آیه 14 سوره احزاب

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا يَسِيرًا

[33–14] (مشاهده آیه در سوره)


<<13 آیه 14 سوره احزاب 15>>
سوره :سوره احزاب (33)
جزء :21
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و اگر دشمنان دین از اطراف به شهر و خانه‌شان (از پی غارت) هجوم آرند سپس از آنها تقاضای بازگشت به کفر و شرک کنند آنان اجابت خواهند کرد در صورتی که اندک زمانی بیش در مدینه (با آن شرک) زیست نخواهند کرد (و سپس همه هلاک می‌شوند).

و اگر از پیرامون خانه هایشان بر آنان حمله می شد و از آنان بازگشت [به شرک و جنگ با مؤمنان] درخواست می شد، آن را می پذیرفتند و برای آن جز مدت کوتاهی [به اندازه تجهیز خود بر ضد مؤمنان] درنگ نمی کردند!!

و اگر از اطراف [مدينه‌] مورد هجوم واقع مى‌شدند و آنگاه آنان را به ارتداد مى‌خواندند، قطعاً آن را مى‌پذيرفتند و جز اندكى در اين [كار] درنگ نمى‌كردند؛

و اگر از اطراف، خانه‌هايشان را محاصره كنند و از آنها بخواهند كه مرتد شوند، مرتد خواهند شد و جز اندكى درنگ روانخواهند داشت.

آنها چنان بودند که اگر دشمنان از اطراف مدینه بر آنان وارد می‌شدند و پیشنهاد بازگشت به سوی شرک به آنان می‌کردند می‌پذیرفتند، و جز مدّت کمی (برای انتخاب این راه) درنگ نمی‌کردند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Had they been invaded from its flanks and had they been asked to apostatize, they would have done so with only a mild hesitation,

And if an entry were made upon them from the outlying parts of it, then they were asked to wage war, they would certainly have done it, and they would not have stayed in it but a little while.

If the enemy had entered from all sides and they had been exhorted to treachery, they would have committed it, and would have hesitated thereupon but little.

And if an entry had been effected to them from the sides of the (city), and they had been incited to sedition, they would certainly have brought it to pass, with none but a brief delay!

معانی کلمات آیه

  • اقطار: اطراف. قطر (بضم اول) يعنى كنار و طرف است.
  • تلبثوا: لبث و تلبّث: توقف و اقامت‏ ما تَلَبَّثُوا: توقف نكردند.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلَّا يَسِيراً «14»

و (آن منافقان و بيمار دلان چنان بودند كه) اگر (دشمنان) از اطراف مدينه بر آنان وارد مى‌شدند و از آنان تقاضاى فتنه‌گرى مى‌كردند، به سرعت مى‌پذيرفتند، و جز مدّت كمى درنگ نمى‌كردند.

وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلًا «15»

در حالى كه آنان پيش از اين با خداوند پيمان بسته بودند كه (به دشمن) پشت نكنند؛ و پيمان الهى بازخواست شدنى است.

نکته ها

فرار نكردن از جبهه و جنگ، «لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ» از شروط ايمان به خدا و پيامبر است؛

جلد 7 - صفحه 339

خداوند مى‌فرمايد: اين عهد مورد بازخواست و سؤال واقع خواهد شد. «كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلًا»

پیام ها

1- دشمن براى ايجاد فتنه از منافقان داخلى كمك مى‌گيرد. «سُئِلُوا الْفِتْنَةَ»

2- منافقان به راحتى از حقّ برگشته، به دشمن رو مى‌كنند و فتنه به پا مى‌نمايد. «لَآتَوْها»

3- پذيرش درخواست كافران به صورت عجولانه و بى تفّكر، نشانه‌ى بى هويّتى است. سُئِلُوا ... ما تَلَبَّثُوا بِها إِلَّا يَسِيراً

4- پيمان بستن مهم نيست، وفادارى مهم است. عاهَدُوا اللَّهَ‌ ... لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ

5- پيمان خداوند را سرسرى نگيريم كه قطعاً مورد سؤال و توبيخ قرار مى‌گيريم. «كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلًا»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاَّ يَسِيراً «14»

وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ‌: و اگر درآمده شود بر ايشان لشكر، مِنْ أَقْطارِها: از جوانب، يعنى اگر داخل شوند لشكر در مدينه بر منافقان از اطراف و جوانب به ناگهان و گرداگرد ايشان فرو گيرند، ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ: پس خواسته شود فتنه را، يعنى ايشان را دعوت كنند به شرك و ردّه‌ «2» و مقاتله با مسلمانان، لَآتَوْها: هر آينه بجا آورند فتنه را، يعنى اجابت كنند سخن آنها را و مشرك گشته در مقام مقاتله و منازعه اهل‌

«1» تفسير كشاف، ج 3، ص 230. (چ مصر)

«2» ردّه بمعنى ارتداد و از دين بازگشتن.

جلد 10 - صفحه 419

اسلام برآيند و حرب را شروع نمايند با ايشان. وَ ما تَلَبَّثُوا بِها: و درنگ نكنند به فتنه و اجابت آن، إِلَّا يَسِيراً: مگر زمانى اندك بلكه زود مشرك گشته و با اهل اسلام محاربه كنند. نزد بعضى معنى آنكه درنگ نكنند در مدينه بعد از مرتد شدن مگر زمان كمى بلكه همه مستأصل شوند. خلاصه كلام آنكه اين جماعت تعلّل نمايند و اعتذار به خلل بيوت نمايند به بهانه آنكه فرار كنند از نصرت رسول خدا و مؤمنان، و چنانچه احزاب اگر همه شهر آنها را فرو گيرند و كفر را بر آنها عرضه كنند و آنها را بر مقاتله اهل اسلام ترغيب كنند، هر آينه مسارعت كنند بدون تعلل و اعتذار؛ اين نيست مگر به جهت شدت بغض آنها به اسلام و اهل آن و محبت كفر و تمايل به احزاب.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً «12» وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلاَّ فِراراً «13» وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاَّ يَسِيراً «14» وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلاً «15»

ترجمه‌

و ياد كنيد وقتى را كه گفتند منافقان و آنانكه در دلهاشان بيمارى است وعده ندادند ما را خدا و پيغمبرش مگر براى فريب‌

و هنگامى را كه گفتند گروهى از آنها اى اهل مدينه نيست جاى اقامت براى شما پس باز گرديد و اذن ميخواستند دسته‌ئى از آنها از پيغمبر ميگفتند همانا خانه‌هاى ما گشاده است و نبود آنها گشاده اراده نمى‌نمودند مگر فرار را

و اگر داخل شده بودند بر آنان از جوانب آنها پس خواسته مى‌شدند كفر را هر آينه بجا مى‌آوردند آنرا و درنگ نميكردند در آن مگر كمى‌

و هر آينه بتحقيق بودند كه معاهده نمودند با خدا از پيش كه بر نگردانند پشت‌ها را و باشد پيمان خدا پرسيده شده.

جلد 4 صفحه 311

تفسير

خداوند متعال ياد آورى فرموده در اين آيات پاره‌اى از اوضاع و احوال مرقومه در تاريخ جنگ احزاب را علاوه بر آنچه سابقا ياد آورى فرموده بود از آن جمله وقتى را كه اهل نفاق و آنانكه در دل بيمارى شك و ترديد در عقائد حقّه داشتند ميگفتند خدا و پيغمبر ما را بوعده نصرت بر اعداء در اين پيش آمد فريب دادند و مقصودشان فرمايش پيغمبر بود كه فرمود احزاب و قبايل مشركين و يهود بر من هجوم آور ميشوند ولى بالاخره غلبه با من است يا آنكه در وقت شكستن سنگ و جهيدن برق فرمود شام و يمن و ايران را ما مسخّر مينمائيم و از آن جمله وقتى را كه پاره‌اى از منافقين از قبيل عبد اللّه بن ابىّ و غيره باهل مدينه ميگفتند در اين هواى سرد نميشود اينجا كه لشگرگاه است اقامت نمود بر گرديد بمنازل خودتان در مدينه و مقام بفتح ميم نيز قرائت شده و بعضى ديگر كه گفته‌اند بنو حارثه و بنو سلمه بودند مى‌آمدند خدمت پيغمبر و اجازه ميخواستند بروند خانه‌هاى خودشان را كه در اطراف شهر بود تعمير و محفوظ نمايند باين عنوان كه خانه‌هاى ما حصار درستى ندارد و رخنه و خلل در آنها زياد است چون اصل عورت بمعناى خلل است و خداوند آنها را تكذيب نموده كه هيچ خانه‌هاشان عيبى نداشت فقط مقصودشان فرار از جنگ بود و اين را بهانه قرار داده بودند و از بى‌اعتقادى آنها خبر داده كه اگر اهل شرك كه فعلا هجوم بر ما نمودند از اطراف و جوانب خانه‌هاى آنها وارد شوند و بخواهند از آنها كه از دين اسلام خارج گردند هر آينه مى‌پذيرند و حاجت آنها را روا مينمايند و چندان درنگ و تأمل نمى‌نمايند با آنكه تمام آنها قبلا با پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم بيعت نموده بودند و قسم خورده بودند كه در يارى و دفاع از او و حرمش كوتاهى نكنند و در جنگ پشت به دشمن ننمايند و عهد با پيغمبر عهد با خدا است و بايد بآن وفا نمود و الّا در قيامت مسئوليّت و مؤاخذه دارد و توضيح اين آيات با مراجعه با جمالى كه از واقعه احزاب و خندق قبلا بيان شد حاصل خواهد گرديد انشاء اللّه و لأتوها بقصر نيز قرائت شده است.

جلد 4 صفحه 312

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَو دُخِلَت‌ عَلَيهِم‌ مِن‌ أَقطارِها ثُم‌َّ سُئِلُوا الفِتنَةَ لَآتَوها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاّ يَسِيراً «14»

و ‌اگر‌ داخل‌ مدينه‌ ‌ يا ‌ خانه‌هاي‌ مدينه‌ شوند احزاب‌ و مشركين‌ ‌بر‌ آنهايي‌ ‌که‌ فرار كردند و استيذان‌ ‌در‌ فرار نمودند ‌از‌ اطراف‌ مدينه‌ و خانه‌ها ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ سؤال‌ كرده‌

جلد 14 - صفحه 484

شود فتنه‌ شرك‌ و كفر ‌هر‌ آينه‌ اجابت‌ ميكنند و ميريزند و درنگ‌ نميكنند ‌در‌ مدينه‌ و بيوت‌ ‌خود‌ مگر اندكي‌.

وَ لَو دُخِلَت‌ عَلَيهِم‌ مِن‌ أَقطارِها ضمير دخلت‌ و اقطارها و بها ممكن‌ ‌است‌ مدينه‌ ‌باشد‌ و ممكن‌ ‌است‌ بيوت‌ ‌باشد‌ و ‌اينکه‌ اقرب‌ ‌است‌ بقرينه ‌ان‌ بيوتنا عورة و ‌ما هي‌ بعورة و داخل‌ شونده ‌اينکه‌ بيوت‌ لشكر شرك‌ و كفر ‌که‌ احزاب‌ باشند و ضمير ‌عليهم‌ ‌آن‌ منافقين‌ و كساني‌ ‌که‌ ‌في‌ قلوبهم‌ مرض‌ ‌بود‌ ‌که‌ گفتند وعده‌هاي‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ غرور و فريب‌ ‌بود‌.

ثُم‌َّ سُئِلُوا الفِتنَةَ مشركين‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ منافقين‌ و مرضي‌ القلوب‌ طلب‌ كنند شرك‌ و كفر ‌را‌ لَآتَوها ‌هر‌ آينه‌ مي‌پذيرند چون‌ منافق‌ بودند و ‌در‌ باطن‌ ‌آنها‌ مرض‌ شرك‌ و كفر ‌بود‌ و اسلام‌ ‌آنها‌ فقط ظاهري‌ ‌بود‌.

وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلّا يَسِيراً مدت‌ كمي‌ بيش‌ درنگ‌ نميكنند ‌که‌ اجل‌ ‌آنها‌ ميرسد و بعذاب‌ الهي‌ دچار ميشوند ‌پس‌ فرار ‌از‌ قتل‌ و جهاد نتيجه‌ بخش‌ نيست‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 14)- این آیه به سستی ایمان این گروه اشاره کرده، می‌گوید: «آنها چنان بودند که اگر دشمنان از اطراف مدینه بر آنان وارد می‌شدند و پیشنهاد باز گشت به سوی شرک به آنان می‌کردند می‌پذیرفتند، و جز مدّت کمی (برای انتخاب این راه) درنگ نمی‌کردند» (وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَیْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلَّا یَسِیراً).

پیداست مردمی که این چنین ضعیف و بی‌پاشنه‌اند نه آماده پیکار با دشمنند و نه پذیرای شهادت در راه خدا.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج‏8، ص: 320

منابع