مرگ سیاه
طاعون سیاه یا مرگ سیاه یک دنیاگیری طاعون به عنوان ویرانگرترین بیماری همهگیر تاریخ بود که در دورهٔ اوج خود میان سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۳ میلادی اروپا را درنوردید. این نخستین همهگیری بزرگ در اروپا و دومین آن در جهان بود.
مرگ سیاه تنها همهگیری بود که بهطور دقیق توسط تاریخدانان توصیف شدهاست. شمار مرگومیر این بیماری در این دوره کاملاً مشخص نیست، اما برآورد آن حدود ۳۰ تا ۶۰ درصد جمعیت اوراسیا یعنی قریب به ۷۵ تا ۲۰۰ میلیون نفر در طی این چند سال است. با این حال منابع تاریخی بسیاری دربارهٔ اپیدمی طاعون سیاه در آسیا وجود ندارد. تخمین زده میشود که یکسوم جمعیت ایران در آن زمان کشته شدند.
نامگذاری
کاربرد عنوان «مرگ سیاه» از سده هفدهم به صورت پراکنده برای این دنیاگیری پدیدار شد و از سده هجدهم رواج یافت. این نامگذاری احتمالاً بر اثر درک و ترجمه اشتباه عبارت لاتین «atra mors» حاصل گشته که در آن کلمه «atra» به دو معنای «وحشتناک» و «سیاه» است. از این رو بخش «سیاه» در آن هیچ ارتباطی با علائم ظاهری بیماری ندارد. در یک مورد منحصر به فرد، سیمون دو کووین، پزشک و منجم سده چهاردهمی فرانسوی در شعری به زبان کلاسیک لاتین این بیماری را «mors nigra» به معنای «مرگ سیه» خواندهاست. در این مورد نیز مقصود فاجعه و وحشت حاصل از بیماری است و «سیاه» اشارهای به رنگ عارضهها و اندام بیمار ندارد. به هر صورت در آن زمان به این نامگذاری توجهی نشد. بسیاری از پژوهشگران «مرگ سیاه» را در مفهومی گستردهتر، به تمامی دنیاگیری دوم طاعون اطلاق میکنند. منابع مختلف از سده چهاردهم از آن با عنوانهای «آفت بزرگ»، «طاعون فلورانس»، «مرگومیر» و «طاعون» یاد کردهاند. از همان ابتدا، جهت ایجاد تمایز مفهومی و واژهشناخنی بین آن و سایر بیماریهای واگیردار، از اصطلاح «همهگیری» به شکل اختصاصی برای این بیماری استفاده میشد.
خاستگاه
پدیداری بیماریهای همه گیر در قرون وسطی یک اتفاق عادی بود. اپیدمیها با توسعه فراوان تجارت راه دور بهطور فزایندهای متداولتر شدند. مرگ سیاه آغاز دنیاگیری دوم طاعون بود که در دهه ۱۳۳۰ میلادی از آسیای مرکزی شیوع پیدا کرد. طاعون خیارکی در این دوره در آسیای مرکزی شایع بود و به نظر میرسد که جنگ مغولها و چینیها سبب آغاز آن شدهاست. طاعون در سال ۱۳۳۴ میلادی در استان هوبئی چین شیوع و به سرعت در استانهای اطراف سرایت یافت. نخستین موارد شیوع بیماری در ۱۳۴۶ میلادی در مناطق دریای سیاه و دریای خزر مشاهده شد.
بستر شیوع در اروپا
هنگام فرا رسیدن مرگ سیاه، اروپا درگیر دورهای طولانی از دشواریهای اجتماعی و اقتصادی بود که به گسترش بیماری کمک کرد. یک دوره گسترش اقتصادی و رشد جمعیتی شمار ساکنان اروپا و مردمان شهرنشین آن را بین سالهای ۱۱۰۰ تا ۱۳۰۰ میلادی دو برابر ساخت. تعداد شهرهایی با جمعیت بیش از ۵۰ هزار نفر به شدت افزایش یافت. این شهرها گرفتار معضلات قابل توجه ازدحام و بهداشتی بودند. در این حال یک رکود اقتصادی از حدود سال ۱۲۷۰ میلادی دامنگیر اروپا شد که به دستمزدهای کمتر و رشد فقر انجامید. تولیدات کشاورزی به شدت سقوط کرد. این شرایط در حالی که رشد جمعیتی از خروجی تولید پیشی گرفته بود، منجر به قحطی شد. وضعیت بیسابقه و ادامهدار بدِ آبوهوایی نیز ضربه مهلکی به نظام حاکم که از پیش شروع به توقف کرده بود، زد. در اثر بارانهای سیلآسا در زمانهای حساس و در چندین سال متوالی در کنار سرمای غیر معمول و بیموقع که فصل کشت را کوتاهتر میکرد، بحران تولید در مجموعهای فاجعهبار از نرسیدن به محصولات کشاورزی، به اوج خود رسید. سیلها و طوفانهای گسترده و زمستانهای کُشنده مشکلات را تشدید کرد. بدون وجود تأسیسات ذخیرهسازی و شبکه مؤثر پخش، «قحطی بزرگ» با آثاری همیشگی، بین سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۲ میلادی به طول انجامید و میلیونها نفر را در سرتاسر اروپا از بین برد. سالهای ۱۳۱۹ و ۱۳۲۰ میلادی شیوع ویرانگر گونهای از آفت حیوانی احشام را در شمال اروپا نابود کرد و دسترسی بیشتر مردم به گوشت و شیر را محدود ساخت و تباه کردن حیوانات بارکش تولید را فلج نمود. سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۸ نیز با کمبود و گرانی دست به گریبان بود. چنین حوادثی امکان رشد و توسعه انسانی را میگرفت. روابط نابرابر قدرت در جامعه فئودالی رکود اقتصادی را تعمیق و فقر را تشدید میکرد. نتیجتاً مردمانی که پس از سال ۱۳۱۵ میلادی زاده شدند مقاومت کمتری نسبت به بیماری داشتند. این افراد در سنین رشد از سوتغذیه رنج میبردند و در سنین بزرگسالی دچار نقض ایمنی بودند.
شیوع
در بستر افزایش جمعیت و شهرنشینی و کمبود عمومی منابع کشاورزی، تجارت فرا منطقهای کالاهای اساسی و واردات از سرزمینهای دور رشد کرده بود. تجارت و ترابری به عاملی برای شیوع طاعون بدل گشت.
اروپا
سال ۱۳۴۶ میلادی، تاتارها آن را به اروپای شرقی منتقل کردند. ماه اکتبر سال ۱۳۴۷ میلادی، تاجران جنوایی بیماری را از راه دریا و از بندر کافا در شبهجزیره کریمه به بندر مسینا در جزیره سیسیل انتقال دادند. بیماری به سرعت به مابقی جزیره و سپس به ساردنی و کورسیکا، جزایر مجاور، سرایت کرد. طاعون تا ماه ژانویه سال ۱۳۴۸ میلادی از طریق مارسی به فرانسه و تابستان همان سال به ونیز رخنه کرد. بیماری با انتقال از طریق کشتیها از راه سواحل یا رودهای قابلکشتیرانی، از مارسی به جانب غرب و شمال حرکت کرد و از بنادر لانگداک وارد اسپانیا و آوینیون شد. طاعون بین ماههای فوریه تا مه به ناربون، مونپلیه، کارکاسون و تولوز و همزمان با انتشار در اراضی داخلی ایتالیا، به رم و فلورانس رسید. در عرض یک سال تمام سواحل مدیترانه را فراگرفت. بین ماههای ژوئن تا اوت به بوردو، لیون و پاریس رسید، به بورگونیه و نورماندی شیوع پیدا کرد و از طریق نورماندی و با گذر از کانال مانش، وارد جنوب انگلستان شد. در همین زمان، از طریق ایتالیا با گذر از کوههای آلپ به سوئیس در شمال و مجارستان در شرق رفت. سال ۱۳۴۹ میلادی از پاریس به پیکاردی، فلاندر و کشورهای سفلی و از انگلستان به اسکاتلند، ایرلند و نروژ شیوع یافت. از نروژ طاعون قدم در سوئد، دانمارک، پروس، ایسلند و حتی گرینلند نهاد. انتقال بیماری از طریق موشها نقش مهمی در این روند داشت و گربهها در اروپا تقریباً نایاب شدند. طاعون در مناطق مختلف به یک اندازه سرایت نکرد. بعضی از روستاها و حتی بعضی شهرها و نواحی همانند میلان، نورمبرگ و بخشهایی از لهستان به طاعون دچار نشدند. با باقی ماندن یک ناحیه پاک در بوهم، مردم روسیه نیز سال ۱۳۵۱ گرفتار بیماری شدند.
علل
نظریات اولیه
مردمان قرون وسطی اطلاعی از وجود باکتریها، ویروسها و سایر عوامل میکروبیولوژیک بیماریزا نداشتند. در نزد اروپاییها، عقیده بر این بود که شیوع هر بیماری در مقیاس مرگ سیاه از «خشم الهی» نشأت میگیرد و چنین نمایش غضبی میبایست مرتبط با گناهکاری مردمان مسیحی باشد. ویلیام زوش، اسقف اعظم یورک در انگلستان در نامهای به تاریخ تابستان سال ۱۳۴۹ میلادی در این باره مینویسد:
چه کسی است که نداند چه مرگ، آفت و عفونت بزرگی در این روزها بر بخشهای مختلف جهان و مخصوصاً انگلستان سایه افکندهاست. این در واقع ناشی از گناهان مردمی است که در لذّات رفاه خود گرفتار شدهاند [و] از یادآوری موهبات خداوند بخشنده غفلت میکنند.
ماگنوس چهارم، پادشاه سوئد به عنوان شخصیتی غیر کلیسایی میگوید:
خداوند به خاطر گناهان انسان این مجازات بزرگِ مرگِ ناگهانی را فرود آوردهاست. بدین شکل بیشتر هموطنان ما مردهاند.
حتی پزشکانی همچون هنری لام آلمانی در اوایل سده چهاردهم مینویسند:
بهتر است که بگوییم این همهگیری از جانب خدا آمدهاست به جای آن که هر نظری را که شنیده میشود تکرار کنیم.
گابریل د موسی، کاتب ایتالیایی این طاعون را مجازاتی برای «تمام نوع بشر که در منجلابی از شرارتهای مختلف غوطه میخورد، گرفتار خطاکاری شدهاست، رذائل بیشماری را دنبال میکند [و] غرق دریای تباهی شدهاست؛ چرا که عاری از همه خوبیها [و] بدون ترس از قضاوت خدا، ظرفیت نامتناهی شرارت دارد و هر شرارتی را پی میگیرد»، میداند. مسیحیان در مقابل مرگ نوزادان و کودکان ظاهراً بیگناه، همگان را به جهت گناه نخستین مستحق مجازات برمیشمردند یا فرزند را قربانی «گناهان پدر» میدانستند.
بسیاری از پزشکان عصر و چندین سده پس از آن این همهگیری را نتیجه وضعیتهای خاص نجومی میدیدند. به عقیده بسیاری از پزشکان و انسانهای تحصیل کرده دیگر زمان، خدا از سیارات به عنوان سازوکاری جهت نازل کردن طاعون بر آدمیان استفاده کردهاست. فیلیپ ششم، پادشاه فرانسه ماه اکتبر سال ۱۳۴۸ میلادی دانشکده پزشکی دانشگاه پاریس را موظف به ارائه توضیحی دربارهٔ طاعون و منشأ آن نمود. این افراد، با بازتاب عقاید آلبرتوس ماگنوس، فیلسوف طبیعی آلمانی یک سده پیش، در جوابیهای موسوم به «کانسلسیوم پاریس»، طاعون را «ناشی از تقارن سیارات زحل، مشتری و مریخ دقیقاً راس ساعت ۱:۰۰ بعد از ظهرِ روز ۲۰ مارس سال ۱۳۴۵ میلادی» دانستند. بر اساس عقاید رایج زمان، مقارنت زحل و مشتری باعث مرگ و فاجعه و مقارنت مشتری و مریخ سبب نشر آفت در هوا میشد. با توجه به اعتبار مرجع صادر کننده آن، این تحلیل مدتها در منابع متعدد پزشکی قرار داشت. در کنار این، به دنبالهدارها نیز به عنوان دلیل نگریسته میشد. هانس فروتس، پزشک آلمانی در سال ۱۴۸۲ میلادی مینویسد: «دنبالهدارها با دنبالهای آتشین در آلمان به عنوان ستارگان در حال مرگ شناخته میشوند زیرا که تمام رطوبتی را که بر فراز آن میگذرند جمع میکنند. طاعون بزرگ را میتوان در این بستر دید و این نیز موجب جو آلودهاست.» عده دیگری زمینلرزهها را با طاعون مرتبط میدیدند. تصور میشد زمین لرزه سبب شکستن سطح زمین و آزاد گشتن بخارات مضر محبوس در آن میگردد که هوا را آلوده مینماید. چنین نظریهای تا سده نوزدهم همچنان هوادار داشت.
ویژگیهای بیماری و شرایط همهگیری
بیماری شیوع یافته از نوع طاعون خیارکی بود که فرد مبتلا به آن پس از تحمل درد شدید، سه تا پنج روز پس از بروز نشانههای اولیه، جان خود را از دست میداد. این مدت زمان گاهی بسیار کمتر و در حد تنها یک روز بود؛ به وجهی که برخی گزارشها از مرگ افرادی خبر میدهد که شب سالم به رختخواب میرفتند اما پیش از برخاستن از آن، در اثر بیماری جان میباختند. بیماری در دو شکل بروز مینمود. در نوع اول جریان خون آلوده میگردید و باعث بروز خونریزی داخلی و ایجاد خیارک بر سطح پوست فرد مبتلا میشد و با تماس، به دیگران منتقل میگشت. کشاله ران و زیر بغل عمده نقاطی بودند که این خیارکها میرستند. در نوع دومِ بدخیمتر، دستگاه تنفسی مورد حمله قرار میگرفت و از طریق تنفس سرایت میکرد. حضور هر دو شکل بیماری موجب افزایش همهگیری و بالا رفتن نرخ تلفات میشد. با شیوع هر چه بیشتر همهگیری، نشانههای بیشتری از جمله تب طولانی و تعرق شدید در بیماری پدیدار میگردید. عرق، خون، نفس و ادرار فرد مبتلا بوی تعفن از خود ساطع میساخت. استیلای افسردگی و ناامیدی بر بیمار در کنار سایر نشانههای جسمی، پیش از پایان کار، مرگ را در مقابل چشمان او مجسم میکرد.
میان ۶۰ تا ۱۰۰ درصد افرادی که به این بیماری مبتلا میشدند، جان خود را از دست میدادند. طاعون بین چهار تا شش ماه جمعیت هر ناحیه را قلعوقمع میکرد و سپس ناپدید میشد. همهگیری با فروکش در طول زمستان، از بهار مجدداً برای شش ماه سر برمیآورد و طغیان مینمود. به این ترتیب یک چهارم تا یک سوم کل جمعیت اروپا و یک سوم تا یک دوم جمعیت اروپای غربی از میان رفتند.
اقدامات و توصیههای پزشکان
در هنگام شیوع مرگ سیاه علم پزشکی، با افزوده شدن تعدادی ابزار و فنّ جدید، تقریباً همان جایی بود که یک هزاره و نیم پیش در آن قرار داشت. مسئلهای که بیش از همه مشکلآفرین و موجب وحشت شدهبود عدم آگاهی از شیوه جلوگیری و درمان بیماری بود. شایعاتی در اروپا پیچیده بود که تمام هند خالی از جمعیت شده و اجساد همه جا را پوشاندهاست. پزشکان سدهٔ چهاردهم میلادی در برابر طاعون ناتوان بودند؛ با این وجود توصیههایی بیفایده به مردم میکردند.
بر مبنای طب سنتی، تصور میشد افرادی با مزاج گرم و مرطوب، همانند زنان جوان و کودکان، برای ابتلا به این بیماری مستعدتر هستند. افراد چاق و دارای تغذیه گرم و مرطوب نیز در معرض خطر پنداشته میشدند. ابتلا و مرگ افراد دیگری که در این زمره نمیگنجیدند موجب حواله علت به اداره الهی میگردید. ورزش کردن، داشتن رابطه جنسی و حمام آب گرم که موجب افزایش شدت تنفس و باز شدن منافذ پوستی میشود، را علت تسریع ابتلا در نطر گرفته میشد.
تلفات
اروپا
برآورد میشود بین سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۳ میلادی حدود نیمی از جمعیت اروپا در اثر مرگ سیاه جان باختهاند.
ایران و غرب آسیا
تخمین زده میشود که حدود یک سوم جمعیت خاورمیانه، از جمله ایران، عراق و سوریه در این همهگیری کشته شدند.
پیامدها
طاعون سیاه بحرانها و پیامدهای بسیار اقتصادی، اجتماعی و مذهبی بهدنبال داشت. نیروی انسانی به منظور فعالیت اقتصادی و تولیدی بسیار کاهش یافت. از این رو دستمزدها چند برابر شد و مشکلات زیادی در بخش کشاورزی بهوجود آمد. مردم، روستاها و زمینهای خود را ترک کردند و مزارع و باغات به تدریج به جنگل و مرتع تبدیل شدند. در پی کاهش تولید و کمبود اجناس، تورم شدید ایجاد شد و قیمتها در عرض چند هفته چندین برابر شدند. عدهای برای رهایی از این مصیبت به کلیساها روی آوردند. برخی برهنه در کوچهها راه میرفتند و خود را شلاق میزدند تا گناهانشان پاک شود و بسیاری از افراد عقیده داشتند که آخرت نزدیک است.
کلیسا که در برابر مردم بیپاسخ مانده بود خرافات را میان آنها ترویج داد. از اعمال کلیسا با وجود تلاشهای پاپ کلمنت ششم و پاپ بونیفاس هشتم برای جلوگیری از آن، توسل به تئوریهای توطئه، سوزاندن یا دار زدن یهودیان، کولیها، بیگانگان و جادوگران بود که به نوعی مقصر این بلاها محسوب میشدند. توسل به مفاهیم آخرالزمانی و انتظار برای نجات با برقراری حکومت مسیح رواج یافت.
شیوع و اثرات مرگ سیاه موجب شد نگاه به مسائلی چون خدا و خواستش، دین، دستگاه کلیسا و حاکمیت مادی و معنوی آن و جهان اطراف تغییر کند، در پی بروز نارضایتی ندای اصلاحطلبی از گوشه و کنار شنیده شود و اذهان شروع به باز شدن و پرسشگری نمایند. با مشاهده امکان تغییر در مسائلی که ثابت تلقی میشد، «عصر اطاعت» به پایان رسید و وجدان فردی در پیش گرفته شد. تا این حد که مرگ سیاه را میتوان «آغازی غیررسمی بر انسان مدرن» دانست.
پانویس
- ↑ «Q&A; with John Kelly on The Great Mortality on National Review Online». web.archive.org. ۲۰۱۲-۰۲-۱۶. بایگانیشده از اصلی در ۱۶ فوریه ۲۰۱۲. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۳-۲۹.
- ↑ Benedictow 2021, p. 4.
- ↑ Snowden 2019, p. 36.
- ↑ Benedictow 2021, p. 3–4.
- ↑ Benedictow 2021, p. 9.
- ↑ Benedictow 2021, p. 6.
- ↑ «معمای منشأ «مرگ سیاه» سده چهاردهم حل شد». صدای آمریکا. ۲۶ خرداد ۱۴۰۱. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۶-۱۶.
- ↑ Snowden 2019, p. 36–37.
- ↑ Benedictow 2021, p. 7.
- ↑ Tuchman 1978, p. 92.
- ↑ Tuchman 1978, p. 93.
- ↑ Tuchman 1978, p. 94.
- ↑ Benedictow 2021, p. 5.
- ↑ Byrne 2006, p. 14 & 22.
- ↑ Byrne 2006, p. 18 & 22–23.
- ↑ Byrne 2006, p. 18 & 22–24.
- ↑ Benedictow 2021, p. 8.
- ↑ Byrne 2006, p. 13.
- ↑ Byrne 2006, p. 24.
- ↑ Snowden 2019, p. 37–38.
- ↑ مرگ سیاه در تاریخ میانهٔ ایران، یعقوب آژند، مطالعات تاریخی سال اول تابستان ۱۳۶۸ شمارهٔ ۲.
- ↑ Jean-Noël Biraben, Les hommes et la peste en France et dans les pays européens et méditerranéens, t. I: La peste dans l'histoire, Paris - La Haye, Mouton, 1975 (ISBN 2-7193-0930-3). p.57.
- ↑ Welle (www.dw.com)، Deutsche. «Coronavirus and the plague: The disease of viral conspiracy theories | DW | 10.03.2020». DW.COM (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۳-۲۶.
- ↑ «Millénarisme | l'Encyclopédie Canadienne». www.thecanadianencyclopedia.ca. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۳-۲۶.
- ↑ Tuchman 1978, p. 123.
منابع
- Tuchman, Barbara (1978). A Distant Mirror: The Calamitous 14th Century. New York: Ballantine Books. ISBN 978-0-307-79369-0.
- Contributeurs à Wikipédia, "Peste noire," Wikipédia, l'encyclopédie libre, http://fr.wikipedia.org/w/index.php?title=Peste_noire&oldid=26784333
- Artikel Schwarzer Tod. In: Wikipedia, Die freie Enzyklopädie. Bearbeitungsstand: URL: http://de.wikipedia.org/w/index.php?title=Schwarzer_Tod&oldid=43518859
- https://web.archive.org/web/20080214113143/http://www.dinosoria.com/peste_marseille.htm