منارها
ریشه واژه: مناره از ریشه کلمه «نار» میآید و به معنای محل مشخصی است که روی آن آتش روشن میکنند. به دلیل حضور سلجوقیان و صفویان که علاقهای به این نوع معماری داشتند آمار منارههای اصفهان بالاست. ساختار منارهها: منارهها اصولاً درون شهرها ساخته میشدند. دلایل آن هم معلوم بود چون منارهها به دلیل ارتفاع، نوعی راهنما برای مسافران و سیاحان بودند. قبل از اسلام آتش مقدس زرتشتیان روی این منارهها روشن میشد که با شعله طلایی خود مسیر کاروانها را مشخص میکرد. منارهها با وجود آن که عناصری لاغر و کم تعادل به نظر میرسند اما بسیار پر دوام بودند. علت این دوام را میتوان در محدودیت بام آن و نفوذ کمتر بلور برف و باران دانست. ضمناً شکل مخروطی و استوانهای آن، عامل مقاومت در برابر زلزله است، به صورتی که وقوع زلزله با جذب نوسانات رفت و برگشت نیروهای پرشی پایه، از تراز کف تا تراز فوقانی خود از میزان نوسانات ناشی از زلزله کم میشود. منارهها و مسجدها: استقرار منارهها محل مساجد را از فواصل دور و نزدیک به مردم نشان میداد اما بعد از ظهور اسلام و آمدن اسلام به کشور منارهها جایگاهی برای مؤذنها شد. مسجد گلیم اصفهان که در نامش «مسجد دیلمی» بود، منارهای با ارتفاع بیش از یکصد متر داشت که بعضی از منابع تخریب آن را به مغول و تعدادی تخریبش را به تیموریان نسبت میدهند. منارههای اصفهان: در حال حاضر ۱۷ مناره با همکاری سازمان میراث فرهنگی به ثبت ملی رسیده و تلاش شده که به ثبت یونسکو در آمریکا برسند. از نظر آماری شهرستان اصفهان بالاترین منارههای سرپا در کشور را دارد. در دوره تیموریان در اصفهان منارهای بود به نام «شاخ» که دلیلش استفاده از سر حیوانات شکاری درمصالح آن بودهاست. مناره مسجد علی را که بنای آن به قرن پنجم هجری برمی گردد و همچنین مناره ساربان که بنای آن بین ۶۵۰ تا ۶۸۰ هجری در دوره سلجوقی بودهاست. مناره ساربان: با ۵۴ متر در عهد سلجوقی ساخته و از نظر ارتفاع منحصر به فرد بود. مناره «مسجد برسیان» در سال ۴۹۱ هجری قمری ساخته شد که بسیار قدمت دارد. منارجنبان قدیمیترین مناره این بنا به صورت یک بقعه و ۲ مناره است؛ که روی قبر ابوعبداله ساخته شدهاست.
هنگامیکه ما بر هنر اسلامی برمیخوریم پیرامون ساختمان ما و آثار اسلامی بررسی و تحلیل به عمل میآوریم عنصر مهم که در آن جلوه گر میشود منا ر است.
منارها در مجموع روی سه هدف اعمار میگردد. یکی اینکه مناره د رمسجد اعمار میگردد که مؤذن در آن آذان میدهد دوم به منظور هدفهای نظامی که از آن بمشابه محل ترصد استفاده مینمایند. د رامنیت شاهراهها و کاروانها از اهمیت زیادی برخوردار است و سوم آن به منظور نشان دادن عظمت و قدرت امپراطورها ویا پادشاه هاست. در افغانستان هرسه هدف در اعمار منارها نهفته است طور مثال منار جام که به اساس اظهار بعضی محققین در پهلوی مسجد فیروز کوه اعمار گردیده بود برعلاوه آن عده دیگر ی را عقیده بر این است که منار جام نشان دهند عظمت و قدرت سلاطین غور است.
منار دارای نامهای دیگری نیز است از قبیل مناره مؤذنه، صومعه و گلدسته بهطور کلی منار در پهلوی اکثر مساجد از آغاز اسلام جایگاه خاصی داشت.
