آیه 120 سوره توبه
<<119 | آیه 120 سوره توبه | 121>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
اهل مدینه و بادیهنشینان اطرافشان نباید هرگز از (همراهی) پیغمبر تخلف کنند و نه هرگز جان خود را از جان او عزیزتر شمارند، زیرا هیچ رنج تشنگی و خستگی و گرسنگی در راه خدا نکشند و هیچ قدمی در جایی که کفار را خشمگین کند ننهند و هیچ دستبردی به دشمنان نرسانند جز آنکه در مقابل هر یک از این رنج و آلام عمل صالحی در نامه اعمالشان نوشته شود که خدا هرگز اجر نیکوکاران را ضایع نخواهد گذاشت.
شایسته نیست که اهل مدینه و بادیه نشینانی که پیرامون آنانند، از رسول خدا تخلف کنند؛ و آنان را نسزد که به سبب پرداختن به خویش از حفظ جان او [در شداید و سختی ها] دریغ ورزند؛ زیرا هیچ تشنگی و رنج و گرسنگی در راه خدا به آنان نمی رسد، و در هیچ مکانی که کافران را به خشم می آورد، قدم نمی گذارند، و از هیچ دشمنی انتقام نمی گیرند [و با نبرد با او به کام دل نمی رسند] مگر آنکه به پاداش هر یک از آنان عمل شایسته ای در پرونده آنان ثبت می شود؛ چرا که خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمی کند.
مردم مدينه و باديهنشينان پيرامونشان را نرسد كه از [فرمان] پيامبر خدا سر باز زنند و جان خود را عزيزتر از جان او بدانند، چرا كه هيچ تشنگى و رنج و گرسنگيى در راه خدا به آنان نمىرسد؛ و در هيچ مكانى كه كافران را به خشم مىآورد قدم نمىگذارند و از دشمنى غنيمتى به دست نمىآورند مگر اينكه به سبب آن، عمل صالحى براى آنان [در كارنامهشان] نوشته مىشود، زيرا خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمىكند.
اهل مدينه و عربهاى باديهنشين اطراف آن را نرسد كه از همراهى با پيامبر خدا تخلف ورزند و نبايد كه از او به خود پردازند. زيرا در راه خدا هيچ تشنگى به آنها چيره نشود يا به رنج نيفتند يا به گرسنگى دچار نگردند يا قدمى كه كافران را خشمگين سازد برندارند يا به دشمن دستبردى نزنند، مگر آنكه عمل صالحى برايشان نوشته شود، كه خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمىسازد.
سزاوار نیست که اهل مدینه، و بادیهنشینانی که اطراف آنها هستند، از رسول خدا تخلّف جویند؛ و برای حفظ جان خویش، از جان او چشم بپوشند! این بخاطر آن است که هیچ تشنگی و خستگی، و گرسنگی در راه خدا به آنها نمیرسد و هیچ گامی که موجب خشم کافران میشود برنمیدارند، و ضربهای از دشمن نمیخورند، مگر اینکه به خاطر آن، عمل صالحی برای آنها نوشته میشود؛ زیرا خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
ظمأ: عطش و تشنگى.
«نصب»: رنج.
«مخمصه»: گرسنگى. خمص در اصل ،لاغرى و فرو رفتگى شكم از گرسنگى است.
يطئون: وطؤ: يكى از معانى آن، زير پا گذاشتن و قدم نهادن است.
موطئا: محلّى كه به آن قدم مى نهند، «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً» قدم نمى نهند به زمين.
ينالون: نيل: رسيدن. در آيه فوق، از براى مفعول است. «لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا»: از دشمنى به مطلوبى نمى رسند.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ «120»
اهل مدينه و باديهنشينان اطرافِ آنان، حقّ ندارند از (فرمانِ) رسول خدا تخلّف كنند و (به جبهه نروند و) جانهاى خود را از جان پيامبر عزيزتر بدانند. زيرا هيچ گونه تشنگى، رنج و گرسنگى در راه خدا به آنان نمىرسد و هيچ گامى در جايى كه كافران را به خشم آورد برنمىدارند وهيچ چيزى از دشمن به آنان نمىرسد، مگر آنكه براى آنان به پاداش اينها عملصالح نوشته مىشود. قطعاً خداوند پاداشنيكوكاران را تباه نمىكند.
نکته ها
اصولى كه از اين آيه براى جنگ استفاده مىشود، عبارت است از:
1. ايمان به اينكه همه سختىهاى جنگ، عملصالح وموجب رضاى الهى است.
2. مقاومت و تحمّل در برابر سختىها.
3. خوار و عصبانى كردن دشمن.
پیام ها
1- اصحاب و اطرافيان رهبر كه از علم و امكانات بيشترى برخوردارند، مسئوليّت بيشترى دارند. ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ... أَنْ يَتَخَلَّفُوا
2- در دفاع از اسلام، شهر و روستا مطرح نيست. «لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ»
3- اطاعت بىچون و چرا از پيامبر لازم است و كسى حقّ تخلّف از فرمانِ حكومتى رسول خدا صلى الله عليه و آله را ندارد. ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ... أَنْ يَتَخَلَّفُوا
4- يكى از شئون رسالت، فرماندهىِ كلّ قوا در جنگ است. «يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ»
جلد 3 - صفحه 520
5- حفظ جان پيامبر، ضرورىتر از حفظ جان مسلمانان است. مسلمانان بايد پيشمرگ رهبر آسمانى باشند. لا يَرْغَبُوا ...
6- مسلمان بايد در راه عقيده، آمادهى تحمّل هر سختى و فشارى باشند. ظَمَأٌ، نَصَبٌ، مَخْمَصَةٌ ...
7- جامعهى اسلامى بايد كفرستيز باشد. «يَغِيظُ الْكُفَّارَ»
8- راهپيمايىها و حركات دسته جمعى مسلمانان كه موجب خشم و هراس كفّار مىگردد، در نزد خدا پاداش دارد. «مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ»
9- نه تنها دفاع ورزم، بلكه همهى حركات، تلاشها ورنجهاى جبهه نزد خدا ثبت شده وموجب اجر است. لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ ... عَمَلٌ صالِحٌ
10- مقدّمات جهاد و آمادگى رزمى نيز عمل صالح و عبادت است. لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً ... عَمَلٌ صالِحٌ
11- نيكوكار واقعى، انقلابى و اهل جبهه است. «أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ» (جان فشانى، نشانهى كمال نيكوكارى است)
12- دريافت اجر الهى، در سايهى تحمّل رنجهاست. نابرده رنج، گنج ميسّر نمىشود. ظَمَأٌ، نَصَبٌ، مَخْمَصَةٌ، ... أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ
13- ايمان به رضايت وپاداش الهى، مشكلات را آسان مىكند. «إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ (120)
ج5، ص 231
بعد از آن توبيخ متخلفين فرمايد:
ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ: روا و شايسته نيست مر اهل مدينه را (نفى براى مبالغه است) يعنى البته جايز نيست اهل مدينه را. وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ: و كسانى كه اطراف ايشانند از باديه نشينان چون اعراب جهينه و مزينه و اسلم و اشجع و بنى غفار، هيچيك را جايز نيست. أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ: آنكه تخلف كنند از مرافقت پيغمبر خدا يا از حكم او، پس اين كلام نهى است كه به جهت مبالغه در صورت نفى واقع شده، و تخصيص اهل مدينه و حوالى آن به جهت قرب و معرفت ايشان به خروج آن حضرت است به طرف تبوك. وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ: و نرسد ايشان را كه رغبت كنند به نفسهاى خود از نفس او، يعنى راحتى خود طلبند و به تنعم گذرانيده مايل نباشند از كشيدن رنجها و صدماتى كه او مىكشد. ذلِكَ بِأَنَّهُمْ: اين وجوب متابعت و ترك تخلف به سبب آنست كه چون آنها با پيغمبر باشند. لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ: نمىرسد ايشان را تشنگى. وَ لا نَصَبٌ: و نه رنجى از متاعب سفر.
وَ لا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ: و نه گرسنگى در راه خدا و رضاى او. وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ: و هيچ قدمى برندارند به مكانى از امكنه كفار به سم اسب يا كف شتر يا به پاهاى خود قدمى كه آن به خشم آورد كافران را. وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا: و نيابند از دشمن هيچ آسيبى از قتل و اسر و نهب و
ج5، ص 232
هزيمت و جراحت. إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ: مگر آنكه نوشته شود براى ايشان به سبب آن. عَمَلٌ صالِحٌ: كردارى شايسته كه مستلزم ثواب است، يعنى به هر يك از اينها كه بديشان رسد مستحق ثواب شوند. ابن عباس نقل نموده كه به هر ترسى كه بديشان رسد مستحق ثواب شوند و هفتاد حسنه در ديوان آنها نويسند. «1» إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ: بتحقيق خداوند متعال ضايع و تباه نمىگرداند مزد نيكوكاران را كه مجاهده كنند در راه خدا به مال و جان خود.
تنبيه- آيه شريفه تنبيه است بر امورى:
1- عمل هيچ عامل از اندك و بسيار، در درگاه سبحانى تباه نيست، و به مقتضاى عدل رنج نيكوكاران را ضايع و مهمل نگذارد، و به ميزان عدل جزا بر كليّه اعمال وارد گرداند از اجر محسنين و زجر مسيئين و ذرهاى از خير و شر بدون پاداش نخواهد بود.
2- اشعار است بر آنكه جهاد احسان است: يا در حق كفار به جهت سعى در تكميل ايشان به نهايت آنچه ممكن است مانند ضرب مجنون به قصد تداوى و مداوا شدن، همچنين قتال و شمشير زدن بر كفار براى تبدل مرض كفر و نفاق به صحت و سلامتى اسلام و ايمان. و يا در حق مؤمنان، چه جهاد حفظ ايشان است از سطوه كفار و استيلاى ايشان.
3- متضمن تحريص به جهاد و ترغيب به افعال خير و مبادرت به آن.
تبصره- مفسران را در حكم آيه خلاف است. قتاده بر آنست كه خاص است بزبان پيغمبر، كه هرگاه به نفس نفيس متوجه جهاد مىشد، هيچكس را جايز نبود تخلف؛ و اما نسبت به ائمه، مساعدت تمام مسلمانان واجب نبود. و نزد مفسرين خاصه اين حكم در وقتى بود كه عده مسلمانان كم بودند و بعد از بسيارى، منسوخ شد به آيه شريفه «وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ...» و اين قول صحيح است، زيرا جهاد واجب كفائى است به اجماع، و اگر منسوخ نبود هر آينه واجب عينى بود و حال آنكه كسى قائل نيست.
«1» مجمع ج 3 ص 112.
ج5، ص 233
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ (120) وَ لا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً وَ لا يَقْطَعُونَ وادِياً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (121)
ترجمه
نباشد از براى اهل مدينه و كسانيكه در اطراف آنانند از باديهنشينان آنكه تخلّف نمايند از پيغمبر خدا و نه آنكه رغبت نمايند بنفوس خودشان از حفظ نفس او اين براى آنستكه آنها نميرسد آنانرا عطشى و نه رنجى و نه گرسنگىء در راه خدا و نه مىپيمايند موضعيرا كه بخشم آورد كافرانرا و نميرسند از دشمنى ببهره مگر آنكه نوشته شود براى ايشان بآن كار شايسته همانا خدا ضايع نميكند مزد نيكوكاران را
و انفاق نمىكنند نفقه را كوچك و بزرگ و گذر نميكنند از واديى مگر آنكه نوشته شود براى آنها تا جزا دهد ايشانرا خدا بهتر از آنچه بودند كه بجا مىآوردند.
تفسير
بعد از غزوه تبوك چون جمعى از مسلمانان تخلّف از ركاب مبارك حضرت ختمى مرتبت نموده بودند و متعذّر بعذرهائى شدند و بعضى اقرار بگناه و توبه نمودند و پذيرفته شد بشرحيكه در آيات سابقه گذشت خداوند براى اتمام حجّت كه ديگر مرتكب نشوند و براى ملامت آنها بر عمل سابق نهى فرمود اهل مدينه و اعراب باديه نشين حوالى آنرا كه ابلاغ جهاد بآنها رسيده باشد از تكرار اين عمل و چون بعضى براى
جلد 2 صفحه 635
آنكه موقع بدست آمدن محصولشان بود و بعضى براى ساير مشتهيات نفسانى تخلف نموده بودند بآنها گوشزد فرمود كه نبايد رغبت و ميل كنند بمنافع شخصيّه و مشتهيات نفسانيّه خودشان و باز بمانند از ملازمت ركاب و حفظ نفس نفيس حضرت ختمى مرتبت و بدانند كه اين يكى از حقوقى است كه خداوند بپاداش زحمات آنحضرت در هدايت خلق از براى او بر آنها لازم و واجب فرموده بلكه بايد در مواقع شدّت و عسرت مانند أبو ذر و ابو خثيمه كه ذكر شد با شوق و شعف از عشرت و راحت خود صرف نظر نموده و در راه او جانبازى كنند و تصور نكنند كه تحمّل صدمات و زحمات در اين راه براى آنها بىثمر است بلكه بايد بدانند كه نميرسد بايشان در اين طريق هيچ زحمتى از قبيل عطش شديد و رنج و تعب و گرسنگى و نميگذارند قدم در نقطه از نقاط اراضى متصرّفه كفّار كه موجب غيظ و غضب آنها شود و نائل نميشوند از قبل دشمنى از دشمنان اسلام بخيريكه نائل بمسلمانان شود از قبيل غنيمت گرفتن و اسير نمودن و كشتن مگر آنكه خداوند در نامه اعمال آنها ثبت ميفرمايد عمل شايسته را كه موجب ثواب است براى آنها چون اين كارها كه جهاد و لوازم آنست خوب است و خداوند اجر نيكوكاران را ضايع نميفرمايد خصوصا در خدمت نمودن باسلام و پيغمبر و امام و در اين دو جمله اخيره لطيفه عجيبه در كلام بكار زده شده كه ميخواهد بفرمايد در اين راه فقط بر زحمت و ضرر اجر نميدهند بلكه بر لذّت و سرورى كه حاصل ميشود براى مسلمان از تصرّف در اراضى كفار و كدورت خاطر آنها و بر غنيمت و فائده و بهره كه بمسلمانان ميرسد از تسلّط بر جان و مال و ناموس آنها هم اجر داده ميشود پس فقط زحمت دنيا و اجر آخرت نيست بلكه زحمت دنيا و لذت آن و اجر آخرت است و در آيه دوم براى ترغيب كسانيكه در اين راه انفاق ميكنند و اعانت مالى مينمايند و براى اثبات اجر بر مقدمات اين عمل اگر چه منتج بنتيجه هم نباشد ميفرمايد هر مقدار در اين راه كمك مالى نمايند خواه كم باشد خواه زياد و هر منزل و واديى را كه قطع نمايند و بپايان برسانند خواه موفّق بقتال با كفار بشوند خواه نشوند خداوند ثبت ميفرمايد براى آنكه بهترين جزا را در مقابل بآنها عنايت فرمايد در دنيا و آخرت.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ما كانَ لِأَهلِ المَدِينَةِ وَ مَن حَولَهُم مِنَ الأَعرابِ أَن يَتَخَلَّفُوا عَن رَسُولِ اللّهِ وَ لا يَرغَبُوا بِأَنفُسِهِم عَن نَفسِهِ ذلِكَ بِأَنَّهُم لا يُصِيبُهُم ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوطِئاً يَغِيظُ الكُفّارَ وَ لا يَنالُونَ مِن عَدُوٍّ نَيلاً إِلاّ كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللّهَ لا يُضِيعُ أَجرَ المُحسِنِينَ (120)
حق ندارند و نيست از براي اهل مدينه و كساني که در اطراف مدينه هستند از اهل بوادي از اعراب اينكه تخلف كنند از رسول خدا در خروج در غزوات و جهاد با كفار و راغب بنفس خود نباشند از نفس رسول يعني راحتي خود نطلبند بزحمت پيغمبر و اينکه حكم را بدانند به اينكه بآنها نميرسد تشنگي و نه سختي و تعبي و نه گرسنهگي در راه خدايي و پا نميگذارند در مكاني که بغض و غضب بياورد كفار را که دار الحرب باشد و از دشمن بآنها نميرسد آسيبي الّا اينكه نوشته ميشود براي آنها عمل صالحي باين زحمات محققا خداوند ضايع نميكند اجر نيكوكاران را ما كانَ لِأَهلِ المَدِينَةِ بعد از آني که در آيات قبل كساني که تخلف كردند سپس نادم شدند و توبه كردند و خداوند قبول فرمود دستور آمد که ديگر اهل مدينه وَ مَن حَولَهُم مِنَ الأَعرابِ اينکه نحو نكنند به اينكه أَن يَتَخَلَّفُوا عَن رَسُولِ اللّهِ و همراهي نكنند با پيغمبر در خروج در غزوات وَ لا يَرغَبُوا بِأَنفُسِهِم عَن نَفسِهِ که راحتي و آسايش خود را بگيرند و آن حضرت را در زحمت و سختي بيندازند چنين نكنند و بدانند که هر چه در جهاد و همراهي با رسول اللّه اذيت بكشند اجر آنها نزد خدا از بين نميرود ذلِكَ بِأَنَّهُم لا يُصِيبُهُم ظَمَأٌ که گرفتار تشنگي و بي آبي شوند وَ لا نَصَبٌ دچار زحمت و تعدي و سختي شوند وَ لا مَخمَصَةٌ که گرفتار گرسنگي و بيتوشهاي شوند فِي سَبِيلِ اللّهِ در راه جهاد وَ لا يَطَؤُنَ مَوطِئاً يَغِيظُ الكُفّارَ که داخل در دار الحرب و امكنه كفار شويد و تصرف كنيد که البته مورث غيظ و غضب آنها ميشود وَ لا يَنالُونَ مِن عَدُوٍّ نَيلًا هر مصيبتي از
جلد 8 - صفحه 332
طرف دشمن بشما وارد شود از قتل و جراحت و سختي و شدت و ذهاب مال و اسيري إِلّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ تمام اينها در دفتر الهي ثبت و مورد قبول است إِنَّ اللّهَ لا يُضِيعُ أَجرَ المُحسِنِينَ بلكه مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمثالِها انعام آيه
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 120)- مشکلات مجاهدان بیپاداش نمیماند: در آیات گذشته بحثهایی پیرامون سرزنش کسانی که از غزوه تبوک خودداری کرده بودند، به میان آمد، این آیه و آیه بعد به عنوان یک قانون کلی و همگانی، بحث نهایی را روی این موضوع میکند.
نخست میگوید: «مردم مدینه و بادیه نشینانی که در اطراف این شهر (که مرکز و کانون اسلام است) زندگی میکنند حق ندارند، از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله تخلف جویند» (ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ).
ج2، ص262
«و نه حفظ جان خود را بر حفظ جان او مقدم دارند» (وَ لا یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ). چرا که او رهبر امت، و پیامبر خدا، و رمز بقاء و حیات ملت اسلام است.
این وظیفه همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار است که رهبران خویش را همچون جان خویش، بلکه بیشتر گرامی دارند و در حفظ آنان بکوشند و آنها را در برابر حوادث سخت تنها نگذارند، چرا که خطر برای آنها خطر برای امت است.
سپس به پاداشهای مجاهدان که در برابر هر گونه مشکلی در راه جهاد نصیبشان میشود، اشاره کرده و روی هفت قسمت از این مشکلات و پاداش آن انگشت میگذارد و میگوید: «این به خاطر آن است که هیچ گونه تشنگی به آنها نمیرسد» (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ). «و هیچ رنج و خستگی پیدا نمیکنند» (وَ لا نَصَبٌ).
«و هیچ گرسنگی در راه خدا دامن آنها را نمیگیرد» (وَ لا مَخْمَصَةٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ). «و در هیچ نقطه خطرناک و میدان پرمخاطرهای که موجب خشم و ناراحتی کفار است قرار نمیگیرند» (وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغِیظُ الْکُفَّارَ).
«و هیچ ضربهای از دشمن بر آنها وارد نمیشود» (وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلًا).
«مگر این که در ارتباط با آن، عمل صالحی برای آنها ثبت میشود» (إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ).
و مسلما پاداش یک به یک آنها را از خداوند بزرگ دریافت خواهند داشت، «زیرا خدا پاداش نیکوکاران را هیچ گاه ضایع نمیکند» (إِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم