توانمندسازی
مفهوم تَوانمَندْسازی در علوم مختلفی شامل؛ جامعهشناسی، روانشناسی، مدیریت و... مورد بحث قرار گرفتهاست و در هر یک از آنها از جنبهٔ خاصی تعریف شده.
در علم مدیریت نیز توانمندسازی صرفاً از یک جنبه مورد توجه قرار نمیگیرد بلکه حتی در مدیریت نیز جنبههای متعددی را برای توانمندسازی قائلند. یکی از این انواع توانمندسازی روانی میباشد. توانمندسازی روانی خود به چهار بعد تقسیم میشود:
- تأثیرگذاری
- معناداری
- خودسامانی
- شایستگی
توانمندسازی زنان
توانمندسازی زنان، که توانمندسازی جنسیتی نیز نامیده میشود، تبدیل به یکی از موضوعات مهم مورد بحث در دو زمینهٔ توسعه و اقتصاد شدهاست. تمامی جوامع، مشاغل، انجمنها و احزاب از پیادهسازی برنامهها و سیاستهایی که نظریهٔ توانمندسازی زنان را اتخاذ میکنند منفعت میبرند. در پرداختن به مسائل حقوق بشر و توسعه، یکی از دغدغههای اصلی این روند تواناییبخشی یا قدرتدهی است. «رویکرد توسعه و قابلیتهای بشری»، «اهداف توسعه هزاره» و دیگر رویکردها/اهداف معتبرْ همگی به تواناییبخشی و مشارکت بهعنوان قدمی ضروری اشاره میکنند که به یک کشور اجازه میدهد بر موانع مرتبط با فقر و توسعه فائق آید.
سنجش توانمندسازی جنسیتی
توانمندسازی جنسیتی را میتوان از طریق مقیاس توانمندسازی جنسیتی سنجید. توانمندسازی جنسیتی میزان مشارکت سیاسی و اقتصادی زنان را در یک جامعهٔ مفروض نشان میدهد. میزان این مشارکت از طریق پیگیری " سهم صندلیهای تصاحبشده از سوی زنان در پارلمان، تعداد قانونگذاران زن، مقامات و مدیران ارشد، و کارمندان فنی و حرفهای مونث و اختلاف درآمد کسب شدهٔ زنان که نشانگر استقلال مالیشان است" تعیین میشود. سپس، براساس اطلاعات بهدستآمده کشورها رتبهبندی میشوند. مقیاسهای دیگری که اهمیت مشارکت و تساوی زنان را در نظر میگیرند شامل این مواردند: شاخص تساوی جنسیتی و شاخص توسعهٔ وابسته به جنسیت.
راههای توانمند کردن زنان
یکی از راههای گسترش توانمندسازی زنان از طریق اعطای حق مالکیت املاک و مستغلات است. حق مالکیت املاک و مستغلات یکی از شیوههای اصلی توانمندسازی اقتصادی زنان است که به آنان اطمینان موردنیاز برای مقابله با نابرابریهای جنسیتی را میدهد. اغلب، حق مالکیت زمین از زنانی که در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند، تنها به خاطر جنسیت، سلب میشود. داشتن اجازهٔ مالکیت املاک و مستغلات به نوبهٔ خود به زنان نوعی قدرت معامله میدهد که در حالت عادی آن را ندارند. آنها توانایی اثبات خود را در ابعاد گوناگون زندگیشان به دست میآورند؛ چه در بیرون و چه در درون خانه. یکی دیگر از راههای توانمندسازی زنان واگذاری مسئولیتهایی است که معمولاً به مردان سپرده میشود.
توانمندی اقتصادی راهی برای دیده شدن زنان همچون اعضای برابر جامعه است. از این طریق، زنان با مشارکتشان در جامعه عزت نفس و اطمینان بیشتری کسب میکنند. صِرف به حساب آوردن زنان به عنوان بخشی از جامعه میتواند تأثیرات مثبت فراگیری داشته باشد. دکتر بینا آگاروال در مطالعهای، زنان را به عضویت در یک گروه حافظت از جنگلها درآورد. این زنان، نه تنها کارآمدی گروه را افزایش دادند، بلکه خودشان نیز عزت نفس باورنکردنیای پیدا کردند و دیگران، که شامل مردان نیز میشدند، آنها را با احترام بیشتری مینگریستند.
مشارکت، که میتوان در امور گوناگونی آن را مشاهده کرد و به دست آورد، مفیدترین شکل توانمندسازی جنسیتی شناخته میشود. مشارکتهای سیاسی، بهشکل داشتن اجازهٔ رای یا اعلام نظر سیاسی، یا توانایی نامزدی برای احراز مقام با داشتن شانس عادلانه برای انتخاب شدن، نقش بزرگی در توانمندسازی افراد بازی میکند. با این حال، مشارکت فقط به حوزهٔ سیاست محدود نمیشود. مشارکت میتواند شامل همکاری در امور خانه، مدرسه و نیز توانایی داشتن انتخابهای شخصی شود. حتی میتوان گفت هر فردی برای ورود به حوزههای گستردهٔ سیاسی باید ابتدا در زمینههای ذکرشده مشارکت کند. هنگامی که زنان قدرت برآوردن خواستههایشان را داشته باشند، تساوی بیشتری میان آنان و مردان برقرار میشود. مشاغل خُرد نیز از راههای توانمندسازی زنان شناخته میشوند.
دولتها، سازمانها و افراد به تدبیر قرضههای کوچک یا تأمین مالی خُرد توسل جستهاند. آنها امیدوارند که دادن وام و اعتبار به زنان اجازه دهد در جامعه و بازار کار فعال شوند که همین اتفاق به نوبهٔ خود آنها را برای فعالیت بیشتر در جامعه توانمند کند. یکی از اهداف اولیه در بنیان نهادن مشاغل خُرد توانمند کردن زنان بود. وامهای کمبهره در کشورهای در حال توسعه به این امید به زنان داده میشود که آنها بتوانند تجارتی کوچک راه بیندازند و با این کار خانوادهشان را حمایت کنند. با این حال، ذکر این نکته ضروری است که مسئلهٔ موفقیت و بازدهی مشاغل خُرد و وامهای کوچک همیشه بحثبرانگیز و مورد مناظره بودهاست.
منافع اقتصادی توانمندسازی زنان
اغلب زنان در سراسر جهان، برای کسب درآمد، به بخش غیررسمی متکیاند. اگر زنان توانمندتر شوند و بخش مهمتری از جامعه را تشکیل بدهند، احتمال رشد اقتصادی امری مسّلم میشود. حذف بخش مهمی از نیروی کار یک جامعه، فقط برمبنای جنسیت، میتواند تأثیرات مخربی بر اقتصاد آن داشته باشد. علاوه براین، دیده شده که مشارکت زنان در انجمنها، گروهها و بازار کار باعث افزایش بهرهوری میشود. به منظور پیدا کردن درکی عمومی از تأثیر مالی ناشی از حضور زنان توانمند، مطالعهای انجام شد و نتیجه آن که از میان ۵۰۰ شرکت منتخب مجلهٔ Fortune «بازده مالی شرکتهایی که تعداد بیشتری از اعضای هیئت مدیرهشان را زنان تشکیل میدادند به نحو چشمگیری بالاتر بود؛ ۵۳ درصد بازگشت بیشتر سرمایهٔ خالص، ۲۴ درصد درآمد بالاتر ناشی از فروش و ۶۷ درصد بازده بیشتر ناشی از سرمایهگذاری (OECD،2008)». این مطالعه تأثیر حضور زنان بر مجموع سود اقتصادی شرکتها را نشان میدهد. با اجرای چنین کاری در مقیاس جهانی، وارد کردن زنان در نیروهای کاری رسمی (مانند یکی از شرکتهای فهرست مجلهٔ فورچون) میتواند بازده اقتصادی آن جامعه را افزایش دهد.
موانع موجود در توانمندسازی زنان
بسیاری از موانع موجود در مسیر توانمندسازی و تساوی زنان در تاروپود فرهنگ برخی ملل و جوامع خاص بافته و نهفته شدهاند. بسیاری از زنان این فشارها را حس میکنند، در حالی که بسیاری از آنها عادت کردهاند همانند موجودی پستتر در مقایسه با مردان دیده شوند یا با آنها رفتار شود. حتی اگر مردان، قانونگذاران، سازمانهای مردمنهاد و دیگران از منافع مشارکت و توانمندی زنان آگاه باشند، بسیاری از آنان از تغییر وضعیت فعلی واهمه دارند و اجازه میدهند هنجارهای اجتماعی مانعی در راه پیشرفت و توسعه باشند.
پانویس
- ↑ معادل کلمهٔ Empowerment در انگلیسی میباشد. ممکن است توانمندسازی را ترجمهٔ Enablement نیز بدانند، همچنین لغات دیگری نیز در این مورد وجود دارد. اما آنچه که باعث میشود چنین اختلاف نظرهایی پیش بیاید چندوجهی بودن آن میباشد.
- Wikipedia contributors, "Empowerment," Wikipedia, The Free Encyclopedia, (accessed February 4, 2013).