از متون تاریخی چنین بر میآید ظاهرأ اولین مؤذنه که به شکل منار فعلی ساخته شده مؤذنه ((بصره)) بوده که آن را زیاد بن ابید در سال ۴۴ یا ۴۵ هـ د رموقعکه از طرف معاویه والی بخارا بود بنا نموده،
دومین مؤذنه که بهشکل منار در سرزمینهای که مسلمین آن را فتح کردند ساخته شده (منارجامع در خطاط) است که معاویه در سال ۳ هجری به والی مصر دستور داد برای مسجد مذکور چهار گلدسته بسازد. سومین مؤذنه که به شکل منار در جهان اسلام ساخته شده منار بود که در سال ۸۱ – ۸۸ هجری ولید بن عبدالملک آن را جهت مسجد جامع دمشق بنا نمود.
همچنان منارهای دیگری به ترتیب منارمسجد پیغمبر در مدینه منار در جامع قصبه (رمله) واقع در فلسطین مناره مسجد (قیروان) در تونس سال ۱۰۵ قمری مسجد الحرام در مکه که به سال ۱۳۰ منار باب علمی در مسجد الحرام مکه منارجامع قرطبه در سال ۱۸۰ هجری ساخته شده ماره باب الزماره مسجد الحرام در مکه است که با سال ۳۸۴ هجری به دستور معتصم عباسی ساخته شدهاست.
قدیمترین مناره که ساخته شده در ایران هند آناتولی بوده یعنی در آناتولی از قرن پنجم هجری به بعد در هندوستان از قرن هفتم هجری به بعد ساخته شده (۹۲ص۵۳)
ساختن منار در افغانستان نیز دارای سابقه طولانی یعنی در دوره اسلامی اقرن شش به بعد مروج و متداول گشت طور مثال میتوان از منارههای مسعود سوم بهرام شاه و منار جام و منارههای مسجد جامع هرات و غیره نام برد اگر از دوره اسلامی به عقب برویم پرسابقهترین مناره در افغانستان منار چکری است که در حدود دو هزارسال قبل یعنی زمانی که کوشانیها بهقدرت بودند ودین بودایی در این سرزمین مروج بود اعمار گردیده.
منارجام
منارجام در ۱۲ کیلومتری شمال شرق ولسوالی شهرک د رقریه موسوم به جام جاییکه از کنار آن دریایی خروشان هریرود میگذرد.
منارجام یکی ازساختمانهای عظیم وپرشکوه است که در عهد سلطان غیاث الدین غوری در سال ۱۱۶۵ – ۱۲۰۲ میلادی اعمارشده ویکی از منظره دیدنی واثر تاریخی در افغانستان و دومین مناره از لحاظ ارتفاع درجهان است.
این مناره از لحاظ عظمت معماری تزئینات عالی ونوشتههای کوفی خود بعد از منارقطب دهلی که دارای ۷۳ متر ارتفاع بوده در زمره عجایت هفتگانه جهان محسوب میگردد.
این مناراز لحاظ قدامت تاریخی نسبت به منار قطب ومناربخارا برتری دارد مورخین و نویسندههای داخلی وخارجی منارجام را از دید گاههای مختلف و متفاوتی به بررسی گرفتهاند.
شکل و ساختمان منار جام
منارجام بالای تهداب هشت ضعلی در چهار طبقه ساخته شده و از پایین به بالا قط آن کم شده میرود وشکل هرم را بخود میگیرد وطرز پوشش آن گنبدی است مواد ساختمانی آن خشت پخته «آژند» بامرکبات چونه وگچ تشکیل میدهد از تیراکوتوا کاشی نیز در آن کار گرفته شدهاست. هکذا همین خشت پخه وسیلهای به وجود آوردن منبت کاری و نقوش آن شده تمام منار با نقشهای رنگارنگ و مقبول و با تناسب پوشانیده شده حصه زیرین آن را فیتههای جدا گانه احاطه کرده که مورد توجه واقع میگردد؛ و بیشتر در آن نقوش هندسی بهکار رفته و در بعضی حصص آن دیزاینهای نباتی نیز مجسم گردیده است تناسب این بنا از لحاظ ظاهری بسیار موزون است نقوش که در آن بکار رفته به منار شکل فانتازی میبخشد و نظر به این اصول دو باره استحکا م آن سنجش خوب صورت گرفته. اضافه از هشت قرن زلزلهها و انواع عوازض جوی بالای منار تأثیر وارد نکرده و به حال خود باقیمانده این گونه سنجش بر بیننده تأثیری بس بزرگ وارد میکند.
ارتفاع منار
در رابطه به ارتفاع منار جام در نوشتههای دانشمندان اختلاف نظر اندک به ملاحظه میرسد کالینه پوکا چینکوا مؤلف تاریخ صنایع افغانستان ارتفاع منار تاریخی جام را شصت متر مینگارد در حالیکه آقای کهزاد بلندی آن را هفتاد متر نگاشته است. اما آقایان غلام جیلانی داوری و عزیزاحمد پنجشیری ارتفاع منار جام را شصت و سه متر سی سانتی مینگارد. از نظر نگارنده محاسبه داوری و پنچشیری دقیق است زیرا هردوی شان علاوه از تحقیق و تحریز مقالات در این مورد منار مذکور را از نزدیک مشاهده نمودهاند.
نقش و تزئین در منار جام
نقش وتزئین در منارجام در مجموع خیلی عالی و آرامش بخش بوده نفاست کار و ساختمان آن که از پارچههای کوچک خشت ساخته شده و بروی کچ وضع گردیده نمای خیلی جالب ودیدنی به وجود آوردهاست.
د رمنارغور تزئینات کاملاً پیچیده و از هم متفاوت است این اختلاف به زیبایی منارافزوده و شامل دیزاینهای هندسی از مواد چون سفالهای شفاف گچ وخشت است.
منارجام از قاعده تا نیمه و بالایی آن یعنی جایکه یک دسته گلهای مدال مانند قسمت زیرین دیزاین را از کمربندهای کتیبه کوفی جد میسازد امتداد دارد. در گل وستوح هموار خشت کندن کاری شده تاقله منار میرسد در این بنا ترکیب خطوط هندسی خیلی متنوع وهمیشه خوانا است که دلالت به خوبی وقوت تزئین در این بنا را مینمایدکه هنگام تابیدن آفتاب فضای بسیار خوبی راایجاد میکند.
در این نوع شکل تزئینی رسمها به شکل بافت خور ده و غربالی است و این شکل تزئینی که خیلی هم آهنگ است در اکثر آبدات دوره اسلامی افغانستان به مشاهده میرسد.
تناظر نیمه علیایی منار خیلی متباین بوده مفهوم عمومی را دربردارد یعنی شکل عمومی را نمایش میدهد. طرز تزئین و آرایش قاعده از نگاه تنوع و قشنگی با تمام جزئیاتش بررسی شده میتواند کتیبه کوفی این رنگ کاشی که در قسمت فوقانی حصه اول منار کار شده در زمینه یک نوع رنگ خشت که به تمام منار حاکمیت دارد جلب توجه نموده و زیبایی آبده را کامل میسازد در قسمتهای دومی وسومی منار نیز نیز تزئینات هندسی جالبی با خطوط کوفی کارشدهاست قسمت آخری یا فوقانی به شکل یک موذنه ساخته شده که پایههای موذنه توسط یک گنبد نیم کروی پوشانیده شدهاست. د رقسمت تحتانی تمام تزئینات به هشت حصه عمودی مستطیل نما تقسیمبندی شده که مستطیلها نیز به قسمتهای کوچکتری در محدودههای هندسی تقسیم شده اطراف تمام این واحدهای بزرگ و کوچک توسط یک حاشیه خطی مشتمل از آیات قرآنی «سوره مریم» احاطه گردیده است؛ که آن از نگاه رسمالخط که به ذات خود بهترین تزئین را نیز القا مینماید و در ضمن چوکات وحاشیه تزئینات دیگر ی را نیز تشکیل میدهد. از راس منار که با رواقهای شکسته وهلالی مزین شده تا نبشتههای ضخیم آن با کاشی آبی رنگ نوشته شده که یک کتیبه به خط کوفی برجسته و عریض به نظر میرسد (تصویر)
زیرا کمربند ددوم میان کمربند مزین مروارید نشان دو کمربند از کتبه ثبت شده کوفی با برجستگی بیشتر جلب نظر میکند. این گونه نظم وروش در تزئین از زمان سامانیان نیز وجود داشته تاق شکسته تاق هلالی یا کمان هیا نعل یک کمربند دارای نقاشهای مانند با تزئینات کلیدی هندسی قرار گرفته بالای آن برگ وگلهای نوک تیز به شیوه نائینی دیده میشود برنده سوم بسیار جالب است و در آن کتلههای وجود دارد که شکل دسته را اختیار کرده بالای آن یک کمربند پهن از گل وبرگ در داخل سه طبقه قرار گرفته که بر یک شکل سه برگه استوار بوده و با دو حاشیه مروارید بندی شکل قدیم آراسته است کتیبه مجلل و زیبایی کاشی بر فراز یک کمربند اعمار شده که در میانه با دریچه هال یوصل میشود پیچیده گیهای هندسی با اشکال سه برگه و ترسیم خطوط چاربرگه وسه برگه در دورادور شبکههای آن دیده میشود. به استثنای مطالب ذکر شده به این نتیجه میرسیم که منارجام از دیدگاه ساختمان عالی معماری دیزاین تزئینات استحکام وپایداری یک اثر بینظیر و پر ارج بوده از عنایم معماری کشور محسوب میشود.
کتبهها و رسمالخط در منارجام
طوریکه قبلاً تذکر رفت منارجام دارای هشت ضلع بوده اضلاع آن در مجموع صفحه را تشکیل میدهد که در آن نوشتهها به نظر میرسد مثلاً در هشت روی قسمت پایین منار نوشته طویل مشاهده میگردد؛ که متن نوشته به شکل مدور با کاشی آغاز میگردد. نوشته در صفحه (۱–۲) به وضاحت تشخیص نمیگردد. اما د رصفحه سه و پنج آغاز متن به نظرمی آید این متن از جز نزدهم قرآن کریم از سوره حضرت مریم انتخاب گردیده مجموعأ ۹۷۶ کلمه است به صفحه ۱۳ به ۳۱ صفحه چهار آیه و چهل سه صفحه ۵ آیه ۵۴ صفحه ۶ آیه ۷۷ صفحه ۸ آیه ۹۲ صفحه درج است. حک وثبت آیات قران کریم به روی کتیبهها بستگی باهدف و انگیزه ساختمان منار دارد.
- کتیبه اول: متن این کتیبه از بالا به پایین با کلمه طیبه وشهادت آغاز مییابد. «اشهد ان الا اله الا الله، محمد رسولالله»
- کتبه دوم: در این کتیبه آیه از قران عظیم الشان «نصرمن الله فتح القریب و بشرالمومنین یا ایهاالذین آمنوا…» به دنباله آیه ۶۱ سوره ۱۳ سه کلمه آیه مبارکه آمدهاست «ای کسانیکه گرویدهاید» که همین سبک را در کتیبههای ابنیه فاطمیان هم میتوان دید؛ و این روش از آن فرا تر میرود.
- کتیبه سوم: نبشته کوفی که در قسمت علیای آن ثبت گردیده عبارت است از: (السلطان المعظم غیاث الدنیا والدین ابولفتح محمد بن سام))
نبشته مر کز این کتیبه از کاشی است و در آن همان القاب و عناوین حک و ثبت گردیده که رسمأ به آن مخاطب بود.
- کتیبه چارم: این کتیبه دقیقأ در زیر اولین برنده قرار دارد؛ که از خشت لعابدار رنگ تراشیده شده با زمینه گلابی جلوه نمایی میکند.
این کتیبه اسم شخص را آشکار میسازد که مسئولیت ایجاد منار را به عهده داشتهاست. (۱۰۰ص۲۸) نبشته مرکزی این کتیبه از کاشی است و در آن همان القاب و عناوین حک وثبت گردیده که رسمأ به آن مخاطب بود. الف ((السلطان المعظم شاهنشاه الاعظم عیاث الدین والدین معزالاسلام و المسلمین ابولفتح بن سام )) ب: ((قسیم امیرالمؤمنین خلد الله ملکه))
- کتیبه پنجم: این کتیبه به خط نسخ کنده شده و در قسمت متن دراز رخ بعد از نوشته قبلی در زیرآغاز سطر دوم موقعیت دارد سه کلمه اول آن خوب خوانا نیست و در آن امضای کسی دیده میشود که این تزئینات را در منار انجام داده و جالب تر ازهمه امضای معماران نیز به نظرمیخورد. (عمل علی بن …) باید متذکرشد که خط نسخ وکوفی برابر روی منار ثبت گردیده اگر به دیتیل منار جام که در تصویر نشان داده شده دقیق شویم تما م افتاده گیها و نوشتهها به اطراف تزئینات ۸ صفحه منار دیده میشود.
