فیروز زنوزی جلالی
فیروز زنوزی جلالی (۱ آبان ۱۳۲۹ در خرمآباد – ۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ در تهران) نویسندهٔ معاصر و منتقد ادبی ایرانی بود. وی کار خودرا با مقالاتی در مجله ی فردوسی آغاز نمود و بعد از انقلاب شروع به عرضه آثارش در قالب مجموعه داستان نمود. از کتابهای شناخته شده ایشان میتوان به مردی با کفشهای قهوه ای و رمان های برجسته ای تحت عناوین مخلوق ، قاعده ی بازی و برج ۱۱۰ اشاره نمود.
فیروز زنوزی جلالی | |
زاده | ۱ آبان ۱۳۲۹ خرمآباد |
درگذشته | ۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ (۶۶ سال) تهران |
ملیت | ایرانی |
زمینه فعالیت | نویسنده و منتقد ادبی |
سالهای فعالیت | ۱۳۵۵–۱۳۹۶ |
فرزندان | محمد علی، فرزاد، محمدرضا، فاخته |
جایزههای دیگر | |
---|---|
جایزه ادبی جلال آل احمد |
در کارنامه ی ایشان مجموعه ی ای منسجم از نقدهای جدی بر آثار ادبی و داستانی احمد محمود تحت عنوان باران بر زمین سوخته نیز وجود دارد.
زندگی
فیروز زنوزی جلالی، در یکم آبان سال ۱۳۲۹ در خرمآباد زاده شد. پدرش نظامی بود و به همین سبب بارها از شهری به شهری دیگر نقل مکان میکردند. جلالی به همراه خانوادهاش در سالهای پایانی دبستان به تهران میآیند و تا پایان دوران دبیرستان در تهران میمانند.
او در ۲۰ سالگی به بوشهر میرود و به عضویت نیروی دریایی درمیآید و چنانکه خود نوشتهاست:
«همان وقت و در همانجا بود که از رنج واقع ناگزیر تن به سحر قلم و تخیل سپردم و اولین داستانم «یک لحظه بیش نیست» را نوشتم و برای مجله «فردوسی» فرستادم.
این داستان که در مجله منتشر شد او را به شکل جدی وارد فضای داستاننویسی کرد.»
آثار
وی در زمینههای مختلف هنری صاحب آثار متعدّد است.
نمایشنامه
«مثنوی کوچه»(۶۹)، «درختی در برزخ» (۷۰)، «غریبه»(۷۱)، «فاجعهٔ نوزدهمین»(۷۲)، «تیغ برپشت»(۷۳)، «سلطان و کاتب»(۷۴)، «نماز»(۷۵)، «جُنگهای هنری دریا»(۷۶) و…
فیلمنامه
«شور وشیرین»، «این کوچولوی پُردَردِ سر» (طنز).
فیلم سینمایی
«آینه و مرداب» و «آلفا هنوز زنده است».
نقد
«باران بر زمین سوخته»: بررسی و نقد داستان یک شهر، درخت انجیر معابد، مدار صفر درجه، آدم زنده از نویسنده فقید احمد محمود (تهران، تندیس، ۱۳۸۶، چاپ اول)، «آسیبشناسی ادبیات داستانی معاصر».
مجموعهٔ داستانهای کوتاه
- سالهای سرد (۶۸)
- خاک و خاکستر(۶۹)
- «روزی که خورشید سوخت»(۷۰)
- «مردی با کفشهای قهوهای»(۷۳) ـ برندهٔ دیپلم افتخار «۲۰سال ادبیات داستانی انقلاب اسلامی»، «اسکاد روی ماز»۵۴۳(۷۶)، «حضور»(۷۶)، «سیاه بمبک»(۷۷)، «گزیدهٔ ادبیات معاصر» (تهران، نیستان، ۱۳۷۸، چاپ اول) ـ زنوزی ۷ داستان منتخب خود را در این اثر فراهم آوردهاست: شکلات، فتّاح، سیاه بمبک، روزی، مثل بقیّهٔ روزها، داوودیها، مسوّده، روزی که خورشید سوخت.
رمان و داستان بلند
«مخلوق»(۷۹) ـ برندهٔ دیپلم افتخار از بنیاد شهید. این رمان را عبدالعلی دستغیب در کتاب از دریچهٔ نقد با عنوان «قهرمان داستان در جدال با نویسنده» بررسی و تحلیل کردهاست.
«قاعدهٔ بازی»(۸۶) که برندهٔ جایزهٔ «جشنوارهٔ دوسالانهٔ قلم زرّین» و اثر برگزیدهٔ بخش رمانِ «جایزهٔ جلال آل احمد» گردید.
«توپ پاشنه، سمت ساعت دو!» عنوان قصهٔ اول از یک داستان بلند ۳ قصهای باموضوع جنگ دریاییِ خرمشهر در روزهای آغازین جنگ تحمیلی است. قصهٔ دوم این داستان بلند با عنوان «سکّان، سمت، میانهٔ اروند» نیز در مراحل چاپ قرار دارد و قصهٔ سوم این اثر با عنوان «خرمشهر، خرمشهر» در حال نوشته شدن است. این رمان ۳ قصهای، بازسازی خاطرات زنونی از جنگهای آغازین دریایی در اروند ـ به هنگامی که وی کمیسر دریایی ناوچههای ۶۵ نیروی دریایی بوده ـ میباشد.
عمدهترین مضامین داستانهای جلالی جنگ، فقر و شوربختی مردم و اندوه و محنت انسانهای دردمند است.
جوایز
فیروز جلالی در سال ۱۳۸۷ جایزه ادبی جلال آلاحمد را برای رمان قاعده بازی دریافت کرد. وی همچنین برنده جایزه قلم زرین شدهاست.
درگذشت
جلالی از زمستان ۱۳۹۴ دچار بیماری سرطان ریه شده بود. شیمی درمانی وی در ۲۹ فروردین ۱۳۹۶ به خاطر وخامت حال متوقف شد و در صبح روز ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ در بیمارستان درگذشت.
منابع
- ↑ «زندگینامه: فیروز زنونی جلالی (۱۳۲۹–۱۳۹۶)». همشهریآنلاین. ۲۳ فروردین ۱۳۹۶. دریافتشده در ۵ دسامبر ۲۰۱۷.
- ↑ خبرگزاری شبستان
- ↑ خبرگزاری فارس
- ↑ «خبرگزاری تسنیم».