حساب کاربری
​
زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
لینک کوتاه

پشی (هزاره)

پشی یا(پشین)نام طایفه ومنطقه یکی از قبایل هزاره های امروزی وازنوادگان امپراطوری کیانیان بلخی.

نام پشين در اوستا (زامياد يشت= كيان يشت بند71) «کَوپيشينهPishina.  Kava» (كي پشين) ذكر شده است.[1]

صاحبان فرهنگ لغت، پشين یا کی پشین را  پسر سوم كيقباد[2] و برادر خُرد كيكاوس نوشته اند. پشین پدر اروند[3] است و اروند پدر لهراسب كياني و لهراسب پدرگشتاسب است.[4]

دهخدا اشعار فردوسي را كه از چهار پسر كيقباد بنام «كاوس» و «آرش» و «پشين» و «ارمين» نام برده چنين شاهد آورده است.

پسر بود مر او را خردمند چار/ که بودند ازو در جهان یادگار

نخستين چه کاوُس باآفرين/ کَي آرش دوم بُد، سوم کي پشين

چهارم کي ارمين، کجا (كه) بود نام/ سپردند گيتي به آرام و کام[5]

پشين بود از تخمة کيقباد/ خردمند شاهي دلش پر ز داد

بُد اروند از گوهر کي پشين/ که خواندي پدر بر پشين آفرين. فردوسي.[6]

ياقوت حموي و اصطخري و نيز جوزجاني در «حدودالعالم» از «پشين» در غرجستان ياد كرده اند.

« در كتب تاريخ و جغرافيا، به صورت مختلف اسم هايي از شهرهاي غرجستان ضبط گرديده است. كه از آن جمله «افشين» «شورمين» و «بندر» مشهور تر بوده است. افشين را به نامهاي «بشين» «پشين» و «نشين» نيز ضبط كرده اند. اكنون نيز محلي در حوالي غرب دايزنگي بنام «پشين» موجود است و میتوان گفت كه «افشين» معرب اپشين- پشين است.»[7]

امروزه قومی در حدود شش هزار خانوار بنام «پَشي» در پنج منطقه، در ولسوالي مالستان و جاغوري (بخشي از هجيرستان تاريخي) زندگي مي كنند. مردم پشي به دليري مشهور اند و سالخوردگانِ آنان مي گويند كه پدران شان در گذشته پادشاه بوده اند.[8] نویسنده ؛استاد فاضل کیانی

گرد آورنده؛ نصرت علی نوری پشی

فهرست

  • ۱ جستارهای وابسته
  • ۲ منابع1]   به پورداود، يشت ها، ج2 ص346، و حاشيه برهان چ معين   شود.
  • ۳ [2]   کيقباد نام اولين پادشاه از سلسله کيان است. (ناظم الاطباء). (دهخدا، كيقباد)
  • ۴ [3]  اروند در اوستا ائورونت Aurvant. بمعني تند و تيز و چالاک وتوانا و دلير و پهلوان است (پورداود، يشتها، ج 1 ص 224 و ج 2 ص 327(.
  • ۵ [4]   (فرهنگ سروري) (فرهنگ نفيسي)(فرهنگ رشيدي) / نک: لغتنامه دهخدا، ذیل بشین و کی بشین.
  • ۶ [5]   شاهنامه، ج1، ص87، چ تهران
  • ۷ [6]   لغتنامه دهخدا، بشين، و كي پشين. به يشتها تاليف پورداود ج 2 صص 224 - 226 رجوع شود.
  • ۸ [7]   حسين نائل، به نقل از مقالة پروفسور شارستاني، ساختار طبيعي، ص46
  • ۹ [8]  توضيح دشت پشين يا پيشانسه در ناور را كه در اوستا از آن ياد شده و خوابگاه موقت گرشاسپ زابلستاني دانسته شده است، در زندگينامه گرشاسپ در اين تأليف بخوانيد.

جستارهای وابسته

  • فهرست قبایل هزاره

منابع1]   به پورداود، يشت ها، ج2 ص346، و حاشيه برهان چ معين   شود.

[2]   کيقباد نام اولين پادشاه از سلسله کيان است. (ناظم الاطباء). (دهخدا، كيقباد)

[3]  اروند در اوستا ائورونت Aurvant. بمعني تند و تيز و چالاک وتوانا و دلير و پهلوان است (پورداود، يشتها، ج 1 ص 224 و ج 2 ص 327(.

[4]   (فرهنگ سروري) (فرهنگ نفيسي)(فرهنگ رشيدي) / نک: لغتنامه دهخدا، ذیل بشین و کی بشین.

[5]   شاهنامه، ج1، ص87، چ تهران

[6]   لغتنامه دهخدا، بشين، و كي پشين. به يشتها تاليف پورداود ج 2 صص 224 - 226 رجوع شود.

[7]   حسين نائل، به نقل از مقالة پروفسور شارستاني، ساختار طبيعي، ص46

[8]  توضيح دشت پشين يا پيشانسه در ناور را كه در اوستا از آن ياد شده و خوابگاه موقت گرشاسپ زابلستاني دانسته شده است، در زندگينامه گرشاسپ در اين تأليف بخوانيد.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.