هارون
هارون (به انگلیسی: Aaron ،Ahărōn به معنای کوهنشین)نام فرزند عمران و یوکابد و برادر موسی و میریام (کُلثُم) بود که همراه با موسی به مصر رفت. یهودیان، مسیحیان، مسلمانان و بهائیان معتقد به پیامبری او هستند. هرچند، بهائیان او را پیامبر کوچک میدانند. هارون فصیح سخن میگفت. و وزیر و همراه موسی در پیامبریش بود. هارون سه سال از موسی بزرگتر بود و در زمان سخن گفتن با فرعون در مصر هشتاد و سه سال داشت، هارون در کوه هور و در سرزمین فلسطین در گذشت. و دارای چهار پسر به نامهای العازار، ناداب، ابیهو وایتامار بودهاست.هارون اولین کشیش بود و طبق سنت یهود همه کشیشها فرزندان او میباشند. دختران هارون یا خواهران هارون یا خواهر روحانی برای خانمها استفاده میشدهاست. در ایّام هیرودیس، پادشاه یهودیّه، کاهنی زکرّیا نام از فرقه ابیّا بود که زن او از دختران هارون بود و الیصابات نام داشت. ترجمه قدیم کتاب مقدس، لوقا 1: 5. به اعتراف همهٔ تاریخ نویسان الیصابات دختر هارون نیست ولی اینگونه خطاب میشود! در قرآن سوره مریم آیه ۲۸ مریم توسط بزرگان یهود خواهر هارون خطاب میشود در صورتی که فاصله زمانی زیادی بین این دونفر میباشد. یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیًا ای خواهر هارون، تو را نه پدری ناصالح بود و نه مادری بدکار (پس تو دختر بکر از کجا فرزند یافتی).
هارون در قرآن
هارون در قرآن برادر موسی است که در امر رسالت به او کمک میکند. در هنگام برانگیخته شدن موسی به پیامبری، او از خداوند در خواست میکند که هارون را وزیر و همراه او قرار دهد چرا که او بهتر از موسی سخن میگوید. خدا با این درخواست موسی موافقت کرده و هارون را در امر رسالت با موسی همراه میکند. در داستان ارسال موسی برای دعوت فرعون، سخن مستقیمی در قرآن به هارون نسبت داده نشدهاست، بلکه تنها همراهی او با موسی در این امر از آیات قرآن پیداست.
هارون و گوساله سامری
در هنگام عزیمت موسی به کوه طور برای میقات، موسی به قوم خود وعده میدهد که در ۳۰ روز آینده بازگردد، ولی این مدت به درازا کشیده و نهایتاً در ۴۰ روز به پایان میرسد. موسی وظیفه جانشینی قوم در این مدت را به هارون میسپارد و به او دستور میدهد که در قومش اصلاح کند و از راه مفسدان تبعیت نکند. اما پس از گذشت مدت ۳۰ روز وعده داده شده، سامری با طلاهایی که قوم موسی از فرعونیان با خود به همراه آورده بودند، گوسالهای طلایی درست میکند و قوم موسی را به پرستش آن دعوت میکند. تلاشهای هارون برای پیشگیری قوم از پرستش گوساله بیفایده میماند و بنی اسراییل به درخواستهای هارون مبنی بر توحید و نپرستیدن بت پاسخ مثبت نمیدهد. در همین حین خداوند به موسی اطلاع میدهد که سامری پس از رفتن او به میقات قوم را گمراه کردهاست. موسی با اطلاع از این موضوع به سرعت و با خشم به سمت قوم خود بازمیگردد. پس از بازگشت موسی به میان قوم، موسی با هارون به سختی برخورد میکند و مطابق آیات قرآن موی و ریش هارون را گرفته و به سمت خود میکشد. هارون در توجیه سکوت خود در برابر گوساله پرستی قوم، میگوید که از این موضوع ترس داشتهاست که موسی پس از بازگشت او را متهم به ایجاد تفرقه در بنی اسراییل و عدم رعایت توصیهاش کند. در جای دیگر هارون در پاسخ سؤال موسی بیان میدارد که قوم او را تضعیف کردهاند و نزدیک بود که وی را به قتل برسانند، پس از موسی درخواست میکند که او را دشمن یاد نکند و با ظالمان یکسان نپندارد. بنابرین موسی برای خود و برادرش از خداوند طلب بخشش میکند، و خدا به پرستندگان گوساله وعده عذاب میدهد.
پانویس
منابع
- نویسندگان ویکیپدیای انگلیسی، نسخه ۲۹ دسامبر ۲۰۰۶
- عاطف الزین، سمیح، داستان پیامبران علیهم السلام در قرآن، ترجمه علی چراغی، اول، تهران: ذکر، ۱۳۸۰، ISBN 964-307-163-4
- کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران: اساطیر، ۱۳۷۹، شابک ۹۶۴−۳۳۱−۰۶۸-X
- یاردون سیز (۱۳۸۰)، دانشنامه کتاب مقدس، ترجمهٔ بهرام محمدیان، تهران: روز نو، ص. ۱۹۱۲
- جیمز هاکس (۱۳۷۵)، قاموس کتاب مقدس، ترجمهٔ عبدالله شیبانی، تهران: اساطیر، ص. ۱۱۴