واژگان فارسی
زبان فارسی در زمرهٔ زبانهای هندواروپایی قرار دارد و بسیاری از واژههای فارسی مدرن از زبان نیا-هندواروپایی نشأت گرفتهاند. زبان فارسی برای ساختن واژههای جدید از ریشهٔ واژه، به صورت گسترده، از روشهای واژهسازی مانند اشتقاق وندها و ترکیبها استفاده میکند. همچنین، زبان فارسی ارتباط قابل توجهی با زبانهای دیگر داشته که باعث ورود وامواژگان بسیاری به این زبان شدهاست.
فرایند واژهسازی
زبان فارسی در واژهسازی بسیار قوی است و روشهای چندمنظورهای برای استفاده از وندهای ترکیبی، بن فعل، اسم و صفت برای ساختن یک کلمهٔ جدید در اختیار دارد. در زبان فارسی بهطور معمول از پیوندهای اشتقاقی برای ساختن واژهٔ نوین و از ترکیب اسم، صفت و بن فعل استفاده میشود. کلماتی که از ترکیب یک یا چند وند اشتقاقی همراه با یک جزء معنادار زبان ساخته شوند، مشتق نامیده میشوند. در زبان فارسی به صورت گسترده از ترکیب واژهها نیز استفاده میشود، به نحوی که با ترکیب یک یا چند جزء معنادار زبان کلمات مرکب ساخته میشوند که این شیوه در زبان آلمانی نیز مورد استفاده قرار میگیرد. اگر در فرایند واژهسازی، چند وند اشتقاقی با چند جزء معنادار زبان ترکیب شوند، و کلمهای ساخته شود به آن مشتق-مرکب گفته میشود. محمود حسابی ثابت کردهاست که زبان فارسی توانایی اشتقاق بیش از ۲۲۶ میلیون واژه را داراست.
مثالی از واژهسازی بوسیلهٔ بن مضارع در ترکیب با وندهای اشتقاقی:
فارسی | اجزاء تشکیلدهنده | انگلیسی | مقولهٔ دستوری |
---|---|---|---|
dān دان | dān دان | بن مضارع دانستن (to know) | بن فعل |
dāneš دانش | dān + -eš دان + ش | knowledge | اسم |
dānešmand دانشمند | dān + -eš + -mand دان + ش + مند | Scientist | اسم |
dānešgâh دانشگاه | dān + -eš + -gâh دان + ش + گاه | university | اسم |
dānešgâhi دانشگاهی | dān + -eš + -gāh + -i دان + ش + گاه + ی | pertaining to university; scholar; scholarly | صفت |
hamdānešgāhi همدانشگاهی | ham- + dān + -eš + -gāh + -i هم + دان + ش + گاه + ی | university-mate | اسم |
dāneškade دانشکده | dān + -eš + -kade دان + ش + کده | faculty | اسم |
dānā دانا | dān + -ā دان + ا | wise, learned | صفت |
dānāyi دانایی | dān + -ā + -i دان + ا + ی | wisdom | اسم |
nādān نادان | nā- + dān نا + دان | ignorant; foolish | صفت |
nādāni نادانی | nā- + dān + -i نا + دان + ی | ignorance; foolishness | اسم |
dānande داننده | dān + -ande دان + نده | one who knows | صفت |
dānandegi دانندگی | dān + -ande + -i دان + نده + ی | knowing | اسم |
مثالی از واژهسازی بوسیلهٔ بن ماضی در ترکیب با وندهای اشتقاقی:
فارسی | اجزاء تشکیلدهنده | انگلیسی | مقولهٔ دستوری |
---|---|---|---|
did دید | did دید | بن ماضی دیدن (to see) | بن فعل |
did دید | did دید | sight; vision | اسم |
didan دیدن | did + -an دید + ن | to see | مصدر |
didani دیدنی | did + -an + -i دید + ن + ی | worth seeing | صفت |
didār دیدار | did + -ār دید + ار | visit; act of meeting | اسم |
didāri دیداری | did + -ār + -i دید + ار + ی | visional, of the sense of sight | صفت |
dide دیده | did + -e دید + ه | seen; what seen | صفت مفعولی؛ اسم |
nādide ندیده | nâ- + did + -e ن + دید + ه | what unseen | اسم |
didgāh دیدگاه | did + -gâh دید + گاه | point of view | اسم |
didebān دیدبان | dide + -bān دید + بان | watchman | اسم |
didebāni دیدبانی | dide + -bān + -i دید + بان + ی | watchman-ship | اسم |
اثرگذاری خارجی
وامواژههای بسیاری در زبان فارسی یافت میشود که عمدتاً از زبانهای عربی، انگلیسی، فرانسوی و زبانهای ترکی وارد شدهاند. همچنین زبان فارسی نیز تأثیراتی بر واژگان زبان عربی، زبانهای هندوایرانی و زبانهای ترکی گذاشتهاست. کلمات فارسی زیادی نیز به واژگان زبان انگلیسی راه یافتهاند.
اثرگذاری زبان عربی
حملهٔ اعراب به ایران دو قرن (از قرن هفتم تا نهم میلادی) به طول انجامید و زبان عربی به تدریج جایگزین زبان پهلوی شد. از آنجایی که کتابهای پهلوی به عربی ترجمه شد، عربی به زبان روشنفکران تبدیل گشت، نویسندگان، شاعران و فلاسفه نیز همانند مردم، تصمیم گرفتند به زبان عربی صحبت کنند و بنویسند.
در این دورهٔ زمانی، بسیاری از واژگان عربی وارد زبان فارسی شد و کلمات بسیاری نیز از فارسی به زبان عربی راه پیدا کردند. زبان عربی تا به حال نفوذ گستردهای بر واژگان فارسی داشتهاست، اما در واقع نتوانسته تأثیری بر ساختار این زبان بگذارد. اگرچه بخش قابل توجهی از واژگان فارسی، از جمله جمعهای مکسر، دارای ریشهٔ عربی هستند، اما فرایند مورد استفاده برای ساختن این واژهها از زبان عربی وارد فارسی نشدهاند و در فارسی مولد نیستند. برای مثال، صورت جمع کلمهٔ «کتاب» در زبان عربی «کُتُب» است که از قواعد مشتقگیری از ریشهٔ این کلمه حاصل میشود. این در حالیاست که در فارسی برای نشان دادن صورت جمع کلمهٔ «کتاب» از تکواژ تصریفی «ها» استفاده میشود (کتاب +ها ← کتابها). کلمات اصیل و همچنین کلمات جدید زبان فارسی فقط از همین تکواژ برای جمع بستن استفاده میکنند و قواعد مشتقگیری از ریشهٔ کلمات عربی برای جمع بستن در فارسی کاربرد ندارد.
علاوه بر این، از آنجایی که کلمات جمع مکسر که بوسیلهٔ قواعد تکواژشناسی عربی حاصل شدهاند تنها بخش کوچکی از واژگان زبان فارسی را تشکیل میدهند (حدود ۵٪ از پیکرهٔ شیراز)، لزومی بر وارد کردن آنها به قواعد زبان فارسی نیست و این کلمات در فرهنگهای لغات فارسی با عنوان بیقاعده فهرست میشوند.
اثرگذاری زبان ترکی
نکتهٔ قابل توجه دیگر، وجود کلمات ترکی (شامل کلمات مغولی) در زبان فارسی است. در طول تاریخ، قلمرو فارسی زبانان، از جمله فلات ایران، شاهد جانشینی سلسلههایی با منشأ ترکی بودهاست. غزنویان، سلجوقیان، تیموریان، و قاجاریان هر یک تأثیراتی بر فرهنگ و ادبیات فارسی گذاشتهاند. ایلخانان مغول نیز ترکزبانان بیشتری را به فلات ایران آوردند که ستونهای ارتش مغول را تشکیل میدادند. به استثنای برخی نامگذاریهای رسمی در درون دولت، ارتش و تجارت، این کلمات ترکی در بین فارسیزبانان طوری رواج دارد که بسیاری از آنها منشأ این کلمات را غیر فارسی نمیدانند. کلماتی نظیر «آقا»، («دوقلو» این واژه همان دو کلون یا دو مشابه است که با clone انگلیسی همریشه است و کاملا فارسی میباشد)، «کمک»، «تومان» («ریال» منشأ زبان پرتغالی دارد)، «کاکا»، «یابو»، «قشلاق»، «جلو» و «قیچی».
