شورش ظفار
شورش ظُفار یا انقلاب ظفار یا جنگ داخلی عمان (به عربی: ثورة ظفار یا الحرب فی ظفار یا الحرب الأهلیة العمانیة) به نبرد چپگرایان کمونیست تحت حمایت شوروی و چین با حکومت سلطنتی عمان در استان ظفار در شرق این کشور گفته میشود. این نبرد با تأسیس جبهه آزادیبخش ظفار در سال ۱۹۶۲ آغاز شد و با شکست کامل مخالفان در سال ۱۹۷۵ پایان یافت. هدف اصلی شورشیان سرنگونی سلطان عمان (سلطان قابوس) بود، ولی به هدف خود نرسیدند. در نتیجه حکومت عمان وادار به انجام اصلاحات گستردهای در کشور شد. محمد رضا شاه پهلوی برای جلوگیری از گسترش کمونیسم و نفوذ شوروی در ایران اقدام به اعزام نیروهای ارتش شاهنشاهی برای حمایت از سلطان قابوس کرد که نتیجهٔ آن موفقیتآمیز بود اما با هزینه ای بسیار که به گفته برخی منابع ارتش شاهنشاهی تا ۷۰۰ نفر کشته داد اما با دستور محمد رضا شاه این آمار به بیرون درز نکرد ولی در نهایت پیروزی ارتش عمان و متحدانش را در پی داشت.
شورش ظفار | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
سرباز ارتش عمان، ۱۹۷۰ | |||||||
| |||||||
طرفهای درگیر | |||||||
جبهه آزادیبخش ظفار (۶۸–۱۹۶۲) جبهه مردمی برای آزادی خلیج فارس اشغالی (۷۴–۱۹۶۸) جبهه مردمی برای آزادی عمان (۷۶–۱۹۷۴) پشتیبانی توسط: اتحاد جماهیر شوروی چین |
عمان ایران بریتانیا | ||||||
قوا | |||||||
۱۰۰۰ جنگجو (هسته مرکزی) ۵۰۰۰ جنگجوی محلی |
عمان:۱۰٬۰۰۰ نفر شاهنشاهی ایران:۴۰۰۰ نفر بریتانیا:۵۰۰ نفر | ||||||
تلفات و ضایعات | |||||||
شورشیان ظفار: ۱۴۰۰ کشته و ۲۸۰۰ زخمی و اسیر |
ارتش عمان:
۱۸۷ کشته و ۵۶۰ زخمی |
تاریخچه
جنبش آزادیبخش ظفار در ۱۹۶۲ با هدف استقلال ظفار شکل گرفت. این سازمان در ابتدا تحت تأثیر اندیشههای ملیگرایانه رهبران قبایل منطقه بود و از کمکهای نظامی عربستان سعودی نیز سود میبرد. چریکهای ظفاری علاوه بر حملات خرابکارانه به ادارات دولتی و تأسیسات نفتی توانستند بخشهایی از ظفار را نیز آزاد کنند.
در ۱۹۶۷ دو حادثه موجب شد تا قدرت چپگراها و ناصریستها در این سازمان افزایش پیدا کند. اول شکست اعراب در جنگ شش روزه که دیدگاههای رادیکال را در تمام جهان عرب تقویت کرد و دیگری تشکیل جمهوری دمکراتیک یمن (یمن جنوبی) با خروج نیروهای انگلیسی از عدن. در کنگره دوم سازمان در شهر حمرین، یمن (سپتامبر ۱۹۶۸) بیشتر پستهای کلیدی در اختیار رادیکالها قرار گرفت و نام آن نیز به «جبهه مردمی برای آزادی خلیج عربی اشغالی» تغییر کرد. سازمان با گرایش به مارکسیسم لنینیسم از کمکهای گسترده یمن جنوبی و چین برخوردار شد. کمک چین بهویژه از آن جهت بود که آنها سازمانی با پایگاه دهقانی و باورهای مائوئیستی قوی بودند. چین بیدرنگ سفارت خود را در عدن تأسیس کرد و از یمن جنوبی به عنوان محل انتقال سلاح به عمان استفاده میکرد. اعضای سازمان همچنین از آموزش جنگهای نامنظم و تعلیمات مکتبی چین و شوروی بهره میبردند.
پشتیبانان سلطان عمان
تا سال ۱۹۶۹ نیروهای شورشی بر بیشتر مناطق کوهستانی ظفار تسلط یافتند و تنها جادهای که از صلاله به سوی این منطقه میرفت را قطع کرده بودند. نیروهای آنها به خوبی آموزشدیده و مسلح به کلاشنیکف و سلاحهای سنگینی چون تیربار دوشکا، خمپارههای ۸۲ میلیمتری، راکتاندازهای کاتیوشای ۱۴۰ میلیمتری بام۱۴ و ۱۲۲ مم گراد بودند. در مقابل سلطان عمان تنها هزار نیرو در ظفار داشت که تجهیزات بسیار بدی داشته و عمدتاً از سلاحهای بازمانده جنگ جهانی دوم مانند تفنگهای گلنگدنی برخوردار بوده و تنها در سال ۱۹۶۸ تفنگهایشان با تفنگ اتوماتیک افان فال تعویض شد. این نیروها حتی لباس و پوتین مناسب ناهمواریهای این منطقه را در اختیار نداشتند و آموزش لازم برای نبرد با چریکها را ندیده بودند به همین دلیل فقط قادر به حفاظت از شهر صلاله و نواحی اطراف آن بودند.
سلطان قابوس پس از به قدرت رسیدن در ۱۹۷۰ با گوشزد کردن خطر قوت گرفتن جنبشهای چپگرا در منطقه در صورت موفقیت شورشیان ظفار توانست حمایتهای نظامی و مالی گستردهای را از کشورهای منطقه دریافت کند.
عملیات نظامی ارتش شاهنشاهی ایران در ظفار برای مقابله با چریکهای جداییطلب چپگرا در این منطقه به درخواست سلطان قابوس از محمدرضا پهلوی، پادشاه ایران انجام گرفت. حضور نظامی ایران در تغییر وضعیت بسود پادشاهی عمان و سرکوب شورش ظفار نقش داشت. از آن زمان سلطان قابوس بقای تخت و تاج خود را تا حد زیادی مدیون ایران میداند. محمدرضا پهلوی در ۱۹۷۳ میلادی (پائیز ۱۳۵۲ خورشیدی) واحدهای واکنش سریع ارتش ایران را با سلاحهای مدرن و ۲۰ فروند بالگرد به ظفار اعزام کرد. اهداف عملیات نظامی ارتش شاهنشاهی ایران در ظفار شامل تأمین ثبات منطقه و مقابله با جریانهای انقلابی، تجربه جنگ واقعی برای نیروهای نظامی ایران -به همین دلیل هر چهار ماه یک بار افسران و سربازان ایرانی تعویض میشدند- و ضربه به رادیکالترین حکومت منطقه یعنی یمن جنوبی میشد.
عربستان ۲٫۵ میلیارد دلار و ابوظبی ۲۰۰ میلیون دلار برای انجام پروژههای اقتصادی و نظامی به این کشور کمک کردند. عربستان، انگلستان، اردن، امارات، پاکستان و مصر برای آموزش نیروهای مسلح عمان اقدام کردند و اردن و امارت نیز واحدهای نظامی خود را برای انجام وظیفه در شمال عمان فرستادند تا ارتش عمان بتواند با فراغ بال در ظفار بجنگد.
منابع
- ↑ مذاکرات اتمی در عمان؛ قابوس مدیون ایران، ایران مدیون قابوس، بیبیسی فارسی
- محمدجعفر چمنکار (۱۳۸۳)، بحران ظفار و رژیم پهلوی، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ص. ۱۱۸، شابک ۹۶۴-۶۳۵۷-۵۳-۹
- Federal Research Division (۲۰۰۴)، Oman A Country Study، Kessinger Publishing، ص. ۱۱۹-۱۲۱ Pages، شابک ۹۷۸-۱-۴۱۹۱-۳۸۲۹-۴
- Wikipedia contributors, "Dhofar Rebellion," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Dhofar_Rebellion&oldid=288035227 (accessed May 5, 2009).
- ازغندی، علیرضا (۱۳۸۴)، روابط خارجی ایران (۱۳۲۰–۱۳۵۷)، تهران: نشر قومس، ص. ۳۸۸–۳۹۰، شابک ۹۶۴-۵۵۱۶-۲۵-۰
- «شورش ظفار». مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی. دریافتشده در ۵ اردیبهشت ۱۳۸۸.
پیوند به بیرون
- Oman (and Dhofar) 1952-1979 By Tom Cooper with Stefan Kuhn