روششناسی
روششناسی یا مِتُدولوژی (به فرانسوی: Méthodologie) وسیله شناخت هر علم است. روششناسی در مفهوم مطلق خود به روشهایی گفته میشود که برای رسیدن به شناخت علمی از آنها استفاده میشود و روششناسی هر علم نیز روشهای مناسب و پذیرفته آن علم برای شناخت هنجارها و قواعد آن است.
روشهای شناخت را باید از روشها و فنون اجرای آنها متمایز دانست، چرا که اجرای هر قاعده پس از شناخت آن قاعده ممکن میگردد.
این واژه گاهی نیز به معنای «روشمَندی» یا «مجموعهای از روشها» به کار میرود.
تفاوت اساسی روششناسی و روش تحقیق در علوم اجتماعی
آن چیزی که در علوم اجتماعی از آن به عنوان روششناسی (متدولوژی) نام میبریم بیشتر از آنکه مهارت یا شیوههای گوناگون برای تحقیق یا پژوهش (روش تحقیق) باشد خبر از انواع رویکردها و نظر گاهها به پدیدههای اجتماعی میدهد که بیشتر با فلسفه مدرن کانتی در ارتباط است از آنرو که قائل به نمودهای متکثر از بعد واحد است. از این رو روششناسی بیشتر بحثی معرفت شناختی (اپیستمولوژی) است و بیشتر با مکتب و دیدگاه سر وکار دارد نه با روش و شیوههای جزئی تحقیق، در واقع زمانی که از فرضیه و رابطه علی متغیر مستقل و وابسته و همبستگی متغیرها اندازهگیری اسمی فاصلهای و نسبی و نمونهگیری و استناد به منابع متقن علمی (کتاب و مقاله) سخن میگوییم دربارهٔ روش تحقیق به بحث پرداختهایم اما زمانی که سخن از رویکردهای پوزیتویستی هنجاری، نهادی، رفتار گرایی، فمینیستی، تجزیه وتحلیل گفتمان، انتخاب عقلایی، تجزیه وتحلیل موقعیت، فرد گرایی و ساختار گرایی و... است تمرکز بر رهیافت و مکاتب و متدولوژی است. از این رو در هر رهیافت ممکن است روشهای متفاوتی وجود داشته باشد. نسبت رهیافت (متدولوژی) به روش همانند نسبت دیدگاه به ابزار است.
بعنوان نمونه رهیافت تاریخی شناخت اندیشه در شرایط زمانی و مکانی خودش است نه مطالعه مفاهیم در طول تاریخ که مربوط به روش تاریخی است؛ و همچنین رهیافت جامعهشناسی قائل به نوعی جبر است که همان تأثیر جامعه بر اندیشه است که تا حدودی نزدیک به رهیافت ساختار گرایان است و نقش فرد را در مقابل ساختارها کم اهمیت میداند. مثال دیگر رهیافت اقتصادی است که میگوید اندیشه سیاسی چیزی جز بازتاب مسائل اقتصادی نیست و بر تعیینکنندگی اقتصاد در همه شئون جوامع انسانی تأکید میکند. از رهیافتهای فلسفی میتوان به اثبات گرایی ویتگنشتاین اشاره کرد وی معتقد بود گزارههای فلسفی به نامها تحلیل و تحویل میشوند، این نامها اجزای بنیادینی هستند که ما به ازای خارجی دارند. اگر چیزی بخواهد معنا دار باشد یا باید قراردادی باشد یا عینیت خارجی داشته باشد و هر چه غیر از این دو باشد بیمعنی و (توتولوژیک) است.
مفهوم
در روششناسی این مجموعه مرتبط از مفاهیم برای رسیدن به پاسخ یک پرسش بهکار گرفته میشوند:
- گردآوری مجموعهای از فرضیات، عقاید و تصورات
- مقایسهارزیابیهای مختلف
- نقد روشهای خاص
روش تجربی
روش استقرایی یا روش تجربی که عبارت از مشاهده عاری از هرگونه پیشفرض است.
روش استنتاجی
روش استنتاجی یا استدلال قیاسی یا استنتاج از راه تمثیل اصول علمی را از طریق فرایند استدلال که نوعی روش منطقی است، کشف میکند. در واقع این شیوه استدلال منطقی است که ایدهها و تصورات بهدستآمده از راه تجربی را حمایت و تقویت کرده و با ترتیب دادن تز و آنتی تز، سنتزی را میآفریند.
در این روش شیوههای ایجاد یک قاعده که مبنای اعتبار آن قاعده است، مورد بررسی قرار میگیرد.
پانویس
منابع
- محمدرضا ضیائی بیگدلی (۱۳۸۴)، «متدولوژی حقوق بینالملل»، مجله پژوهش حقوق و سیاست.، ج. سال هفتم ش. شماره ۱۵ و ۱۶
- عباس کاکایی (۱۳۹۰)، روششناسی علوم سیاسی، مکتب ماهان