آیه 108 سوره اعراف
<<107 | آیه 108 سوره اعراف | 109>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و دست (از گریبان خود) برآورد که ناگاه بینندگان را سپید و رخشان بود.
و دستش را از گریبانش بیرون کشید که ناگاه دست برای بینندگان سپید و درخشان گشت.
و دست خود را [از گريبان] بيرون كشيد و ناگهان براى تماشاگران سپيد [و درخشنده] بود.
و دستش را بيرون آورد، در نظر آنان كه مىديدند سفيد و درخشان بود.
و دست خود را (از گریبان) بیرون آورد؛ سفید (و درخشان) برای بینندگان بود!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
نزع: نزع كندن. گرفتن. خارج كردن دست از گريبان (قاموس).
بيضاء: بياض: سفيدى. ابيض: سفيد. مؤنث آن ، بيضاء است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ «108»
و (موسى) دست خود را (از گريبانش) بيرون آورد، پس ناگهان آن (دست) براى بينندگان سفيد و درخشان مىنمود.
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ «109»
اشراف واطرافيان قوم فرعون گفتند: همانا موسى ساحرى بسيار ماهر وداناست.
پیام ها
1- پيامبران در كنار انذار (اژدها شدن عصا كه نوعى ترس و وحشت داشت)، بشارت و دست نورانى نشان مىدهند. «بَيْضاءُ» (در برابر متكبّر، ابتدا بايد غرور او را درهم شكست، آنگاه دست نوازش را نيز نشان داد.)
2- سفيد گشتن دست موسى، معجزهى ديگر آن حضرت و امرى غير منتظره و قابل رؤيت براى همگان بود. «فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ»
3- اطرافيان طاغوتها، در جنايات آنان سهيماند. «قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ»
4- اطرافيان، ضمن اقرار به عظمت كار حضرت موسى، بازهم تلاش مىكردند نظام فرعونى را حفظ كنند. «إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِينٌ»
5- افراد مستكبرِ لجوج، در مواجهه با دليل و منطق و احتمال شكست، دست بهتوجيه زده و سرسختتر مىشوند. «إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ» ( «انّ» وحرف «لام» و جملهى اسميّه، نشانهى تأكيد است)
جلد 3 - صفحه 135
6- مخالفان سعى مىكنند با تهمت، چهرهى انبيا را خراب كنند. «لَساحِرٌ عَلِيمٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (108)
خلاصه فرعون ثانيا گفت: معجزه ديگر دارى. موسى عليه السّلام فرمود:
بلى، وَ نَزَعَ يَدَهُ: دست به بغل و بيرون كشيد دست خود را، فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ:
«1» تفسير مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 458.
«2» تفسير مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 458.
جلد 4 صفحه 158
پس آن هنگام دست او نورانى شد در غايت كمال نورانيت براى نظر كنندگان، يعنى ظاهر شد سفيدى كه خارج از عادت بود كه بدان سبب جميع نظار بر آن مجتمع شدند و به تعجب و تحير نگاه مىكردند.
حضرت موسى عليه السّلام گندم گون بود، چون دست در بغل و بيرون آورد، و نورانيت آن به حدى شد كه شعاعش بر نور آفتاب غلبه داشت. در مدارك حضرت موسى عليه السّلام دست خود را ابتدا به فرعون نشان داد بعد در بغل و بيرون آورد، نورى از آن مىتافت كه آسمان و زمين را روشن ساخت. باز در بغل و خارج نمود، به حالت اوليه برگشت. فرعون چون اين دو معجزه باهره را مشاهده نمود خواست ايمان آرد، هامان وزير او برخاست و گفت: اى فرعون، مدتى است دعوى خدائى مىكنى و عالمى را مسخر خود ساختهاى، همه عبادت تو كنند، حال مىخواهى به بنده ايمان آورى، اين امر شنيع و قبيح است. پس فرعون به موسى عليه السّلام گفت: مرا تا فردا مهلت ده. موسى عليه السّلام گفت: چنين باشد، بيرون آمد. حق تعالى وحى فرمود به موسى عليه السّلام فرعون را بگو اگر به من ايمان آرى، پادشاهى را به تو مسلم دارم جوانى و قوت به تو باز دهم. موسى عليه السّلام چون پيغام را رسانيد فرعون گفت:
مرا مهلت ده. پس هامان را طلبيد و عده موسى عليه السّلام را گفت: اگر چنين است كه موسى عليه السّلام مىگويد، امرى عظيم باشد. هامان جواب داد: او مردى ساحر، ممكن است اين فعل از او صادر گردد، لكن قوم يك روز تو را عبادت كنند، به همه ملك دنيا مىارزد. من هم توانم تو را جوان سازم، امر كرد وسمه آورده، هامان موى فرعون را به آن خضاب، سياه نمود. فرعون به آن فريب خورد. روز ديگر موسى عليه السّلام وارد، متعجب شد، وحى آمد، تعجب مكن، اين خضاب و به اندك زمانى زايل و همان سفيدى ظاهر شود.
در منهج- در بعضى روايات چون موسى عليه السّلام و هارون از نزد فرعون بيرون آمدند، در راه ايشان را باران گرفت. به خانه پيره زنى از خويشان مادرى خود رفتند. هامان و قوم و فرعون گفتند: اين دو نفر را بايد گرفت و محبوس ساخت. ملا زمان آمدند، موسى و هارون را خفته يافتند. خواستند آنها را دستگير كنند، عصا اژدها شده حمله نموده فرار كردند. پس از بيدار شدن، پيره زنى واقعه
جلد 4 صفحه 159
را گفت، ملازمان ترسان و هراسان نزد فرعون آمدند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 107 تا 110
فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ (107) وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (108) قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ (109) يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَما ذا تَأْمُرُونَ (110)
ترجمه
پس انداخت عصاى خود را پس آنگاه آن اژدهائى بود آشكار
و بيرون كشيد دستش را پس آنگاه آن نورانى بود براى نگرندگان
گفتند جمعى از قوم فرعون همانا اين هر آينه جادو گريست دانا
ميخواهد كه بيرون كند شما را از زمينتان پس چه دستور ميفرمائيد.
تفسير
پس از آنكه فرعون از حضرت موسى مطالبه معجزه نمود آنحضرت عصائى را كه اوصاف آن در ذيل قصّه حضرت شعيب ذكر شد و بحضرت موسى داده بود در دست داشت و بر زمين افكند ناگهان اژدهاى مهيبى شد كه لب زيرين آن بر زمين بود و لب بالاى آن بالاى كنگره قصر فرعون جاى گرفت كه ارتفاع آن هشتاد ذراع بود و چون چشم فرعون بآن اژدها افتاد و ديد از شكمش آتش بيرون مىآيد و بسمت
جلد 2 صفحه 459
او حركت ميكند خود را ملوّث نمود و امرا فرار كردند و فرياد زد اى موسى بگير او را و آنحضرت گرفت و بصورت اصليّه برگشت و گفتهاند اين عصا را حضرت آدم از بهشت با خود آورده بود و از مواريث انبيا بود تا بحضرت شعيب رسيد و او بداماد خود حضرت موسى داد و چون ثانيا مجلس بصورت اول خود تشكيل گرديد فرعون براى آنكه مبادا معجزه اول سحر باشد طلب معجزه ديگرى نمود ناگاه حضرت موسى دست راست خود را از گريبان چپ بيرون آورد در صورتى كه سفيدى و روشنى داشت كه نور آن بر نور آفتاب غالب شد و همه حضار جمع شدند براى نظاره آن و حضرت گندمگون بود مايل به سبزگى و باز دست بگريبان برد و بيرون آورد بحالت اصلى و موجب مزيد تعجب و حيرت گرديد فرعون خواست تسليم شود قبطيان كه اقوام و امراء دولت او بودند گفتند اين ساحر ماهرى است و ميخواهد ما را بوسيله سحر از مملكت خودمان خارج كند و بنى اسرائيل را كه تاكنون ذليل و زير دست ما بودند بر ما مسلط نمايد پس بايد براى اين پيش آمد چارهجوئى كرد و مجلس شورائى تشكيل گرديد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيضاءُ لِلنّاظِرِينَ (108)
پس بيرون نمود دست خود را پس ناگاه آن دست روشن شد که تمام نظّار مشاهده كردند.
وَ نَزَعَ يَدَهُ نزع بمعني اخراج و اظهار است و اخراج و اظهار است و اخراج فرع ادخال است و اختلاف كردند که آيا ادخال در جيب يعني در بغل خود كرد يا در كمّ که آستين باشد لكن بقرينه آيه شريفه اسلُك يَدَكَ فِي جَيبِكَ تَخرُج بَيضاءَ مِن غَيرِ سُوءٍ قصص آيه 32، دخول در جيب که گريبان باشد و خروج از جيب است و احتمال كم مدركي ندارد.
فَإِذا هِيَ ضمير هي بيد برميگردد لكن مراد كف دست از سر انگشتان
جلد 7 - صفحه 412
تا بند دست که در باب تيمّم و در باب سجده لازم است نه تا مرفق و عضد زيرا آنها در كم مستور است نميشود بيرون آورد مگر اينكه آستين را بالا زنند.
بيضاء از ماده بياض و ابيض است بمعني سفيد لكن در اينکه مقام مراد نور و روشنايي است که گفتند نورانيتش اشدّ از نور شمس بوده که غالب بر نور شمس شد و از شدّت نور نميتوان در آن نگاه كرد چنانچه در چشم خورشيد هم نميتوان نظر نمود للناظرين مراد جلساء مجلس فرعون و اتباع او بودند که تمام چشمها خيره شد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 108)- این آیه اشاره به دومین اعجاز موسی که جنبه امید و بشارت دارد کرده، میفرماید: «موسی دست خود را از گریبان خارج کرد، ناگهان سفید و درخشنده در برابر بینندگان بود» (وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم