آیه 13 سوره حشر
<<12 | آیه 13 سوره حشر | 14>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
این مردم منافق در دلشان از شما بیشتر ترس دارند تا از خدا، زیرا آنها مردمی هستند که هیچ فهم و شعوری ندارند.
[آری منافقان، کافران از اهل کتاب را در گرماگرم جنگ به هنگام خطر رها می کنند و می گریزند؛ زیرا] ترس آنان از شما در دل هایشان بیش از ترس از خداست؛ چون آنان قومی هستند که [حقایق را به خاطر کوردلی] نمی فهمند.
شما قطعاً در دلهاى آنان بيش از خدا مايه هراسيد، چرا كه آنان مردمانىاند كه نمىفهمند.
وحشت شما در دل آنها بيشتر از بيم خداست. زيرا مردمى هستند كه به فهم در نمىيابند.
وحشت از شما در دلهای آنها بیش از ترس از خداست؛ این به خاطر آن است که آنها گروهی نادانند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- رهبة: خوف و ترس. راغب خوف توأم با تحرز و اضطراب گفته است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ «13»
قطعاً ترس و وحشتى كه از شما در دل منافقان است، سختتر از خوفى است كه آنان از خدا دارند و اين به خاطر آن است كه آنان فهم و معرفتى ندارند.
نکته ها
«رَهْبَةً» به معناى ترس و وحشت درونى و عميق است كه آثار آن در عمل ظاهر مىشود.
اين آيه به منزله دليل آيه قبل است كه منافقان، حاضر به جنگ نيستند و اگر به جبهه آيند، فرار مىكنند، زيرا آنان ايمان ندارند و قدرت الهى را نمىشناسند ولى برق شمشير را مىبينند و از شما بيش از خدا مىترسند.
پیام ها
1- مؤمن داراى ابهت و هيبت است. «لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ»
جلد 9 - صفحه 554
2- ترس از مردم به جاى ترس از خدا، نشانه روشن نفاق است. «لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ»
3- منافقان نمىدانند و نمىفهمند كه رمز عزّت و قدرت مسلمانان، اراده و لطف خداوند است. «لا يَفْقَهُونَ»
4- هراس از مردم و نترسيدن از خداوند، به خاطر سطحىنگرى و سبكسرى است. لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً ... لا يَفْقَهُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ «13»
جلد 13 - صفحه 106
بعد از آن خطاب به اهل ايمان فرمايد:
لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً: هر آينه شما مؤمنان سختتريد از حيث ترس و مرهوبيت، فِي صُدُورِهِمْ: در سينههاى ايشان، مِنَ اللَّهِ: از خدا، يعنى ترس شما در دل منافقان از ترس خدا در دل ايشان. حاصل آنكه منافقان از شما بيشتر مىترسند تا از خدا، ذلِكَ بِأَنَّهُمْ: آن ترس آنها از شما به سبب آنست كه ايشان، قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ: گروهىاند كه نمىدانند عظمت و شدت و عقوبت خدا را، و اگر نه، بايد كه از ذات او بترسند نه از شما.
بيان: ذكر صدور دال است بر نفاق ايشان، يعنى منافقان علانيه اظهار ترس خدا كنند نزد شما، و حال آنكه مهابت شما در صدور ايشان بيشتر است از مهابت خدا. مراد آنكه ترس آنها از شما سختتر است از ترس ايشان از خدا كه اظهار آن مىكنند.
(آيه 14)
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَ لا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَداً أَبَداً وَ إِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «11» لَئِنْ أُخْرِجُوا لا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَ لَئِنْ قُوتِلُوا لا يَنْصُرُونَهُمْ وَ لَئِنْ نَصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يُنْصَرُونَ «12» لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ «13» لا يُقاتِلُونَكُمْ جَمِيعاً إِلاَّ فِي قُرىً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ «14» كَمَثَلِ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَرِيباً ذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «15»
ترجمه
آيا نظر نكردى بآنانكه نفاق ورزيدند ميگويند به برادرانشان آنانكه كافر شدند از اهل كتاب هر آينه اگر بيرون كرده شديد بيرون ميرويم با شما و اطاعت نميكنيم در مخالفت شما كسى را هرگز و اگر كارزار كرده شديد هر آينه يارى ميكنيم شما را و خدا گواهى ميدهد كه آنها دروغگويانند
اگر بيرون كرده شوند بيرون نميروند با آنها و اگر كارزار كرده شوند يارى نميكنند آنها را و اگر يارى كنندشان هر آينه برميگردند به پشتها پس يارى كرده نميشوند
هر آينه شما بيشتر مورد ترسيد در سينههاى آنها از خدا اين بسبب آنست كه آنها گروهى هستند كه نميفهمند
كارزار نميكنند با شما همگى مگر در بلاد محصوره بحصار و خندق يا از پشت ديوارها قوّت و دليريشان ميان خودشان زياد است ميپندارى آنها را مجتمع و دلهاشان پراكنده است اين براى آنست كه آنها گروهى هستند كه بعقل در نمىيابند
مانند آنانكه بودند پيش از آنها بزمان كمى كه چشيدند عقوبت كارشان را و براى آنها عذابى است دردناك.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر اوصاف مهاجرين و انصار و تابعين متعرّض
جلد 5 صفحه 178
احوال منافقين مذكور در آيات اوّليّه اين سوره كه وعده نصرت به بنى نضير دادند و وفا ننمودند شده به پيغمبر خود ميفرمايد آيا نديدى كسانى را كه نفاق نمودند با خدا و رسول ميگويند ببرادران خودشان در كفر از يهود كه اگر بيرون كرده شديد از مدينه بامر پيغمبر ما هم با شما بيرون ميآئيم و اطاعت احدى را هرگز نخواهيم نمود در مخالفت با شما و اگر مسلمانان با شما جنگ كردند ما شما را يارى ميكنيم و خدا شهادت ميدهد كه آنها دروغ ميگويند اگر بنى نضير اخراج شوند از مدينه آنها از جاى خودشان حركت نخواهند كرد و اگر مسلمانان با آنها مقاتله نمايند اينها يارى نميكنند آنها را و بر فرض يارى كنند آنها را در جنگ كه نخواهند كرد در بين مبارزه فرار ميكنند و آنها را تنها ميگذارند و كسى يارى از آنها نخواهد نمود حماقت اينها و آنها بقدرى است كه در دلهاشان ترس از شما بيشتر است از ترس خدا چون فهم ندارند كه معرفت بقدرت خدا و عظمت مقام او داشته باشند و اگر با هم اجتماع نمايند در مقاتله با شما مسلمانان جرئت مقاومت در ميدان جنگ را ندارند ناچار در قلعههاى ديار خود متحصّن شوند يا از پشت ديوارها تيراندازى كنند و اين نه براى آنست كه آنها ذاتا ضعيف و ناتوان و ترسو هستند قوّت و شجاعت آنها در مبارزه با خودشان زياد است ولى در مقابل شما بخواست خدا مرعوب شدهاند يا اختلافات داخلى و عداوتهاى شخصى ميان آنها زياد است و شما تصوّر ميكنيد كه آنها با هم متّفقند ولى دلهاى آنها از هم پراكنده و جدا است و هر كدام هوى و هوسى دارند كه مانع از اتّفاق و اتّحاد است و اين براى آنست كه عقل ندارند تا بفهمند كه ترقى و تعالى هر قوم در اتّفاق و اتّحاد با يكديگر است و ترقى شخصى نوعا در ضمن ترقى نوعى حاصل ميشود و بايد اغراض شخصيّه را فداى اغراض نوعيّه نمود مثل بنى نضير هم مثل بنى قنيقاع است كه بفاصله كمى قبل از آنها نقض عهد نمودند و بحكم پيغمبر مجبور بجلاء وطن شدند و بسزاى كفر خودشان در دنيا رسيدند و عذاب آخرت آنها كه اشدّ از عذاب دنيا است بجاى خود براى آنها و رفقاشان باقى و برقرار خواهد بود.
جلد 5 صفحه 179
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَأَنتُم أَشَدُّ رَهبَةً فِي صُدُورِهِم مِنَ اللّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُم قَومٌ لا يَفقَهُونَ «13»
هر آينه از شما مسلمين در قلب آنها خوف و ترس آنها بيشتر است و شديدتر است از خوف از خداي متعال و اينکه براي اينست که اينها قومي هستند نميفهمند، سرّ اينکه مطلب اينکه است که چشم سر آنها باز است شما را مشاهده ميكنند با قوّه و قدرت و نيرو و قضيّه قتل و اسيري خود را لذا ميترسند و لو اينکه ترس از شما هم بالقاء رعب است که خدا در قلوب آنها انداخته ولي چشم قلب آنها كور است و معرفت بخدا ندارند و از عذابهاي الهي دنيوي و اخروي نميترسند.
لَأَنتُم أَشَدُّ رَهبَةً فِي صُدُورِهِم مِنَ اللّهِ معني اينکه نيست که از خدا هم ميترسند ولي از شما شديدتر است، بلكه هيچ خوفي از خدا ندارند، امّا بلاهاي دنيوي را مستند باسباب ظاهريّه ميدادند و بلاهاي اخروي را بكلّي منكرند يا خود را معاف ميدانند.
ذلِكَ بِأَنَّهُم قَومٌ لا يَفقَهُونَ معرفت و فهم ندارند، زيرا قلبهاي آنها سياه شده و موعظه و انذار در آنها تأثير ندارد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 13)- در این آیه به تشریح علّت این شکست پرداخته، میگوید:
«وحشت از شما در دلهای آنها بیش از ترس از خداست» (لانتم اشد رهبة فی
ج5، ص147
صدورهم من الله)
. چون از خدا نمیترسند از همه چیز وحشت دارند، مخصوصا از دشمنان مؤمن و مقاومی چون شما.
«این به خاطر آن است که آنها گروهی نادانند» (ذلک بانهم قوم لا یفقهون).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص99
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم