار ما و شما است از براي ما است اعمال ما و از براي شما است اعمال خودتان نيست جنگ و خصومتي و حجتي بين ماها و بين شماها خداوند جمع ميفرمايد بين ما و بسوي اوست بازگشت تمام.
فَلِذلِكَ دين حق و شريعت نوح و ابراهيم و موسي که تمام اسلام بود فَادعُ دعوت فرما تمام جن و انس را بدين حق.
وَ استَقِم كوتاهي نكن در دعوت قولا و فعلا، علما و عملا، خلقا و معاشرة که از حضرتش مروي است فرمود
(شيبتني سورة هود لمكان فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَكَ
.
كَما أُمِرتَ همان نحوي که مأمور شدهاي.
وَ لا تَتَّبِع أَهواءَهُم اعتنايي بتوقعات و خواهشهاي كفّار و مشركين نكن که ترك دعوت باشد و موافقت با آنها و صريحا.
وَ قُل آمَنتُ بِما أَنزَلَ اللّهُ مِن كِتابٍ از صحف آدم و شيث و نوح و ابراهيم و توريه موسي و زبور داود و انجيل عيسي و قرآن مجيد.
وَ أُمِرتُ لِأَعدِلَ بَينَكُمُ نه تفريط و نه افراط نه مثل يهود اعمال شاقه و نه مثل نصاري آزادي مطلقه نه مثل يهود عيسي را العياذ باللّه حرام زاده و زنا زاده بدانند و نصاري که خدا و پسر خدا بخوانند و عدالت همان استقامت است در كليه امور در عقائد نه چيزي بر آن، افزوده كنند و بدعتي در دين بگذارند و نه چيزي از آن را منكر شوند و زير پا گذارند و در اخلاق نه بلند پروازي كنند و زيادهروي و نه كوتاهي و ذلّت و خفّت در عبادات نه خود را بمشقت و رهبانيّت
جلد 15 - صفحه 470
بيندازند و نه ترك فرائض و واجبات كنند نه غرق دنيا شوند و نه ترك دنيا گويند در كليه امور حد وسط که صراط مستقيم است نه افراط و نه تفريط که سبل شيطان است.
اللّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُم لا رب لنا غيره و لا اله الا هو.
لَنا أَعمالُنا وَ لَكُم أَعمالُكُم ما به اعمال خود نتيجه ميگيريم شما هم به اعمال خود آثار وخيمه او را درك ميكنيد النّاس مجزيون باعمالهم ان خيرا فخير و ان شرا فشر. فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَهُ وَ مَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ- زلزال آيه 7 و 8- لا حُجَّةَ بَينَنا وَ بَينَكُمُ بعضي تفسير كردند حجت را بخصومت و لكن بنظر ميآيد به اينكه فرداي قيامت هر که مقصر عمل خود است تقصير را بگردن ديگري نميتواند بيندازد ما در دعوت كوتاهي نكرديم شما هم در مخالفت و نپذيرفتن كوتاهي نكرديد نه ما مسئول عمل شما هستيم نه شما مسئول اعمال ما هر كس مسئول عمل خود است فَيَومَئِذٍ لا يُسئَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَ لا جَانٌّ- الرحمن آيه 35- اللّهُ يَجمَعُ بَينَنا وَ إِلَيهِ المَصِيرُ يوم القيمة.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- آن گونه که مأمور شدهای استقامت کن! از آنجا که در آیات قبل مسأله تفرقه امتها بر اثر بغی و ظلم و انحراف مطرح شده، در این آیه به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله دستور میدهد که برای حل اختلافات و احیای آیین انبیا بکوشد، و در این راه نهایت استقامت را به خرج دهد.
میفرماید: «پس به همین خاطر تو نیز (انسانها را به سوی این آیین واحد الهی) دعوت کن» (فَلِذلِکَ فَادْعُ).
سپس دستور به استقامت در این راه داده، میگوید: «و آن چنان که مأمور شدهای استقامتنما» (وَ اسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ).
ج4، ص334
و از آنجا که هوی و هوسهای مردم در این مسیر از موانع بزرگ راه است، در سومین دستور میافزاید: «و از هوی و هوسهای آنها پیروی مکن» (وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ).
چرا که هر گروهی تو را به تمایلات و منافع شخصی خود دعوت میکنند، همان دعوتی که سر انجامش تفرقه و پراکندگی و نفاق است.
و چون هر دعوتی نقطه شروعی دارد، نقطه شروع آن را خود پیامبر صلّی اللّه علیه و اله قرار میدهد، و در چهارمین دستور میفرماید: «بگو: من ایمان آوردهام به هر کتابی که از سوی خدا نازل شده است» (وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتابٍ).
من در میان کتب آسمانی فرق نمینهم، همه را به رسمیت میشناسم، و از آنجا که برای ایجاد وحدت رعایت «اصل عدالت» ضرورت دارد، در پنجمین دستور آن را مطرح کرده، میفرماید بگو: «من مأمورم که در میان همه شما عدالت کنم» (وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ).
چه در قضاوت و داوریها، چه در حقوق اجتماعی و مسائل دیگر.
به دنبال این پنج دستور، به جهات مشترک همه اقوام که آن هم در پنج قسمت خلاصه شده، اشاره کرده، میفرماید: «خدا پروردگار ما و شماست» (اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ).
«نتیجه اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن شما» (لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ).
«خصومت شخصی در میان ما نیست» (لا حُجَّةَ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ).
از این گذشته سر انجام، همه ما در یک جا جمع میشویم و «خداوند ما و شما را در یکجا (قیامت) جمع میکند» (اللَّهُ یَجْمَعُ بَیْنَنا).
و قاضی همه ما در آن روز یکی است آری «بازگشت (همه) به سوی اوست» (وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ).
به این ترتیب هم خدای ما یکی است، و هم سر انجام ما یکجاست و هم قاضی دادگاه و مرجع امورمان و از این گذشته همه در برابر اعمالمان مسؤولیم،
ج4، ص335
و هیچ یک امتیازی بر دیگری جز به ایمان و عمل پاک نداریم.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم