آیه 136 سوره اعراف
<<135 | آیه 136 سوره اعراف | 137>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ما هم از آنان انتقام کشیدیم و آنها را به دریا غرق کردیم به کیفر آنکه آیات ما را تکذیب کرده و از آن غفلت نمودند.
نهایتاً به سبب اینکه آیات ما را تکذیب کردند، و از آنها غافل و بی خبر بودند، از آنان انتقام گرفتیم و در دریا غرقشان کردیم.
سرانجام از آنان انتقام گرفتيم و در دريا غرقشان ساختيم، چرا كه آيات ما را تكذيب كردند و از آنها غافل بودند.
پس، از ايشان انتقام گرفتيم و در دريا غرقشان كرديم. زيرا آيات ما را دروغ مىانگاشتند و از آنها غفلت مىورزيدند.
سرانجام از آنها انتقام گرفتیم، و آنان را در دریا غرق کردیم؛ زیرا آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يم: دريا. «اليم: البحر».
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ «136»
سرانجام از آنان انتقام گرفته و در دريا غرقشان ساختيم، زيرا آيات ما را تكذيب كردند و از آنها غافل بودند.
نکته ها
«انتقام»، در اينجا به معناى مجازات و كيفر است، نه كينهتوزى.
«يم»، در مصر قديم به دريا و رودخانه مىگفتند و چون داستان موسى و غرق فرعون و فرعونيان مربوط به مصر است، در قرآن همان لغت كهن به كار رفته است. «2»
آن گذشت از نيل، با ياران چو برق
وين به خوارى گشت در رودابه غرق
ناظران بينند با چشم شهود
كان كجا رفت، اين كجا ماند از جحود
پیام ها
1- توجّه به انتقامگيرى خداوند، زمينهى تذكّر و ترك گناه است. «فَانْتَقَمْنا» خداوند هم ارحم الراحمين و بسيار مهربان است و هم انتقامگيرنده.
2- سرنوشت ما و ريشهى ناگوارىها و بلاها، در دست خودماست. فَأَغْرَقْناهُمْ ... بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا
3- غفلت از آيات الهى، تاوان سنگينى دارد. فَأَغْرَقْناهُمْ ... كانُوا عَنْها غافِلِينَ
«1». علق، 6- 7.
«2». تفسير نمونه.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 157
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ (136)
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ: پس انتقام نموديم از ايشان و مجازات داديم آنها را بر سوء افعال آنها به عذاب، فَأَغْرَقْناهُمْ فِي الْيَمِ: و غرق ساختيم ايشان را در دريا، بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا: به سبب آنكه تكذيب كردند به آيات ما، و به جزاى كفران حجج و براهين دالّه بر صدق و صحت نبوت موسى عليه السّلام، وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ: و حال آنكه از آن بيخبر بودند و علم نداشتند. در مجمع بنا بقولى معنى آنكه عقوبت نموديم آنها را و به سبب تكذيب، تعرض آنها موجبات غفلت را، و اعراض از آيات باهره.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 133 تا 136
فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آياتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ (133) وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ (134) فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ (135) فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ (136)
ترجمه
پس فرستاديم بر آنها طوفان و ملخ و كنه و غوكان و خون را كه آيات واضحات بودند پس سركشى كردند و بودند گروهى گناهكاران
و چون واقع شد بر آنها عذاب گفتند اى موسى بخوان از براى ما پروردگارت را بعهد او با تو هر آينه اگر دفع كنى از ما عذاب را هر آينه ايمان مىآوريم بتو و هر آينه فرستيم با تو بنى اسرائيل را
پس چون دفع نموديم از آنها عذاب را تا مدتى كه آنها رسندگان بودند آنرا آنگاه آنها نقض قرار مىنمودند
پس انتقام كشيديم از آنها پس غرق كرديمشان در دريا براى آنكه آنها تكذيب نمودند آيتهاى ما را و بودند از آنها بيخبران.
تفسير
طوفان هر چيزى است كه گرد انسان بگردد و احاطه نمايد مانند آب و باد و باران شديد و عياشى ره از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه مراد طوفان آب و طاعون است و قمّل بعضى گفتهاند كنه درشت است و بعضى گفتهاند ملخ كوچك بى پر است و بعضى گفتهاند كيك است و رجز عذاب و پليدى است و عياشى از حضرت رضا (ع) نقل نموده كه رجز برف است و خراسان بلاد رجز است و در مجمع از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه بر بنى اسرائيل برف سرخ باريد كه نديده بودند مثل آنرا پيش از آن پس با جزع فوق العاده از آن بلا مردند و قمى ره مقطوعا و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده
جلد 2 صفحه 466
كه چون سحره سجده كردند و مردم بحضرت موسى ايمان آوردند هامان بفرعون گفت كه مردم بموسى ايمان آوردند صلاح آنستكه هر كس قبول دين او را نموده است حبس كنى پس او هر كس بآنحضرت ايمان آورده بود حبس كرد و حضرت موسى نزد فرعون آمد و تقاضاى خلاصى آنها را نمود و اجابت نشد پس خداوند در اين سال طوفان را بر آنها فرستاد و تمام خانههاى آنها را خراب كرد بطوريكه از شهر خارج شدند و چادر زدند و منزل نمودند و فرعون از حضرت موسى تقاضا نمود كه از خدا بخواهد طوفان را مرتفع فرمايد بشرط آنكه او اتباع حضرت موسى را بحال خودشان واگذارد حضرت قبول كرد و دعا فرمود و خداوند اجابت نمود و طوفان بر طرف شد و فرعون خواست بنى اسرائيل را رها كند هامان گفت اگر اين كار را بكنى موسى بر تو غلبه خواهد نمود و سلطنت تو از دست ميرود و او قبول كرد و رها ننمود و خداوند در سال بعد ملخ را فرستاد و تمام نباتات آنها را خورد و فرعون مضطرب شد و تقاضاى سال قبل را با شرط آن تجديد نمود و حضرت موسى دعا كرد و ملخ بر طرف شد باز هامان نگذارد بشرط عمل نمايد و در سال سوم خداوند قمّل را فرستاد و زراعات آنها را بكلى فاسد نمود و بقحطى گرفتار شدند و فرعون بر وفق سال قبل با حضرت موسى تجديد عهد نمود و آنحضرت دعا فرمود قمّل برطرف شد و فرعون تخلف نمود و بعد از آن خداوند غوكان را فرستاد بطوريكه در طعام و شراب آنها داخل ميشدند و بانواع مختلفه آنها را اذيت مينمودند تا به تنگ آمدند و بحضرت موسى متوسّل شدند و شرط كردند كه ايمان بياورند و بنى اسرائيل را تسليم او نمايند آنحضرت دعا نمود و اين هم دفع شد و چون از شرط تخلف نمودند خداوند آب نيل را منقلب بخون نمود ولى طورى بود كه قبطيان آنرا خون ميديدند و بنى اسرائيل آب و در كام آندو گروه هم آندو طعم مختلف را داشت تا آنكه قبطى از اسرائيلى تقاضا ميكرد كه آب را در دهان خود نگهدارد و بدهان او بريزد وقتى ميريخت در دهانش منقلب بخون ميشد و از اين پيش آمد جزع شديدى بر آنها روى داد باز بحضرت موسى متوسل شده تقاضا و شرط خودشان را تجديد و تاكيد نمودند و بدعاى آنحضرت آن هم اصلاح شد باز هم آنها بشرط خودشان عمل ننمودند پس خداوند بر آنها رجز فرستاد كه آن برف است و از آن بلا بآنها صدماتى وارد شد كه تا آنزمان نديده بودند پس مضمون آيه دوم را عرضه داشتند و برف بند آمد و بنى اسرائيل رها شدند و اجتماع بر حضرت موسى نمودند
جلد 2 صفحه 467
و آنحضرت از مصر بيرون آمد و كسانيكه سابقا از دست فرعون گريخته بودند باو ملحق شدند و خبر بفرعون رسيد و هامان او را بر مخالفت خود ملامت نمود ناچار فرعون با عساكر خود از مصر خارج شد و در طلب حضرت موسى بر آمد و وقايع مذكوره در سوره بقره روى داد و بنابر اين مراد از دم يا برف سرخ است يا آب رودخانه نيل كه مبدل بخون شده بود براى آنها يا هر دو و ظاهر روايت اگر چه موافق با احتمال دوم است ولى لفظ ارسال در آيه شريفه مناسب با احتمال اول است و ظاهر آيه شريفه آنستكه مراد از رجز همين آيات خمسه است نه آيه سادسه و مراد از مفصّلات جدا بودن آيات است از يكديگر بازمنه متماديه چنانچه اشاره شد اگر چه با اين خصوصيّات آيات واضحه غضب هم بودند و مراد از عهد الهى با حضرت موسى يا اجابت دعاى او است يا قبول توبه از كفر و بنابر اين مراد آنستكه بخوان پروردگارت را به وسيله عهد او با تو يا مراد عهد نبوت است و بنابر اين قسمى است كه بحضرت موسى دادهاند براى قبول تقاضاى خودشان و در صورتى كه آيات در خارج شش باشد چنانچه صريح روايت است ممكن است مراد از دم در آيه شريفه دو آيه باشد و اينكه لفظ رجز در روايت بر آيه سادسه كه برف بوده تطبيق شده براى آنستكه آن اكمل افراد عذاب بوده كه در روايت اشاره بآن شده بود و بنابر اين ظهور آيه در انطباق رجز بر آيات مذكوره محفوظ خواهد بود و تقاضاى قبطيان از حضرت موسى كه در خارج شش مرتبه بوده در كلام الهى بكجا ذكر شده است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَانتَقَمنا مِنهُم فَأَغرَقناهُم فِي اليَمِّ بِأَنَّهُم كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنها غافِلِينَ (136)
پس انتقام كشيديم از آنها پس غرق كرديم آنها را در رود نيل بسبب آنكه آنها تكذيب كردند بآيات ما و بودند از آن آيات غافل.
فَانتَقَمنا مِنهُم انتقام از ماده نقمت است و انتقام در موردي است که كسي در حق ديگري خلافي يا ظلمي و اذيتي بكند آن ديگر بخواهد تلافي كند و يكي از اسماء حضرت بقية اللّه عجل اللّه تعالي فرجه منتقم است
(اينکه الطالب بذحول الانبياء و ابناء الانبياء و اينکه الطالب بدم المقتول بكربلا)
و از اينکه عبارت استفاده ميشود که حضرتش مطالبه خون تمام انبياء و ابناء آنها را ميكند از هابيل تا اجداد طيّبين خود و منتقم حقيقي ذات مقدس ربوبي است که از هر ظالمي انتقام مظلوم را ميكشد چنانچه در حديث قدسي است
(و عزّتي و جلالي لا يجوزني ظلم ظالم)
و از اينکه جمله استفاده ميشود که بلاهايي که متوجه ميشد بقوم فرعون براي تنبه آنها بود بلكه ايمان آورند و ظلم ببني اسرائيل نكنند و چون حجت تمام شد و متنبه نشدند و قابليت هدايت نداشتند خداوند آنها را هلاك فرمود و رفع شرّ آنها را نمود فَأَغرَقناهُم فِي اليَمِّ و شرح اينکه جمله را خداوند در بسياري از سور قرآن بيان فرموده در سوره طه وَ لَقَد أَوحَينا إِلي مُوسي أَن أَسرِ بِعِبادِي فَاضرِب لَهُم طَرِيقاً
جلد 7 - صفحه 440
فِي البَحرِ يَبَساً لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخشي فَأَتبَعَهُم فِرعَونُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُم مِنَ اليَمِّ ما غَشِيَهُم 79 و 80 و 81، و در سوره شعراء فَلَمّا تَراءَا الجَمعانِ قالَ أَصحابُ مُوسي إِنّا لَمُدرَكُونَ قالَ كَلّا إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيَهدِينِ فَأَوحَينا إِلي مُوسي أَنِ اضرِب بِعَصاكَ البَحرَ فَانفَلَقَ فَكانَ كُلُّ فِرقٍ كَالطَّودِ العَظِيمِ وَ أَزلَفنا ثَمَّ الآخَرِينَ وَ أَنجَينا مُوسي وَ مَن مَعَهُ أَجمَعِينَ ثُمَّ أَغرَقنَا الآخَرِينَ آيه 61- 66، و غير اينها از سور. و مراد از يمّ ماء كثير است مثل دريا و رود.
بِأَنَّهُم كَذَّبُوا بِآياتِنا بيان علت غرق و سبب آنست که آنچه معجزات باهرات بموسي داديم حمل بر سحر كردند و ايمان بموسي نياوردند وَ كانُوا عَنها غافِلِينَ مراد غفلتي نيست که رافع تكليف باشد بلكه مراد اينست که با اينکه همه آيات متنبه نشدند و حمل بر سحر كردند غافل از اينكه خداوند خواهد از آنها اخذ بگناه خود آنها نمود چنانچه نوع ظلمه و فساق و فجار تصور ميكنند که هميشه سوارند و آنچه علماء آنها را موعظه و نصيحت ميكنند تأثيري در آنها ندارد تا آنكه بغتة عذاب بيايد و آنها را نابود كند و باصطلاح غافلگير شوند (اللهم لا تؤاخذنا بسوء اعمالنا بجاه محمّد و آله صلّ علي محمّد و آله).
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 136)- این آیه، سر انجام این همه خیره سری و سرکشی و پیمان شکنی را در دو جمله کوتاه بیان میکند، نخست به صورت سر بسته میگوید: «پس ما از آنها انتقام گرفتیم» (فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ).
سپس این انتقام را شرح میدهد و میگوید: «آنها را در دریا غرق کردیم زیرا آنها آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند» (فَأَغْرَقْناهُمْ فِی الْیَمِّ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلِینَ).
منظور از انتقام الهی آن است که خداوند جمعیت فاسد و غیر قابل اصلاح را که در نظام آفرینش حق حیات ندارند، نابود سازد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم