آیه 12 سوره حج

از دانشنامه‌ی اسلامی

يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُ وَمَا لَا يَنْفَعُهُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ

[22–12] (مشاهده آیه در سوره)


<<11 آیه 12 سوره حج 13>>
سوره :سوره حج (22)
جزء :17
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

(این کافر نگون‌بخت) خدا را رها کرده و چیزی را می‌خواند (و می‌پرستد) که هیچ نفع و ضرری به حال او ندارد، و این حقا همان گمراهی دور (از هر سعادت) است.

چیزی را به جای خدا می پرستند که نه زیانی به آنان می رساند و نه سودی به آنان می دهد؛ این است همان گمراهی بسیار دور.

به جاى خدا چيزى را مى‌خواند كه نه زيانى به او مى‌رساند و نه سودش مى‌دهد. اين است همان گمراهى دور و دراز.

سواى خدا كسى را مى‌خواند كه نه زيانى به او مى‌رساند و نه سودى، و اين گمراهيى است بى‌انتها.

او جز خدا کسی را می‌خواند که نه زیانی به او می‌رساند، و نه سودی؛ این همان گمراهی بسیار عمیق است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He invokes besides Allah that which can bring him neither benefit nor harm. That is extreme error.

He calls besides Allah upon that which does not harm him and that which does not profit him, that is the great straying.

He calleth, beside Allah, unto that which hurteth him not nor benefiteth him. That is the far error.

They call on such deities, besides Allah, as can neither hurt nor profit them: that is straying far indeed (from the Way)!

معانی کلمات آیه

«یَدْعُو»: به فریاد می‌خواند. عبادت می‌کند. در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی به دنبال دارد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُ وَ ما لا يَنْفَعُهُ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ «12»

او غير از خداوند چيزى را مى‌خواند كه نه زيانى به او مى‌رساند و نه سودى، اين است همان انحراف دور و عميق.

يَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلى‌ وَ لَبِئْسَ الْعَشِيرُ «13»

بلكه كسى را مى‌خواند كه ضررش از نفعش بيشتر است، چه مولا و سرپرست بدى و چه همدم زشتى.

پیام ها

1- تمام سود و زيان‌ها به دست خداست و غير او هيچ نقشى ندارد. «دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُ وَ ما لا يَنْفَعُهُ»

2- شرك و دلبستگى به غير خدا، بزرگ‌ترين انحراف است. دُونِ اللَّهِ‌ ... هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ

3- شرك، پايگاه عقلى و منطقى ندارد. «دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُ» زيرا پرستش، يا براى رسيدن به سودى است و يا جلوگيرى از شرّى، كه بت‌ها هيچ كدام را ندارند.

جلد 6 - صفحه 24

4- شرك، به تمامى انواعش (معبودهاى عاقل و بى عقل) محكوم است. (يكبار در كنار كلمه‌ «يَدْعُوا»، حرف‌ «ما» آمد كه براى موجودات بى‌شعور است و يكبار در كنار جمله‌ «يَدْعُوا»، حرف‌ «مِنْ» آمد كه براى معبودهاى با شعور از قبيل انسان، ملائكه و اجنّه مى‌باشد.

5- به خاطر منافع زودگذر دنيا، ضرر دائمى آخرت را نخريم. «ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ»

6- ضرر طاغوت‌ها براى مردم بيش از چيزى است كه به آنان مى‌دهند. «ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ»

7- با كسى كه تورا از خداوند باز مى‌دارد و به سوى خود دعوت مى‌كند معاشرت مكن و او را سرپرست و رهبر خود قرار مده. «لَبِئْسَ الْمَوْلى‌»

}}

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُ وَ ما لا يَنْفَعُهُ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ «12»

يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ‌: مى‌خواند و مى‌پرستد آن مرتد غير از خدا را. ما لا يَضُرُّهُ‌: آن چيزى را كه ضرر نرساند اگر نپرستد آن را. وَ ما لا يَنْفَعُهُ‌: و آنچه فايده ندهد او را اگر پرستش كند آن را، زيرا جماد، فاعل ضرر و نفع نمى‌تواند بشود.

ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ: آن خواندن و پرستش آنست گمراهى دور از مقصد كه آن هدايت و رستگارى باشد. اين مستعار است از گمراهى كسى كه در بيابان بى‌آب و علف سلوك كند و هر چند طى مسافت بيشتر كند از آبادى دورتر شود تا آنكه عاقبت كار او به هلاكت افتد.

«1». تفسير برهان، جلد سوّم، روايت 2، ص 79 و 78، دار الكتب العلميّه.

جلد 9 - صفحه 26


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‌ حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى‌ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ «11» يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُ وَ ما لا يَنْفَعُهُ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ «12» يَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلى‌ وَ لَبِئْسَ الْعَشِيرُ «13» إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يُرِيدُ «14» مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ «15»

وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ آياتٍ بَيِّناتٍ وَ أَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يُرِيدُ «16»

ترجمه‌

- و بعضى از مردم كسانى هستند كه بندگى ميكنند خدا را بر كنارى پس اگر برسد آنانرا خيرى دلگرم شوند بآن و اگر برسد آنها را بلائى روى گردان شوند بحال پيش خود زيان برده در دنيا و آخرت اين است آن زيان آشكار

ميخواند غير از خدا آنچه را ضرر نميرساند باو و آنچه را سود نميدهد باو اين است آن گمراهى دور

ميخواند مر آنكس را كه ضررش نزديكتر است از نفعش هر آينه بد ياور و هر آينه بد معاشرى است‌

همانا خداوند داخل ميكند آنانرا كه گرويدند و

جلد 3 صفحه 592

بجا آوردند كارهاى شايسته را در بهشتهائيكه ميرود در زير آنها نهرها همانا خدا ميكند هر چه بخواهد

كسيكه باشد كه گمان برد آنكه هرگز يارى نخواهد كرد او را خدا در دنيا و آخرت پس بايد بكشد وسيله‌ئى را تا آسمان پس بايد قطع كند پس بايد به بيند آيا ميبرد حيله‌اش موجب خشمش را

و اينچنين نازل نموديم آن را آيتهاى روشن و همانا خدا هدايت ميكند هر كس را ميخواهد.

تفسير

- خداوند متعال پس از ذكر حال اهل كفر و شقاق بيان حال اهل شك و نفاق را فرموده باين تقريب كه بعضى از مردم كسانى هستند كه ظاهرا دست از بت‌پرستى بر ميدارند و بعبادت و بندگى خدا مشغول ميشوند ولى در جانب و كنارى از دين قرار ميگيرند مانند كسانيكه در طرفى از اطراف و جوانب لشگر گردش ميكنند براى آنكه اگر ظفر يابند غنيمتى بدست آرند و اگر شكستى مشاهده كنند فرار را برقرار اختيار نمايند اينها هم در شك و نفاق زيست ميكنند و ظاهرا با مسلمانان بكجدار و مريز رفتار مينمايند و شركت در افعال و اعمال ايشان دارند ولى منتظرند اگر در سايه اسلام بمال و منال دنيوى برسند باقى بمانند و معتقد به نبوّت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شوند و اگر بلا و فتنه‌ئى براى آنها روى دهد منصرف گردند و بدين آباء خود معاودت نمايند و قريب به اين معنى را در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده ولى خاتمه امر آنها را سه قسم فرموده باين نحو كه قسمتى نور ايمان بقلب آنها ميتابد و مؤمن واقعى ميشوند و شك از دل آنها ميرود و قسمتى در شك باقى ميمانند و قسمتى بحال اوّلى خودشان كه شرك بوده بر ميگردند و در روايت قمّى ره از امام صادق عليه السّلام هم اينمعنى تأكيد شده ولى از تفسير خير بعافيت و مال دنيا و تفسير فتنه ببلاء ذكرى نشده و اين اشخاص بزيان دنيا و آخرت دچار ميشوند چون در دنيا بى‌آبرو و ضعيف النّفس معرّفى ميشوند و جان و مال آنها از پناه اسلام خارج ميگردد و اعمال خوبشان بواسطه كفر باطل خواهد شد و از ثمرات آنها در آخرت بى‌بهره خواهند ماند و هيچ زيانى بالاتر از اين نيست و از جمله بدبختيهاى چنين شخصى آنستكه ميخواند و ميپرستد غير از خداوند قادر مهربان جماديرا كه اگر نپرستد آنرا نمى‌تواند باو ضررى برساند و اگر بپرستد نميتواند نفعى باو برساند و اين رويّه بكلّى از راه حقّ دور شدن و از جادّه مستقيم پرت گشتن است و ميخواند و ميپرستد

جلد 3 صفحه 593

بعقيده خود كسيرا كه هر آينه ضرر پرستش آن براى او بلحاظ آنكه در دنيا مبتلا بقتل و غارت از ناحيه مسلمانان ميگردد و در آخرت بعذاب الهى گرفتار ميشود نزديكتر است بواقع از نفعى كه تصوّر براى خود مينموده از آن عمل كه شفاعت بتها و تقرّب بوسيله آنها در نزد خدا باشد و بنابراين معنى لام در لمن ضرّه از محلّ خود بمناسبت حقّ تقدّم مقدّم شده و منفعت بتصوّر بت پرستان است نه در واقع و منافاتى با آيه قبل ندارد و هر آينه بد مولى و معاشر و ياور و يارى است بت براى بت‌پرست در دنيا و آخرت كه جز ضرر ثمرى ندارد و خداوند كسانيرا كه داراى عقائد حقّه و اعمال صالحه‌اند در روز قيامت داخل در باغهائيكه داراى نهرهاى آب جارى است ميفرمايد و كسى نميتواند مانع از نفوذ اراده خدا شود و او هر چه بخواهد ميكند و كسيكه گمان كند كه خداوند يارى نميكند چنين كسيرا كه داراى عقائد حقّه و اعمال صالحه باشد و گفته‌اند مراد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است چون او مخصوص بوعده نصرت است پس بايد ريسمانى بكشد بجانب بالاى خانه خود و بگردن خويش ببندد و قطع نمايد نفس خود را و ببيند آيا اين عمل غيظ او را از ميان ميبرد و دلش از اين عقده تهى ميگردد يا خير و بنابراين مقصود از اين كلام تشبيه حال كفّار و معاندين است بكسيكه از شدّت غصّه و غضب خودكشى كند و چاره‌ئى نداشته باشد و اينمعنى را در برهان از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده با اختصاص نصرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بفرموده خودش بامير المؤمنين عليه السّلام و استناد غيظ كفّار بآن و قول مذكور را در مجمع نسبت به اكثر مفسّرين داده و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه كسى كه باور نميكند اين نصرت را بايد وسيله‌ئى براى صعود بآسمان تهيّه كند و قطع نمايد بتوسط آن اين مسافت را تا برسد بآسمان پس كوشش كند و ببيند آيا ميتواند كارى كند كه مانع نصرت خدا شود از پيغمبرش و خشم خود را فرو نشاند يعنى هرگز نميتواند اين كارها را بكند و بنابر قول اوّل مراد از آسمان جهت فوق است و بنابراين قول مراد معناى معروف است و باعتبار آنكه مركز مقدّرات ميباشد و ميشود در آنها تغييرى داد مورد طعن بكفّار قرار داده شده و بعضى گفته‌اند ضمير در ينصره راجع بكلمه من موصوله است و مراد بنصرت خدا روزى دادن است يعنى كسيكه اختيار توسعه و تضييق روزى را با خدا نميداند و راضى بروزى مقسوم خود نيست بايد بنحو

جلد 3 صفحه 594

مذكور خودكشى كند چون چاره ديگرى ندارد و بهيچ وسيله‌ئى نميتواند خشم خود را فرو نشاند و از فرمايش قمّى ره استفاده ميشود كه ظنّ در آيه بمعناى شك است و سبب بمعناى دليل و قطع بمعناى تميز و كيد بمعناى حيله چون اين الفاظ در اين معانى در آيات ديگر استعمال شده و حاصل مراد اينجا آنستكه هر كس شك دارد در اينكه خدا با او كمك ميكند يا نه بايد ميان خود و خدا دليل و راهنمائى قرار دهد و بايد ممتاز نمايد او را از غير او پس بايد نظر كند و ببيند چاره‌ئى كه براى تحيّر خود نموده رفع شك او را ميكند و اندوه را از دل او ميبرد يا خير و اگر راهنماى خود را شناخت و تميز داد البتّه او را بحقّ واصل خواهد نمود و آنكه معناى اوّل را عامّه روايت نموده‌اند و انصاف آنستكه هيچ يك از اين معانى با ظاهر آيه شريفه كاملا وفق ندارد و چندان دلچسب نيست و بنظر حقير در بيان ظاهر آيه بهتر آنست كه گفته شود كسيكه بمصائب و آلامى مبتلا شده كه گمان كرده خداوند با او يارى نميكند در دنيا و آخرت و از رحمت خدا مأيوس است بايد وسيله‌ئى از براى صعود بآسمان پيدا كند پس قطع مسافت نمايد تا بمقصد برسد و ببيند ميتواند چاره‌ئى براى درد خود پيدا كند و البتّه پيدا نخواهد كرد چون كسى نميتواند مانع از نفوذ اراده الهيّه شود پس بهتر آنستكه راضى برضاى خدا باشد و بنابراين ظاهر مرجع ضمير ينصره و ظواهر الفاظ ديگر محفوظ است و اينمعنى مناسب با فعّاليّت الهيّه است كه در ذيل آيه قبل بآن تصريح شده بود و خداوند قرآن را نازل فرموده مشتمل بر آيات واضحة الدّلالات بطورى كه مشهود است و هدايت ميفرمايد هر كس را بخواهد و قابل باشد براه راست و فهم معانى آيات و كليّه خيرات و كلمه ما در ما يغيظ ممكن است مصدريّه باشد و محتمل است موصوله باشد و مفعول يغيظ كه ضمير راجع بمن در صدر كلام بوده حذف شده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَدعُوا مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ ما لا يَضُرُّه‌ُ وَ ما لا يَنفَعُه‌ُ ذلِك‌َ هُوَ الضَّلال‌ُ البَعِيدُ «12»

مي‌خواند ‌از‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ چيزي‌ ‌را‌ ‌که‌ هيچگونه‌ ضرري‌ باو نمي‌رساند و هيچگونه‌

جلد 13 - صفحه 273

نفعي‌ باو نمي‌دهد، ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌آن‌ گمراهي‌ بسيار دوري‌.

(يَدعُوا مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ): شامل‌ تمام‌ كفّار مي‌شود ‌از‌ مشركين‌ ‌که‌ توجّه‌ بغير ‌خدا‌ دارند و عبادت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مي‌كنند و مي‌گويند: «ما نَعبُدُهُم‌ إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي‌ اللّه‌ِ زُلفي‌» زمر آيه 4. و يهود ‌که‌ آدم‌ و عزير ‌را‌ ‌إبن‌ اللّه‌ گفتند، و نصاري‌ ‌که‌ قائل‌ ‌به‌ تثليث‌ شدند، و كساني‌ ‌که‌ ملائكه‌ ‌را‌ بنات‌ اللّه‌ دانستند، و غلات‌ ‌که‌ انبياء و اوصياء ‌را‌ پرستش‌ كردند، و كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ حكم‌ ‌با‌ ‌آنها‌ شركت‌ دارند ‌از‌ اهل‌ ضلال‌، و كساني‌ ‌که‌ ‌به‌ باب‌ و بهاء و امثال‌ ‌آنها‌ توجّه‌ كردند ‌ يا ‌ ‌خدا‌ گفتند ‌ يا ‌ پيغمبر شمردند.

(ما لا يَضُرُّه‌ُ وَ ما لا يَنفَعُه‌ُ) چون‌ امري‌ ‌در‌ عالم‌ اتّفاق‌ نمي‌افتد ‌تا‌ مشيّت‌ حق‌ّ تعلّق‌ نگيرد: «وَ إِن‌ تُصِبهُم‌ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِه‌ِ مِن‌ عِندِ اللّه‌ِ وَ إِن‌ تُصِبهُم‌ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِه‌ِ مِن‌ عِندِك‌َ قُل‌ كُل‌ٌّ مِن‌ عِندِ اللّه‌ِ» نساء آيه 80. ضرر و نفع‌ بدست‌ ‌او‌ ‌است‌ و اينها ‌ يا ‌ جماد صرف‌ هستند ‌ يا ‌ حيوان‌ ‌ يا ‌ ممكن‌ محتاج‌، بلي‌ آنچه‌ ‌در‌ تحت‌ اختيار ‌عبد‌ ‌است‌ افعال‌ اختياريه‌ ‌از‌ عبادات‌ و معاصي‌ و امور مباحه‌ و دعاء و طلب‌ حاجت‌ و شفاعت‌ ‌آن‌ ‌هم‌ باذن‌ الهي‌.

(ذلِك‌َ): ‌اينکه‌ عبادت‌ و دعوت‌ ‌به‌ ‌غير‌ ‌خدا‌.

(هُوَ الضَّلال‌ُ البَعِيدُ): ‌در‌ حديث‌ قدسي‌ ‌است‌ فرمود:

«و عزّتي‌ و جلالي‌ ‌لا‌ قطعن‌ امل‌ آمل‌ غيري‌»

اينها ‌ يا ‌ منكر توحيد عبادتي‌ ‌ يا ‌ منكر توحيد افعالي‌ شدند و ضلالت‌ ‌آنها‌ بسيار دور ‌از‌ رحمت‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 12)- این آیه به عقیده شرک آلود این گروه مخصوصا بعد از انحراف از توحید و ایمان به خدا اشاره کرده، می‌گوید: «او جز خدا کسی را می‌خواند که نه زیانی می‌تواند به او برساند و نه سودی» (یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُ وَ ما لا یَنْفَعُهُ).

اگر دلیل معیار حقانیت دین را اقبال و ادبار دنیا می‌گیرد، پس چرا به سراغ

ج3، ص204

بتهایی می‌رود که موجوداتی هستند بی‌خاصیت و فاقد هرگونه اثر در سرنوشت انسانها؟! آری! «این گمراهی بسیار عمیقی است» (ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِیدُ).

فاصله آن از خط صراط مستقیم آن چنان زیاد است که امید بازگشتشان به سوی حق بسیار کم است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع