آیه 13 سوره حدید
<<12 | آیه 13 سوره حدید | 14>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و باز آن روز مردان و زنان منافق به اهل ایمان گویند: مشتابید و به ما فرصتی دهید تا ما هم از نور شما روشنایی برگیریم. در پاسخ به آنها گویند: واپس گردید (یعنی اگر میتوانید به دنیا بازگردید) و از آنجا نور طلبید. در این گفتگو باشند که بین آن دوزخیان با اهل بهشت حصاری حایل گردد و بر آن حصار دری باشد که باطن و درون آن در، بهشت رحمت است و از جانب ظاهر آن عذاب جهنم خواهد بود.
روزی که مردان و زنان منافق به کسانی که ایمان آورده اند، می گویند: ما را مهلت دهید تا [پرتویی] از نور شما بر گیریم. به آنان گویند: به پشت سرتان [دنیا] برگردید و [از آنجا برای خود] نوری بجویید. سپس میان آنان دیواری زده می شود که دارای دری است، درونش [که مؤمنان در آن درآیند] رحمت است و بیرونش که پیش روی منافقان قرار دارد عذاب است.
آن روز، مردان و زنان منافق به كسانى كه ايمان آوردهاند مىگويند: «ما را مهلت دهيد تا از نورتان [اندكى] برگيريم.» گفته مىشود: «بازپس برگرديد و نورى درخواست كنيد.» آنگاه ميان آنها ديوارى زده مىشود كه آن را دروازهاى است: باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد.
روزى كه مردان منافق و زنان منافق به كسانى كه ايمان آوردهاند مىگويند: درنگى كنيد تا از نورتان فروغى گيريم. گويند: به دنيا بازگرديد و از آنجا نور بطلبيد. ميانشان ديوارى برآورند كه بر آن ديوار درى باشد؛ درون آن رحمت باشد و بيرون آن عذاب.
روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان میگویند: «نظری به ما بیفکنید تا از نور شما پرتوی برگیریم!» به آنها گفته میشود: «به پشت سر خود بازگردید و کسب نور کنید!» در این هنگام دیواری میان آنها زده میشود که دری دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- نقتبس: اقتباس: گرفتن آتش. قبس شعلهاى از آتش است كه از آتش بزرگى گرفته شود نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ يعنى از نور شما نور بگيريم.
- سور: ديوار. «قبل» (بر وزن عنب): طرف.
- انظرونا: نظر اگر متعدى بنفسه باشد به معنى انتظار و مهلت و اگر با «الى» باشد به معنى نگاه كردن و اگر با «في» باشد به معنى تأمل و دقت كردن است.
نزول
شأن نزول آیات 13 و 14:
محمد بن العباس بعد از دو واسطه از سلام بن مستنیر روایت کند که گفت: از امام باقر علیهالسلام درباره این قسمت از آیه «فَضُرِبَ بَینَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ» سؤال کردم.
فرمود: درباره ما و شیعیان ما و نیز درباره کفار نازل شده است زیرا وقتى که روز قیامت آشکار میشود. خلایق در راه محشر در تنگناى سختى قرار مى گیرند و خداوند سور و قلعه اى از تاریکى در مقابل آنان قرار میدهد که در باطن آن رحمت و نور است و در ظاهر آن، عذاب و ظلمت و تاریکى است و خداوند ما و شیعیان ما را در باطن آن جاى میدهد و دشمنان ما و کفار را در ظاهر آن قرار دهد سپس دشمنان ما شما شیعیان را مورد خطاب قرار داده و گویند: آیا در دنیا ما با شما نبوده ایم؟ و آیا پیامبر ما و شما یک نفر نبوده است؟ و آیا نماز و روزه و حج ما با شما به یک کیفیت نبوده است؟ سپس فرشته اى از جانب خداوند جواب آنها را میدهد (چنان که در آیه 14 مذکور گردیده است).
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ «13»
جلد 9 - صفحه 465
روزى كه مردان و زنان منافق به كسانى كه ايمان آوردهاند، مىگويند:
درنگى كنيد تا از نور شما پرتوى برگيريم. به آنان گفته مىشود: به عقب برگرديد و (از دنيا) نورى بجوييد. پس ميان آنان ديوارى زده مىشود، با درى كه درونش، (بهشتِ) رحمت و از جانب بيرونش (جهنمِ) عذاب است.
نکته ها
«انْظُرُونا» از ريشه «نظر» است. اين واژه اگر بدون «الى» بيايد به معناى انتظار و مهلت دادن است، همانند اين آيه و آيه «لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ» «1» واگر با «الى» بيايد به معناى نظر كردن است، مانند آيه «يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ» «2»
«اقتباس» به معناى برگرفتن قطعهاى از آتش است. «سور» به معناى ديوار و برج و باروى بلندى است كه در قديم دور شهرها مىكشيدند تا مانع ورود بيگانه شود.
در قيامت، مجرمان از چهار گروه استمداد مىكنند:
الف) از رهبران خود. فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ ... «3» آيا مىشود شما ما را نجات دهيد، ولى پاسخ منفى مىشنوند.
ب) از مؤمنان، كه در آيه مورد بحث مىخوانيم. «انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ»
ج) از فرشتگانِ مأمور دوزخ. «قالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْماً مِنَ الْعَذابِ» «4» از خدا بخواهيد كه يك روز از عذاب ما كاسته شود، ولى باز پاسخ منفى است.
د) شيطان را ملامت مىكنند كه تو ما را گمراه كردى و گناه ما به دوش توست، شيطان مىگويد: «فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ» «5» مرا سرزنش نكنيد، بلكه خود را سرزنش كنيد.
پیام ها
1- بيمارى نفاق، مرد و زن نمىشناسد. «الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ»
2- كسانى كه در دنيا حاضر نشدند از ظلمات جهل و شرك و تفرقه خارج شوند،
«1». بقره، 162.
«2». محمّد، 20.
«3». ابراهيم، 21.
«4». غافر، 49.
«5». ابراهيم، 22.
جلد 9 - صفحه 466
در قيامت در ظلماتند و براى كسب نور به ديگران التماس مىكنند. «انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ»
3- تحقير و ذلت منافقان در قيامت، هم با لفظ است، «قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ»، هم با عمل. «فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ»
4- منافق در دنيا، در ظاهر با مؤمنان است و در باطن با كافران. در قيامت نيز، تا پاى بهشت با مؤمنان مىآيد، امّا همراه كافران به دوزخ وارد مىشود. فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ ... باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ «13»
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ: ياد كن روزى را كه گويند مردان منافقان و زنان منافقه، لِلَّذِينَ آمَنُوا: مر آنان را كه ايمان آوردهاند، يعنى از اهل ايمان التماس نور كنند كه شما، انْظُرُونا: نظر كنيد به ما، يعنى روى به عقب نمائيد، نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ: تا اقتباس كنيم و بگيريم روشنى از نور شما چون به ما نگاه كنيد، يا منتظر ما باشيد و توقف كنيد تا كسب نور از شما نمائيم. و اين را به جهت آن گويند كه مؤمنان بر صراط گذرند مانند برق خاطف بر مركبهاى خوشرفتار، و منافقان پياده.
بعضى گفتهاند: چون مؤمنان و منافقان از قبر برخيزند، مختلط شوند.
منافقان در روشنى مؤمنان راه روند. چون ممتاز شوند، منافقان بىنور مانند؛ پس التماس نور كنند از مؤمنان.
نزد بعضى از مفسرين: چون مؤمنان در عرصه قيامت آيند، به نور اعمال خود مانند برق گذرند؛ و منافقان چون در دنيا به ظاهر ايمان با مؤمنان بودهاند، بعد از مرگ، نور آنها پنهان شده، در قيامت بر وجه جزاى مكر و خدعه ظاهر شده، ناگاه بادى برآيد نور آنها خاموش شود. نزد اين حال به مؤمنان گويند:
«انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ».
چون طلب نور كنند، قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ: گفته شود، يعنى مؤمنان يا ملائكه گويند ايشان را: بازگرديد باز پس خود، يعنى به دنيا رجوع كنيد، فَالْتَمِسُوا نُوراً: پس بجوئيد نور را در آنجا به تحصيل سبب آن، كه ايمان است،
جلد 13 - صفحه 26
زيرا در محشر، كسب نور نتوان كرد و از دنيا بايد آورد. يا رجوع به موقف كنيد كه اين نور از آنجا به ما دادهاند، نااميد و مأيوس بازگرديد و از ما دور شويد كه شما را از اين نور نصيبى نيست. اين كلام را بر وجه يأس آنها گويند، زيرا مىدانند در پس ايشان نورى نيست و منافقان به تصور نور در عقب، روى كنند.
فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ: پس زده شود، يعنى ملائكه به حكم خدا بزنند ميان مؤمنان و منافقان ديوارى بلند، لَهُ بابٌ: مر آن را درى باشد كه مؤمنان در آن درآيند، باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ: داخل آن كه مؤمنان در آن باشند در او رحمت بود زيرا كه نزديكى بهشت باشد. وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ: و خارج آن كه منافقان باشند از نزد آن عذاب باشد، زيرا نزديك جهنم باشد. و منافقان چون به عقب نگرند، نورى نبينند، باز متوجه مؤمنان شوند، ديوار را ببينند ميان خود و ايشان مانع شده، از بيرون در نگاه كنند، در بهشت مؤمنان را بينند خرامان متوجه رياض جنانند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ «11» يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «12» يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ «13» يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ «14» فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «15»
ترجمه
كيست آنكه وام دهد بخدا و امى نيكو پس زياده گرداند آنرا براى او و براى او است مزدى پرفائده
روز كه ميبينى مردان مؤمن و زنان مؤمنه را كه بشتاب ميرود نورشان پيش روى ايشان و در جانب راستشان مژده شما را است امروز بهشتهائى كه جارى است در آنها نهرها جاودانيان در آنها اينست آن كاميابى بزرگ
روز كه ميگويند مردان منافق و زنان منافق بآنان كه ايمان آوردند منتظر شويد ما را تا بهرهمند شويم از نور شما گفته شود برگرديد به پشت خود پس طلب كنيد نورى را پس كشيده شود ميانشان ديوار معظمى كه برايش در ميباشد و داخلش در آن رحمت است و خارجش در مقابل آن عذاب است
ندا كنند ايشانرا كه آيا نبوديم با شما گويند بلى ولى شما بهلاكت افكنديد خودتان را و منتظر بدى براى ما بوديد و شك آورديد و فريب داد شما را آرزوها تا آنكه آمد فرمان خدا و فريب داد شما را بخدا فريب دهنده
پس امروز گرفته نميشود از شما چيزى عوض جان و نه از آنان كه كافر شدند جاى شما آتش است و بد جاى بازگشتى است آن.
تفسير
قرض كه بفارسى آنرا وام گويند آنست كه كسى مال خود را بديگرى تمليك نمايد با اين قيد كه او عوض آن را يا زيادتر باو بعدا بپردازد خدا ميفرمايد كيست آن مرديكه قرض بدهد بخدا قرض خوبى پس خدا چندين
جلد 5 صفحه 144
برابر باو عوض عنايت فرمايد و چون خدا محتاج نيست كه براى خودش قرض بخواهد معلوم ميشود مراد انفاق در راه خدا است و خوبى قرض بآنست كه از مال حلال باشد و از عزيزتر و بهترين اموال باشد و در بهترين احوال كه جوانى و سلامتى است واقع شود و صرف نمايد در بهترين مصارف خير و بكسى اظهار ننمايد و ارائه ندهد آنرا و بنظرش نيآيد كه كار بزرگى كرده و بعدا منّت ننهد و آزارى نرساند بكسيكه چيزى داده و در آن انفاق جز رضاى خدا منظور و مقصودى اصلا و ضمنا و تبعا بهيچ وجه نداشته باشد و چون چنين باشد خداوند چندين برابر آن مال باو عوض عنايت خواهد فرمود از هفت تا هفتاد و هفتصد بحسب جهاتيكه ذكر شد و درجات معرفت و اخلاص نيّت و اجر گرامى و پرفائده و بزرگتر از همه بهشت جاويد است در روزى كه مىبينى تو اى پيغمبر مردان و زنان از اهل ايمان را كه ميتابد نورشان در مقابلشان كه راه بهشت است و از جانب دست راستشان كه نامه اعمالشان را بآنها ميدهند و گفته ميشود بشارت باد شما را امروز ببهشت كه نهرها در زير قصور و كنار اشجار آن روان است و هميشه در آن هستيد و آن بزرگترين نيل بمطلوب است در روز كه مردان و زنان اهل نفاق و دو روئى كه ظاهرا ميگويند ما مسلمانيم و باطنا از كافر بدترند باهل ايمان ميگويند صبر كنيد يا نظرى بما نمائيد كه در تاريكى هستيم و منتظر باشيد كه ما با شما بيائيم و از نور شما استفاده كنيم ايشان جواب ميدهند مراجعه بپشت سر خودتان بنمائيد و نور را از آنجا طلب نمائيد و مقصودشان عود بدنيا است و طعن بآنها كه اين نور از عمل صالح خالص توليد شده كه در دنيا بايد بجا آورد و شما نيآورديد و ديگر قابل تدارك نيست پس ناگهان ديوار عظيم البنيان بهشت مانند سور شهر نمايان گردد و حائل شود بين آن دو گروه و آن سور درى دارد يا درهائى كه اهل ايمان و عمل صالح داخل در درون آن ميشوند و آنجا محلّ رحمت و نعمت بىمنتهاى الهى است كه بهشت است و بيرون سور كه اهل نفاق اقامت دارند در نزد آن و در مرئى و منظر آنان عذاب و آتش جهنم است و در آن حال بصداى بلند اهل نفاق ميخوانند اهل ايمان را و ميگويند آيا ما داخل در حزب شما نبوديم و با شما
جلد 5 صفحه 145
نماز نميخوانديم و روزه نميگرفتيم و حج بجا نميآورديم و آنان جواب گويند بلى ولى شما مبتلا نموديد و بهلاكت انداختيد خودتان را باضمار كفر و نفاق و شقاق و معاصى و انتظار داشتيد روز مصيبت و بلا را براى مسلمانان و در شك و شبهه بوديد از حق بودن دين اسلام تا فرمان قبض روح شما صادر شد و مغرور نمود شما را آرزوهائى از قبيل شكست خوردن مسلمانان و رفتن پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم از دنيا و رسيدن شما بسلطنت ظاهرى و فريب داد شما را شيطان بحلم و صبر و عفو خدا و امروز ديگر چاره از دست رفته حتى اگر مالى داشته باشيد و بخواهيد بدهيد كه جان خودتان را بآن بخريد از شما قبول نميشود و همچنين از آنانكه ظاهرا و باطنا كافر بودند قبول نميشود جايگاه شما آتش جهنّم است و آن اولى و احقّ از هر چيزى است بشما و بد جايگاه و محلّ بازگشتى است آن آتش براى اهلش و مستفاد از چند روايت معتبر آنست كه آيه اوّل در صله امام عليه السّلام نازل شده و راجع بپرداخت سهم امام عليه السّلام در زمان سلطان جائر است و آنكه خدا محتاج نيست كه از مردم قرض بخواهد هر حقّى كه خدا دارد آن مخصوص بولى او است كه امام است و قمّى ره نقل فرموده كه نور روز قيامت ميان مردم قسمت شود بحسب مراتب ايمانشان سهم منافق از آن در سر انگشت بزرگ پاى چپ آن است پس نگاه ميكند بنور خود پس ميگويد باهل ايمان بجاى خودتان بمانيد تا ما از نور شما مستفيد شويم پس اهل ايمان ميگويند رجوع بپشت سر خودتان نمائيد و كسب نور كنيد و آنها برميگردند پس سور ميان آنها كشيده ميشود و قسم بخدا يهود و نصارى را خدا اراده نفرموده و مقصود فقط اهل قبله ميباشند حقير عرض ميكنم كفّار كه اصلا نورى ندارند اين مختصر نور از همان ايمان ظاهرى توليد شده ولى چون بباطن سرايت ننموده نتيجهاش اين شده كه اهل ايمان را ديدهاند و از آنها خواهش كرده و جواب ملامتآميز شنيدهاند و مأيوس شدهاند پس حال اينها بدتر از آنها است كه اهل ايمان را نديدهاند و خواهشى نكردهاند و جواب شماتتآميزى نشنيدهاند و از ابن عباس ره نقل شده كه مردم وقتى سر از قبرها بيرون ميآورند مخلوط بهم ميشوند پس اهل نفاق بنور اهل ايمان سير ميكنند و چون از
جلد 5 صفحه 146
يكديگر ممتاز شدند اهل نفاق در تاريكى باقى ميمانند و اين خواهش را مينمايند پس بمنافقين گفته ميشود برگرديد بمحشر آنجا كه نور قسمت ميشود و از آنجا نور طلب كنيد پس برميگردند و نورى نمىبينند و بنابراين خداوند خواسته در مقابل اعمال سخريّه آميز ريائى آنان در دنيا باين نحو آنها را سخريّه نمايد و اللّه اعلم بحقائق الامور.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَومَ يَقُولُ المُنافِقُونَ وَ المُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونا نَقتَبِس مِن نُورِكُم قِيلَ ارجِعُوا وَراءَكُم فَالتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَينَهُم بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ العَذابُ «13» يُنادُونَهُم أَ لَم نَكُن مَعَكُم قالُوا بَلي وَ لكِنَّكُم فَتَنتُم أَنفُسَكُم وَ تَرَبَّصتُم وَ ارتَبتُم وَ غَرَّتكُمُ الأَمانِيُّ حَتّي جاءَ أَمرُ اللّهِ وَ غَرَّكُم بِاللّهِ الغَرُورُ «14»
روزي که ميگويند: منافقين و منافقات از براي مؤمنين نظر كنيد بما تا ما از
جلد 16 - صفحه 427
نور شما اقتباس كنيم و روشن شويم بآنها گفته ميشود که بر گرديد به پشت سر خود و طلب كنيد نوري را پس زده ميشود بين مؤمنين و منافقات بسوري و ديواري که از براي او دري است پشتش که بطرف مؤمنين است در او رحمت و روي او که بطرف منافقين از جلو او عذاب است، منافقين از پشت سور فرياد ميزنند مؤمنين را و آنها را صدا ميزنند و ميگويند مگر ما با شما در دنيا معاشرت نداشتيم و با شما نبوديم، مؤمنين ميگويند: بلي با ما بوديد لكن شما امتحان خود را داديد و مفتون شديد بنفوس خود و انتظار ميكشيديد و بريب و شك افتاديد و فريب داد شما را آمال و آرزوها تا آنكه آمد امر الهي که موت باشد شما را مرگ گريبان شما را گرفت و فريب داد شما را بخدا فريب دهنده که شيطان باشد.
يَومَ يَقُولُ المُنافِقُونَ وَ المُنافِقاتُ ذكر خصوص منافقين با اينكه تمام كفّار و مشركين در عذاب شركت دارند براي اينست که ساير كفّار و مشركين با مؤمنين نبودند دشمن خارجي بودند و منافقين با مؤمنين مختلط بودند و دشمن داخلي بودند مسجد ميآمدند، به نماز حاضر ميشدند طرف معامله بودند، ازدواج با آنها داشتند، اسم اسلام و ايمان روي خود گذارده بودند و غير اينها.
لِلَّذِينَ آمَنُوا يعني طرف صحبت آنها مؤمنين بودند.
انظُرُونا نَقتَبِس مِن نُورِكُم چون توجه مؤمنين به طرف بهشت بود و جهنم عقب سر و طرف پشت آنها بود و منافقين به طرف جحيم بودند گفتند برگرديد به طرف ما تا ما هم از نور شما استضائه كنيم.
قِيلَ ارجِعُوا وَراءَكُم بعضي گفتند يعني بر گرديد به دنيا و تحصيل ايمان كنيد تا نوراني شويد و هيهات که ديگر بر گشتن ندارد و بعضي گفتند برگرديد به صفحه قيامت و صحراي محشر چون در صحراي محشر تمام مجتمع بودند و نور ايمان مؤمنين صحراي محشر را روشن كرده موقعي که خطاب رسيد وَ امتازُوا اليَومَ أَيُّهَا المُجرِمُونَ يس آيه 59 منافقين در ظلمت افتادند.
فَالتَمِسُوا نُوراً آنها ميخواهند برگردند.