- کتیبه ششم: این نبشته در قسمت زیربنا موقعیت دارد تا اندازه افتادگی دارد که تنها دو کلمه آن خوانا است آن نوشتهها با سبک زیبای هنر کوفی بافت خورده و از نوع خط برجسته است و به چهار شکل حک گردیده و به سمت راست و چپ بروی هررویه طوری گره خروده که قلبی را به وجود آورده و چنین خوانده میشود؛ که عبارت مابعد آن همان ((غیاث الدین محمد)) خواهد بود این کلمات بروی ۸ حک شده در این نوشتهها برعلاوه اینکه۸ مطالب را ارائه نموده منحیث وسیله تزئین نیز بکاررفته در مجموع نوشتهها برای ارائه تاریخ بنایی ثبت میشود.
((سامویل فلوری)) تذکر داده که در آنجا انسجام وانتظام در نظر بوه است و لازم افتاده که رعایت شود مثلاً میم در زیر همین نوشته آز آن تجاوز نمیکند. د رحقیقت در نبشتههای بسیار کهن (میم) بروی سطر میان دو سطر به شکل پل قرار دارد و این قوسهای قاعده است اینگونه (میم) که برقاعده به صورت خوابیده در سطر قرار گرفته در نبشتههای کوفی فارس در قرنهای پنجم تایازدهم مروج بوده د رمقابل (را) دنباله (ن) آن دایم بسوی بالا راست گردیده است همچنان شکل (ع) میان آن که باز است و دسته چپ آن بسیار بلند است نیز قابل تذکر است که در افغانستان در کتیبههای مقابر از زمان نخستین امیران ناصر غزنه یعنی سبکتگین به بعد پدید آمدهاست.
طرز ترتیب گل و برگ د رمنار جام زیبایی را تبارز میدهد و از عدم توازن و بی تناسبی مانع گردیده به عقیده من در منار جام د رمجموع از دو نوع خط کوفی مروج قرن ششم هجری که عمدتأ د رقسمت وسط منار با کاشی فیروزه یی کار شده و نوشتههای قسمت پایینی منار که عمومأ حاشیه صفحات تزئین شده را تشکیل میدهد به معقلی ساده است که خط بنایی هم گفته میشود.
منارهای مسعود وبهرام شاه:
اگر به هنرمعماری غزنه از لحاظ تاریخی نظر افگنیم تأثیر شیوههای معماری بیگانه را در آن به وفرت یافت میتوانیم هدف از بیگانهدر اینجا تأثیر شیوههای هندی خراسان وسیستان است که به نوعی از آنها در هنر معماری غزنه تبارز یافتهاست.
مهندسی دوره غزنویان عبارت بود از انکشاف سبک جدید سبک وروش د رمعماری به زودترین فرصت د رتمام قلمرو آمپر اطوری مقتدر غزنه رایج شده (۹۱ص۷۹) طور مثال در ابدات عصر غزنوویان خصوصأ درتمامی صور در امتداد رو یکار آنها با یک سلسه کمانهای نعل مانند دو طرف مزین بود ممکن است که د ردیتایل کمانهای نعل مانند وسوراخهای کلید مانند شیوه ساختمانی سیستان دنباشده باشد یک تعداد از مورخین وهنرشناسان را عقیده بر آنست که هنر هندی بر معماری و شیوههای نقش و تزئین دوره غزنویان تأثیر فراوانی داشته. حتی تأثیرات هنرمحلی گندهارا نیز در معماری به مشاهده رسیده.
اساس معماری غزنویان در خود منطقه گذاشته شده عناصر بیگانه نیز در آن دخیل گردیده است؛ که شناخت دقیق آن ایجاب تحقیقات بیشتری را مینماید. (۸۹ص۹)
منارها تقریبأ به طرف شرق شهر غزنی واقع است و دارای هشت پهلو است به اندازهای (۸۰–۹۰) فت ارتفاع دارد. وطف بالای آن تا حدی خراب شده و قسمت تحتانی منارها نیز تاحدی خراب گردیده بود که توسط سنگ و ریگ قسمأبه اندازه یک متر از سطح زمین ترمیم گردیده و در داخل منار زینه مارپیج به بالا رفته که میتوان به خوبی رفت وآمد کرد. نزدیک به قسمت بالای منارها کتیبه به خط کوفی که روی آن توسط گچ آستر گردیده به خط کوفی مطالب ذیل تحریر گردیده که تاکنون خراب نشده و به خوبی خوانده میشود د رمناری که بطرف شهر نزدیک است نام علاوالدین ابو سعید مسعود بن ظفرالدوله ابراهیم و از یکدیگر دورتر است نام بهرام شاه بن سلطان مسعود غزنوی خوانده و دانسته میشود و اینها کسانی بودند که به عمران و آبادی علاقه زیاد داشتند.
منار مسعود
منار مسعود که از خشت پخته به ارتفاع ۵۵ متر اعمار گردیده در دو مرتبه کارشده طوریکه مرتبه اول بالای ستاره هشت ضلعی پلان شده قطر ستاره آهسته آهسته خرد شده میرود ارتفاع این مرتبه نصف ارتفاع عمومی منار است. منار مذکور طی سالهای ۱۱۱۴–۱۱۱۵ میلادی اعمار گردیده است.
منار مسعود مزین باعالیترین مظاهر تزئین است و عناصر تزئینی آن عبارت اند از خشت پخته و خشتهای مخصوص تزئینات آن زمان «تیراکوتوا» حکاکی شده و تا ارتفاع ۲۵ متر سطوح منار با چوکاتهای خاص مزین با این تزئینات است که چوکاتها و سطوح فوق به وسیله خشت مخصوص تزئیناتی شکل خطوط تکراری از هم جدا گردیدهاند کتیبههای این بنا به خط نسخ از خشت مخصوص وگچ در نصف کنار هر سطح به ملاحظه میرسد (۲۴ص۱۱۰)
مرتبه بالای منار که قسمت کمی از طول آن باقیمانده و دیگر قسمت آن خراب شده مسدود بوده و هشت پله عمومی اطراف سطح این استوانه را با دهانههای ((کلید مانند)) بالای هر پله که شکل رواق را بخود گرفته مزین ساخته است. در بالای این منار محراب کوچکی مزین با تزینات بوده د رتزینات سطوح از توتههای خشت مخصوص وخشتهای حک شدهاستفاده به عمل آمده و از گچ صرف در تزئینات داخلی منار استفاده گردیده بخاطریکه گچ در مقابل باران مقاومت ندارد؛ ولی بعضأ کنارههای شکسته عناصر تزئیناتی وقسمتهای تزئین شده با گچ احیا گردیده است قسمت بالای منار مسعود در اثر شکستگی در سال ۱۹۱۰ میلادی اندکی آسیب به آن رسیده که دوباره ترمیم گردیده.
منار بهرام شاه
در تزئین خارجی خود داارای عین خصوصیت منار مسعود سوم است. (تصویر) ولی بسیار ساده به نظر میخورد یکی از دلایل یک تعداد محققین آنرامنسوب به عصر سلطان محمود غزنوی میدانند همین ساده گی مناراست کهاز نظر باستانشناسان محل یهم هب منار محمود شباهت دارد و غوریها حین احیا مجدد و ترمیم اینمنار بع ی تزئینات را به آن علاوه کردهاند گرچه رنگ آمیزی کنار آن مشابه است به رنگ آمیزیهای قصر مسعود ولی راویان میگویند. این هم الهامی است که از دوره غوریها این منار در سالهای (۱۹۶۵–۱۹۵۰) مورد ترمیم و احیا مجدد از طرف باستانشناسان قرار گرفت (۳۰ص۴۷) تهداب هردو منار از اثر برف و باران ورطوبت تخریب گردیده بود که با سنگ کاری اصلاح و از تخریب آن جلوگیری به عمل آمد.
منار دولتآباد ولایت بلخ
این منار دایروی که از سطح زمین به بالاقطر آن کم شده میرود توأم با مسجد در ولسوالی دولتآباد ولایت بلخ در سال ۱۱۰۸ میلادی در عهد فرمانروایی غزنویان به امر سنجر ابن الملک شاه حکمران ایالتی بلخ که خسر مسعود سوم بود اعمار گردیده است. (تصویر)
این ساختمان که تنها منار آن باقیمانده به نام مسجد و منار حضرت صالح شناخته شدهاست. صحن مسجد به اندازه دو جریب زمین را احاطه کرده در آن منار بزرگی از خشت پخته وگچ تعمیر گردیده که به اندازه (۲۵) متر ارتفاع دارد قطر دور منار مذکور هجده متر تخمین شده د رداخل منار مانند هرمنار دیگر چون منارجام ومنار مسعود سوم و بهرام شاه با اصول مهندسی عالی زینه وسط منار با روشندانها روشن گردیده زینه مذکور دارای ۶۴ پته است؛ که به سهولت میتوان به آن رفت و آمد کرد. در دورادور منار دو کمربنداز خشت پخته ساخته شده که در آن یک سلسله نوشتهها به نظر میرسد. در قسمت روش نوشتن آن باید گفت که ابتدا در گل به طریقه که کوزه گران آن را آماده میسازند آماده و بروی یک سطح هموار و مطالب مورد نظر بروی آن نوشته میشود بعدأ توسط کارد تیز این نوشتهها برش میگردد وغرض پخته شدن آنرادر داش میگذارند.
زمانیکه کاملاً پخته شد آن را در جای مورد نظر آن میگذاشتند. در بحث گذشته این رساله زیر نام «تیرکوتوا» شیوه مزبور را مفصلاً توضیح نمودیم که اکثرأ در آبدات عصر غزنویها غوریها تاحدی تیموریها به کاررفته استفاده از این شیوه تزئین با به وجود آمدن کاشی و به کار برد آن در تزئین آبدات کمتر شده درکمربند فوقانی منا مذکور اسم مبارکه (الله) «ج» به یک ترتیب خاص در دورادور منار مذکور به همان ریختگی پخته شده و نصب گردیده است در زیر این کمربند فیتهای تزئین به شیوه لانه زنبوری ویا دانههای مروارید پایینتر از آن الی کمربند وسطی تزئیناتی است که به واسطه خشت مطابق شیوه معماری عصر غزنویان ایجاد شده در وسط منار بازهم فیته تزئینی به شیوه تزئینی پیچی و پایینتر از آن تزئینات دایروی شکل که د روسط دایره با گذاشتن دو چهار ضلعی یکی بالای دیگر بشکل ستاره نمایان میسازد. و در قسمت پایین این تزئینات عبارت ذیل نوشته شده که مشکل خوانده میشود.
(بسم الله الرحمن الرحیم) یا ایهاالذین آمنو نوری الصلوه من یوم الجمعه فاتبعو الی ذکرالله) بنأ هذا المنار امیر الاجل السید معتمد الدوله فخرالامه) با صجد الامه لا یو جعفر محمد جلاالدین محمد الغازی)
چون تاریخ منار مذکور تحریر نیست و شاید نوشته آن از هم پاشیده وریخته باشد. به اساس تحقیقاتی که جناب سیدمحمد صدیق د رمورد انجام داده سال احداث این منار را سال (۷۶۱) تعیین فرمودهاند.
تاریخ متذکره درست واضح نگردیده که کدام سنهاست اگر (۷۶۱) میلادی باشد بسیار به عقب رفته زیرا این منار در زمان مسعود سوم یعنی عصر غزنویان اعمارشده اگر این سنه (۷۶۱) هجری قمری یا شمسی باشد. بازهم مصادف به عصر غزنویان نمیباشد به نظر نویسنده این اثر چون محمود غزنوی در سال ۳۸۸ هـ مطابق ۹۹۸ میلادی جلوس نموده بنأ سال ۱۱۰۸ میلادی تا حدی به واقعیت نزدیک است.
مرحو احمد علی کهزاد د ررابطه به اعمار این چنین ابراز نظر نموده: «در رابطه به احداث این آبده گفته میتوانیم که ابو نصر پارسا ۸۵۶ ـ مطابق ۱۴۲۵ میلادی پیرمرد سالخورده شده بود.»
تزئینات منار دولتآباد ولایت بلخ با پلستر صاف وعالی تکمیل گردیده در مقایسه به استعمال عناصر تزئینی و اشکال هندسی منار مذکور شباهت به کمان بست دارد اما در تخنیک رویه کاری تزئینات از هم متفاوت است معمار این بنا محمد بن علی نجاران عثمان ابن ابو بکر بود.
منارهای مصلی هرات
مورخین را حدس وگمان بر آنست که تعمیرااول را د رمصلی شاهرخ میرزا ساخته و تعمیر دوم را سلطان حسین بایقرا بنا کردهاست. در آنجا علی شیر نوایی نیز شفاخانه یی به نام ((درالشفا)) و مدرسهای به نام (اخلاصیه) وخانقاهی به نام (اخلاصیه) تأسیس کرده بود. به قول هراتیان ۶۸ سال قبل از سال ۱۳۶۴ به منار مصلی در دو جانب نهر انجیل برپا و استوار بود؛ و لی رفته رفته به مرور سالها سه منار ویران گردیده که عرض بدنه آن به اندازه قد انسان بودهاست ((نویسنده این مطلب یکی از منارهای غلطیده هرات را در موزیم کابل دیده بودیم فعلاً در مصلی که قسمتی از آن شامل باغ بهزاد شده شش منار قسمأ مخروبه باقی ماندهاست که ازآن جمله چهار منار در ساحل راست نهر انجیل یعنی بیرون باغ بهزاد موقعیت دارد. در غرب این منار امضای سلطان حسین میرزا مدفون است قبه او در چقری خوض مانند پهلوی قبر کسی دیگر افتاده د رزیرمنارههای با حشمت هیچ نمودی به مشاهده نمیر سد اگر آخند محمد علی عظار نمیبود برای ما دشوار بود که به وجود قبر سلطان حسین میرزا در اینجا پی ببریم.
به اساس نظریات مورخین و محققین منارهای مصلی از بقایای چهار گوشه عمارات مدرسه سلطان حسین بوده کاشیها و نقاشیهای بسیار مرغوب آن هربیننده را به حیرت میآورد کاثرأ متفق بهاین نظر اندکه کارهای نقاشی این منارها کار بانی مکتب هنری هرات کمال الدین بهزاد است.
((عبدالقادر نامی راجع به تاریخ ختم تعمیر این مدرسه که تاریخ منارها نیز است چنین گفته:
این عمارت که خیره گشت ازو | چشم صورتگران چین و خطا | |
سال تاریخ نام بانی اوست | شاه سلطان حسین بایقرا |
از مصرع فوق تاریخ ۸۹۸ هـ. ق . (۱۴۹۲–۱۴۹۳) استخراج میگردد. دومنار دیگر که در داخل باغ بهزاد ماندهاست یکی از آنها متصل به مسجد جامع گوهرشاد بوده که در آغاز تعمیرش از تمام مارهای موجود مرتفع تر بودهاست. ساختمان این مدرسه در سال ۸۶۱ هـ. ش (۱۴۵۶–۱۴۵۷) میلادی به اتمام رسیده لیکن ملکه گوهرشاد قبل از ختم آن وفات یافته وکار باقیمانده آن را در عهد سلطان حسین میرزا تکمیل کردهاند.
این منار با کاشی کاریهای بسیار مرغوب گلبرگها نقوش و خوط کوفب طراحی بسیار زیبا آراسته شدهاست. چهار منار که باقیمانده منا رمدرسه در سال ۸۴۱هـ. ق و ۱۴۳۸ میلادی بنا شدهاست محفوط است کاشی کاری و نقش آن بینظیر است قابل ذکر است باغ بهزاد را به از درختان سبز سوزنی برگ (ناجو) صنوبر وسرو دوگنبد یعنی مقبره امیر علی شیر نوایی وگنبد با شکوه گوهرشاد نیز زینت داده است.