اثرگذاری زبان فرانسوی/اروپایی
در طی چند قرن اخیر، زبان فارسی وامواژههای بسیاری را از زبانهای اروپایی و به ویژه فرانسوی قرض گرفتهاست. بسیاری از این وامواژهها اصالتاً فرانسوی هستند و در فارسی، از تلفظ فرانسوی آنها استفاده میشود. دیگر کلمات دخیل زبان فارسی عموماً از زبانهای انگلیسی، ایتالیایی و آلمانی وارد شدهاند. جدول زیر برخی از کلمههای متداول فارسی/فرانسوی را نشان میدهد:
فارسی | فرانسوی | انگلیسی |
---|---|---|
دوش | douche | shower |
مرسی | merci | thank you |
گارسون | garçon | waiter |
مانتو | manteaux | women's coat |
شوفاژ | chauffage | radiator |
شومینه | cheminées | fireplace |
اتوبوس | autobus | bus |
کروات | cravate | tie |
ساک | sac | bag |
پاپیون | papillon | bow-tie |
آلمان | Allemagne | Germany |
مایو | maillot | swimming suit |
ژامبون | jambon | ham |
توانایی واژهسازی
زبانهای هندواروپایی دارای شمار کمی ریشه در حدود ۱۵۰۰ (هزار و پانصد) عدد و دارای تقریباً ۲۵۰ پیشوند (Prefixe) و در حدود ۶۰۰ پسوند (Suffixe) هستند که با اضافه کردن آنها به اصل ریشه میتوان واژههای دیگری ساخت. مثلاً از ریشهٔ «رو» میتوان واژههای «پیشرو» و «پیشرفت» را با پیشوند «پیش»، و واژههای «روند» و «روال» و «رفتار» و «روش» را با پسوندهای «اند» و «ار» و «اش» ساخت. در این مثال، ملاحظه میکنیم که ریشهٔ «رو» به دو شکل آمدهاست: یکی «رو» و دیگری «رف». با فرض این که از این تغییر شکل ریشهها صرف نظر کنیم و تعداد ریشهها را همان ۱۵۰۰ بگیریم، ترکیب آنها با ۲۵۰ پیشوند، تعداد ۱۵۰۰ × ۲۵۰ = ۳۷۵٬۰۰۰(سیصد و هفتاد و پنج هزار) واژه را به دست میدهد. اینک هر کدام از واژههایی که به این ترتیب به دست آمدهاست را میتوان با یک پسوند ترکیب کرد. مثلاً از واژهٔ «خودگذشته» که از پیشوند «خود» و ریشهٔ «گذشت» درست شدهاست، میتوان واژهٔ «خودگذشتگی» را با افزودن پسوند «گی» به دست آورد و واژهٔ «پیشگفتار» را از پیشوند «پیش» و ریشهٔ «گفت» و پسوند «ار» به دست آورد. هرگاه ۳۷۵٬۰۰۰ واژهای را که از ترکیب ۱۵۰۰ ریشه با ۲۵۰ پیشوند به دست آمدهاست با ۶۰۰ پسوند ترکیب کنیم، تعداد واژههایی که به دست میآید، میشود ۳۷۵٬۰۰۰ × ۶۰۰ = ۲۲۵٬۰۰۰٬۰۰۰ (دویست و بیست و پنج میلیون). باید واژههایی را که از ترکیب ریشه با پسوندهای تنها به دست میآید نیز حساب کرد که میشود ۱۵۰۰ × ۶۰۰ = ۹۰۰٬۰۰۰ (نهصد هزار). پس جمع واژههایی که فقط از ترکیب ریشهها با پیشوندها و پسوندها به دست میآید، میشود: ۲۲۵٬۰۰۰٬۰۰۰ + ۳۷۵٬۰۰۰ + ۹۰۰٬۰۰۰ = ۲۲۶٬۲۷۵٬۰۰۰ یعنی دویست و بیست و شش میلیون و دویست و هفتاد و پنج هزار واژه. در این محاسبه فقط ترکیب ریشهها را با پیشوندها و پسوندها در نظر گرفتیم، آن هم فقط با یکی از تلفظهای هر ریشه؛ ولی ترکیبهای دیگری نیز هست مثل ترکیب اسم با فعل (مانند: پیادهرو) و اسم با اسم (مانند: خردپیشه) و اسم با صفت (مانند: روشندل) و فعل با فعل (مانند: گفتگو) و ترکیبهای بسیار دیگر در نظر گرفته شده و اگر همهٔ ترکیبهای ممکن را در زبانهای هندواروپایی بخواهیم بهشمار آوریم، تعداد واژههایی که ممکن است وجود داشته باشد، مرز معینی ندارد و نکتهٔ قابل توجه این است که برای فهمیدن این میلیونها واژه فقط نیاز به فراگرفتن ۱۵۰۰ ریشه و ۸۵۰ پیشوند و پسوند داریم، در صورتی که دیدیم در یک زبان سامی برای فهمیدن دو میلیون واژه باید دستکم ۲۵۰۰۰ ریشه را از برداشت و قواعد پیچیدهٔ صرف افعال و اشتقاق را نیز فراگرفت و در ذهن نگاه داشت. اساس توانایی زبانهای هندواروپایی در یافتن واژههای علمی و بیان معانی همان است که شرح داده شد. زبان فارسی یکی از زبانهای هندواروپایی است و دارای همان ریشهها و همان پیشوندها و پسوندها است. تلفظ حروف در زبانهای مختلف هندواروپایی متفاوت است ولی این تفاوتها طبق یک روالی پیدا شدهاست. تواناییای که در هر زبان هندواروپایی وجود دارد، مانند یونانی و لاتین و آلمانی و فرانسه و انگلیسی، در زبان فارسی هم همان توانایی وجود دارد. روش علمی در این زبانها مطالعه شده و آماده است و برای زبان فارسی به کار بردن آنها بسیار ساده است. برای برگزیدن یک واژهٔ علمی در زبان فارسی فقط باید واژهای را که در یکی از شاخههای زبانهای هندواروپایی وجود دارد با شاخهٔ فارسی مقایسه کنیم و با آن هماهنگ سازیم.
این تعداد واژهها به روش اشتقاقی به وجود میآید و اگر روش ترکیبی و اشتقاقی ترکیبی و علایم اختصاری را هم بدان اضافه کنیم حساب کنید چند واژه خواهیم داشت و برای یادگیری دهها میلیون واژه، فقط ۱۵۰۰ ریشه و ۸۵۰ پیشوند و پسوند را باید حفظ کرد مقایسه کنید با حفظ ۲۵۰۰۰ ریشهٔ عربی! با توجه به این که زبان فارسی یکی از زبانهای هند و اروپایی است همان ریشهها و پسوندها و پیشوندها در این زبان نیز هست. محمود حسابی در پیشگفتار کتاب «وندها و گهواژههای فارسی» مینویسد که: «مطابق محاسبه به کمک ۱۵۰۰ ریشه و ۱۵۰ پیشوند و ۲۰۰ پسوند بر روی هم میتوان ۴۵۰۰۰۰۰۰ واژهٔ دیگر ساخت.» ناگفته نماند اینها غیر از وندهای منسوخ و مهجور فارسی باستان است. بنابر آنچه گفته شد تواناییهای زبانهای یونانی و لاتین و آلمانی و انگلیسی و فرانسه و… در زبان فارسی هم هست برای ساخت یک واژهٔ علمی جدید در فارسی، تنها باید آن را با یکی از شاخههای زبان هند و اروپایی مقایسه کنیم و با آن هماهنگ سازیم.
جستارهای وابسته
- فهرست وامواژههای فرانسوی در فارسی
- فرهنگستان زبان و ادب فارسی
- واژهسازی
- وامواژه
- فهرست واژگان انگلیسی با ریشه فارسی
منابع
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۹ ژوئن ۲۰۱۱. دریافتشده در ۱۵ اوت ۲۰۱۱.
- ↑ توانمندی زبان فارسی در برابر زبان تازی (عربی)
- ↑ ISKV - توانایی زبان فارسی در معادل سازی
- ↑ «جمعیة اللسان العربی الدولیة». بایگانیشده از اصلی در ۹ مارس ۲۰۱۲. دریافتشده در ۱۵ اوت ۲۰۱۱.
- ↑ «توانایی زبان پارسی در برابر زبان عربی». بایگانیشده از اصلی در ۷ اکتبر ۲۰۱۱. دریافتشده در ۱۵ اوت ۲۰۱۱.
- ↑ Doerfer: G. Doerfer, Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen. Vols. I-IV. Wiesbaden 1963-1975
- ↑ John R. Perry, "Persian in the Safavid Period", Pembroke Papers 1996 (4), pp. 269-283.
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۳۰ ژانویه ۲۰۱۸. دریافتشده در ۲۹ ژانویه ۲۰۱۸.
- ↑ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، گروه واژه گزینی، چاپ و صحافی تندیس، چاپ اول 1377