فَضُرِبَ بَينَهُم بِسُورٍ ديواري كشيده ميشود بين بهشت و جهنّم ديگر راه فرار و برگشتن ندارند.
جلد 16 - صفحه 428
لَهُ بابٌ يك باب براي اينکه سور هست يك طرف آن که رو به بهشت باشد که باطن آن باب باشد پشت درب.
باطِنُهُ فِيهِ الرَّحمَةُ و يك طرف آن که جلو باشد رو به جهنّم است که وَ ظاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ العَذابُ نكته مليحه آنكه درب را از پشت ميبندند که پشت درب رو به خانه و منزل است که بيروني داخل نشود و روي درب رو به خارج است و خانه و منزل بهشت و رحمت است و بيرون آن خارج و عذاب است و اينکه درب بسته ميشود منافقين از بيرون فرياد ميزنند.
يُنادُونَهُم أَ لَم نَكُن مَعَكُم با شما بوديم نماز به جا ميآورديم، در مسجد پاي فرمايشات پيغمبر استماع ميكرديم، معاشرت داشتيم، حج ميرفتيم و غير اينها و همين كلام را هم با خداي متعال دارند که در خبر دارد اول حكمي که ميشود در مورد اينها است ميگويند که هنوز در حق كفّار و مشركين حكم نفرمودهاي با اينكه ما اقرار به شهادتين داشتيم قرآن تلاوت ميكرديم در جامعه مسلمين بوديم خطاب ميرسد ليس من يعلم كمن لا يعلم و در اينجا هم گفته ميشود.
قالُوا بَلي وَ لكِنَّكُم فَتَنتُم أَنفُسَكُم خود را در فتنه كفر و نفاق و رجوع از اسلام و ظلم و تعدي و ذهاب حقّ و تضييع حقوق و غصب اموال و خلافت انداختيد.
وَ تَرَبَّصتُم انتظار ميكشيديد چه موقع بتوانيد اينکه فتنهها را عملي كنيد تا زمان رحلت پيغمبر فرصت بدست آورديد و كرديد آنچه كرديد.
وَ غَرَّتكُمُ الأَمانِيُّ و آمال و آرزوهايي که داشتيد شما را فريب داد و شيطان هم شما را راهنمايي كرد.
حَتّي جاءَ أَمرُ اللّهِ مرگ گريبان شما را گرفت.
وَ غَرَّكُم بِاللّهِ الغَرُورُ غرور شيطان و راههاي شيطان هم بسيار است هر كسي را از يك راهي فريب ميدهد شما صراط مستقيم را رها كرديد و متابعت سبل شيطان نموديد با اينكه در قرآن مجيد گوشزد شما نمود که فرمود: وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُستَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُم عَن سَبِيلِهِ انعام آيه 54.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 13)- اما منافقان که در تاریکی وحشتناک کفر و نفاق و گناه قرار گرفتهاند در این هنگام فریادشان بلند میشود و ملتمسانه از مؤمنان تقاضای نور میکنند، اما چیزی جز جواب منفی نمیشنوند، چنانکه آیه میگوید: «روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان میگویند: نظری به ما بیفکنید تا از نور شما پرتوی برگیریم» (یَوْمَ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ).
یعنی کمی مهلت دهید تا ما هم به شما برسیم و در پرتو نورتان راه را پیدا کنیم.
در پاسخ به آنها «گفته میشود: به پشت سر خود برگردید و کسب نور کنید»! (قِیلَ ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً).
اینجا جای تحصیل نور نیست، میبایست آن را از دنیائی که پشت سر گذاشتید، از طریق ایمان و عمل صالح، به دست میآوردید، اما دیگر گذشته و دیر شده است.
«پس (در این هنگام) دیواری میان آنها زده میشود که دری دارد» (فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ).
ج5، ص100
ولی دو طرف این دیوار عظیم، یا این در، کاملا با هم متفاوت است «درونش رحمت است و برونش عذاب» (باطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ).
این «در» ممکن است برای این باشد که منافقان از این در، نعمتهای بهشتی را ببینند و حسرت ببرند، یا این که افرادی که کمتر آلودهاند پس از اصلاح از آن بگذرند و در کنار مؤمنان قرار گیرند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.