چارلز ویتمن
چارلز جوزف ویتمن (به انگلیسی: Charles Joseph Whitman)، (زادهٔ ۲۴ ژوئن ۱۹۴۱ - کشتهشده در اول اوت ۱۹۶۶)، دانشجوی رشتهٔ مهندسی و تفنگدار دریایی پیشین آمریکا بود که در اول اوت ۱۹۶۶ میلادی بر برج اصلی دانشگاه تگزاس در آستین پناه گرفت و از آنجا با تیراندازی به سمت دیگران، ۱۴ نفر را به قتل رساند و ۳۲ نفر دیگر را زخمیکرد. سه تن از این کشتهشدگان در خود ساختمان به قتل رسیدند و یازده تن دیگر با تیراندازی ویتمن از بالکن طبقهٔ ۲۸اُم برج به قتل رسیدند. ویتمن سرانجام بدست یکی افسران پلیس شهر آستین با نام هوستون مککوی کشته شد.
چارلز ویتمن | |
---|---|
نام در زمان تولد | چارلز جوزف ویتمن |
زادهٔ | ۲۴ ژوئن ۱۹۴۱ لیک ورث، فلوریدا، ایالات متحده آمریکا |
درگذشت | ۱ اوت ۱۹۶۶ (۲۵ سال) آستین، تگزاس، ایالات متحده |
علت مرگ | زخمی شدن با گلولههای شاتگان نیروهای پلیس |
دیگر نامها | تکتیرانداز برج تگزاس |
پیشه | تفنگدار پیشین آمریکا دانشجوی رشته مهندسی |
همسر(ها) | کتی لیزنر (۱۹۶۲–۱۹۶۶) |
والدین | چارلز آدولفوس ویتمن جونیور مارگارت ویتمن |
جزئیات | |
تاریخ | ۱ اوت ۱۹۶۶ خانواده: حدود ۱۲:۱۵ بامداد تا ۳ بامداد دیگران: ۱۱:۴۸ صبح تا ۱:۲۴ بعدازظهر |
مکان(ها) | برج اصلی دانشگاه تگزاس در آستین |
اتهام | خانواده، دانشجویان، استادان و پلیس |
کشته شده | ۱۶ |
زخمیشده | ۳۲ (یکی از آنها به علت جراحت درگذشت) |
|
ویتمن پیش از رفتن به برج، مادر و همسر خود را نیز در خانه به قتل رساندهبود که با در نظر گرفتن آنها تعداد کشتهشدگان به ۱۶ نفر میرسد.
نامهٔ ویتمن پیش از جنایت
در ۶:۴۵ روز قبل از جنایت، ویتمن یادداشت خودکشیاش را تایپ کرد که در آن سعی کرد دلایل رفتارهای خود را شرح دهد. او در بخشی از نامهٔ خود چنین آوردهاست:
در ماه مارس که پدر و مادرم با هم دعوا کردند، دچار استرس شدیدی شدم. با دکتر مسئول مرکز بهداشت دانشگاه، دکتر کاکرام، مشورت کردم و از وی خواستم که کسی را به من معرفی کند تا برای مشورت در مورد برخی اختلالات روانی، که تصور میکردم دچارش شدهام، پیش وی بروم. حدود دو ساعت با دکتر دربارهٔ مشکلات ذهنیام صحبت کردم. بعد از همان جلسهٔ اول دیگر آن دکتر را ندیدم و از آن زمان به تنهایی، و ظاهراً بدون فایده، با آشفتگی ذهنیام مبارزه میکنم.
در کالبدشکافی ویتمن، توموری در مغز وی یافت شد که به دلیل گلولهٔ پلیس، تعیین محل دقیق آن ممکن نبود. ویتمن وجود چنین مشکلی را پیشاپیش حدس زده بود و در نامهاش خواستار کالبدشکافی جسدش پس از مرگ شدهبود:
مایلم که پس از مرگم روی من کالبدشکافی انجام گیرد تا معلوم شود آیا در من اختلال فیزیکی مشهودی وجود دارد یا نه.
او در پایاننامهاش دربارهٔ قتل مادر و همسرش چنین نوشت:
بعد از مدتها فکر تصمیم گرفتهام که امشب همسرم را بعد از اینکه از سر کار سوارش کردم، بکشم... من عاشق او هستم و او آنقدر همسر خوبی برای من بوده که هر مردی آرزوی آن را دارد. نمیتوانم بهطور منطقی دلیل خاصی بیاورم. نمیدانم این کار از روی خودخواهی است یا اینکه نمیخواهم او با مشکلات ناشی از کارهای من روبهرو شود. در این لحظهٔ بهخصوص، دلیل اصلی در ذهن من این است که دنیا ارزش زندگی کردن ندارد و من آمادهٔ مردن هستم و مایل نیستم او را در این دنیا تنها بگذارم تا رنج بکشد.
او پس از کشتن مادر و همسرش، پیش از رفتن به برج دانشگاه آستین چنین نوشت:
تصور میکنم که هر دو نفری را که بسیار دوست داشتم به طرز فجیعانهای کشتم. من تنها سعی کردم کار را خوب و بیعیب و نقص انجام دهم. اگر بیمهٔ عمر من اعتبار دارد لطفاً مراقب باشید که تمام چکهای بیمحلی را که کشیدهام پاس شوند. لطفاً تمامی بدهیهای مرا بپردازید. من ۲۵ سال دارم و هرگز از نظر مادی مستقل نبودهام. بقیه را بهطور ناشناس به یک مؤسسهٔ بهداشت روانی اهدا کنید. شاید پژوهشها بتوانند جلو اینگونه فجایع را بگیرند.
کمیتهٔ کانالی
جان کانالی، فرماندار تگزاس، کمیتهای از کارشناسان را پس از حادثه گرد هم آورد تا نتایج کالبدشکافیها و انگیزههای جنایت را بررسی و مشخص کنند. این کمیته از عصبشناسان، روانشناسان، آسیبشناسان و روسای بخش سلامت دانشگاه تگزاس، دکتر جان وایت و دکتر ماوریس هیتلی تشکیل شده بود. آنها بازماندههای تومور مغز ویتمن و بافتهای مغزی او را بررسی کردند.
روانشناسان چنین در گزارش آوردند که «رابطهٔ بین تومور مغزی و اعمال ویتمن را نمیتوان بهطور قطع اعلام کرد. با این حال محتمل است که این تومور توانسته باشد در عدم توانایی کنترل احساسات و اعمال مؤثر باشد.» عصبشناسان چنین آوردند که «دانش فعلی از کارکرد مغز، توانایی توضیح اعمال ویتمن در جنایات اول اوت را به ما نمیدهد.»
پژوهشگران چنین نظریه دادند که ممکن است تومور بر ناحیهٔ آمیگدال مغز ویتمن فشار آورده باشد. بر این اساس برخی از عصبشناسان چنین گفتهاند که ممکن است وضعیت پزشکی او باوجود شرایط اجتماعی و شخصی او در اعمال جنایتکارانهاش تأثیرگذار بوده باشد.
پانویس
- ↑ رابرت فرانکن، انگیزش و هیجان، صفحهٔ ۳۶۹.
- ↑ رابرت فرانکن، انگیزش و هیجان، صفحهٔ ۳۷۰.
- ↑ "Amygdala." brainmind.com. Retrieved: November 2, 2010.
منابع
- فرانکن، رابرت (چاپ دوم ۱۳۸۸). انگیزش و هیجان. ترجمهٔ حسن شمس اسفندآباد، غلامرضا محمودی، سوزان امامیپور. تهران: نشر نی. شابک ۹۶۴-۳۱۲-۷۶۷-۲.