سعید رجائی خراسانی
سعید رجائی خراسانی (۱۳۱۵–۱۳۹۲) متولد کرمان بود. او سفیر و نمایندهٔ دائم ایران در سازمان ملل متحد در زمان ریاستجمهوری علی خامنهای و نمایندهٔ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در دورههای سوم و چهارم بود.
سعید رجائی خراسانی | |
---|---|
سفیر و نمایندهٔ دائم ایران در سازمان ملل متحد | |
دوره مسئولیت ۱۳۶۰ – ۱۳۶۶ | |
رئیسجمهور | سید علی خامنهای |
پس از | منصور فرهنگ |
پیش از | محمدجعفر امیر محلاتی |
نماینده دورههای سوم و چهارم مجلس شورای اسلامی | |
حوزه انتخاباتی | تهران |
اطلاعات شخصی | |
زاده | ۲۹ مرداد ۱۳۱۵ کرمان،ایران |
درگذشته | ۲۰ آبان ۱۳۹۲ (۷۷ سال) کرمان |
ملیت | ایران |
پیشه | ، سیاستمدار |
دین | اسلام شیعه |
زندگینامه
وی مدرک لیسانس خود را سال ۱۳۳۹ در رشته فلسفه از دانشگاه تهران دریافت کرد. آنگاه در در آغاز دهه ۱۳۴۰ خورشیدی در دبیرستانهای کرمان مشغول به تدریس شد. سپس راهی لبنان شد و در سال ۱۳۴۶ از دانشگاه آمریکایی بیروت موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته فلسفه آموزش و پرورش شد و مدرک دکترای فلسفه را سال ۱۳۵۵ از دانشگاه درهام انگستان دریافت کرد. در بازگشت به ایران در سال ۱۳۵۸ ابتدا در دانشگاه کرمان مشغول به کار شد و سپس فعالیتهای اجرایی چون معاون اداره کل امور بینالملل دانشگاه تبریز، معاون دانشگاه تبریز، ریاست دانشگاه کرمان، مدیر رادیو ایران، نماینده جمهوری اسلامی در سازمان ملل به مدت هفت سال، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در دورههای سوم و چهارم و مشاور عالی وزیر امور خارجه را در کارنامه خود دارد.
وی همچنین چندین جلد کتاب و مقاله تألیف کردهاست. رجایی خراسانی که خود یکی از بنیانگذاران دانشگاه علوم پزشکی کرمان بود در شامگاه دوشنبه بیستم آبان در بیمارستان شفا کرمان درگذشت.
اخیراً مجموعه خاطرات دکتر سعید رجائی خراسانی طی مجموعه مقالاتی تحت عنوان مروری کوتاه بر زندگینامه دکتر سعید رجائی خراسانی سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل به قلم فرزند ایشان مهندس مرتضی رجائی خراسانی در پایگاه خبری آبتاب به آدرس www.abtaab.ir منتشر شدهاست. قسمت اول مجموعه مقالات را میتوانید در ادامه بخوانید.
مرحوم دکتر سعید رجایی خراسانی در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۳۱۵ در شهر کرمان متولد شد. او همیشه در پاسخ به این سؤال که آیا شما اصالتاً کرمانی هستید، میگفت: "بستگی به این دارد که اصالت را چطور تعریف کنید، اگر مرادتان از اصالت محل تولد، محل گذراندن دوران طفولیت، تحصیلات دوره ابتدایی و متوسطه هست؛ بله من کرمانی هستم؛ اما اگر مرادتان از واژهٔ اصالتاً مناسبتها و پیوندهای خانوادگی است باید بگویم که مرحوم پدرم خراسانی و اهل بجستان بود. روزگاری، بجستان دهکده ای بوده که در جنوب خراسان قرار داشته که اکنون به شهرستان تبدیل شدهاست. وی دربارهٔ مرحوم پدرشان -محمود رجائی خراسانی- نقل میکرد که ایشان به مشهد میرود و در مدرسهٔ «سلیمان خان» مشهد مشغول تحصیل میشود. او در زمینهٔ ادبیات عرب و ادبیات فارسی توانایی کمنظیری داشت و از شاگردان مرحوم ادیب بود، بطوریکه ادیب اول و دوم؛ هر دو را درک کرده بود. وی مدتی در همان مدرسه تدریس میکند و به گفته خودش چهل بار «مطول» تدریس میکند، در آن دوره «حریری» و مقداری هم به اصطلاح «علوم معقول» را کار کرده بود. هرچند، در آن زمان تدریس فلسفه رسم نبود، اما او کار جسورانه ای کرده بود. پس از این دوران، ایشان به خاطر علاقمندی به تدریس و هم پیگیری برخی زمینههای فرهنگی و آموزشی خودشان از مشهد به تهران میآید و در وزارت معارف مشغول بکار میشود. پس از ورود به تهران، علاوه بر اشتغال در وزارت معارف؛ تحصیلات خود را نیز ادامه میدهد و بخشی از علومی را که اصطلاحاً مد روز بوده، از قبیل: ریاضی و فرانسه را نیز میآموزد. در تهران فردی به نام دکتر «مهدی برکشلی» که در آن تاریخ هنوز دکترا نداشتهاست، نزد مرحوم «محمود رجائی خراسانی» ادبیات عرب و فارسی میخوانده و ایشان نیز پیش او فرانسه میآموختهاست. او سپس وارد کلاس قضایی داور میشود و از آنجا که آدم بسیار خوش حافظه و فاضلی بود، جزء بهترینهای کلاس میشود؛ مثل شاگرد اول…
روزی «صدرالاشراف» در هیئت ممتحنه نشسته بوده و سؤالی از ایشان میپرسد که وی شروع میکند حاشیه ملاعبدالله را از حفظ خواندن. این امر تعجب «صدرالاشراف» را برمیانگیزد و میگوید: «شما این را حفظ هستید و پاسخ میشنود که بله و مدتها آن را تدریس میکردهام.» گویا آنها از اینکه جوان فاضل و دانشمندی را پیدا کرده بودند، خوشحال میشوند؛ بدین ترتیب ایشان در قوهٔ قضائیه آن روزگار سمت قضائی برای کرمان میگیرد و در آن ولایت مدتی قاضی دادگستری میشود که البته، بعدها استعفاء میدهد و به عنوان وکیل دادگستری، ساکن کرمان میشود.
مرحوم پدر نقل میکردند که وقتی پدربزرگ به تهران آمده بود، در واقع وارد به اصطلاح صحنه فرهنگی جدیدی شده بود. در آن زمان عده ای از روحانیون و آخوندها کاملاً مطرود بودند و رضا شاه خیلی از عمامهها را زدوده بود، هرچند طبق گفتهٔ مرحوم محمود رجائی خراسانی، رضاشاه برای مجتهدین بزرگ و علما احترام قائل بود، ولی باز با جایگزین کردن کت و شلوار و کلاه پهلوی میخواست همان کاری را در ایران انجام دهد که آتاترک در ترکیه کرده بود. وی به دنبال ایجاد یک نظام فرهنگی جدید در ایران بود و به همین دلیل دانشگاه تهران ساخته شد، دارالمعلمین ساخته شد، دادگستری ساخته شد. ساختمان کاخ دادگستری و وزارت خارجه که بناهای محکمی هم هستند، در آن دوران ساخته شدهاند. رضاخان به دنبال سازماندهی جدیدی در کشور بود و برای ایجاد آن نیاز به معلم هم داشت. آموزش و پرورش آن دوران که اداره فرهنگ نامیده میشد، عدهٔ زیادی از طلاب را جذب کرد و به آنان که علوم قدیمه بلد بودند، آئین دادرسی آموخت و از آنجا که حقوق اسلامی هم این افراد بلد بودند؛ دستگاه قضائی کشور و ثبت اسناد را ایجاد کردند. از این افراد میتوان از «فروزان فر»، «ادیب بجنوردی» و «فاضل تونی» نام برد. محمود رجائی خراسانی آدم واقع بینی بود بطوریکه کارهای مثبت رضا شاه را میدانست و مواضع منفی او را هم میشناخت. نظر وی در خصوص اتفاقات مسجد گوهرشاد و اینکه آنجا به مردم تیراندازی کردند منفی بود و معتقد بود که در حجاب برداریهای زنان افراط کاریهای نسنجیدهای صورت گرفته بود و اینها را نکوهش میکرد. وی به خاطر داشت که در آن دوران عدهٔ زیادی از زنان از خانه بیرون نیامدند، چون به کشف حجاب اعتراض داشتند یا عده ای از مادرها از اینکه بچههایشان در دستگاههای رضا شاهی استخدام شده بودند، عصبانی و دلخور بودند و به اصطلاح آنان را «عاق» میکردند. این نوع عکسالعملها در خانوادههای مذهبی محکم و متعصب وجود داشت و حتی اگر کسی عمامه اش را برمیداشت، آن را گناه کبیره میدانستند. این خانوادههای سنتی لزوماً افرادی بی فرهنگ نبودند، بلکه اهل علم و فرهنگ بودند. در واقع، باید گفت که در آن دوران تعارضی بین بستر فرهنگی موجود و تحولات جدید به وجود آمده بود که بهطور برجسته ای خودش را نشان میداد.
زمانی که محمود رجائی خراسانی به کرمان رفت، مجرد بود. او برای رسیدگی به مسائل حقوقی و ثبتی به شهرستان زرند میرود. وی در آنجا با خانواده ای آشنا میشود و دختر آن خانواده را به همسری برمیگزیند. آن بانو هم اصالتاً زرندی و کرمانی نبود، بلکه پدرش از اصفهان برای رسیدگی به املاکی که داشت به کرمان آمده بودهاست و همانجا هم مقیم شده و ازدواج کرده و صاحب چندین فرزند میشود که یکی از فرزندانش با محمود رجائی خراسانی ازدواج میکند. حاصل این ازدواج اولادی بنام سعید است. بدین ترتیب، دکتر سعید رجائی خراسانی در کرمان متولد شده و دوران طفولیت خود را در آنجا میگذراند.
ماجرای بارانی ۱۰۰ دلاری
در سال ۱۳۶۵ گفته شد که سفیر ایران در سازمان ملل متحد به هنگام دزدی یک بارانی ۱۰۰ دلاری از یک فروشگاه دستگیر و سپس به خاطر مصونیت دیپلماتیک آزاد شدهاست. جان ونتوچی سخنگوی پلیس گفت که سعید رجایی خراسانی، ۵۰ ساله، در طبقه دوم بخش لباس مردانه الکساندر در مرکز منهتن سعی کرده یک بارانی را بدزدد. او در هنگام امتحان بارانی برچسبهای قیمت را از آن کنده و به سمت درب خروجی رفتهاست، پس از آن مأمور امنیتی فروشگاه که از پیش او را تحت نظر داشت پلیس را خبر کرد. مأموران افبیآی که از سوی فروشگاه فراخوانده شده بودند، رجایی خراسانی را به عنوان سفیر شناسایی کردند و او را به خاطر مصونیت دیپلماتیک آزاد کردند.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ نماینده پیشین ایران در سازمان ملل، درگذشت
- ↑ «ایران نکاه». بایگانیشده از اصلی در ۷ دسامبر ۲۰۱۲. دریافتشده در ۲۶ آوریل ۲۰۱۱.
- ↑ Iranian Says He Didn't Try To Steal Coat . - Google News
- ↑ Iran's Ambassador To Un Caught Shoplifting, Police say - Google News
- ↑ «نشریه فرهنگی اجتماعی آبتاب». www.abtaab.ir. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۱-۲۴.
- ↑ "Iran Envoy Denies Trying to Shoplift a $99 Raincoat". latimes (به انگلیسی). 1986-05-23. Retrieved 2017-03-20.
- ↑ http://news.google.com/newspapers?nid=2209&dat=19860522&id=f58rAAAAIBAJ&sjid=RvwFAAAAIBAJ&pg=5652,6719678
منابع
- وبسایت دانشگاه آزاد اسلامی- واحد علوم و تحقیقات
- YouTube - H E Dr Said Rajaie Khorassani - June 1985 Air date You Tube Compression در یوتیوب
کرسی پارلمانی | ||
---|---|---|
پیشین: صادق خلخالی | رئیس کمیسیون امور خارجه مجلس شورای اسلامی ۱۳۶۸ – ۱۳۷۱ | پسین: حسن روحانی |